جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای محبت

زهره هاشمی،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

از قرن دوم هجری صوفیه با وارد کردن مفهوم «محبت» در سخنان خود، نسبت جدیدی میان خود و خداوند تعریف کردند، این تعریف اگرچه در ابتدا با مخالفت های از جانب فقها و متکلمین روبرو شد اما به تدریج جای خود را در گفتمان صوفیه پیدا کرد، تا این که در نهایت در آغاز قرن ششم مفهوم «عشق» نیز به طور رسمی وارد اقوال و آثار ایشان شد. تلاش صوفیه در این چهارقرن برای تعریف و توضیح این مفهوم، تصوف را وارد مرحله جدیدی ساخت که شاهد شکوفایی آن در قرن های ششم تا هشتم هجری می باشیم. نگارنده در این جستار به دنبال بررسی دیدگاه های هستی شناسانه صوفیه درباره این مفهوم بوده است از این رو از طریق تحلیل و بررسی استعاره های مفهومیِ هستی شناختی در «نظریه استعاره مفهومی» به جستجوی دیدگاه های صوفیه در این باره پرداخته و در نهایت ثابت کرده که استعاره پردازی های صوفیان از همان ابتدا بیانگر دو دیدگاه که در واقع برخاسته از دو استعاره اصلیِ خداوند سلطان است و خداوند محبوب است می باشد
جعفر میرزایی، فرزانه غلامی،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
در سال‌های اخیر در ایران، نظریه ایدن چمبرز تحت عنوان «خواننده درون‌متن» از طرف محققان حوزه ادبیات کودک بسیار موردتوجه قرار گرفته است. تلاش پژوهش‌های مربوطه خوانش متفاوت آثار نویسندگان ایرانی این حوزه از ادبیات بر اساس نظریه چمبرز بوده است. چمبرز در روش نقد خود برای شناسایی ویژگی‌های خواننده درون‌متن اثر ادبی بررسی چهار عنصر سبک، زاویه دید، طرفداری و شکاف‌های گویا را لازم می‌داند. سؤال عمده این مقاله این است که آیا ویژگی‌ها و شیوه-های نظری که چمبرز آن‌ها را برای خلق خواننده درون‌متن ضروری می‌شمارد در آثار ادبی خود او عملاً نمود پیداکرده‌اند؟ بررسی داستان «روز بیکاری سیندی» از مجموعه داستان بازی محبت۱ نشان می‌دهد که چمبرز با بهره‌گیری هوشمندانه از شیوه‌های مختلف، ازجمله تغییر سبک روایتی-توصیفی به سبک نمایشی-عینی، کلمات متنوع اما روان و صمیمی، آرایه‌های ادبی کم و قابل‌فهم، راوی سوم شخص محدود به کانونگری شخصیت اول داستان، طرفداری از طریق تغییر سبک، شکاف‌های صوری و فرهنگی و شکاف در شخصیت‌پردازی و ساختار متن خواننده کودکی فعال و منتقد را در متن خود می‌سازد و طلب می‌کند.

دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

این مقاله به بررسی زبان و سبک گفتار شخصیت «می» (May) در نمایشنامۀ مجنون محبت، نوشتۀ سام شپرد می­پردازد. برای بررسی زبان و مطالعۀ سبک گفتار این شخصیت، از نظریه­های سبک­شناسی سارا میلز استفاده شده است که متون را در سه سطح کلمه­ای، جمله­ای و گفتمان بررسی می­کند. مسئله­ای که نویسندگان در این مقاله مطرح کرده­اند این است که با استفاده از ایده­های سارا میلز، مشخص کنند که آیا شخصیت  «می» فعال و قدرتمند است یا خیر. همچنین، هدف این مقاله آن است که شخصیت  می را نسبت­به شخصیت­های مرد در این نمایشنامه بسنجد و مشخص کند که آیا این شخصیت زن مطیع شخصیت­های مرد است و آن­چنان­ که برخی منتقدان ادعا می­کنند، تصویری ضد زن از او ارائه شده است یا خیر. یافته­های این بررسی نشان می­دهد که می شخصیتی مطیع دارد که توانایی اثر­گذاری بر محیط و اطرافیانش را ندارد و نسبت­به شخصیت­های مرد نمایشنامه دارای ضعف­های بیشتری است.
 
 

صفحه ۱ از ۱