جستجو در مقالات منتشر شده


۱۶ نتیجه برای مدرنیته


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون کمی متفاوت است. در ادبیات فارسی، مقامه و حکایت هم می‌تواند جزء‌ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (ficticn) فقط شامل قالب‌های خاص داستانی به مبنای جدید می‌شود.
در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثر گذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم کرده که در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ – ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حکومت رضاخان (۱۲۹۹ – ۱۲۸۵).

 

دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

ادبیات تطبیقی از مهم ترین گونه های ادبی است که ما را در یافتن وجوه مشترک اندیشه های بزرگان جهان- که از نظر زمانی و مکانی از یکدیگر فاصله دارند- یاری می رساند و به نقاط وحدت اندیشه بشری پی می­برد که چگونه اندیشه­ای در نقطه­ای از جهان توسط اندیشمندی، ادیبی و یا شاعری مطرح می شود و در نقطه دیگر همان اندیشه به گونه­ای دیگر مجال بروز می­یابد. مقاله حاضر نگاهی است تطبیقی به شعر، اندیشه، زمینه و زمانه دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت: تی. اس. الیوت (۱۸۸۸- ۱۹۶۵م) انگلیسی و احمد شاملو (۱۳۰۵-۱۳۷۹ش) ایرانی. زمانه زندگی این دو شاعر از دیدگاه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همسانی هایی داشته که در نهایت، به تولید آثار و اندیشه های مشابهی منجر شده است. شاملو در ایران به عنوان شاعری اجتماعی شناخته شده که مانند الیوت در برهه ای حساس و پرآشوب زیسته است. الیوت تحت تأثیر جنگ جهانی و دوران مدرنیسم بوده و شاعر ایرانی هم کودتای ۲۸ مرداد و جنگ جهانی دوم و دوران گذار از جامعه سنتی به مدرن را تجربه کرده است. در این مقاله، ابتدا مختصری درباره واژه مدرن و مدرنیته در اروپا و ایران بحث می­شود، سپس با بهره­گیری از شیوه نقد تطبیقی و با تکیه بر مؤلفه های مدرنیته و مدرنیسم ادبی، بین مضامین مشترک در آثار الیوت و شاملو مقایسه ای صورت می گیرد. همانندی های زیادی بین شاملو و الیوت برای مطالعه تطبیقی می توان یافت و با توجه به همسانی­های فراوان ذهنی و زبانی بین دو شاعر و با عنایت به همانندی­های بسیار در تجربه­های زیسته مشترک بین ایشان، می­توان نتیجه گرفت شرایط زیستی مشابه همواره می­تواند آثار ادبی همگونی پدید آورد.  

دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

پژوهش حاضر کوششی جامعه‌شناسی_تطبیقی‌ست و جلوه‌هایی از تغییر در مناسبات اجتماعی را شرح می‌دهد که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است.
این پژوهش ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه‌ی ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر به عنوان یکی از شاخص‌های تحول اجتماعی می‌پردازد؛ چگونگی بهره‌گیری از مفاهیم زنانه، نمادها و اسطوره‌های زنانه در شعر عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است.
پژوهش در نهایت به این نتیجه می‌رسد که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی سرآغاز یک جریان نیست بلکه نتیجه‌ی تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب می‌شود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن دگرگون ‌شود و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو نمادهای زنانه شاعر بسیاری از مفاهیم اسطوره‌ای را زنده‌ می‌کند و می‌کوشد نیمی از جامعه را که سال‌ها پنهان نگه داشته شده بود دوباره مطرح کند و این کاربرد یک کوشش فمنیستی نیست بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه‌آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته‌ امکان ظهور یافته است و این تلاش‌ها هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی نمونه‌هایی دارد.
.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مسئله اساسی این مقاله،اسلام گرایی به عنوان گفتمان سیاسی- اجتماعی است. فرضیه پژوهش این است که گفتمان اسلام گرایی نوعی مقاومت دربرابرسلطةگفتمان مدرنیته غربی است. گفتمان اسلام گرایی با تعریف سیاسی از اسلام، نیروهای به حاشیه رانده گفتمان مدرنیزاسیون را جذبمی کند. این گفتمان با صورت بندی جدیدیاز اسلام، الگوی بدیلی برای مدیریت جامعهپیشنهاد می کند. گفتمان اسلام گراییمدرنیزاسیون غربی درکشورهای اسلامی را به چالش می کشد. اسلام گرایان با به دست دادن روایتی سیاسی از اسلام، به گردآورینیروهای مقاومت دربرابر سلطه گفتمان مدرنیته غربی می پردازند.    

