جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای مطالعات ادبی


دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

مطالعه میان‌رشته‌ای (Interdisciplinary study) که دردهه‌های اخیر در بسیاری از مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی جهان مورد توجه جدی قرار گرفته، رویکردی است که در آن، پژوهشگران با ایجاد تعامل بین رشته‌های گوناگونی و پل زدن میان دو یا چند رشته مختلف، می‌کوشند تا برای دستیابی به حل مسائل به الگوی مناسبی دست یابند.
هدف این مقاله آشنایی با رویکرد میان‌رشته‌ای و معرفی بعضی از گونه‌های پژوهشهای میان‌رشته‌ای است که با پژوهشهای ادبی مرتبط است. در این نوشتار، ضمن ارائه تعریف دقیقی از پژوهش میان‌رشته‌ای و بیان انواع آن در مطالعات ادبی، زمینه‌ها و علل گرایش به پژوهش میان‌رشته‌ای و مبانی این رویکرد مورد بررسی قرار می‌گیرد و نمونه‌هایی از آثاری معرفی و بررسی می‌شود که با چنین رویکردی به تحلیل متون ادب فارسی پرداخته‌اند. بررسیها نشان می‌دهد که در دهه اخیر، تحلیل متون ادب فارسی با استفاده از این رویکردها گسترش چشمگیری یافته و موجب توجه و بازخوانی آثار ادب فارسی با نگاهی تازه شده است.
 
 
علیرضا محمدی کله سر،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

فرضیه‌سازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی به‌نظر می‌رسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقاله حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤال‌ها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیه­پردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطه­ای میان نظریه ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی می‌توان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ به‌نظر می­رسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهم­ترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روش­شناختی میان مفهوم نظریه ادبی و نظریه در روش­های تجربی موجب شده تا فرضیه­های ادبی فاقد ویژگی­هایی همچون آزمون‌پذیری باشد. به ­عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریه ادبی بر خوانش متن، فرضیه­پردازی را کاری بی­فایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب می­شود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافته­هایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن می­سازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات می‌تواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیه­هایی منطبق بر ویژگی­های روش­شناختی مطالعات ادبی داده شده است.
هاله کیانی،
دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

رشتۀ ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل‏هایی به‌روز و کاربردی پیش می‌رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی،  تولید فکر، نوآوری، ایده‌محوری و خلاقیت‌محوری، استفاده از ظرفیت‌های بینارشته‌ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشتۀ دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه‏های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل‏های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است.
با وجود این، این دانشگاه‏‌ها همچنان به‌دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث‏هایی که از ۱۵۰ سال پیش در زمینه‏هایی همچون تعریف ادبیات به‌مثابه رشته‏ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش‏های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد.
استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسندۀ کتاب‏‌ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینۀ فلسفۀ ادبیات، زیبایی‏شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت‌وگوهایی که در دهۀ ۱۸۸۰ در دانشگاه‏های آکسفورد و کمبریج در زمینۀ ماهیتِ آکادمیک رشتۀ ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه‏های اخیر دنبال می‏کند.
تأکید مقالۀ اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به‌دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه‏ای بخواهد به‌دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خوانندۀ خوبی می‏تواند انجام دهد.


صفحه ۱ از ۱