۱۱۸ نتیجه برای فرای
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
پرسشهای بلاغی، جملاتی هستند که بنابر موقعیت زمانی و مکانی، کارکردی فراتر از کسب آگاهی مییابند که بر اساس آن، این جملهها درعین داشتن ساختار پرسشی، معنای دیگری به عنوان معنای ثانویه را انتقال میدهند؛ امّا گاه بنا بر یک بافت خاص متنی، یک یا حتی چند معنای ضمنی ضعیف مابین روساخت معنایی جملات پرسشی بلاغی و معنای ضمنی قابل اثبات و دریافت است که این معانی ضمنی ضعیف را نه میتوان نادیده گرفت و نه میتوان آنها را معنای ثانویه اصلی به حساب آورد؛ بنابراین مسئلهای که در این پژوهش مطرح میشود این است که با توجه به امکان دریافت چنین معنا یا معانی ضمنیای از جملات پرسشی بلاغی، این معانی ضمنی اضافی دارای چه ماهیت و جایگاهی هستند؟ و با فرض پذیرش وجود آنها؛ تولید معنا در جملات پرسشی بلاغی همچنان به شکل آنی اتفاق میافتد یا اینکه طبق فرضیۀ مطرح در این پژوهش، تولید معنا در آنها دارای رویکردی فرایندی و مرحلهای است؟ یافتههای این پژوهش که بر اساس روش تحلیلی- کاربردی و رویکرد مطالعۀ موردی در اشعار شعرای شاخص زبان فارسی که از نظر بافتاری دارای ایست موقعیتی هستند؛ بیان کنندۀ این امر است که طبق پیشبینی پژوهشگران در این مقاله، تولید معنا در جملات پرسشی بلاغی دارای رویکردی فرایندی و سه مرحلهای است که در جریان آن یک لایۀ دوم معنایی، میان روساخت و معنای ضمنی اصلی (لایۀ سوم معنایی) واقع میشود که میتوان آن را لایۀ معنایی «میانجی» نامید.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
براساس دیدگاه مبتنی بر منابع، قابلیت های سیستم های اطلاعاتی شرکت ها شامل سه دسته قابلیت های داخل به خارج، قابلیت های خارج به داخل و قابلیت های پوشا است. بررسی ها نشان می دهد که این قابلیت ها، توانایی شرکت ها برای ارائه عملکردی بهتر را ارتقا می بخشد و برخورداری آن ها را از موقعیت رقابتی فراهم می کند. با توجه به اهمیت نقش های مختلف این قابلیت ها در عملکرد شرکت ها، همواره این سؤال مطرح است که کدامیک از این قابلیت ها بر موفقیت عملکرد شرکت ها مؤثرند. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی ((FAHP، رابطه میان این قابلیت ها و عملکرد شرکت ها را مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار دهد. به دلیل تعدد شاخص ها، چندگانگی قابلیت ها، پیچیدگی تصمیم گیری ها، برخورد مناسب و علمی با ابهام و عدم اطمینان ذاتی این گونه بررسی ها از روش FAHP بهره گرفته اند. نتایج بررسی ها نشان می دهد که از میان شاخص های مختلف، بازده فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته به عنوان معیارهای کلیدی عملکرد شرکت بوده و از میان سه نوع قابلیت های سیستم های اطلاعاتی، قابلیت¬های سیستم-های اطلاعاتی داخل به خارج محرک مهم تری برای بهبود عملکرد شرکت می باشد. از این رو، قابلیت های داخلی شرکت در پاسخ به بازار، نسبت به قابلیت های خارجی یا برونگرا از اهمیت بیشتری در جهت ارتقای عملکرد شرکت ها برخوردار می باشند.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
کیفیت فضای شهری و حضور ساکنان یکی از مهمترین مسائل طراحی شهری امروز است زیرا تسلط حضور سواره امکان تردد گروههای مختلف اجتماعی و سرزندگی فضاهای شهری را کمرنگ کرده است. ضرورت توجه به این مسئله در بافت متراکم منطقه ۱۰ که با کمبود فضاهای باز شهری گریبان گیر است، نیاز به خلق مکان برای حضور کودکان در فضای شهری را دوچندان کرده است.
