جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای غلامحسین ساعدی


دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از وظایف ادبیات تطبیقی، بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط­ها و شباهت­های بین ادبیات زبان­ها و ملیّت­های مختلف است. «اقتباس» نیز از مهم­ترین موضوعات پژوهش­های ادبیات تطبیقی است که در آن، نویسنده به تفسیر یا بازآفرینی اثر هنری دیگر می­پردازد. توفیق الحکیم و غلامحسین ساعدی، دو نمایشنامه­نویس مطرح در ادبیات عربی و فارسی هستند که به‌ترتیب در نگارش نمایشنامه بجمالیون و پیگمالیون به اقتباس از اسطوره یونانی پیگمالیون پرداخته­اند؛ اما در کمیّت و کیفیت استفاده از عناصر نمایشنامه­ای متفاوت عمل کرده‌اند. هدف مقاله حاضر، توصیف و تحلیل تطبیقی این دو اثر از لحاظ عناصر نمایشنامه است. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که توفیق الحکیم در این زمینه، عملکرد بهتری داشته است. تلفیق چند اسطوره، ورود شخصیت­های فرعی، ایجاد درون‌مایه جدید و دیالوگ­های جامع و تأمل‌برانگیز از جمله نقاط قوّت اثر بجمالیون به شمار می­رود؛ ولی ساعدی در پیگمالیون، نه‌تنها به اصل اسطوره چیزی اضافه نکرده، بلکه در رعایت عناصر نمایشنامه­ای نیز موفق نبوده است؛ عدم استفاده از موضوع­های فرعی و شخصیت­های جدید که به پیشبرد حوادث اصلی نمایش کمک کند، عدم ارائه اطلاعات و مقدمه از شخصیت­ها و وقایع اثر، دیالوگ­های فاقد محتوا و حاشیه­ای- که تأثیری در سیر نمایش ندارند- از جمله معایب این اثر است.
محمدرضا صالحی مازندرانی، نسرین گبانچی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

این مقاله قصد دارد به میزان تأثیرگذاری جلوه های ادبی و نمایشی تئاتر پوچی (اَبزورد) بر سبک نمایشنامه نویسی ایران بپردازد. غلامحسین ساعدی یکی از نمایشنامه نویسان شناخته شده ایرانی است که برخی از مهم ترین تمهیدات تئاتر نو را در سبک نویسندگی خود به کار گرفته است. نگارنده در این پژوهش درپی آن است که چگونگی بازتاب مفهوم پوچی را در نمایشنامه های نوگرای غلامحسین ساعدی نشان دهد؛ نویسنده¬ای که مستقیم و غیرمستقیم از این نوع تئاتر تأثیر پذیرفته است. ضمن اینکه با توجه به مهم ترین شاخص های تئاتر پوچی، از میزان و نحوه تأثیرپذیری نمایشنامه¬های ساعدی از این¬گونه تئاتر و نمایشنامه نویسان سنتی و مدرن تحلیلی ارائه خواهد کرد. تأثیرپذیری ساعدی از نمایشنامه نویسان مدرن بیش از سنت گرایان بوده که نشان دهنده همگامی ساعدی با آنان در بیان مسائل روزمره و مطرح جهان در تئاتر است.

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مطالعات پسااستعماری از جمله پژوهش‌های میان رشته‌ای است که در برخی از آثار ادبی نمود پررنگی داشته است .این نظریه به تقابل بنیان‌های فکری شرق فرودست با غرب فرادست می‌پردازد و می‌کوشد گفتمان حاصل این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد،حال آنکه نمایش نامۀ ماه عسل ،اثرغلامحسین ساعدی از آثار برجستۀ ادبیات نمایشی ایران است که نویسنده در آن به شیوه‌ای نمادین به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است .در این پژوهش، شخصیت‌های نمایش‌نامه‌ی ماه‌عسل این نویسنده بر مبنای نظریه‌ی پسااستعماری تحلیل گردیدند و حاصل کار، گواه چینش و پردازش درست و هوشمندانه و به جای شخصیت‌هاو قدرت و توان آنان در بیان ایده‌ی مرکزی نویسنده یعنی سیاست‌های استعماری است. ساعدی در آفرینش نظام پسااستعماری درقالب ادبی زمینه های سلطه گری استعماررا در اشکال گوناگونش نمایان ساخته وهمچنین افزون بر آن‌چه در نظریه‌ی پسااستعماری مطرح گردیده، به جزییات ظریف‌تر و دقیق‌تری در گفتمان استعمارگر و استعمارشده پرداخته، که به حوزه‌ی کلان‌تر علوم سیاسی، اجتماعی و مردم‌شناسی بازمی‌گردد؛از جمله، آسیب‌شناسی مستعمرات و نقش و جایگاه‌ خود مستعمرات یا دولت‌مردان آن‌ها در رقم‌خوردن سرنوشت تیره و تار آنان را می‌توان مثال زد که از طریق ضعف‌های داخلی یا در سیاست خارجی امکان می‌یابد.

دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

رویکردهای اخیر ادبیات تطبیقی در جستجوی این امر هستند که برخورد گفتمان­‌های مختلف را بیشتر از گذشته مورد بررسی قرار دهند. از مهم‌­ترین جلوه­‌های گفتمان‌های پسااستعماری دیالکتیک «خود» و «دیگری» است که این تقابل به شکل­‌های گوناگونی می‌­تواند نمود پیدا کند که در یکی از این موارد روشنفکر می‌­تواند در مقام «دیگری» بازنمایی گردد. دو نمایشنامه آی بی­کلاه، آی باکلاه و جمعه نه‌چندان خوب از جلوه‌­های گفتمان­ پسااستعماری هستند که در جهت برملاسازی گفتمان استعماری حاکم بر جامعه و زمانۀ خویش نگاشته شده‌­اند و قهرمان­‌های دو نمایش­نامه (ویلی و مرد روی بالکن) با وجود زندگی در حاشیه گفتمان مسلط بر جامعه، از جمله روشنفکرانی هستند که علیه استعمار حاکم به پا می­‌خیزند. این پژوهش در نظر دارد با استفاده از رویکرد تطبیقی، این دو گفتمان پسااستعماری را با تکیه بر تعریف ادوارد سعید از فرد روشنفکر، و با در نظر گرفتن گفتمان ایدئولوژیک موجود بررسی کند تا شباهت­‌ها و تفاوت‌­های این دو گفتمان از حیث تعریف و کارکرد فرد روشنفکر مشخص شود و شمایل و تعریف بارزتری از فرد روشنفکر در مقایسه با دیگر شخصیت­‌های موجود آشکار گردد. یافته‌­های این پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه بین دو شخصیت اصلی این دو نمایش­نامه تفاوت­‌هایی وجود دارد، به طور کلی این دو روشنفکر ترویج گفتمان ضد استعماری را به عنوان یک امر اخلاقی می‌پذیرند. مقاومت در برابر ظلم، تسلیم ناپذیری و حقیقت جویی از جمله مواردی است که این دو روشنفکر اتخاذ می‌­نمایند.

دوره ۲۰، شماره ۸۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

فرهنگ اقلیمی، مجموع باورها، افکار، عواطف، روحیات و ارتباطات اعضای جامعه بومی است که یکی از منابع غنی در تولید آثار ادبی شناخته می‌شود. همین زمینه مشترک، شده‌است نویسندگان برجسته‌ای نظیر جلال‌آل‌احمد و غلامحسین ساعدی در کنار خلق آثار ادبی به مطالعه و تحقیق و تدقیق در فرهنگ عامه مناطق مختلف ایران بویژه نواحی کمتر شناخته شده روی بیاورند. نگارنده در این مطالعه در پی آن است تا چگونگی به‌کارگیری عناصر فرهنگ اقلیمی و بومی را در تولید اثر ادبی بر مبنای دو اثر غلامحسین ساعدی اهل هوا و ترس و لرز  بررسی کند.
روش مطالعه تطبیقی- تحلیلی است. نتیجه این بررسی نشان می‌دهد که ساعدی در نگارش ترس و لرز عمده مصادیق و عناصر داستانی را نظیر زمان، مکان، شخصیت‌های داستانی و گره‌افکنی و گره‌گشایی از مجموعه باورهای بومی و اقلیمی مردم جنوب گرفته است؛ ‌به‌‌عنوان مثال زمان در ترس و لرز مطابق باورهای عامیانه غیرتقویمی و اسطوره‌ای است.

صفحه ۱ از ۱