۱۱ نتیجه برای فرضیه
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
واژههای دیداکشن، اینداکشن، ابداکشن و مشتقات آنها از کلیدواژههای مهم و پربسامد متون منطقی و فلسفیِ دوران معاصرند که مترجمان ایرانی، بهترتیب، معادلهایی چون «قیاس/استنتاج»، «استقرا» و «فرضیهربایی» را برای آنها پیش نهادهاند. در این نوشتار نشان خواهم داد که این معادلها با نگاهی منفرد به صِرفِ واژه انتخاب شدهاند، نه با توجّه به نقش واژه در بافتار متن؛ و از همین روی، این معادلها (بهویژه اوّلی) دشواریهایی را در مقام ترجمه و در بافتار متن پدید میآورند. پس از گزارش این دشواریها، پیشنهادهایی برای گشایش آنها به دست داده میشوند که در آنها (۱) بر ریشهشناسی تکیه میشود، (۲) واژهها در بافتار متن نگریسته میشوند و (۳) از ظرفیتهای فراموششدۀ زبان فارسی بهره گرفته میشود. بر این اساس، سه اصطلاح یادشده، بهترتیب، به «فروبُرد»، «اندربُرد»، و «فرابُرد» برگرداندنی خواهند بود.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
پاتنم نشان میدهد که پذیرش برونگرایی معنایی مستلزم کذب فرضیه شکاکانه مغزهای درون خمره و در نتیجه، عدم موفّقیت شکّاک در اثبات مدّعای خود است که به لحاظ معرفتی دوری است. مقاله حاضر به ارزیابی تلاش رایت و نونان در ارایه تقریری قابل قبول از استدلال پاتنم اختصاص دارد. اما (۱) استدلالهای رایت و نونان در بهترین حالت تنها میتوانند نشان دهند که من مغزی درون خمره نیستم امّا بدون استفاده از مقدّمهای کمکی قادر به اثبات این مطلب نیستند که ما مغزهایی درون خمره نیستیم؛ (۲) برخلاف ادّعای رایت، این مقدّمه استدلال او که در زبان مغزهای درون خمره عبارت «مغز درون خمره» به مغز درون خمره ارجاع نمیدهد و نتیجه حاصل از آن، یعنی زبان من متفاوت از زبان مغزهای درون خمره است، منجر به دوریبودن استدلال او میشود؛ و (۳) تلاش نونان برای مصونماندن از اشکال دوریبودن نتیجه نداده و استدلال رایت نیز بهلحاظ معرفتی دوری است.
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
در این مقاله، با تکیه بر فرضیه دوران زندگی آندو و مودیگلیانی، عوامل مؤثر بر پس انداز ملی مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های مورد استفاده به صورت داده های سری زمانی سالانه و برای دوره زمانی ۸۳-۱۳۴۵ می باشند. آنچه که در این مقاله بر آن تأکید می ورزیم، اثر عامل جمعیت و یا به عبارت بهتر، اثر تغییر ساختار سنی جمعیت بر پس انداز ملی است. به همین منظور متغیرهای جمعیتی را در الگو لحاظ کرده و ضرایب آن را با استفاده از الگوی خودرگرسیون گسترده وقفه (ARDL) برآورد کرده ایم. سپس نسبت به کاذب نبودن الگوی برآورد شده و وجود یک رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگو با انجام آزمونهای آماری اطمینان حاصل کرده ایم.
نتایج مؤید آن است که ساختار سنی جمعیت، عامل مؤثری در شکل گیری میزان پس انداز ملی است. افزایش نسبت جمعیت افراد بین ۱۵ تا ۲۴ سال در جامعه پس انداز ملی را کاهش می دهد. در مقابل، افزایش جمعیت نسبی در سنین ۲۵ تا ۵۴ سال موجب افزایش پس انداز ملی می گردد. بیشترین پس انداز جامعه توسط گروه میانسال ۴۴-۳۵ سال صورت می گیرد. از سوی دیگر افزایش جمعیت نسبی در گروه سنی ۵۵ سال و بیشتر مجددأ پس انداز ملی را کاهش می دهد.
در حال حاضر بیشترین جمعیت کشور متعلق به گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال است. در نتیجه تا هنگامی که این جمعیت به سنین میانسالی نرسیده اند، به نسبت پس انداز کم بوده و امکان افزایش سرمایه گذاری از محل این پس اندازها به منظور ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی با مشکل جدی مواجه خواهد بود.