این مطالعه درصدد است تا روایت ، رویداد طراحی شهری تاکتیکی را دریکی از خیابانهای فعال منطقه ۱۰ تهران تحت عنوان «خیابان در دست بچهها», با رویکرد کیفی و به «روش مطالعه موردی» بررسی کند و امکان حضور بیشتر کودکان را در فضای شهری واکاوی نماید. این رویداد بر اساس اصول شهرسازی تاکتیکی در جهت تحقق تأمین نیازهای ساکنان بخصوص کودکان و نوجوانان است تا با ارائه رویکردی از جنس اقدامات کوچکمقیاس پاسخ دهد. مطالعه موردی رویداد «خیابان در دست بچهها» که در آذرماه ۱۳۹۶ انجامشده است. گردآوری دادههای پژوهش به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۳ نفر از کارشناسان و ۱۵ نفر از مخاطبان این رویداد، جمعآوری و به روش تحلیل محتوا ارزیابیشده است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که رویداد شهرسازی تاکتیکی بر اساس «تفکر طراحی» در ۵ گام «درک و همدلی», «تعریف موضوع»، «ایده پردازی»، «اجرای نمونه اولیه» و «آزمون» قابلبرنامهریزی و ارزیابی هستند. وقوع این رویدادها را میتوان سرمشقی برای جریان تکاملی پروژههای شهرسازی تاکتیکی در خدمت مدیریت شهری متکی بر رویدادهای کوچکمقیاس و امکان تحقق ابزار غیررسمی «حکمروایی طراحی شهری» در جهت ارتقا کیفیت محیط برشمرد.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
امروزه، مسائلی چون رقابت،پیچیدگیهای فناورانه، تخصصیشدن کارها و افزایش هزینهها سبب شده تا سازمانها در الگوهای مدیریتی خود تجدید نظر کرده و برای دستیابی به مزیتهای رقابتی به استراتژیهای جدید روی آورند. یکی از این استراتژیها، تمرکز بر شایستگیهای محوری و واگذاری بسیاری از فعالیتها به سازمانهای خارجی (برونسپاری) است. بانکها نیز برای ارائه خدمات مطلوب به مشتریان، کاهش هزینهها، ارتقای کیفیت خدمات وبهبود عملکرد، افزایش انعطافپذیری، دستیابی به مهارتها و فناوریهای جدید و تمرکز بر قابلیتهای کلیدی،برخی از فعالیتهای خود را برونسپاری میکنند. علیرغم اینکه برونسپاری میتواند منافع متعددی را برای سازمان به ارمغان آورد، ریسکهای متعددی دارد که نیازمند مدیریت جدی ومؤثر است. هدف این مقاله شناسایی این ریسکها و بررسی تأثیر آنها بر برونسپاری فرایندهایکسبوکار بانکها است. در این پژوهش، بانک تجارت برایمطالعه موردی انتخاب شده است.ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه است که میان متخصصان این حوزه و مدیران و دستاندرکاران بانک تجارت توزیع شده است.نتایج نشان میدهد که از میان ریسکهای شناسایی شده، ریسک استراتژیک بهوسیله پاسخدهندگان رد و سه ریسک شکست مالی، عملکرد و ریسک روانی-اجتماعی تأیید شدهاند. همچنین، ریسک عملکرد بالاترین اهمیت را در میان دیگر ریسکها در برونسپاری فرایندهای کسبوکار بانک دارد. چکیده
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل پویایی چابکی کسب وکار در شرکت های تولیدی انجام شده است. در ابتدا به مطالعه مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق پرداخته شد.مجموعه اطلاعات گردآوری شده در این مرحله، برای محقق این امکان را فراهم آورد تا مدل مفهومی تحقیق را تبیین نماید . سپس با استفاده از ابزار مصاحبه با خبرگان ، شاخص های مناسب جهت سنجش متغیرهای موجود در مدل شناسایی گردید .در مرحله بعد پرسشنامه تحقیق طراحی شد .این پرسشنامه حاوی ۱۱۶ سوال در مقیاس هفت گزینه ای لیکرت می باشد و پس از تایید روایی و پایایی ،توسط ۲۵۰ نفر از افرادی که با روش خوشه ای از بین خبرگان صنعت خودرو انتخاب شده بودند،تکمیل گردید.نتایج تحقیق نشان داد نتایج چابکی، قابلیت های چابکی و فرایندهای زنجیره تامین سازمان ها کمتر تحت تاثیر عوامل محیطی هستند و این عوامل بیشتر از توانا سازهای چابکی تاثیر می پذیرند. و محرک های محیطی از طریق تواناسازهای چابکی ، قابلیت های چابکی و فرایندهای زنجیره تامین سازمان را تحت تاثیر قرار می گیرند.و قابلیت های سازمان در شکل گیری نتایج چابکی موثر هستند .سپس براساس مدل نهایی بدست آمده، مدل پویایی چابکی تدوین شد. و اثر تغییرات محرک های محیطی و سیا ستهای مدیران بر نتایج چابکی سازمان مورد ارزیابی قرار گرفت
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
در این پژوهش سعی شده است با نگاهی نوین به جایگاه مترجم به عنوان واسطه بینافرهنگی و با تکیه بر نظریه انسانشناسانی مانند ساپر و ورف ، به دریافت درستی از رابطه برهم برکنشی میان زبان و فرهنگ دست یابیم، تا درک ما را از مفهوم واقعیت تحتتأثیر قرار دهد. بنــــابراین میتوان برای مترجمـــان در مقام واسطه فرهنگی، الگویی برای درک بهتر واقعیت، ترسیم کرد تا به کمک آن بتـوانند واقعیت فرهنگی متــن را به بهترین شکل در زبان مبدأ درک کنند و با تولیــد مفهومی نزدیک به همان زبـان، در زبانی دیــــــگر (زبان مقصد) بیافرینند.
