جستجو در مقالات منتشر شده


۲۸ نتیجه برای مشروطه


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون کمی متفاوت است. در ادبیات فارسی، مقامه و حکایت هم می‌تواند جزء‌ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (ficticn) فقط شامل قالب‌های خاص داستانی به مبنای جدید می‌شود.
در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثر گذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم کرده که در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ – ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حکومت رضاخان (۱۲۹۹ – ۱۲۸۵).

 

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تعاریف مدرنیسم اجتماعی به این مسئله بپردازد که نوآوریهای اجتماعی در اشعار محود سامی بارودی و فرخی یزدی در چه موضوعاتی نمایان است و وجوه تشابه و تفاوت در هر کدام از موضوعات چیست. تحلیل اشعار بارودی حاکی است که وی با بهره‌گیری از ذوق سلیم و استوار و هم‌چنین پیروی از منتقدان غرب به امور مردم و اصلاح عیوب جامعه می­پردازد. او به مانند فرخی یزدی مسائلی چون عدالت‌محوری، وطن، ترک ذلّت و خواری، توجه به فقر، مخالفت با ظلم و ستم و دعوت به علم‌آموزی را محوریترین موضوعات اشعار خود قرار می­دهد. مهمترین جنبۀ تفاوت اشعار بارودی و فرخی نیز در این است که فرخی چون منتقدی مسئول، بیشتر به اجتماع و مسائل مربوط به آن پرداخته است؛ اما در اشعار بارودی کفه تقلید بر نوگرایی سنگینی می­کند حال اینکه با وقوع نهضت عرابی و مسأله­ تبعید، درون وی منقلب می‌شود و با چشمی تیزبین و حساسیتی دوچندان مسائل اجتماعی کشورش را دنبال می­کند.

دوره ۴، شماره ۱۵ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده

همزمان با تحولات وسیع در همۀ شئون سیاسی اجتماعی ایران در عصر مشروطه، ادب فارسی نیز از این تغییرات مصون نماند و براساس مقتضیات عصر جدید تحولاتی در حوزۀ صورت و معنا پذیرفت. در بعد معنا و اندیشه، شعر عصر مشروطه، عرصۀ نگرشها و گرایشهای متفاوت با ادوار گذشته است. از جمله دربارۀ مفهوم وطن درونمایه­های گزارش شده حاکی از تحول مفهوم وطن و دگرگونی در مصادیق آن است. گرایش به ایران باستان با نگرشها و گرایشهای متفاوت، از جمله دگرگونیهای فکری شعر این دوره است که بسیاری از شاعران وطن دوست بدان روی آورده­اند.
باستان­گرایی دارای مبانی و معانی متفاوتی است. گرایش به ادوار باستانی یا گذشتۀ زبان و
 گریز از هنجارهای کنونی آن، از معروفترین معانی آن است.
باستان­گرایان در عین اشتراک در اصل گرایش به ایران باستان، در انگیزه­ها متفاوتند. به نظر می­رسد برجسته­ترین انگیزه­های توجه به ایران باستان در شعر عصر مشروطه عبارت است از: احیای هویت ملی، خوش­بینی افراطی به ایران باستان، التیام احساس حقارت در برابر بیگانه، اسلام­ستیزی، انتقاد از اوضاع و احوال عصر، تحریک غرور ملی و شکست ناپذیری.
 
 
ابراهیم خدایار، محمدجعفر یوسفیان کناری، مریم الهامیان،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

یکی از گونه های ادبی منثور رایج در زبان فارسی، مناظره است. در مناظره¬های منثور، دو یا چند شخصیت به شیوۀ گفت وگونویسی، موضوعات گوناگون را به میان می کشند و در نهایت، نگارنده با نوعی جمع بندی از زبان آن ها به نتیجۀ مورد نظر می رسد. ساختار این نوع مناظره‏ها بیشتر بر گفت¬وگونویسی استوار بوده و از توصیف و تحلیل های داستان گونه به دور است. در دورۀ مشروطه، به این نوع مناظره ها واژۀ «چیزنویسی» یا شیوه «تئاترنویسی» اطلاق شده است. نزدیکی ساختار ظاهری و اسلوب گفت وگونویسی در این گونۀ ادبی و گونۀ نمایشنامه، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا امکان خوانش نمایشی از مناظره¬های منثور وجود دارد؟ لحن و زبان نمایشی، کنش نمایشی گفت¬وگومحور، کشمکش، زمان و مکان از جنبه های نمایشی قابل شناخت از گفت وگوست که در این مقاله بررسی شده¬اند. دستاورد این مقاله، معرفی الگویی گفت وگومحور برای بررسی جنبه¬های نمایشی مناظره‏هاست. این الگو بر اساس مقایسۀ تطبیقی دیالوگ در نمایشنامه و گفت¬وگو در مناظرۀ منثور و شناخت نقاط مشترک این دو گونه ادبی با یکدیگر پیشنهاد شده است.

