جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای قصه های عامیانه
حسین بیات،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
در بسیاری از آثار روایی، دو نیروی زور و نیرنگ عامل پیش برنده داستان را تشکیل می دهند. بررسی و مقایسه قصه هایی که درگیری نیروهای خیر و شر در آن ها بر سر رسیدن به معشوق است، نشان می دهد که در این آثار، معشوق هرچند در ظاهر به نفع قهرمان عمل می کند، در زیرساخت روایت با زیرکی و تزویر، درگیری نیروهای متضاد را به سود خویش هدایت می کند. در چنین قصه هایی، شخصیت مرکزی داستان، نه شاهزاده شجاع و نه دیو بدطینت، بلکه معشوقی است که در جستجوی ازدواج با شایسته ترین قهرمان داستان و صاحب فرزند شدن از اوست و در این راه، با وجود ناتوانی جسمی ظاهری، با استفاده از جلوه های گوناگون نیرنگ همچون پنهان کاری، افسون گری های زنانه و عوامل جادویی و حتی گاهی با به خدمت گرفتن ضدقهرمان های داستان، سیر رخدادها را به سوی پایان دلخواه خویش هدایت می کند. این مقاله با بهره گیری از دیدگاه های صاحبنظران در خصوص این ساختار بنیادین، تعداد چهل افسانه عامیانه فارسی را بررسی و مقایسه می کند و با ارائه شواهد مختلف نشان می دهد که چنین زیرساخت مشترکی نشان دهنده دغدغه های ذهنی زنان در دوران پدرسالاری است و زنان در جایگاه راوی یا شنونده این قصه ها، آرزوهای دست نایافتنی و زندگی رؤیایی و شیرینی را که در زندگی واقعی معمولا از آن محروم بوده اند، در سرگذشت قهرمان زن داستان در جهان خیالی قصه متجلی کرده اند. با توجه به وجود این ویژگی در رمانس ها و داستان های کهن، این قصه ها احتمالا ریشه در ساختارهای روایی کهنی دارند که می توان پیشینه آن ها را تا اساطیر مربوط به دوران مادرتباری، دنبال کرد.
حسین صافی پیرلوجه،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
در میان انواع مختلف ادبیات فولکلوریک، افسانه های آذربایجان به این دلیل که جزء کهن ترین این داستان ها و از دید مضمون جزء پرمحتواترین داستان ها است، در جهان جایگاه ویژه ای دارند. وسعت اطلاعات، تنوع موضوعات و قدمت تاریخی ارائه شده در این داستان ها، آذربایجان را به عنوان یکی از مهم ترین کانون های آفرینش و تأثیرگذار قصه های عامیانه در جهان معرفی کرده است. بررسی طرح شناختی افسانه های آذربایجان کمک قابل توجهی است جهت پی بردن به اعتقادات، باورها، آداب و رسوم مردم آذربایجان. اعتقادات و باورهایی که سرشار از اتفاقات جادویی شگفت انگیز هستند، که با دخالت موجوداتی نظیر دیو و پریزاد و... رخ می دهد. بنابراین شایان ذکر است که قصه های عامیانه در ادبیات فولکلوریک مردم آذربایجان با همه ی گوناگونی و تنوع ظاهری دارای جنبه های مشترک و یکسانی هستند. این مقاله برآن است که پیرنگ سی افسانه ی آذربایجان را مورد مطالعه قراردهد و به بررسی وتحلیل وضعیت های آغازین، میانه و پایانی قصه های عامیانه ی آذربایجان بپردازد، که در پی آن، این نتایج حاصل گردیدکه، در قصه های عامیانه ی آذربایجان اساس آفرینش بر ارائه ی پیام های اخلاقی بنا نهاده شده است. درون مایه ی این افسانه ها، بیشتر در راه آموزش اخلاق و عشق به زندگی است و آنچه پیرنگ این قصه ها را قوت می بخشد شگفت آوری آن ها در جذب مخاطبانشان است.