ترجمه، فرایندی است که نیاز به چندین مهارت دارد تا بتوان با آن به حاصلی نزدیک به متن مبدأ دست پیدا کرد. وجود تنها یک مهارت نزد مترجمان، آنها را از در نظر آوردن وجوه فرهنگی پنهان در متن دور کرده و رسیدن به ترجمهای خوب را ناممکن میکند. مهارتهای موردنیاز یک مترجم مجموعه عواملی هستند که موجب در نظر آوردن واقعیتهای فرهنگی متن، در فرایند ترجمه میشوند.
این مقاله به تبیین نقش واسطهگر فرهنگی مترجم اشاره دارد و از دیدگاه نظریهپردازان حوزه ترجمه، روند رسیدن به این مقام را مورد تحقیق قرار میدهد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
بین رشد، توسعه اقتصادی و مصرف انرژی رابطه تنگاتنگی وجود دارد. یکی از پارامترهای مؤثر در میزان تقاضا و مصرف انرژی قیمت آن است. بنابراین بررسی عوامل مؤثر بر قیمتگذاری انواع مختلف حاملهای انرژی از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. هدف این مطالعه شناسایی و رتبهبندی مهمترین عوامل مؤثر بر قیمتگذاری انرژیهای نو در ایران میباشد. تعرفه خرید تضمینی برق کنونی در ایران برای همه فناوریهای تجدیدپذیر بر مبنای تولید برق از طریق انرژی باد و بدون در نظر گرفتن توجیه و ترغیب مشارکت سرمایهگذار خصوصی محاسبه شده است؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی و رتبهبندی مهمترین عوامل مؤثر بر قیمتگذاری انرژیهای نو بهصورت کلی و نه برای هر فناوری تجدیدپذیر و با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل شبکهای پرداخته شده است. روش در نظر گرفته شده در این تحقیق، توانایی ترکیب جنبههای اجتماعی و اقتصادی و زیستمحیطی و... با استفاده از فرایند تحلیل شبکهای، به منظور ارائه یک دیدگاه جامع درباره عوامل تأثیرگذار بر انرژیهای نو در ایران را دارد. نتایج حاصل نشان داد که در سال ۱۳۹۲ مهمترین عواملی که بر قیمتگذاری انرژیهای نو در ایران تأثیر میگذارند، عوامل اقتصادی، مالی و فنی و تکنیکی میباشند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
نشانه- معنا شناسی یکی از ابزارهای علمی تحلیل نظام های گفتمانی است که سازکارهای شکل گیری و تولید معنا را در متون بررسی و مطالعه می کند. در نشانه- معناشناسی با عبور از نشانه شناسی ساخت گرای محض به نشانه شناسی پدیدار شناسی و نشان دادن مسیر حرکت نشانه ها به نشانه های استعلایی، عوامل معرفت شناسانه آثار فرصت بروز و ظهور بیشتری می یابد. شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «آرش کمان گیر» از سیاوش کسرایی، اشعاری روایت محور هستند که به دلیل در برداشتن ماهیت های شوشی و کنشی گوناگون و پروراندن کنش های ارزش آفرین و اسطوره ساز در نهایت داستان، ویژگی های یک روایت را دارند و از این جهت، برای بررسی و تجزیه و تحلیل نشانه- معنا شناختی گفتمان های حاکم بر آن ها ارزشمند و درخور توجه هستند. در ابتدا و میانه این دو داستان، نظام های گفتمانی تجویزی و القایی یا تعاملی شناختی جریان دارد. در ادامه، به دنبال گفت وگوها و پدیداری روایت های تعاملی، دو نظام ارزشی شکل می گیرد که از چالش میان آن ها دینامیک معنایی گفتمان تأمین می شود و به نظام تنشی می انجامد که براساس دو ارزش گستره ای و فشاره ای قابل تبیین است. این پژوهش ضمن تحلیل انواع نظام های گفتمانی مانند نظام گفتمانی تجویزی، القایی و رخدادی در این دو شعر، به بررسی این متون ازدیدگاه نظریات تقابلی گرمس و مربع معنا و گذر از مربع معنایی به فرایند تنشی می پردازد و درپی پاسخ به این پرسش است که شعر روایی فارسی تا چه حد ظرفیت تحلیل نظام های گفتمانی را داراست.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