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

ائتلاف‌‌ طبقات متوسط شهری موجب وقوع رویداد عظیم اجتماعی جنبش مشروطه در تاریخ جامعه ‌‌ایران اواخر دوره ‌‌قاجار شد؛ اما سرنوشت ائتلاف و جنبش منتج از ائتلاف مشروطه‌‌خواهان پس از دوره‌‌ای نافرجام ماند. در این مقاله، با رویکرد ساختاری- نهادی مبتنی‌بر منطق زمانمند به این پرسش پاسخ می‌دهیم که چرا ائتلاف‌‌ مشروطه‌‌خواهان در تاریخ مشروطیت ناپایدار بوده است و فضایی برای تحکیم توافق‌‌‌‌های میان ائتلاف‌‌کنندگان پدید نیامد. درادامه، پنج متغیر ساختاری- نهادی و پنج فرضیه را که بیانگر علت‌‌های ناپایداری ائتلاف هستند، با روش تاریخی– تحلیلی مطالعه می‌کنیم. همچنین، روند تاریخی زمانمند را که به شکل‌‌گیری ائتلاف‌‌ ناپایدار منجر شد، با تکیه بر بنیان‌‌های ساختاری و نهادهای سیاسی جامعه ایران دوره ‌‌مشروطه بررسی می‌کنیم که شامل مجموعه‌‌ای به‌هم‌وابسته از نهادهای سیاسی درهم‌تنیده، ساختار طبقاتی نامتعادل، ساختار اقتصادی نامتوازن، شرایط ناشی از نظام جهانی و دولت‌‌ ناکارآمد است. عوامل یادشده متغیرهای مؤثر در فرایندهای منتهی به ائتلاف‌‌ ناپایدار است. در این میان، بنیان‌‌های نامستحکم نهادهای سیاسی ایران دوره ‌‌مشروطیت متغیر وزن‌‌دهنده ‌‌اصلی مؤثر در پیدایش ائتلاف‌‌ ناپایدار است که به‌واسطه چنین وضعیتی، فرصت‌‌ها برای تحکیم توافق و ساختارمندشدن اهداف و تصمیم‌های کنشگران سیاسی ائتلاف‌کننده فراهم نشد.    

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

آثار ادبی نهضت مشروطه در دهه‌‌های اخیر به‌عنوان بخشی از مهم‌ترین اسناد جامعه‌شناسان برای تحلیل مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران معاصر مورد توجه قرار گرفته است. سیداشرف‌‌‌‌الدین گیلانی ملقب به نسیم شمال، نقش بارزی در روشن‌گری عصر مشروطه داشته است. کمتر تحولی در عصر مشروطه صورت گرفته است که سیداشرف‌‌ دربارۀ آن شعر نسروده باشد. در این پژوهش با روش بینارشته‌‌ای کوشیده‌ایم تا در دو بخش، به بازخوانی نظریه جامعه‌شناسی تبادلی تلفیقی پیتر بلاو در فضای کلی شعر عصر مشروطه و سپس در شعر سیداشرف‌‌ بپردازیم. در بخش نخست با نگاهی اجمالی، محورهای کلان نظریۀ بلاو را در شعر عصر مشروطیت نشان داده‌ایم. در بخش دوم، گام‌‌های چهارگانۀ نظریۀ تبادلی را در سه بخش به‌صورت موردی در شعر سیداشرف‌‌ واکاوی کرده‌ایم. برای کاربست این نظریه که تلفیقی از رفتارگرایی اجتماعی و واقعیت‌گرایی اجتماعی است، اشعار سیداشرف‌‌ از آغاز جنبش مشروطه تا شکست آن و ایجاد حکومت پهلوی اول، در سه گروه اشعار تبادلی انتقادی، اشعار تمجیدی سازمان‌بخش و اشعار خطابی تنذیری قرار گرفته است. هدف نهایی این پژوهش بررسی میزان اثرگذاری سیداشرف‌‌ در جنبش مشروطه برپایۀ نظریه‌‌ای اجتماعی، برای نشان دادن ساختارهای پیچیده هم‌گروهی میان انقلابیون و مردم در دورۀ مشروطه است.

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

این پژوهش برآن است تا با کمک رویکرد مطالعات فرهنگی و با روش کیفی به بازنمایی انگاره‌‌های نظام آموزشی از مشروطه تا دورۀ فضای باز سیاسی بپردازد تا دریابد که برخلاف تغییر و تحولات جامعه که داعیه‌دار جنبشی دموکراتیک بوده‌اند، در نظام آموزشی نظم و ایدئولوژی اقتدارگرایانه چگونه ارائه شده، به‌علاوه اینکه آیا متناسب با تحولاتی چون انقلاب مشروطه، شکل‌گیری دولت شبه‌مدرن و جنبش ملی، انگاره‌‌های دموکراتیک آموزش داده شد یا نه؟ این پژوهش با مطالعۀ نظام آموزشی همچون یکی از دستگاه‌های ایدئولوژیک مهم در بازتولید قدرت به این نتایج دست یافته است که محتوا و شیوۀ تدریس نظام آموزشی در این دوران، گفتمانی اقتدارگرا و یک‌دست در رابطۀ میان مدرسه- خانواده حاکم بوده است و سوژۀ حساس مدرسه، بیشتر تحت تلقین و باوراندن مکانیسم‌‌هایی چون قدرتگرایی، هم‌رنگی با جماعت، دوگانگی، محافظه‌‌‌کاری، تقدیرگرایی، نرم‌خویی، تضعیف اعتماد به‌نفس، صبر و حوصله بود و در این میان، سویه‌‌های مقاومت و متعارض با گفتمان اقتدارگرایی ملاحظه نشده است.    