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده ایران در دورۀ قاجار که جامعه‌‌ای پیش‌مدرن و سنتی بود، دچار تحولات ویژه‌‌ای شد. ورود فکر تجدد عامل اصلی این تحولات بود. نتایج سیاسی شکست تجدد سبب روی کار آمدن سلسلۀ پهلوی شد و تحولاتی را نیز در جامعۀ ایرانی دوران پهلوی برپایۀ همین تفکر تجددخواهی پدید آورد. در دامنۀ این بحث تحول پوشاک ایرانیان نیز مطرح می‌‌شود. تحقیق حاضر براساس هدف، از‌نوع تحقیقات بنیادی و به‌لحاظ ماهیت و روش، از‌نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. داده‌‌ها و اطلاعات مورد نیاز از منابع تاریخی و پژوهش‌‌های انجام‌شده در این زمینه شد استخراج شده و به‌منظور دست‌یابی به نتایج علمی مورد تجزیه تحلیل کیفی قرار گرفته‌‌اند. نتایج مطالعات نشان می‌‌دهد تحول پوشاک در دورۀ قاجار به‌علت حفظ ساختارهای سنتی، فقط در میان عدۀ اندکی از درباریان و روشن‌فکران فرنگ‌رفته مورد استقبال قرار گرفت و مردم عادی همچنان بر قواعد سنتی پوشاک خویش پافشاری می‌کردند. در دورۀ پهلوی‌‌ اول زیرسلطۀ یک نظام استبدادی تجدد‌‌خواه که الگوهای مرکزی و از بالا را برای هویت‌بخشی به جامعه القا می‌‌کرد، تغییر در پوشاک مردان با همراهی مراجع فرهنگی جامعه تداوم یافت؛ اما تغییر در پوشاک بانوان به‌علت همراهی نکردن این گروه شکل دیگری به خود گرفت.      

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

دستیابی به حکمرانی مطلوب خاک مبتنی بر بافتار کشور امری دشوار و نیازمند چارچوب نظری و عملی است. در این راستا الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و مباحث مطروحه در نشست‌های دو کنگرۀ هفدهم و هجدهم علوم خاک ایران در سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ مورد بررسی قرار گرفت. حکمرانی امانتمدار محیط ‌زیست، خاک‏‌کره و منابع طبیعی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت که در روابط چهارگانۀ انسان با خدا، انسان با خویشتن، انسان با دیگران و انسان و طبیعت تبلور می‌یابد، نظریۀ کلان و بومی حکمرانی مطلوب خاک‌کره در ارتباط با حکمرانی عمومی کشور را تبیین نظری نموده و زمینۀ گفتمان‌سازی و گذار پارادایمی را فراهم کرده است. در استقرار حکمرانی خاک، ایجاد دفتر خاک در وزارت جهاد کشاورزی و شعب آن در استان‌ها از سال ۱۳۹۶ و تصویب قانون حفاظت خاک با ۲۶ ماده در سال ۱۳۹۸ در مسیر افزایش اثربخشی دولت و سایر قوا گامی مهم برداشته و شاخص‌هایی نظیر حاکمیت قانون، شفافیت و رعایت عدالت نسبت به شاخص‌هایی نظیر پاسخ‌گویی و مشارکت بهتر و منسجم‌تر دیده شده است. در نهادینه‌سازی حکمرانی امانتمدار خاک و تعامل مؤثر و سازندۀ دولت با سایر بخش‌های مدنی، تولیدی و خصوصی، ایجاد پایگاه دادۀ جامع خاک کشور و دسترسی آسان و قانونمند به آن، تعریف شاخص‌های بومی حکمرانی خاک و تشویق مشارکت جوامع محلی در مدیریت منابع خاک پیشنهاد شد. بسط نظری و عملی تبیین‌شده در گرو گذار پارادایمی و گفتمان‌سازی در تمام گروداران ذیل حکمرانی عمومی کشور طی یک فرایند مستمر در تمام سطوح قابل دستیابی است.

دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

«مشروطه ایرانی» به رغم اهمیتش در فرایند مدرنیته سیاسی در ایران کمتر از منظر ایدئولوژی‌های ملت‌سازی/ ناسیونالیسم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از رویکرد جامعه‌شناسی تاریخی رخداد مشروطه زمینه رونمایی چهره‌های چندگانه ناسیونالیسم ایرانیِ برآمده از سده نوزدهم را فراهم آورد. مشروطه ایرانی از یک‌سو با تبلور ناسیونالیسم سیاسی مبتنی بر حق حاکمیت ملت و حکومت قانون و از سوی دیگر با واکنش ناسیونالیسم فرهنگی مواجه شد. هم‌گرایی مصلحت‌آمیز و کوتاه‌مدت این گرایش‌های ناسیونالیستی در آغاز مشروطه اگر چه دستاوردهایی را به‌همراه داشت، اما واگرایی و تشدید منازعات گرایش‌های ناسیونالیستی در فرایند مشروطه نشان از تعارضات ماهوی و محدودکننده پروژه مدرنیته سیاسی ایرانی داشت. چندگانگی ناسیونالیسم ایرانی بر پایه تنوع منابع فرهنگی و ارزشی خاص و سوگیری‌های واگرایانه گرایش‌های ناسیونالیستی در مشروطه ایرانی، امکان اشتراک بر سر تعریف فراگیر ملت و استقرار و نهادینه‌کردن حاکمیت ملت و حکومت قانون را تحلیل برد. به‌گونه‌ای که از مشروطه به این سو «مساله ملت» و «حق حاکمیت ملت» به‌عنوان مهم‌ترین مساله معاصر ایران همچنان در کانون توجه قرار دارد.  

دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
موضوع این مقاله تکوین مدرنیته‌ سیاسی در ایران است. تحلیل جامعه‌شناختی مدرنیته‌ سیاسی در ایران به دلیل عدم همخوانی دستاوردهای آن با مدرنیته‌ سیاسی در غرب، مسئله‌ای چالش‌برانگیز بوده است. در این مقاله، برای غلبه بر چالش‌های موجود، مدرنیته‌ سیاسی در ایران به مثابه یکی از صورت‌های چندگانه‌ی مدرنیته در جهان و براین‌اساس همچون یک واقعیت منفرد تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته است. مسئله‌ی اصلی این مطالعه پرسش از چگونگی فرایند شکل‌گیری مدرنیته‌ سیاسی در ایران در بازه‌ی زمانی۱۸۹۰-۱۹۰۸م است.چارچوب نظری این مقاله، با نقد نظریه‌ی مدرنیزاسیون و برپایه مفروضات نظریه‌ی مدرنیته‌های چندگانه طراحی شده است و سه سطح  و پنج لایه‌ی تحلیلیِ نظام جهانی، مواجهه استعماری، نظام سیاسی‌ اجتماعی، عاملیت جمعی و عاملیت فردی را دربرمی‌گیرد. روش تحقیق مورداستفاده در این‌پژوهش تحلیل تاریخی‌ـ‌روایتی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدرنیته‌ سیاسی ایران در این‌دوران، برآیندی از عناصر متعدد در پنج سطح تحلیلی بوده است. در سطح نظام جهانی رقابت‌ها و همکاری‌های میان قدرت‌های جهانی، در سطح مواجهه استعماری رویارویی با تهدیدات روسیه و انگلیس، در سطح نظام سیاسی‌ اجتماعی بحران‌های اقتصادی، عدم استقلال و ناکارآمدی دستگاه سیاسی و در دو سطح عاملیت جمعی و فردی چاره‌اندیشی‌های عاملان ایرانی برای غلبه‌بر مشکلات موجود و پاسخ‌گویی به پرسش از شیوه‌ی مطلوب اداره‌ی زندگی همگانی عناصری هستند که در طول زمان  به فرایند مدرنیته‌ سیاسی ایرانی شکل داده‌اند. اثرات متقابل عناصر فوق برهم در طول دوره‌ تاریخی موردنظر پژوهش به شکل‌گیری اولین پارلمان ایرانی در سال ۱۹۰۶ و تعطیلی موقت آن در سال ۱۹۰۸م انجامیده است.