در زبان فارسی، درون حوزه کسره اضافه، گاه عنصری به نام اسم ملکی به عنوان گروه نحوی حامل نقش معنایی مالک حضور دارد که به دلیل بازبینی مشخصه، جابه جا می شود و به حوزه بالاتر می رود. در تحلیل های زبان شناختی آراء مختلفی از بودن یا نبودن حرکت عنصر ملکی ارائه شده است. در این مقاله می کوشیم با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایند یاد شده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا تبیین کنیم و تحلیلی همگون و متفاوت از انگیزه حرکت و جابه جایی این سازه ارائه دهیم. در این مقاله در تقابل با تحلیل قمشی (۱۹۹۷) و به پیروی از تحلیل ریتر (۱۹۹۱ و ۱۹۹۲) محل ترکیب اسم ملکی را مشخص گر گروه اسمی کوچک قرار می دهیم و سپس برای بازبینی مشخصه «+معرفه»، آن را به جایگاه مشخصگر گروه تعریف ارتقاء می دهیم. بدین ترتیب به لحاظ ردهشناختی، زبان فارسی جزو زبان هایی قرار می گیرد که ساخت ملکی معرف مانند دارند.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مصرف انرژی ساختمان متاثر از تکنیک هایمتعددی می باشد که شامل تکنیکهای فعال و غیر فعال است. از جمله تکنیک های فعال مرتبط با بدنه ساختمان نوع مصالح، اندازه و نوع پنجره، عایق بندی حرارتی، بهره گیری از انرژی خورشید و جهت گیری ساختمان است. این پژوهش، رویکردی برای تعیین تاثیر و اولویت بندی پارامترهای اصلی تعدادی از تکنیک های ساختمانی بر مصرف انرژی، ارائه می کند.پارامترهای موثر در راستای کاهش مصرف انرژی ساختمان شامل تعداد ساکنین، مساحت ساختمان، تعداد طبقات، میزان همجواری، نسبت پنجره به دیوار، نسبت طول به عرض، تعداد بر (نما) ساختمان است. این پارامترها دارای نقش و اهمیت یکسان در میزان مصرف انرژی ساختمان نیستند؛ از این رو در این مقاله از فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین وزن پارامترهای اشاره شده استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که موثرترین پارامتر نسبت پنجره به دیوار بود. با توجه به ارزش این پارامتر (۰,۳۶)، فضای پنجره و مصالح آن از نظر مصرف انرژی در اولویت اول جای دارد. پارامتر مهم دیگر تعداد نماهای (برَ های) ساختمان بود. اگر ساختمان دارای ۱ ، ۲، ۳ یا چهار بر باشد، مصرف انرژی تفاوت قابل توجهی خواهد داشت. کم تاثیر ترین پارامتر تعداد ساکنین ساختمان بود.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
این مقاله به بررسی فرایند میانهشت در زبان فارسی میپردازد. میانهشت نوعی فرایند افزون است که طی آن یک واج به یک واژه اضافه میشود. میانهشت در زبان فارسی به دو گونه میانهشت همخوان و میانهشت واکه بروز مییابد که در این مقاله در مورد هر دو گونه میانهشت بحث شده است. ضمن بررسی دادهها و ارائه دو فرضیه متفاوت و بررسی آنها، این نتیجه به دست میآید که در زبان فارسی فرایند میانهشت همخوان، فرایندی اجباری برای تبدیل ساخت هجایی نامطلوب به ساخت مطلوب است و با کاربرد ده همخوان بنا بر شرایط ساختواژی، نحوی و آوایی میان دو واکه صورت میگیرد. اما میانهشت واکه در واژههای فارسی اصیل فرایندی اختیاری و سبکی است که برای آسانی تلفظ و خوشآهنگی به کار میرود. این فرایند در واژههای قرضی برای شکستن خوشه همخوانی آغاز واژه به کار میرود تا ساخت واژه منطبق بر قواعد هجاآرایی زبان فارسی شود.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
