جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای فصاحت
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
اصطلاح فصاحت که در سنت بلاغت عربی - اسلامی همواره در هم نشینی و ارتباط با اصطلاح بلاغت به کار رفته است، به وضوح و روشنی در زبان اشاره دارد. چارچوب نظری فصاحت گروهی از خطاها را شامل می شود که باید از آن ها دوری کرد. ملاک های این چارچوب اغلب سلبی اند و فقط فصیح را از غیرفصیح جدا می کنند. در این نوشته می کوشیم ضمن به دست دادن توصیفی مجمل، اما روشن از مجموعه دیدگاه های سنتی در باب فصاحت و مسائل مرتبط با آن، به کمک یافته های زبان شناسی اجتماعی چارچوب جدیدی برای فصاحت پیشنهاد کنیم. در این چارچوب، ملاک ها ایجابی خواهند بود و ما را قادر خواهد ساخت تا الگوهای مختلف زبان اعم از کلمه، کلام، دستگاه خط و مانند آن را به شیوه موثرتری ارزیابی و درباره فصاحت آن ها داوری کنیم. چارچوب نظری جدید پنج ملاک دارد: اصالت، زیبایی، کفایت، کارایی و قابلیت پذیرش. تفکیک این ملاک ها برای فهم بهتر جنبه های مختلف فصاحت است و این ملاک ها در مقام کاربرد در نقد زبانی با هم در تعامل اند و با هم عمل می کنند. پیشنهاد چارچوب جدید به معنای رد و کنار نهادن چارچوب سنتی نیست. هدف اصلی، رفع محدودیت های آن چارچوب قدیم و احیای مفهوم فصاحت برای کاربست در انتقادهای زبانی در دوره معاصر است.
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
این جستار برآنست تا با پیشِ چشم داشتن نظریّههای نوین در باب شعر، بویژه آرای فرمالیستها، کارآیی آنچه را در بلاغت سنّتی به عنوان «عیوب فصاحت» مطرح است، در تحلیل امروزی شعر پارسی بررسی نماید. این فرایند در دو ساحت کلّیگرایانه و جزئیگرایانه انجام شده است. در فرایند کلّیگرایانه، با توجّه به مسأله «عنصر غالب» در فرمالیسم روسی و ایجاد تعامل میان نظریّات ارائه شده دربارۀ عیوب فصاحت در کتابهای پارسی بلاغت و نقد شعر با شعر پارسی در دورههای مختلف سبکی، عیوب فصاحت تا پایان دورۀ رواج سبک هندی در سه وجه سازگاری، واپسماندگی و ناسازگاری قابل گونهبندی و بررسی است. تحلیل موضوع در این ساحت بدین نتیجه میانجامد که در دوره سازگاری(مقارن با رواج سبک خراسانی)، نظریّات ارایه شده دربارۀ عیوب شعر، با شعر پارسی کاملاً همخوان است؛ امّا به تدریج از میزان این همخوانی کاسته میشود تا اینکه در دوره ناسازگاری(مقارن با رواج سبک هندی)، مقتضّیات اجتماعی- ادبی و نیز مقتضیّات زیباییشناسیک شعر پارسی، اصالت عیوب فصاحت در بلاغت سنّتی را برای تحلیل شعر عصر از میان میبرد.
در ساحت جزئیگرایانه با پیشِ چشم داشتن نظریّات فرمالیستها در خصوص فرایند «برجستهسازی» و ایجاد اتّفاق در زبان از طریق انواع «هنجارگریزیها»(/قاعدهکاهیها) و «قاعدهافزاییها»، عیوب فصاحت در بلاغت سنّتی نظیر غرابت استعمال، مخالفت قیاس، تعقید و... برای تحلیل امروزی شعر پارسی، از اضلاعی دیگر ناکارآمد جلوه میکند. تحلیل موضوع در این ساحت نیز بدین نتیجه میانجامد که در خوانش فرمالیستی و نیز در برخورد با شعر مدرن، این موارد نه تنها عیب نیست، بلکه اتّفاقاً عامل ایجاد ادبیّت و تمایز زبان ادبی از زبان خودکار و در نهایت ساخته شدن شعراست.