دوره ۱۱، شماره ۵۲ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

در فرایند مدرنیته شدن جوامع، بسیاری از عناصر فرهنگی، نقش‌ها و ساختارهای اجتماعی دچار تغییر و دگرگونی می‌شوند. این دگرگونی‌ها با توجه به فرم و ساختار جوامع، نوع و نقش عناصر و شیوۀ رویارویی و نوع درکِ نقش‌های اجتماعی از ماهیت مدرنیته، متفاوت شکل می‌گیرند. جامعه ایلی بختیاری با ساختاری کاملاً سنتی و به‌عنوان بخشی از ساختار جامعه ایرانی در دهه‌های اخیر مسیر تحول و دگرگونی را با سرعت سپری می‌کند که این تغییرات در ساختارهای مختلف ایلی و طایفه‌ای، خانوادگی، انواع روابط میان نقش‌های اجتماعی، آداب و سنن و به‌شکل فراگیر، تمامی عناصر فرهنگی خود را نشان می‌دهد. برای بررسی جامعه‌شناختی این تغییرات علاوه بر مطالعات و پژوهش‌های میدانی، با نگاهی به ادبیات و هنر به‌عنوان آینه تمام‌نما از فرهنگ عامه جامعه مورد بررسی، می‌توان به نتایج قابل توجهی دست یافت. در پژوهش حاضر با شیوۀ تحلیل محتوا، دو فیلمنامه اسکی‌باز و یارِ دوازدهم به کارگردانی فریدون نجفی از منظر جامعه‌شناسی آنتونی گیدنز۱ و براساس چهار مؤلفه‌ای که گیدنز برای سنت‌ها ذکر می‌کند، مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که مولفه‌های چهارگانه سنت از دیدگاه گیدنز در دو فیلمنامه اسکی‌باز و یارِ دوازدهم دیده می‌‏شود. سنت‏‌ها در میان مردمان بختیاری نه‌تنها ازبین نرفته‌‏اند، بلکه نگهبانانی دارند که حافظ آن‌‏ها هستند. این سنّت‏ها طبق نظر گیدنز به‌صورت دسته‌جمعی برگزار می‌‏شوند و به نوعی با هویّت افراد (ایل بختیاری) پیوندی ناگسستنی دارند و در حوزه‌های مختلف تکرار و بازتکرار می‌‏شوند.
 

دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

اهداف: معماری به عنوان یکی از شیوه‌های خلق اثر، ضمن بهره‌گیری از هنر، ترکیبی از اندیشه و فناوری است. آنچه یک اثر معمارانه را از سایر آثار ممتاز می‌سازد، این است که واجد ارزشی بیش از فراهم کردن سرپناه باشد؛ به عبارتی علاوه بر وجه کارکردی، خصیصه زیبایی و انتقال مفاهیم متعالی‌تر را نیز بروز دهد. این نوع معماری به عنوان یک میراث ارزشمند، قابلیت ماندگاری در تاریخ را داشته و نقش فناوری در تولید چنین میراثی، همواره یکی از پارامترهای اثرگذار بوده است. هنگامی که طرح معماری به عنوان یک اثر هنری ویژه شکل می‌گیرد، بی‌تاثیر از فناوری در روند خلق نبوده و فناوری در این حالت، جنبه نمادین می‌یابد. هدف این پژوهش بررسی این وجه ثانویه فناوری و نقش آن در تولید میراث معماری معاصر می باشد.
روش ها: از نظر روش شناسی، مطالعات صورت گرفته به صورت ترکیبی بوده و در آن از رهیافت زمینه‌ای استفاده شده است. از طریق روش‌های توصیفی-تحلیلی عوامل اثرگذار بر معماری با بررسی آثار میراث معماری معاصر و همچنین وجوه تاثیرات فناوری و نقش آن تحلیل شده است.
یافته‌ها: بررسی نمونه‌های هویت‌بخش معماری معاصر به عنوان میراث ماندگار، با پراکنش مختلف جغرافیایی نشان می‌دهد که به طور مشترک ویژگی‌های فرم، عملکرد و زیبایی در حوزه‌های پیکربندی فرمی، سازماندهی فضایی و ترکیب‌بندی نما قابلیت تحلیل و مقایسه دارند.
نتیجه­ گیری: ماهیت معماری در فصل مشترکی از وجوه هنر، علم و تکنیک، بسته به مقطع زمانی و جغرافیای مکانی دستخوش تحول بوده و خلق میراث ماندگار معماری، وابسته به سطح پیشرفت فناوری زمان خود بوده است.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده

نقوم فی هذا المقال ببحث مفهوم الحداثه وعلاقتها بالحرکات الإجتماعیه، وذلک فی ضوء المؤلفات الکلاسیکیه (التقلیدیه) فیما یتعلق بالحداثه والافکار الجدیده فی علم السیاسه وعلم الاجتماع المعاصر. وبالطبع لانقصد من وراء ذلک تقدیم دراسه کمّیه عن کیفیه تطور وتحول مفهوم الحداثه، بل سنبحث بإسهاب فی العلاقه الّتی تربط الحداثه بالتغییرات الاجتماعیه والسیاسیه، لأن التغییر علی مستوی الظواهر الأساسیه للحقائق الاجتماعیه هو الذی یشکل الماده الرئیسیه فی النظریات العلمیه الاجتماعیه. فی نفس الوقت الذی تدلنا هذه القضیه علی الطرق المختلفه فی التغییر الاجتماعی من قبل العلماء، والسبب فی بحث مسألتی الحداثه والحرکه الاجتماعیه هو انهما تشکلان القوتین الاساسیتین فی عملیه التغییر. والهدف الأساسی الذی نسعی الیه من خلال هذا البحث هو فهم تأثیر الحداثه علی العملیه التنمویه والمعرفه العلمیه الاجتماعیه والافکار التی تقوم علیها الحرکات الاجتماعیه. بعباره اخری، هدفنا من البحث تقدیم تفسیر خاص للعلاقه التی تربط الواقع التاریخی بمفهوم الفهم.
نگین بی نظیر،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

صورت­بندی­های مدرنیته و پیامدهای پارادوکسیکال تجربه مدرن، در الگوی همگن­سازی با جماعت/ مجموعه­سازی و تحمیل زندگی توده­ای/ فله­ای، بشر را از فردیت، هویت و زیست انفسی دور کرده ­است. بهره­گیرندگانِ قربانیِ امر مدرن سوژه­ها و ابژه­های محکوم به ­زیستن در وضعیت تجزیه و پراکندگی اجتماعی و حتی وجودی هستند. فلسفه اگزیستانسیالیسم و داستان موقعیت هرکدام با استلزامات و امکانات فلسفی و ادبی خویش، با توجه به انسان به‌مثابه هستیِ موقعیت­مند، به ­غرابت، تنهایی، اضطراب، ترس، پوچی و سرگردانی او در هزارتوی پیچیده و ­گریزناپذیر امر مدرن واکنش نشان داده­اند.
جستار حاضر با رویکرد/ مؤلفه­های داستان موقعیت و با توجه به جهان داستانی کافکا، به تحلیل و بازخوانی رمان ملکوت و دو داستان کوتاه «کلاف سردرگم» و «با کمال تأسف» بهرام صادقی پرداخته و نشان داده است که چگونه شخصیت‌های داستان­های بهرام صادقی در روزمر­گی­ها و میان­مایه­گی­ها دست­وپا می­زنند و در حصار موقعیت­هایی اسیر می­شوند که نه توانایی فهم موقعیت موجود را دارند و نه امکان و قدرت برون­رفت از آن را. تقلاهای­های عبث و بی­مایه شخصیت‌ها در هزارتوی زندگی مدرن در جست‌وجوی خویش، معنای زندگی، عشق و آرامش، از عکاس­خانه­ای به عکاس­خانه­ای دیگر، از روزنامه­ای به روزنامه­ای دیگر، از شهری به شهری دیگر، از زنی به زنی دیگر و... تصویرگر رنج و گیرافتادگی بی­پایان آن‌ها در موقعیت­های داستان­ است. این موقعیت غیرقابل ­فهم و پایان­ناپذیر بر همه ابعاد زندگی شخصیت­ها سیطره دارد و شاید انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهایی­شان باشد.