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

مطالعۀ جامعه‌‌شناختی تأثیر دیدگاه‌ها و مواضع عالمان شیعه بر شیوه‌های مردم‌‌سالارانۀ ادارۀ جامعه، نسبت به کاوش کلامی در رابطۀ دین اسلام و دموکراسی، امتیازاتی دارد. مطالعۀ جامعه‌‌شناختی این تأثیر را می‌توان با تبیین جنبش‌های نیمۀ اول سدۀ بیست میلادی در ایران آغاز کرد. مناسب‌ترین رویکردِ پژوهشی برای بررسی این موضوع، تحلیل تطبیقی- تاریخی در حوزۀ راهبردی جامعه‌شناسی تاریخی تحلیلی است و سه‌جنبش گذار در سه مقطع تاریخی، یعنی جنبش مشروطه، جنبش ملّی در اولین کابینۀ مصدق و جنبش ملّی در دومین کابینۀ مصدق، گزینه‌های مناسبی برای مقایسه هستند. بررسیِ نظری در حوزه‌های تحول فرهنگی (نظریه‌های سکولاریزاسیون دررابطه با مدرنیته و دین)، تحول اجتماعی (نظریه‌های گسترش نظام جهانی و جنبش‌های اجتماعی) ‌‌و تحول سیاسی (نظریه‌های گذار)، چارچوب تئوریک مناسبی را فراهم می‌کند که می‌توان باتوجه به شرایط کلی تاریخ ایران و جهان در دورۀ موردنظر، مدلی برای تبیین گذار در ایران از آن چارچوب استخراج کرد. این مدل، مبنای مقایسۀ تاریخیِ سه واقعۀ گذار، قرار گرفته و به کمک روش‌های توافق میل، تحلیل بولی و مقایسۀ ترتیبی، آزمون می‌شود. در این آزمون، شناخت دقیق‌تری از عوامل علّیِ گذار به مردم‌سالاری، فراهم می‌شود؛ درنهایت، موقعیت دیدگاه‌ها و مواضع روحانیت در میان عوامل علّی گذار بررسی شده، فرآیند تأثیر‌پذیری نهاد دین از شرایط اجتماعی و تأثیر دیدگاه‌ها و مواضع روحانیت بر گذار به شیوه‌های ادارۀ مردم‌سالارانۀ جامعه، ردیابی می‌شود.

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

کثرت لطیفه ­سازی و بذله­گویی مردم ایران به­ویژه دربارۀ نخبگان حاکم در عصر قاجاریه، بررسی جایگاه آن­ها را در حیات سیاسی توده­ها، مهم جلوه می­دهد. اختصار و ایجاز و همچنین جاذبۀ ذاتی مطایبه، سبب انتشار سریع این لطیفه­ها در جامعه شده و از آن­ها ابزاری کارآمد در منازعات سیاسی توده­ها ساخته است.پرسش این­جاست که این لطیفه­ها به دنبال خدشه­دار کردن کدام یک از بخش­های روایت رسمی حکومت بودند و پیرو آن کدام یک از ساحت­های سلطه را نفی می­کردند؟ فرض ما بر این است که در میان این
لطیفه­ها، آن­هایی که دربارۀ اقتدار حکومت و نیز سیادت ذاتی اجزاء آن بر عامۀ مردم، مناقشه می­کردند، جایگاه ویژه­ای دارند. در لطیفه­هایی که اقتدار حکومت را نفی می­کردند شاهد نافرمانی صریح نمایندۀ عامه در برابر نمایندۀ حکومت هستیم که با موفقیت نمایندۀ مردم به پایان می­رسد و در لطیفه­هایی که با ادعای برتری
 ذاتی نخبگان حاکم مقابله
می­کردند ضعف­های شخصیتی فرادستان برجسته می­شد تا تصویری که روایت رسمی از آن­ها به­عنوان موجوداتی فراانسانی ساخته بود مخدوش شود.
 مردم با بهره بردن از این لطیفه­ها به­صورت هم­زمان سلطۀ مادی و منزلتی ارباب قدرت را به چالش می­کشیدند و در این میان، تلاش آن­ها بیشتر بر خنثاسازی سلطۀ منزلتی متمرکز بود. چارچوب نظری پژوهش، نظریۀ «روایت­های نهانی» جیمز سی. اسکات است که تلاش کرده است مقاومت توده­ها را در دوره­هایی که بدون اعتراض آشکار به نقد قدرت می­پردازند تبیین کند. پیش از این، پژوهشی که به تحلیل لطیفه­های سیاسی عصر پیشامشروطه پرداخته باشد، منتشر نشده است.
 