در عصر صفوی، تحت تأثیر مکتب اصفهان و ب هویژه رواج و گسترش اندیشه های معنایی شیعی، نقش مخاطب در ادراک فضا اهمیت عمده ای یافت که این مهم در ساخت بناهای متفاوت ازجمله مساجد این دوره، آشکار است. در مسجد شیخ لطف الله، عاوه بر توجه به اهمیت نقش مخاطب، فرآیند شرکت دادن او در جریانِ ادراک فضا و درگیرکردن حرکت او با کانسپت معماری نیز قابل مشاهده است که این امر از طریق ایجاد تعادل پویا صورت گرفته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی، به بررسی جایگاه مسجد شیخ لط فالله از منظر فرآیند فکری در طراحی پیوسته معماری و شهر می پردازد. مسئلهآ غازینا ین پژوهش، بررسی دلایل عدولا ین بناا زا رزش های غالب معماریا یرانیا زجمله تقارن و تعادل محوری و گرایش به نوعی تعادل ناپایدار در طراحی است. نتایج تحلیل نشان می دهد که این بنا با هدف ایجاد رابطه ای جدید میان مخاطب، به عنوان فاعل شناسا و ایجاد فرآیند ادرا کی پیوسته میان شهر و بنا، به طرح تعادل ناپایدار در طراحی پرداخته تا زنجیره پیوسته ای را از تجارب بیرونی فرم و تجارب درونی فضا شکل داده و مخاطب را در کنشی فعال با مفاهیم درونی ساختمان درگیر نموده و او را به جزیی از این فرآیند ادرا کی بدل سازد.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف مقاله حاضر توسعه یک مدل فرایندی (شامل درونداد، میانداد و برونداد) برای مدیریت نظاممند منابع استراتژیک سازمان است. در این مقاله با اتخاذ رویکردی رقابتی و استراتژیک به مدیریت منابع سازمان، نخست یک طبقهبندی جدید از منابع توسعه داده شد. به اینترتیب که علاوه بر طبقهبندی منابع به درونی/ بیرونی، مشهود/ نامشهود و مالی/ انسانی/ فیزیکی/ سازمانی؛ منابع از مننظر رقابتی در سه گروه منابع در اختیار سازمان، منابع صرفاً در اختیار رقبا و منابع آزاد (نه در اختیار رقبا ونه در اختیار سازمان) طبقهبندی شدند. در ادامه با فرض «ضروروت ایجاد رابطه میان منابع و عوامل عوامل کلیدی موفقیت» تبیین شد که استراتژیک بودن یک صفت دائمی برای برخی از منابع نیست بلکه منابع با توجه به عوامل کلیدی موفقیت میتوانند از سطوح استراتژیک بودن متغیری برخوردار باشند. بر این اساس مراحل عمومی مدیریت منابع بازنگری و مدل جدید پنج مرحلهای تشریح و عناصر کلان سازمانی و فراسازمانی تأثیرگذار بر آن معرفی شد. یافته نهایی این پژوهش نظری که با اقتباس از روششناسی نظریهپردازی لینهام انجام شده است، یک مدل علمی نظری - کاربردی است که میتواند هم بهعنوان یک مدل مفهومی برای انجام تحقیقات علمی و هم بهعنوان یک مدل کاربردی برای بررسی و بهبود سیستم مدیریت منابع سازمان مورد استفاده واقع شود.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع تحقیق: امروزه و بدلیل شیوع ویروس کرونا و افزایش استفاده از محلولها و ژلهای ضدعفونی، استفاده از گلیسرین نیز به شدت افزایش یافته است. ترانساستریفیکاسیون یکی از فرایندهای مهم در صنعت است که طی آن روغن خوراکی یا غیر خوراکی به بیودیزل و گلیسرین تبدیل میشود. تحقیقات زیادی در این زمینه به منظور بهبود این فرایند به منظور تولید بیشتر بیودیزل انجام شده است اما در هیچکدامیک بهینه سازی فرایند به منظور تولید بیشتر گلیسرین انجام نشده است.
