۱۲ نتیجه برای عناصر داستان
سیّدکاظم موسوی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
شاهنامه فردوسی گنجینه بی بها و گران سنگ زبان و ادبیّات فارسی است. شاهنامه پژوهان در حوزه زبان و محتوای شاهنامه تحقیقات بسیار گسترده ای انجام داده اند . اینکه شاهنامه از نظر طبقه بندی ادبی جزء کدام نوع ادبی قرار می گیرد و ویژگی های صورت و محتوایی کدام نوع ادبی را بیشتر در خود دارد ، می تواند پرسشی نو و قابل طرح در شاهنامه پژوهی باشد. اشاره مکرّر و صریح فردوسی به داستانی و روایی بودن شاهنامه می تواند نگرشی از دیدگاه داستان نویسی و عناصر آن به روی خوانندگان این اثر بگشاید. اگرچه به احتمال زیاد شالوده و چارچوب داستان های شاهنامه از پیش طرح ریزی شده و در اختیار فردوسی قرار گرفته است، پرورش شخصیّت ها ، روابط علّت و معلولی قوی میان حوادث ، فضاسازی ، صحنه پردازی ، گفت وگوهای متنوّع و متناسب با وضعیّت موجود ، کشمکش های مختلف و بهره گیری از اغلب عناصر داستانی ، شاهنامه را مجموعه ای بسیار منسجم و کارآمد در زمینه داستان پردازی قرار داده است. عنصر «کشمکش» که از وابسته های عنصر پیرنگ است، متناسب با موضوع و به گونه ای گسترده در داستان های شاهنامه حضور دارد . در این مقاله، این عنصر در داستان «سیاوش» بررسی می شود .
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده
لطایف الطوایف اثر ارزشمند فخرالدین علی صفی، یکی از امهات متون ادبیات داستانی ماست که از حیث اشتمال بر حکایات کوتاه، طنزآمیز و عبرتآموز، دارای جایگاه و اهمیّت ویژهای است. بسیاری از متون کلاسیک بویژه متون داستانی در مجامع و پژوهشهای دانشگاهی، تنها از جنبه لغوی (philological) بررسی میشوند و از نظر ماهیت داستانی کمتر بدانها عنایت میشود و جای تحقیقات تحلیلی (analytic) خالی است.
در این مقاله به بررسی و تحلیل چهار عنصر داستانی یعنی «شخصیت»، «موضوع و درونمایه» ، «روایت و روای» و «گفتگو» میپردازیم. در بخش شخصیت، حکایات کتاب از شش نظر بررسی میشود: (از نظر تعداد شخصیتها، جنسیت شخصیتها، طبقات اجتماعی شخصیتها، حرفه و پیشه آنها، ناهنجاریهای باطنی و ظاهری آنها و ویژگیهای اصلی و مهم شخصیتها).
در بخش دوم مقاله، موضوعات و درونمایههای حکایاتها بررسی میشود که به چهار دسته کلی تقسیم شده است: درونمایههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی، مذهبی و هنری.
تمام اطلاعات ارائه شده در دو بخش شخصیت و موضوعات و درونمایهها با ذکر آمار و ارقام و ارائه جدولهایی است که دقیقاً بسامد حضور و ظهور هر مورد را نشان میدهد و بدین ترتیب از هرگونه کلی گویی و اظهارنظر شخصی جلوگیری میشود. سعی شده است براساس آمار و ارقام دقیق، تحلیلی کوتاه و درخور حوصله مقاله ارائه شود.
در بخش سوم و چهارم مقاله نیز «روایت و راوی » و «گفتگو» در حکایات این کتاب بررسی شده است. امید است که حاصل این پژوهش در مطالعات جامعهشناسی ادبیات، بویژه جامعه ادبی ایران قرن نهم و دهم ه . به کار آید.
شهرزاد نیازی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
داستان از قالب های کهن ادبیات است که در میان ملّتها تاریخچه ای دیرینه دارد. هند نیز در میان ملل مشرق زمین سرزمین پر راز و رمزی است که شاهکارهای متعدّد داستانی آن از جمله«مهابهاراتا و رامایانا» دارای اهمیّت است. «نل و دمن» قسمتی از این اثر داستانی است که به دست فیضی دکنی ملک الشعرای دربار اکبر شاه در قرن دهم (ه) از سانسکریت به فارسی ترجمه شد و سپس توسط این شاعر به نظم فارسی درآمد. در این پژوهش کوشش شده است داستان «نل و دمن» بر اساس عناصر تشکیل دهندۀ یک داستان نظیر: طرح ، شخصیّت ، زاویۀ دید و غیره تحلیل ساختاری گردد.نتیجۀ به دست آمده این است که داستان مورد نظر به شکل ابتدایی و ساده ، همه عناصر داستان امروز را دارد اما از پیچیدگی این گونه داستانها بی بهره است. کلیدواژه : منظومه عاشقانه ، قرن یازدهم ، نل و دمن ، فیضی دکنی ، تحلیل ساختاری ، عناصر داستان.
دوره ۴، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
در این مقاله ضمن تشریح و بررسی مآخذ داستان موسی (ع) و شبان و نظیرههای آن در ادبیات ایران و سایر ملل، مشخصاً دو داستان مکتبخانهای متأثر از موسی (ع) و شبان را با نامهای موسی (ع) و سنگتراش و مهمانی شبان، معرفی و بررسی میکنیم. سپس با نگاهی ساختار شناسانه، عناصر داستان، چون پیرنگ، شخصیت، گفتگو، زاویه دید، روایت، لحن، مکان و زمان را با توجه به شگردهای داستانپردازی مولانا میکاویم.