علیرضا محمدی کله سر،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
فرضیهسازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی بهنظر میرسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقاله حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤالها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیهپردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطهای میان نظریه ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی میتوان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ بهنظر میرسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهمترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روششناختی میان مفهوم نظریه ادبی و نظریه در روشهای تجربی موجب شده تا فرضیههای ادبی فاقد ویژگیهایی همچون آزمونپذیری باشد. به عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریه ادبی بر خوانش متن، فرضیهپردازی را کاری بیفایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب میشود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافتههایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن میسازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات میتواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیههایی منطبق بر ویژگیهای روششناختی مطالعات ادبی داده شده است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی فرضیۀ برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش
RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین ۳ متغیر نوع بافت (تحتاللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، همزمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونههای کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحتاللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه بهوجود آمد. از نرمافزاری برای انجام آزمایش صفحۀ متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارتها را داشت. نتایج نشان داد، نمونههای کنایه، فرضیۀ برجستگی تدریجی را بهطور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیۀ برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی میگرفت و در درک تأثیر میگذاشت و این دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین بهنظر میرسد که معنای برجسته هم در عبارتهای تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارتهای تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارتهای تمثیلی ناآشنا معنای تحتاللفظی و معنای تمثیلی است.
واژههای کلیدی: زبان تمثیلی، زبانشناسی شناختی، فرضیۀ برجستگی تدریجی، کنایه.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
در ادبیات اقتصادی تحقیقات متعددی در پاسخ این سئوال که آیا سهام عادی سپر کاملی در مقابل تورم می باشد یا خیر، صورت گرفته است.
در این مقاله، با استفاده از دادههای بورس اوراق بهادار تهران، رابطه بین نرخ تورم و بازده سهام در دوره زمانی فروردین۱۳۷۰ تا اسفند ۱۳۸۷ مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج تجربی نشان می دهد که فرضیه فیشر، مبنی بر اینکه بازده حقیقی سهام، مستقل از تورم بوده و سهام عادی سپر کاملی در مقابل تورم است، در کوتاه مدت رد شده و بازار سهام تهران، سپر ضعیفی در مقابل تورم بوده است. به همین منظور در این مقاله، از فرضیه فاما استفاده شد و با به کارگیری فیلتر هدریک-پرسکات تورم به دو جزء دائمی و موقت تجزیه شد.
اعمال توجیه فاما برای برقرار نشدن فرضیه فیشر، نشان میدهد که توجیه فاما قادر به توضیح این پدیده نبوده و منفی بودن رابطه تورم و بازده حقیقی سهام در کوتاه مدت مربوط به جزئی موقت تورم است. در حالی که در بلند مدت شاخص قیمت سهام سپر تورمی بوده است.
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله فرضیه ساموئلسون موسوم به اثر سررسید، برای قراردادهای آتی سکه بهار آزادی مورد معامله در بورس کالای ایران آزمون شده است. بر اساس این فرضیه، نوسان قیمت قراردادهای آتی با نزدیک شدن به سررسید آنها بیشتر می شود.
نتایج حاکی از آن است که اثر سررسید در قراردادهای آتی مورد بررسی، بسیار ضعیف می باشد و از ۲۹ قرارداد آزمون شده، فقط در ۵ قرارداد وجود چنین اثری قابل پذیرش است. شایان ذکر است این قراردادها در فاصله زمانی ۰۵/۰۹/۱۳۸۷ تا ۳۱/۰۶/۱۳۹۱ مورد معامله قرار گرفته اند و در واقع این بازه، دوره زمانی مورد بررسی این مقاله را شامل می شود.
دو فرضیه متفاوت در مورد اثر سررسید در قراردادهای آتی وجود دارد؛ فرضیه متغیر حالت و فرضیه کوواریانس منفی. بر اساس فرضیه متغیر حالت، نوسانات قیمت های آتی در دورههای زمانی ای که نااطمینانی مربوط به عرضه و تقاضا در حال از بین رفتن باشد، بیشتر است که به این فرضیه اثر جریان اطلاعات نیز گفته می شود. بر اساس فرضیه کوواریانس منفی نیز، اثر سررسید در بازارهایی وجود دارد که در آنها کوواریانس بین تغییرات قیمت نقدی و تغییرات خالص هزینه حمل، منفی باشد. نتایج حاصل شده با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی (OLS) و روش داده های پانل (Panel Data)، هیچیک از دو فرضیه فوقالذکر را در مورد قراردادهای آتی سکه بهار آزادی مورد معامله در بورس کالای ایران تأیید نمینمایند.