روش تحقیق: در این مقاله به بررسی و شبیه سازی و بهینه سازی روش ترانساستریفیکاسیون پرداخته میشود. بدین منظور یک واحد تولید بیودیزل و گلیسرول با دبی خوراک ۵,۵ متر مکعب بر دقیقه ابتدا در نرم افزار Hysys شبیه سازی شد و سپس بدلیل اهمیت تجهیز راکتور ترانساستریفیکاسیون، با ورود اطلاعات فرایندی لازم، این تجهیز در نرم افزار Comsol MultiPhysics تحلیل عددی شده و پارامترهای موثر بر آن به منظور بهینه سازی درصد تبدیل محصول، با دو دیدگاه یک پارامتر در لحظه و طراحی آزمایش مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج اصلی: در نهایت مشاهده شد که پارامترهایی مثل دمای خوراک ورودی به راکتور استریفیکاسیون و هم چنین زمان ماند خوراک، تاثیر بسزایی بر کمیت و کیفیت محصول تولیدی دارد. بطوریکه در دمای ۵۰۰ کلوین مقدار درصد تبدیل محصول به ۱۰۰ درصد میرسد و در دمای ۴۲۰ کلوین با افزایش دبی خوراک از ۰,۲ تا ۰.۴ مترمکعب برساعت مقدار درصد تبدیل محصول از ۶۵ درصد به ۲۵ درصد میرسد. همچنین ضمن ارائه یک مدل برای محاسبه میزان محصول گلیسرین تولیدی در واحد انرژی مصرف شده، پارامترهای تاثیرگذار مذکور نیز با روش سطح پاسخ بهینه سازی شدهاند. که در شرایط بهینه مقدار تولید محصول به مقدار مصرف انرژی مقدار دما برابر ۴۷۰,۷ کلوین و مقدار دبی خوراک برابر ۰.۵۸۶ مترمکعب بر ثانیه شد همچنین با توجه به نتایج بدست آمده میتوان دریافت با تنظیم دبی در مقدار بهینه، استفاده از یک مبدل یا یک پیشگرم کن در فرایندهای تولید بیودیزل و گلیسرین میتواند تاثیر بسزایی در میزان محصولات تولید شده داشته باشد بطوریکه دمای بهینه برای خروجی این پیش گرمکن حداقل ۴۷۰,۷ کلوین درنظر گرفته شود.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع: هیدروژن زیستی یک منبع انرژی تجدیدپذیر است که استفاده از آن به عنوان سوخت، مزایای اقتصادی و محیطزیستی زیادی دارد. کنترل غلظت سوبسترا در واکنشگاه، تاثیر چشمگیری بر میزان تولید هیدروژن دارد. فرایند تولید هیدروژن زیستی یک فرایند پیچیده و غیرخطی است که کنترل آن مستلزم به کارگیری روشهای کنترل غیرخطی است. در این مقاله، به کنترل غلظت سوبسترا در یک واکنشگاه بیهوازی تولید هیدروژن با استفاده از روش خطیسازی پسخور پرداخته شده است.
روش تحقیق: مدل مورد استفاده برای شبیهسازی، یک مدل شناخته شده متشکل از سه متغیر حالت است. کنترلکننده پیشنهادی، یک کنترلکننده خطیسازیشده کلی (GLC) است که بر اساس روش خطیسازی پسخور (Feedback linearization) طراحی میشود. در این روش، سیستم غیرخطی از طریق انتقال دستگاه مختصات، به طور دقیق خطیسازی میشود. بنابراین، میتوان سیستم خطیسازی شده را با استفاده از یک کنترلکننده خطی کنترل کرد. به منظور خطیسازی سیستم، با استفاده از مدل ارایهشده برای این فرایند و با به کارگیری مفاهیم هندسه دیفرانسیلی یک جبرانکننده غیرخطی طراحی شده است. در صورت به کارگیری جبرانکننده غیرخطی، میتوان از کنترلکننده تناسبی-انتگرالی (PI) به عنوان کنترلکننده خطی استفاده کرد. عملکرد کنترلکننده GLC+PI در کنترل فرایند مذکور، در مقایسه با یک کنترلکننده غیرخطی (NC) و یک کنترلکننده PI، مورد سنجش قرار گرفته است. عملکرد کنترلکنندههای مذکور با شبیهسازی عددی و بر اساس شاخص انتگرال زمان در مربع خطا (ITSE) مطالعه شده است.