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

شعر دوران مشروطه، شعری با مفاهیم و طرحهای تازه است که با رویکردهای انتقادی، سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی مردمی شده و مخاطبان فراوانی یافته است؛ امّا به لحاظ روساخت و شکل، همچنان همانندیهای زیادی با شعر دوران کلاسیک دارد که یکی از وجوه آن استفاده از زبان عربی در اشعار این دوران است. دهخدا نیز یکی از شاعران دوران مشروطه است که  به نظر می‌رسد عربی‌مآبی به عنوان یک ویژگی عمده، شعر او را در شکل و ساختار به شعر گذشتگان شبیه کرده است. بسامد فراوان کلمات، عبارات، مصرعها و ابیات عربی یکی از دلایل مهم چنین شباهتی است. در این مقاله سعی می‌شود با دسته‌بندی موضوعی اشعار دیوان دهخدا، که در آنها لغات و عبارات و ابیات عربی به کار رفته، نوع استفاده‌ دهخدا از زبان عربی مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود این عربی‌مآبی تا چه اندازه با مضامین و اندیشه‌ جدید در شعر دوران مشروطه هماهنگ است و تا چه حدی تحت تأثیر اندیشه و شعر دوران گذشته قرار دارد.
 

دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

«مشروطه ایرانی» به رغم اهمیتش در فرایند مدرنیته سیاسی در ایران کمتر از منظر ایدئولوژی‌های ملت‌سازی/ ناسیونالیسم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از رویکرد جامعه‌شناسی تاریخی رخداد مشروطه زمینه رونمایی چهره‌های چندگانه ناسیونالیسم ایرانیِ برآمده از سده نوزدهم را فراهم آورد. مشروطه ایرانی از یک‌سو با تبلور ناسیونالیسم سیاسی مبتنی بر حق حاکمیت ملت و حکومت قانون و از سوی دیگر با واکنش ناسیونالیسم فرهنگی مواجه شد. هم‌گرایی مصلحت‌آمیز و کوتاه‌مدت این گرایش‌های ناسیونالیستی در آغاز مشروطه اگر چه دستاوردهایی را به‌همراه داشت، اما واگرایی و تشدید منازعات گرایش‌های ناسیونالیستی در فرایند مشروطه نشان از تعارضات ماهوی و محدودکننده پروژه مدرنیته سیاسی ایرانی داشت. چندگانگی ناسیونالیسم ایرانی بر پایه تنوع منابع فرهنگی و ارزشی خاص و سوگیری‌های واگرایانه گرایش‌های ناسیونالیستی در مشروطه ایرانی، امکان اشتراک بر سر تعریف فراگیر ملت و استقرار و نهادینه‌کردن حاکمیت ملت و حکومت قانون را تحلیل برد. به‌گونه‌ای که از مشروطه به این سو «مساله ملت» و «حق حاکمیت ملت» به‌عنوان مهم‌ترین مساله معاصر ایران همچنان در کانون توجه قرار دارد.  

دوره ۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

معیارسازی زبان از دو شکل کلّی پیروی می‌کند؛ گاهی زبانی بدون دخالت مستقیم زبانی و تحت تأثیر عوامل گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی معیار می‌شود و پایگاه معیاری خود را حفظ می‌کند و گاه این روند با نوعی برنامه‌ریزی و تدابیر ازپیش‌اندیشیده همراه است. معمولاً این دو شکل در روندهای معیارسازی زبان‌ها با هم در کارند و از‌این‌رو، این دو شکل را نه انواع معیارسازی که وجه‌های مختلف آن می‌نامیم. در این مقاله با مقایسۀ معیارسازی زبان فارسی در دوره‌های پیش و پس از مشروطه می‌کوشیم جنبه‌های مختلف معیارسازی برنامه‌ریزی‌شده در دورۀ معاصر را تبیین کنیم. هدف اصلی، روشن شدن جنبه‌های آگاهانه معیارسازی زبان فارسی در دورۀ معاصر در پرتو مقایسۀ آن با دورۀ پیش از مشروطه و فراهم کردن زمینۀ نقد برنامه‌ریزی برای معیارسازی زبان در دورۀ معاصر است. مقایسۀ این دو دوره با مروری بر زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر زبان همراه است و بر بنیاد دیدگاه هاگن دربارۀ مراحل معیارسازی صورت پذیرفته است. معیارسازی در دورۀ پیش از مشروطه گرچه گاه با برنامه‌ریزی‌هایی همراه است و برخی فعالیت‌های معیارسازی پشتوانه‌ای از بصیرت زبانی، اجتماعی و فرهنگی دارد، در مجموع نوعی معیارسازی طبیعی به ‌شمار می‌رود؛ بدین معنا که وجه برنامه‌ریزی‌شده معیارسازی بر آن حاکم نیست. دورۀ پس از مشروطه، دورۀ معیارسازی برنامه‌ریزی شده است؛ هرچند برخی فعالیت‌های برنامه‌ریزی‌شده در این زمینه با توفیق همراه نیست و درمقابل، برخی روندهای طبیعی زبان فارسی را در پایگاه معیار حفظ می‌کند. این مقاله در بررسی خود دیدگاهی کلان برگزیده است و بر بنیاد نظریه‌های «زبان‌شناسی اجتماعی» و «جامعه‌شناسی زبان» استوار است.
سعید پورعظیمی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