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
براساس فرضیه کائو و روبین (K&R)، افزایش قدرت دولت در جمعآوری مالیات، باعث گسترش اندازه دولت میشود. در این راستا، هدف اصلی مقاله حاضر، آزمون این فرضیه برای اقتصاد ایران طی دوره زمانی ۹۳-۱۳۵۰ است. به این منظور، از دو متغیر نرخ مشارکت زنان در بازار کار و نرخ خود اشتغالی، بهعنوان شاخصهای اندازهگیری قدرت دولت در جمعآوری مالیات و روش برآورد رگرسیون هم جمعی کانونی (CCR) استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق، نشاندهنده عدم معناداری تأثیر شاخصهای مورد استفاده، بر اندازه دولت و درنتیجه، رد فرضیه کائو و روبین برای اقتصاد ایران است. برآوردگرهای FMOLS و DOLS نیز، نتایج بهدستآمده را تأیید میکنند.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
خانوارها برای بیشینه کردن مطلوبیت خود، نیازمند داشتن سطح همواری از مخارج مصرفی خود هستند. یکی از عوامل تأثیرگذار بر هموارسازی مصرف، داشتن بازار سرمایه کامل، نبود محدودیت نقدینگی و دسترسی به منابع مالی است تا افراد قادر باشند با وامگرفتن و وام دادن، از مصرف پرنوسان جلوگیری کنند. مقاله حاضر، به بررسی موضوع بیشحساسیت مصرف خانوار با تأکید بر محدودیت نقدینگی در ایران، با استفاده از دادههای ترکیبی مربوط به دو دوره ۱۳۹۱-۱۳۸۹ و ۱۳۹۴-۱۳۹۲ میپردازد. نتایج تحقیق براساس دادههای کل نمونه و دادههای طبقهبندیشده در دو دوره، حاکی از تأیید پدیده بیشحساسیت مصرف نسبت به درآمد جاری در اقتصاد ایران است. این یافته، فرضیه درآمد دائمی مبتنی بر انتظارات عقلایی را در ایران رد میکند. همچنین نامتقارن بودن اثرات نرخهای رشد مثبت و منفی درآمد بر مصرف، تأییدی بر وجود محدودیت نقدینگی خانوارها است. شناسایی مشخصههای اجتماعی- اقتصادی خانوارهای با بیش حساسیت بالا، بویژه در دوره رکودی ۹۴-۱۳۹۲، حاکی از آن است که خانوارهای با عدم دسترسی و یا دسترسی ناکافی به وامهای بانکی، خانوارهای با سرپرست مسن، خانوارهای با سرپرست شاغل غیردولتی، خانوارهای کمدرآمد و خانوارهای روستایی، بیش از سایر خانوارها، با مساله بیش حساسیت مصرف مواجه هستند.
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
جهانی سازی، عامل مهم برای انتشار دی اکسیدکربن است و باعث می شود، کشورها از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با یکدیگر در تعامل باشند و تعامل بین کشورهای مختلف به ناچار انتشار CO۲ را تحتتأثیر قرار خواهد داد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات پویای جهانی شدن و مصرف انرژی بر تخریب محیط زیست ایران است. بنابراین، بررسی می شود که در بین متغیرهای جهانی سازی، مصرف انرژی و رشد اقتصادی، کدامیک در فرایند تخریب محیط زیست، تأثیرگذارتر است. جهت بررسی موضوع، از داده های سری زمانی طی دوره ۱۳۹۵ - ۱۳۵۷ و آزمون هم انباشتگی مکی و برای برآوردهای بلند مدت پویا، از مدل های FMOLS و CCR استفاده می شود. نتایج، نشان می دهد که جهانی شدن، بدون توجه به کاهش یا افزایش رشد اقتصادی، باعث افزایش تخریب محیط زیست می شود؛ و اثر مقیاس، در ایران، غالب است.
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در چند دهه اخیر، محیطزیست به لحاظ اهمیتی که برای بشر دارد، به یکی از مهمترین نگرانیهای جوامع و حکومتها تبدیلشده و بنابراین، بررسی همهجانبه و تعیین عوامل مؤثر و مخرب بر آن، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد؛ تا جایی که دولتها را وادار به اتخاذ سیاستها و برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای حفاظت از محیطزیست نموده است. در این پژوهش، تأثیر شاخصهای توسعه انسانی، سیاسی و آزادیهای مدنی بر کیفیت محیطزیست (رد پای اکولوژیکی) در کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافتۀ منتخب طی دوره زمانی ۲۰۱۷-۲۰۰۰ با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ادبیات اقتصادی موجود در مورد فرضیه کوزنتس زیستمحیطی، نشان میدهد که در یک سطح آستانه از درآمد سرانه، کشورها به سطحی از توسعه میرسند که پیشرفتهای زیستمحیطی حاصل میگردد؛ ولی شاخص درآمد سرانه فقط دربرگیرنده بعد اقتصادی توسعه است و لذا در این پژوهش، از شاخص توسعه انسانی که بعد اقتصادی و اجتماعی توسعه را در برمیگیرد، به بررسی فرضیه کوزنتس زیستمحیطی پرداخته شده است. یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که شاخصهای توسعه انسانی، سیاسی و آزادیهای مدنی در هر دو گروه کشور مورد مطالعه، تأثیر منفی و معناداری بر ردپای اکولوژیکی دارد. همچنین بر اساس نتایج فرضیه کوزنتس، در کشورهای مورد مطالعه، رابطه میان شاخص توسعه انسانی و ردپای اکولوژیکی تأییدکننده فرضیه کوزنتس و U معکوس هستند؛ بنابراین به سیاستگذاران توصیه میشود که از طریق فراهم کردن سیستم آموزشی و مراقبتهای بهداشتی بهتر برای همه افراد جامعه و افزایش دموکراسی و فعالیتهای مدنی، به بهبود محیطزیست کمک کنند.