جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای فرج بعد از شدت

ابوالفضل حری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

این جستار دو گونه ژانر فانتاستیک/ وهمناک، یعنی شگرف و/ در مقابل شگفت و تعیین میزان کارآمدی این ژانرها را در تعیین نوع ادبی حکایت های کوتاه فرج بعد از شدت (باب های هفتم، هشتم و نهم از جلد دوم) بررسی می کند. ابتدا به تعریف واژه وهمناک، و سپس به پیشینه آن اشاره می شود. در ادامه، از رهیافت ساختاری تودروف به وهمناک سخن به میان می آید. در نگرش تودروف، وهمناک ناممکنی است که به کمک علل طبیعی یا فراطبیعی ممکن می شود؛ از این رو، شیشه عمر بس ناپایدار آن با برطرف شدن شک و ترس خواننده شکسته، و وهمناک به یکی از دو حوزه مجاور خود یعنی شگرف و/ یا شگفت وارد می شود. در این مقاله ضمن اشاره به برخی حکایت های فرج بعد از شدت- که در ژانرهای شگفت و شگرف و نیز ژانر «کرامات» قرار می گیرند- گفته می شود که در این داستان ها، تردید شخصیت و یا خواننده به یکی از دو روش زیر برطرف می شود: یا برای رخدادهای به ظاهر عجیب داستان ها دلایل عقلانی و منطقی ایراد می شود (گونه شگرف) یا اینکه معلوم می شود رخدادها در دنیایی غیرواقعی رخ داده است (گونه شگفت). در پایان، به یافته های پژوهش اشاره می شود: ۱. توجه به شخصیت مرکزی داستان؛ ۲. رویدادها را راوی حکایت می کند، امّا حوادث از دیدگاه شخصیت مرکزی دیده می شود (راوی- کانونی گر)؛ ۳. دیدگاه خواننده با دیدگاه راوی و شخصیت اصلی یکی است.

دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

بخش عظیمی از فرهنگ و ادب عامۀ کهن فارسی که عمدتاً شفاهی بوده، به­دلیل سیطرۀ ادبیات اشرافی ازبین رفته؛ اما همین اندک که به­دست ما رسیده است، مدیون ادب اشرافی
به­ویژه آثار روایی مانند ترجمۀ کتاب فرج بعد از شدت هستیم. چه از رهگذر این آثار،
تجربه­های زیستی منحصربه­فردی از فرهنگ عامه به­دست ما رسیده ­است. چنین آثاری بستر مناسبی برای بررسی بازتاب­های فرهنگی در زمینه­های گوناگون ازجمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، بر بازنمایی نقش زن در حکایت «دختر نباش»، تلاش کردیم با خوانشی جدید از این حکایت، نشان دهیم به متونی که تاکنون عموماً نگاه فرمالیستی صرف شده است، می­توان از منظر دیگری نیز نگریست. در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ فرکلاف، «دختر نباش» در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی شد و نشانه­های قدرت و عاملیت زن نشان داده شد. از رهگذر این پژوهش، با محوریت کنش و حضور زن، به این نتیجه رسیدیم که زن در فرج بعد از شدت هر چند حضور زیادی ندارد؛ ولی هنگام ایفای نقش، مظهر شهامت است و جسورانه علیه سنت‌های مذکرانه عصیان می­کند و تابوها را می­شکند. در این حکایت، اگرچه نابرابری قدرت بین زن و مرد مشهود است؛ ولی با دقت در لایه­های پنهان متن می­توان دید خلاف ادب اشرافی که مذکر است، زنان هم به منابعی از قدرت دسترسی دارند و با شیوه­های خاص سعی در چیرگی بر هژمونی مردسالاری محیط و پیش­برد اهداف خود دارند. در­پایان، نقش فاعلی زن در شکل­گیری روند روایت، تبیین و نشانه­های قدرتش در متن نشان داده شده ­است.

 

صفحه ۱ از ۱