روابط عارف قزوینی در جایگاه «شاعر ملی ایران» با برخی از نامدارترین چهره‌های عصر خویش و فراز و نشیب این مناسبات و دگرگونی آرای عارف درباره‌ی برخی از آنها، روحیات و عقاید او را به روشنی آینگی می‌کند. بدبینی، سوءظن، واکنش‌های عصبی و پرخاشگرانه که با حساسیت و صداقت بسیار در آمیخته، اساس شخصیت و مواجهه‌ی عارف با دیگران را شکل می‌دهد؛ هم از این روست که دوستی‌ها و دشمنی‌های عارف گذرا و متزلزل است و موجبات انزوا و مردم‌گریزی او از یک سو و آزردگی و کدورت دوستانش از سوی دیگر را فراهم می‌آورد. بر این‌همه باید روحیه‌ی انقلابیِ یک‌سونگر و میهن‌پرستی بی‌مرزِ عارف و نگاه اغراق‌آمیزِ حاصل از این اندیشه‌ها را نیز افزود که منشِ دشمن‌تراش او را تشدید کرده است. این مقاله از خلال نامه‌ها، خاطرات و دیگر نوشته‌های عارف، آرای او را درباره‌ی حسن تقی‌زاده، اشرف‌الدین گیلانی، احمد کسروی، ملک‌الشعرای بهار، وحید دستگردی و رضاخان بیان می‌دارد و ریشه‌های نزاع و خصومت میان عارف و آنان را به بحث می‌گذارد و از این رهگذر علل تنهایی و انزوای محبوب‌ترین شاعر عصر مشروطه در دهه‌ی پایانی زندگی‌اش را عیان می‌کند.            

دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
ادبیات پژوهشی و تاریخی موجود درباره انقلاب مشروطه مشتمل بر حجم عظیمی از منابع تاریخی است که در قالب گفتارهای مختلف تاریخ‌نگاری، جامعه‌شناختی و... تولید گشته‌اند. هر کدام از آثار یادشده کلیت و یا بخشی از کلیت رخداد مشروطه را مورد توجه قرار داده‌اند. بخش مهمی از گام‌‌های عملی مشروطه‌خواهان در راستای تکوین دولت‌سازی نوین ایران برداشته شد، اما این پروسه‌ در جریان دوره اول مشروطیت در خلال سال‌های ۱۲۸۵- ۱۲۹۹ه.ش با ناکامی روبه‌رو شد. این ناکامی از یک سو به دلیل عدم موفقیت مشروطه‌خواهان در ایجاد مجلس و قوه مجریه مستقل و از سوی دیگر ناتوانی در کنترل منظومه قدرت، یعنی هسته مرکزی سلطنت و نیروهای پیرامونی ایلات و قبایل بود. عدم موفقیت مشروطه‌خواهان در ایجاد دولت مدرن بسترساز بازتولید تحرکات منطقه‌ای ایلات و قبایل در این دوره شد. حرکت سمکو در چنین فضایی ظاهر شد. هرچند حرکت سمکو متأثر از فضای فکری حاکم بر مشروطیت و ضد مشروطیت در این دوره نبود، بلکه در سطح رهبری متکی بر آرمان‌های سیاسی- قومی و در سطح عملکردی متکی بر دینامیسم قبیله‌ای بود، اما فضای آنومی سیاسی پس از مشروطه زمینه‌ساز شکل گیری قدرت‌مندی حرکت وی در خلال سال‌های پس از مشروطه بود. در این مقاله نگارندگان ارتباط رخداد مشروطه و پی آیند‌های آن با حرکت سمکو را مورد وارسی قرار داده‌اند. نگارندگان در این مقاله مبنای کار خود را براساس دو فرض معین کرده‌اند. فرض نخست این است که رخداد مشروطه از منظر پروژه دولت- ملت‌سازی ناتمام و ناقص بود. فرض دیگر این است که حرکت سمکو بر بسترهای این انقلاب ناتمام توانست تطور یابد.
 

دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

شایعه‌‌سازی دربارۀ نخبگان حاکم در عصر پیشامشروطه، بخش مهمی ‌از فرهنگ سیاسی ‌توده‌ها را تشکیل می‌داد. از همین رو، شناخت جایگاه شایعه‌پردازی ‌در کنش سیاسی فرودستان و کارکرد آن در مواجهه با سلطه اهمیت بسیاری دارد. پرسش اینجاست که پراکندن شایعات در کدام‌یک از رویکردهای ‌اصلی ‌رفتار سیاسی عامه کاربرد می‌یافت و کدام‌یک از قلمروهای‌ سلطه را به‌چالش می‌کشید؟ فرض ما این ‌است که شایعه‌سازی ‌در هر سه رویکرد اصلی‌ کنش سیاسی فرودستان شامل نفی ‌روایت رسمی، خنثی‌سازی ‌راهبردهای زمامداران در شکل دادن به ‌این روایت و برقراری ‌گفت‌وگوی ‌تلویحی ‌با قدرت کارکرد داشت. همچنین، در موارد نادر بلوا و شورش، زمینه‌ را برای ‌اعتراض آشکار مهیا می‌کرد. پراکندن شایعات، اقتدار و مهابت نیروهای ‌نظامی حکومت را به مناقشه می‌انداخت و ادعای ‌برتری ذاتی ‌نخبگان مسلط بر توده‌ها را خدشه‌دار می‌کرد. همچنین پای‌بندی ‌اجزای حکومت قاجاریه را به شریعت نفی می‌کرد و به‌ این ‌ترتیب‌ هر سه قلمرو مادی، منزلتی و ایدئولوژیک سلطه با ساختن شایعات به‌چالش کشیده می‌شد. همچنین ‌توده‌ها با ساختن شایعاتی ‌تلاش می‌کردند نخبگان مسلط را تهدید یا سرزنش کنند. برخی ‌از این شایعات نیز احساس توده‌ها را تا آستانۀ شورش و بلوا تحریک و زمینه را برای ‌اعتراض‌های ‌خشونت بار فراهم می‌کردند. از سویی فرودستان ‌امیدها و آرزوهای ‌خود را به شایعه‌ بدیل می‌کردند تا برای‌ کاستن ‌از بهره‌کشی‌ها بسترسازی ‌کنند. چارچوب نظری پژوهش، نظریۀ روایت‌های‌ نهانی ‌از جیمز سی. اسکات است که ‌تلاش کرده ‌ساختارهای مشابه مقاومت فرودستان در برابر سلطه را شناسایی و تشریح کند.
 

دوره ۱۱، شماره ۴۹ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

لالایی‏‌ها گونه‏‌ای از نغمه‌‏های مادرانه است که در خواباندن کودکان بهکار می‌‏رود، اما گونه‌‏ای از ادب رسمی هم در دوران مشروطه با تأسی از همین لالایی‌‏ها برای عموم مردم و با هدف آگاهی‏‌بخشی و بیداری آنان از سوی برخی از شاعران آن دوره سروده شده است. پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی لالایی‌‏های بیداری میرزا علی‌‏اکبر صابر (۱۲۴۱ـ۱۲۹۰ش)، ابوالقاسم لاهوتی (۱۲۶۶ـ۱۳۳۵ش) و سید اشرف‌‏الدین گیلانی (۱۲۴۹ـ۱۳۱۳ش) می‏‌پردازد. شناساندن این‏گونه لالایی‌‏ها، دلایل سرایش آن‌ها، تحلیل ساختار و محتوای آن‌‏ها و تفاوت‌‏های این‏گونه لالایی‌‏ها با لالایی‌‏های مرسوم از اهداف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. داده‌‏ها به شیوه کتابخانه‌‏ای و سندکاوی گردآوری و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان می‏‌دهد این لالایی‌‏ها تحت تأثیر شرایط اجتماعی، سیاسی و فکری حاکم بر آن دوران شکل گرفته است. سادگی زبان، استفاده از سنت ادب عامه، طبیعی بودن شگردهای ادبی و دوری از تعقید راز موفقیت این‏گونه شعر در پیوند با مخاطبان در تفهیم مسائل سیاسی، بیدارسازی و آگاهی‌‏بخشی بوده است. همچنین نتایج بیانگر دو گفتمان متفاوت از سرایندگان این شعرهاست که دلایل آن به تفصیل در متن مقاله ارائه شده است. 
 