نتایج اصلی: نتایج شبیهسازی حاکی از این هستند که کنترل غلظت سوبسترا در این فرایند، به طور کلی، باعث افزایش مقدار تولید هیدروژن میشود. روش پیشنهادی در این مقاله (GLC+PI) برای کنترل غلظت سوبسترا در واکنشگاه زیستی تولید هیدروژن، در مقایسه با کنترلکنندههای NC و PI، عملکرد بهتری در تعقیب مقدار مقرر دارد. در صورت تغییر ۲۵ درصدی پارامترهای سینتیکی، عملکرد NC مختل میشود، اما روش های PI و GLC+PI در برابر این مقدار عدم قطعیت مقاوم هستند. عملکرد مناسب کنترلکننده میتواند تولید پایدار هیدروژن را تضمین کند. مقایسه نتایج شبیهسازی در حالت حلقهباز و حلقهبسته نشان میدهد که کنترل غلظت سوبسترا باعث افزایش ۹۰ درصدی تولید هیدروژن میشود.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
کنش افراد تابعی از ادراک محیطی آنها بر بنیاد منافع و مصالحشان است. رای دهی بهعنوان کنشی سیاسی از سوی واجدان حق رای نیز تابعی از ادراک محیطی آنها است که به الگویی فضایی آرا در حوزه انتخابیه جهت و معنا میدهد. در آن دست حوزههای انتخابیه که هویتهای مکانی متفاوتی دارند و رقابت بین نواحی مختلف بالا است، مرز بین هویتها به الگوی فضایی آرا جهت میدهند. حوزه انتخابیه اسفراین در استان خراسان شمالی از هویتهای مکانی در قالب زبان نتیجه انتخابات و آراء نامزد پیروز را جهت میدهد. مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که همانندیهای هویتی (زبانی) در قالب هویتهای مکانی پایهایترین عامل شکل دهی به الگوی فضای آرا در این حوزه انتخابی هستند. روش شناسی حاکم بر متن ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و آمار و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده سپس با بهرهگیری از نرمافزار spss بررسی و واکاوی شده است. نتیجه پژوهش نشان داد عناصر هویت مکانی مانند تعداد جمعیت همشهری و همزبان نامزد، قومیت، همزبانی، جمعیت قوم و همزبانان نامزد، همشهری بودن با نامزد انتخاباتی به ترتیب بیشترین تاثیر را در خلق پایگاه رای کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در سطح حوزه انتخابیه داشته و بالعکس تعلق کاندیدای مجلس به حزب خاص، نظر ریشسفیدان و بزرگان طوایف، تجربیات و تحصیلات و اصلح بودن کاندیدا به ترتیب اهمیت کمتری در کسب رای نامزدها داشته است
دوره ۵، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
نقد کهنالگویی یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطورهها و کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. در این مقاله کهنالگوی داستان امیرارسلان بر اساس نظریۀ تفرد یونگ تحلیل کهنالگویی شده است؛ به این شرح که امیرارسلان بهعنوان قهرمان جستوجوگر برای رشد و تکامل و دستیابی به کهنالگوی خویشتن، حرکت خود را آغاز میکند و با دیدن تصویر فرخلقا (آنیما) بیدار میشود و به سطحهای تازهای از آگاهی دست مییابد. او با گذر از کهنالگوی نقاب به یاری پیر دانا به حذف سایه و یکیشدن با آنیما (فرخلقا) موفق میشود و فرایند تفرد خود را به سرانجام میرساند و به کهنالگوی خویشتن دست مییابد. ضمن اینکه او کهنالگوی مرگ و تولد دوباره را- که معنای آن استعلای حیات و تحول درونی است- با واردشدن در غار و چاه – که بیانگر بازگشت به مرحلۀ جنینی (مرگ آیینی) است – و بیرون آمدن از آن مکانها – که رمز تولد مجدد است - تجربه میکند.