سیدعلی سراج،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

ادبیات و به‌طور اخص رمان آینۀ تمام‏نمای تحولات فکری، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف ازجمله دنیای غرب بوده است. مسئلۀ‏ پیچیده و غامض دنیای غرب موسوم به مدرنیته و عصر روشنگری و پیامدها و دستاوردهای آن طی چند سدۀ اخیر، محور ادبیات، داستان‏ها، رمان‏ها و صنعت فرهنگ بوده است. جریان مدرنیته و حاکمیت پارادایم پوزیتویسم، بازخوردهای فکری، فلسفی و معرفتی مثبت و منفی در ساحات زندگی بشری ایجاد کرد. در پاسخ به مهم‌ترین پیامد تحولات فکری ـ معرفتی مذکور، یعنی نسبیت‏انگاری معرفتی و کم‌رنگ شدن امور قدسی و فرابشری در زندگی انسان مدرن، راهبردهای مختلفی در دنیای غرب به‌کار گرفته شد. الگوهای عرفانی ـ تعلیمی ازجمله رویکردهایی است که در جهت آسیب‏شناسی و ارائۀ راهکار برای وضعیت بحران‏زدۀ بشر در حوزه‏های فرهنگی، فکری و اجتماعی، بازتولید آرامش روحی ـ روانی، تحکیم پایه‌های معرفتی‏ و رفع عطش معنوی انسان‏ها، از سوی برخی نویسندگان به‌کار گرفته شد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، ده اثر عرفانی ـ تعلیمی جهان شامل لبۀ تیغ، سیذارتا، جاناتان پرندۀ دریایی، کوه جادو، جهان سوفی، سلحشور نور، شازده کوچولو، سه‏شنبه‏ها با موری، راز و پیشگویی آسمانی بررسی شد. یافته‏های پژوهش با رویکرد تفسیری حاکی از آن بود که درون‏مایه‏ها و محتوای آثار منتخب در دو سطح مقابله و منتقد نظام سرمایه‏داری و ارائۀ راهکار جهت برون‌رفت از وضعیت بحران‌گونۀ انسان مدرن و دیگری دفاع از نظام سرمایه‏داری و ارزش‏های فرهنگی و اجتماعی آن بود که به نگارش آثار عرفانی و شبه‌عرفانی منتهی و منجر شد.


دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

هدف این پژوهش واکاوی تأثیر مدرنیته بر جایگاه پدر/شوهر در خانواده­ با روش تحلیل محتوا بر مبنای نظری جامعه­شناسی در ادبیات و با تکیه بر رمانهای شوهرآهوخانم، چشمهایش، سمفونی مردگان، مادرم بی­بی­جان، درازنای شب، سپیده‌دم ایرانی، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان است که حوادث آنها، نشان‌دهنده تحولات خانواده بین سالهای ۱۳۵۷-۱۳۰۰ است.
بسامد شخصیتهای پدر سنتی و مدرن، ویژگیهای آنها، نوع نگرش شخصیت پدر به تغییرات خانواده و علل تحول شخصیت پدر از سنتی به مدرن، برخی از مسائل بررسی شده در این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان می­دهد حوادث سیاسی، اصلاحات دولت در زمینه مسائل خانواده، مسائل شغلی، سفر به خارج از کشور و دانشگاه، مهمترین عوامل ایجاد دگرگونی در نقش پدر در خانواده سنتی ایرانی بوده است. از نظر بسامد، بیشتر شخصیتهای پدر، سنتی و جزو طبقه متوسط قدیم جامعه (بازاریان) بودند. بسامد شخصیتهای پدر مدرن جامعه نیز قابل توجه بود که آنها نیز جزو طبقه متوسط جدید(کارمندان وابسته به دولت و تحصیل­کردگان) بودند. در این میان شخصیتهای پدر دارای اندیشه­های سنتی تعدیل شده نیز وجود داشت که جزو طبقه­های مختلف جامعه بودند. همچنین نویسندگان نشان داده­اند جایگاه پدر در دوره پهلوی در حال تغییر کردن بوده است. البته آنچه در این داستانها نشان داده شده، تغییرات سطحی جایگاه پدر در خانواده بوده است که تا حدود زیادی سطحی بودن مدرنیزاسیون دوره پهلوی را بیان می­کند.
نگین بی نظیر،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