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

پس از مشروطیت پرسش از چیستی و چرایی وقوع آن شاید مکررترین پرسش نظریه‌پردازان و متفکرانی بوده است که درباره تاریخ ایران معاصر اندیشیده‌اند. اما در بسیاری از موارد تفاسیر و تبیین‌هایی که ارائه‌شده به نحوی شرق‌شناسانه بوده‌اند. از طرف دیگر در این تبیینها انقلاب مشروطه بهمثابه یک رویداد آن‌قدر برجسته شده است که در پرداختن نظریه درباره تاریخ ایران به‌عنوان نقطه فارق تاریخ ایران را به پیش و پس از خود تقسیم می‌کند. به‌این‌ترتیب تاریخ ایران تبدیل شده است به تاریخ استبداد؛ ولی این قضاوت از بالای قله انقلاب مشروطه به دست آمده است. با تقلیل‌گرایی‌هایی که در این نگاه با ساخته‌شدن کلیت یکپارچه از تاریخ صورت می‌گیرد، در عمل وظیفه بررسی علمی کنار گذاشته می‌شود، زیرا تکلیف گذشته با تفسیر آن به‌عنوان تاریخ استبداد روشن شده استمیشود. مقاله حاضر می‌کوشد از رهگذر مرور انتقادی نظرات همایون کاتوزیان و جان فوران به عنوان به‌جای تبیین مشروطیت به‌عنوان انقلابی علیه استبداد و وابستگی، با کمک گرفتن از بینش‌های نظری وبر و دورکیم آن را به‌مثابه فرآیند تحولی تدریجی ببیند که زمینه‌های تکوین آن را در تحولات قرن نوزده می‌توان پی گرفت. البته ابداً ادعای ارائه مدل و نظریه در کار نیست، بلکه تلاشی است برای اندیشیدن جامعه‌شناسانه درباره مشروطیت؛ تأمل درباره آن به‌عنوان فرآیند، محصول تحولات تدریجی طولانی‌مدت در جریانها، نهادها و نیروهای اجتماعی در عرصه داخلی و تغییرات در نظام جهانی. 


دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

چکیده
طبقات اجتماعی مختلفی در جنبش مشروطه شرکت داشتند که هر کدام با انگیزه‌های متفاوتی به این حرکت پیوستند. کارگران یکی از این طبقات بودند که به‌تازگی در جامعۀ ایران رشد می‌یافتند. آنان به ­لحاظ نوع مشارکت در شیوۀ تولید و مالکیت ابزار کار با پیشه‌وران و اصناف قدیمی متفاوت بودند و به­ سبب زیستن در بافت عشیره‌ای و جامعه مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و دامداری، به طبقۀ کارگر اروپایی شباهتی نداشتند. بسیاری از این کارگران به ­دلیل فشار طبقۀ حاکم و وجود فقر، ناگزیر کار و کاشانه خود را ترک و به مناطق آبادتر یا کشورهای همجوار مهاجرت می‌کردند. آنان با مشاهدۀ وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این نواحی تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و چون بیشترشان کارگران  فصلی بودند، پس از بازگشت به ایران، دیده‌ها و شنیده‌های خود را برای هم‌وطنانشان بازگو می‌کردند.
هدف این مقاله شناسایی سهم کارگران در زمینه‌سازی و شکل بخشیدن به جنبش مشروطۀ ایران است که نویسنده می‌کوشد با روش «توصیف تاریخی» و «اسنادی»، به این سؤال پاسخ دهد که طبقۀ کارگر چگونه در جامعۀ ایران شکل گرفت و کارگران چه نقشی در بروز اندیشه‌های نوسازی اجتماعی داشتند؟
چنین فرض می‌شود که طبقۀ کارگر بسیار دیرتر از جوامع اروپایی در ایران شکل گرفت و قشری اندک از نیروهای تولیدی را تشکیل می‌داد. آگاهی کارگران ایرانی از حقوق سیاسی و اجتماعی‌شان نیز بیشتر از آنکه درون‌زا و برخاسته از توسعه صنعتی باشد، از افکار چپ‌گرایانۀ مناطق قفقاز تأثیر پذیرفت و به همین دلیل با وجود مشارکت آنان در موج نوگرایی و نهضت مشروطه، این طیف از جامعه نتوانست آن‌گونه که در انقلاب‌های بزرگ اروپایی نظیر انگلستان، فرانسه و روسیه اثرگذار بود، نقش تاریخی خود را ایفا کند.   
این بررسی نشان می‌دهد که پیش از شکل‌گیری جنبش مشروطه برخی از کارگران در انقلاب‌های حوزۀ قفقاز شرکت داشتند و با افکار انقلابی آن سامان آشنایی یافتند. این کارگران هم‌صدا با سایر هم‌وطنانشان به نهضت آزادی‌خواهی ایران پیوستند و با پخش اعلامیه‌ها، شرکت در اجتماعات و نیز حضور در صحنه‌های نبرد مسلحانه، به مبارزه با استبداد برخاستند و پایه‌گذار حرکت‌های انقلابی آتی شدند.
 


دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

گفتار قالبی‌شده بخشی از یک زبان است که می‌تواند حامل معانی و مصادیق متعددی باشد. گفتارهای قالبی‌شده معمولاً به‌صورت ضرب‌المثل، کنایه، اصطلاحات ‌و زبان‌زدها و بیشتر در زبان محاوره‌ به‌کار می‌روند و نقش مؤثری در ارتباط‌های اجتماعی و گسترش زبان از لحاظ ساختاری و مفهومی دارند و بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ هر جامعه هستند که شناخت آن‌ها موجب شناخت بهتر فرهنگ، زیرساخت‌ها و تحولات زبانی هر جامعه زبانی می‌شود و تحلیل آن‌ها در یک متن نیز موجب شناخت بهتر زوایای پنهان و سبک آن متن می‌شود. در مقالات دهخدا، گونه‌های مختلفی از گفتارهای قالبی وجود دارد که در بطن هر یک از آن‌ها، مفاهیم عمیق اجتماعی، فرهنگی و زبانی نهفته است که شناخت آن‌ها به شناخت سبک و زبان مقالات دهخدا و جامعۀ روزگار او کمک می‌کند. هدف از پژوهش حاضر که با روش کیفی (تحلیلی ـ توصیفی) انجام می‌شود، تحلیل و بازشناسی گونه‌های قالبی‌شده در چرندوپرند دهخدا در سه دسته ضرب‌المثل، کنایه، اصطلاحات‌ و زبان‌زدهاست. این پژوهش به منظور بررسی کاربرد این ساخت‌ها در چرندوپرند و تأثیر آن‌ها بر زبان و سبک این مقالات انجام می‌شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که دهخدا با استفاده از این ساخت‌های قالبی، اوضاع و شرایط جامعۀ خود را ترسیم کرده و مطالبش را با سرعت و در عین حال به‌صورت  فشرده و عمیق به مخاطب منتقل کرده است. استفاده از این ساخت‌ها موجب شده تا نثر چرندوپرند به زبان محاوره‌ای نزدیک شود. همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که اصطلاحات ‌و زبان‌زدها (۲۲۰ مورد)، کنایه (۸۱ مورد) و ضرب‌المثل (۵۱ مورد)، به ترتیب پرکاربردترین گونه‌های ساخت‌های قالبی در مقالات دهخدا هستند.

دوره ۱۲، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهش در حوزه‌های مختلف فرهنگ سیاسی عامه در تاریخ ایران از اهمیت درخور اعتنایی برخوردار است. گروه‌های حاکم، در روایت خود از وضع موجود، همواره مدعی آبادانی کشور و رضایت رعایا بودند. عامۀ مردم باید این روایت را به چالش می‌کشیدند و روایت خود را با هم‌ترازانشان به اشتراک می‌گذاشتند. اما این کنش، نیازمند رسانه بود، رسانه‌ای که مصون از نظارت ارباب قدرت باشد. آنچه توده‌های مردم در اختیار داشتند قالب‌های مختلف فرهنگ عامه بود. چگونگی بهره‌گیری توده از این قالب‌ها و انتخاب برخی از آن‌ها به‌عنوان ابزاری برای اطلاع‌رسانی نکتۀ درخور توجهی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. پرسش اینجاست که در دورۀ پیشامشروطه در عصر قاجاریه تصنیف‌های عامیانه چگونه قابلیت رسانه‌ای می‌یافتند و رسانۀ تصنیف در مواجهۀ عامه مردم با نخبگان حاکم، چگونه کارکرد سیاسی پیدا می‌کرد؟ فرضیۀ ما این است که آهنگین بودن تصنیف‌ها، وزن‌های کوتاه آن‌ها، طنزآمیز بودن و سادگی تعابیر و توصیفات، به خاطر سپردن آن‌ها را تسهیل و مخاطبان را به انتقال آن‌ها تشویق می‌کرد و سرعت انتشار آن‌ها نیز بیشتر می‌شد. از سویی شفاهی بودن این رسانه امکان مشاهدۀ بازخورد و عکس‌العمل را برای گوینده فراهم می‌کرد. مخاطبان نیز می‌توانستند تغییرات دلخواه خود را در عبارات یا مضامین ایجاد کنند که به این ترتیب به یک رسانۀ تعاملی تبدیل می‌شد. در کنشگری سیاسی عامه، ترانه و تصنیف به‌علت شفاهی بودن از سانسور می‌گریخت و ناقض اطلاعاتی را که نخبگان حاکم از رسانه‌های خود پراکنده می‌کردند منتشر و پیوندهای افقی را بین توده‌ها تقویت می‌کرد. از سوی دیگر، امکان تغییر و دستکاری در مضامین و عبارات تصنیف، وجهی دموکراتیک به این رسانه می‌بخشید. رسانۀ تصنیف کارکرد اعطای جایگاه اجتماعی و تحکیم هنجارهای اجتماعی را همچون هر رسانۀ دیگری دارا بود که توده‌های مردم در تقابل با گروه‌های حاکم از آن بهره می‌بردند. روش پژوهش توصیفی ـ تبیینی با استفاده از داده‌های درجۀ اول از عصر قاجاریه است که به صورت کتابخانه‌ای گردآوری شده‌اند. پیش از این پژوهش مستقلی دربارۀ کارکردهای رسانه‌ای تصنیف در حیات سیاسی عامه در دورۀ قاجاریه، عصر پیشامشروطه انجام نشده است.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