دوره ۵، شماره ۱۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
استفاده از عبارات و اصطلاحات عامیانۀ تحصیلی در بین دانشجویان اصفهانی رواج دارد. در این مقاله این اصطلاحات از دو منظر ساختواژی و معنایی بررسی شده است. به این منظور با توجه به تقسیمبندی شقاقی (۱۳۸۶) از انواع فرایندهای واژهسازی، فرایندهای ساختواژی دخیل در ساخت اصطلاحات عامیانۀ تحصیلی تعیین شد. همچنین در بررسی قواعد معنایی در ساخت این اصطلاحات از آنچه اکرامی (۱۳۸۴) بهعنوان عمدهترین شیوههای ساختن واژه و اصطلاح معرفی کرده است، استفاده شد. شرکتکنندگان این پژوهش ۹۰ دانشجوی اصفهانی بودند و ابزار جمعآوری اطلاعات ارائۀ پرسشنامهای در دو بخش بود. با بررسی و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه در مجموع ۱۶۰ اصطلاح عامیانۀ تحصیلی که دانشجویان اصفهان استفاده کردهاند، بهدست آمد، سپس دادههای حاصل از نظر ساختواژی تحلیل شد که بر اساس آن فرایندهای ساخت این اصطلاحات به ترتیب: ترکیب، واحدهای واژگانی فراتر از واژه، گسترش استعاری، وامگیری، اشتقاق، ابداع، ترکیب- اشتقاق، کوتاهسازی و سرواژهسازی بودند و در این میان فرایند واژهسازی ترکیب با ۶. ۳۱ % بیشترین سهم و فرایند آمیزش با ۶۲. ۰% کمترین سهم را به خود اختصاص داده است. از آنجا که در زبان فارسی ترکیب و اشتقاق رایجترین فرایندهای واژهسازی هستند، انتظار میرفت پس از ترکیب، فرایند واژهسازی اشتقاق بالاترین سهم را در ساخت اصطلاحات عامیانۀ تحصیلی داشته باشد، در حالی که اینگونه نیست.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده موضوع این مقاله تحلیل فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان در بازۀ زمانی ۱۹۰۷- ۲۰۰۸م است. ادعای مقاله این است که در طول یکصد سال اخیر (۱۹۰۷- ۲۰۰۸م) افغانها در قالب چهار دورۀ تاریخی «نهضت مشروطهخواهی» (۱۹۰۷- ۱۹۲۸م)، «دورۀ دموکراسی» (۱۹۴۶- ۱۹۵۳م)، «دهۀ قانون اساسی» (۱۹۶۳- ۱۹۷۳م) و «دولتهای موقت، انتقالی و جمهوری اسلامی» (۲۰۰۱- ۲۰۰۸م) درجهت دموکراتیکسازی مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعهشان کوشش کردهاند؛ با این حال در افغانستان «دموکراسی» استقرار نیافته است. پس از اثبات این ادعا، سؤال پژوهش: «چرا فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان به استقرار دموکراسی منجر نشده؟» مطرح شده است. درادامه، پس از استدلال انتقادی درباب نظریههای دموکراتیکسازی، شروط علّی «توسعۀ اقتصادی- اجتماعی»، «جامعۀ مدنی»، «الگوی مناسبات دموکراتیک نخبگان سیاسی» و «نقش عوامل بینالمللی و خارجی» برای تبیین مسئلۀ پژوهش در هر دورۀ تاریخی مطرح شده است. روش این پژوهش تطبیقی- تاریخی و روش داوری آن تحلیل روایتی- تاریخی و روش توافق است. یافتههای تجربی بر آن دلالت دارند که اگر در افغانستان ساختارهای اقتصادی- اجتماعی توسعه یابد، با شرط وجود جامعۀ مدنی و الگوی مناسبات دموکراتیک میان نخبگان سیاسی و نقش مثبت عوامل خارجی و بینالمللی، دموکراتیکسازی رخ میدهد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
از یک سو، دانشپژوهی فرایند خطمشی عمومی در چهار دهۀ گذشته با غنای نظری قابلتوجّهی در سطح جهان مواجه شده است و رویکرد چرخۀ مراحل (تعریف مسئله، ارائه پیشنهادیه، تصویب، پیادهسازی، و ارزیابی)، جای خود را به نگاههای نظری جدیدی همچون نظریه تعادل نقطهای، چهارچوب ائتلاف مدافع، چهارچوب جریانات چندگانه، مدل اشاعه خطمشی، نظریه بازخورد خطمشی، و غیره داده است. از سوی دیگر، سه نوع جریانِ پژوهشی نوظهور در مطالعات فرایند خطمشیگذاری دیده میشود: بهکارگیری نگاههای نظری در عرصهها و خطمشیهای مختلف و مقایسه قدرت تبیینکنندگی آنها، مقایسه نگاههای نظری با یکدیگر، و تلفیق و ادغام برای دستیابی به نگاه نظری جامعتر. با این حال، بررسیها نشان داد که دانشپژوهان فرایند خطمشیگذاری در ایران همچنان در راستای رویکرد منسوخ چرخه مراحل قدم برمیدارند و چندان توجّهی به آزمون، نقد یا پیشبرد نگاههای نظریِ جدید نمیشود. از اینرو، توصیههایی برای بهبود و ارتقای مطالعات فرایند خطمشی در ایران ارائه شده است.