پرسه‏زنی، پدیده زیست و تجربۀ مدرن، نیاز و امکانی برای بودن در شهر/ خیابان است؛ بودنی به درنگ و تجربه‏ای به شتاب، زیستی متناقض‌نما از ناظر و منظور بودن، از میل به گم‏ شدن و پیدا شدن، از ادراک درحال عدم تمرکز. شهر و سوژۀ پرسه‏زن در تعامل، پیوند تنگاتنگ و این‏همانی با یکدیگر معنا و هویت می‏گیرند. شهر در قدم‏زدن‏های سوژه، مکانمند می‏گردد و به‌مثابۀ متن یا بدن/ کالبد انسانی، خوانش و قرائت می‏شود. در این پژوهش، از منظر سوژۀ پرسه‏زن به خوانش و تحلیل دو رمان احتمالاً گم شده‏ام از سارا سالار و یوسف‏آباد خیابان سی‏‌وسوم از سینا دادخواه پرداخته و نشان داده شده چگونه اجزا و پدیده‏های شهر، همچون پاساژها، مجسمه‏های پارک و خیابان‏ها، توسط شخصیت‌‌های داستان به‏مثابۀ متن خوانش و روایت می‏شود و همچنین به نسبت منظر، حسرت‏ها، دغدغه‏ها و خاطره‏های شخصیت‌‌ها به‏مثابۀ امر بدنی تجربه می‏شود. شهر/ تهران شخصیت‌‌ محوری هر دو رمان است که در خیال‏پردازی‏ها و قدرت رؤیاپردازانۀ پرسه‏زن، موازی با زیستِ اکنون و خاطره‏های دیروز، به لنداسکیپ سوررئال تبدیل می‏شود. پرسه‏زنی شخصیت‌‌ها، چه در پرسه‏زنی‏های پیاده سامان، ندا و لیلا جاهد و چه در پرسه‏زنی‏های با اتومبیلِ حامد نجات و گندم که سبک‏ نوینی از پرسه‏زنی است، تجربه‏ای غریب و متفاوت و رابطه‏ای ویژه از تعلق‏پذیری سوژه‏ها به شهر/ خیابان را روایت می‏کند.
 


دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

اگرچه حقوق طبیعی، در پارادایم مدرنیته، ماهیت و کارکردی بایدانگار دارد و گذار از ساختار سنتی را موجب شده است اما در تاریخ اندیشه، برداشت ها و تحلیل های سازگار با سنت نیز از حقوق طبیعی ارائه گردیده است و فکر حقوق طبیعی ارسطویی، شاید مشهورترین آن ها باشد؛ رویکردی که حقوق طبیعیِ مبتنی بر طبیعت اشیاء و طبیعت اشیائی که نماد واقع گرایی است را تداعی و منعکس می کند. شاید بتوان مونتسکیو را، متعلق به نحله تاریخ گرایی حقوقی دانست و نسبتی میان اندیشه حقوقی او و حقوق طبیعی قائل نشد؛ اما واقعیت این است که مونتسکیو، خارج از پارادایم مدرنیته نیست؛ دغدغه او، حقوق عمومی طبیعی است و چرا طبیعت اشیاء نزد او، بیان دیگری از عقلانیت خودجوش اجتماعی و آزادی فردی مبتنی بر آن نباشد؟ این پژوهش با مطالعه تحلیلی و نقد خوانش های مختلفی که از حقوق طبیعی منتسکیو وجود دارد، سعی در ارائه برداشتی از حقوق طبیعی مونتسکیو دارد که با دغدغه حقوق عمومی طبیعی او همخوانی داشته، درک مونتسکیو در چارچوب مدرنیته ی حقوقی را امکان پذیر سازد.
 

صفحه ۱ از ۱