تکیه اصلی مقاله بر جنبههای ساختاری است نه محتوایی که بررسی محتوای داستان خود بحث دیگری میطلبد، لیکن در تبیین ساختار داستان، ناگزیر به برخی جنبههای نمادین و محتوایی نیز تا حد ضرور و مقدور اشاره میشود. همچنین بخش عمدهای از مقاله به کاوشهای متنشناسی و مأخذیابی اختصاص مییابد تا هم تکملهای بر مأخذ قصص مثنوی اثر علامه فروزانفر باشد و هم یافتههایی نو در زمینه داستان.
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
در اواخر دوره تیموریان با روی کارآمدن سلطان حسین بایقرا، هرات به عنوان مرکز علمی و فرهنگی، مأمن بسیاری از نویسندگان و عالمان شد. دربار هرات با حضور امیر علیشیرنوایی، وزیر دانشمند و ادبپرور تیموریان شکوه و عظمت بسیاری یافت.
از جمله کسانی که در این دوره باشکوه به عرصه هستی قدم نهاد و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت، مولانا کمالالدین حسین واعظ کاشفی است.
این دانشمند پرکار در زمینههای گوناگون تألیفاتی دارد؛ روضهالشهدا یکی از آثار وی است. این کتاب واقعه کربلا را با بیانی ادیبانه و داستانی به تصویر کشیده است.
در این مقاله ضمن بازنگری اطلاعات مربوط به احوال و آثار کاشفی، متن روضهالشهدا از نظر ادبی و عناصر داستانی نقد شده، نوآوریها و تازگیهای نثر داستانی آن نشان داده میشود.
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
ادبیّات تطبیقی با بهرهگیری از روش مقایسه، به مطالعه و بررسی ادبیّات زبانهای گوناگون و ارتباط پیچیدۀ آنها در زمانهای مختلف و در حوزههای متنوّعی از موضوعات، مکاتب فکری، نظریههای ادبی، انواع ادبی و غیره میپردازد. در زبان کردی برخی داستانهای غنایی منظوم و متأثر از خسرو و شیرین نظامی وجود دارد که تاکنون در حوزۀ تطبیق آنها، پژوهش درخور توجهی انجام نشده است. منظومه کردی شیرین و فرهاد به روایت میرزا شفیع پاوهای یکی از نظیرههای است که به پیروی از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. این اثر به زبانی ساده و روان، روایتگر داستانی متفاوت درباره سرگذشت شیرین و فرهاد با ساختاری افسانه مانند است. در منظومه کردی جز نام شخصیّتها، سیر اصلی حوادث و چارچوب کلی داستان با روایت نظامی اختلاف دارد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانهای صورت گرفته، نویسنده درصدد آن است تا با تجزیه و تحلیل عناصر سازنده داستان در دو منظومه «خسرو و شیرین» نظامی و «شیرین و فرهاد» میرزا شفیع، نقاط قوّت و ضعف آنها را شناسایی کرده و به شناخت بیشتری نسبت به آنها دست یابد. در این پژوهش وجوه تمایز این دو داستان در زمینه طرح داستان (کشمکش، گرهافکنی، گرهگشایی، حادثه)، شخصیّتپردازی و صحنهپردازی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسیهای انجام شده در این زمینه نشان میدهد که میرزا شفیع در تقلید از منظومه نظامی خوب عمل نکرده و عناصر داستان در اثر او به صورتی ضعیف نمایان شده است که این امر سبب شده طرح داستانِ میرزا شفیع سستتر از نظامی باشد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۵ )
چکیده
-
دوره ۱۰، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
زمجینامه نخستین دنبالۀ منطقی ابومسلمنامه بوده و از دیدگاه داستانی، به نقل حوادثی پرداخته که پس از قتل ابومسلم خراسانی روی داده است. محتوای زمجینامه بنابر دستنویسهای موجود در سه بخش ترتیب یافته که تا امروز، تنها بخش نخست آن منتشر شده است. موضوع بخش نخست زمجینامه، شرح احوال و مبارزات احمد بن محمّد بن علی زمجی و دیگر همرزمان اوست که پس از قتل ناجوانمردانۀ ابومسلم، علیه عبّاسیان خروج کرده و تا نابودی ابوجعفر، دومین خلیفۀ عبّاسی، پیش میروند و روایت با شهادت احمد زمجی پایان میپذیرد. امّا بخش دوم و سوم زمجینامه، موسوم به گلزار علی احمد زمجی و کوچکنامه که احوال فرزندان احمد زمجی و ابومسلم خراسانی را گزارش کرده است، هنوز بررسی نشده و به طبع نیز نرسیدهاند. پژوهش حاضر، به روش استقرایی بر نقد نسخۀ منحصربهفرد بخش دوم زمجینامه، گلزار علی احمد زمجی، متمرکز شده و یافتههای خود را در دو بخش نسخهشناسی و متنشناسی عرضه کرده است. در بخش نخست، ابتدا مشخّصات و رسمالخطّ تنها دستنویس این داستان در کتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور به دست داده شده و سپس چند دستنوشتۀ ناشناختۀ مرتبط دیگر با زمجینامه معرّفی شده که تاکنون محلّ توجّه نبوده است. پس از آن، در بخش دوم با عنوان متنشناسی، ابتدا مشخّصات داستان در شش بهرۀ: وجه تسمیه، منشأ پیدایش، راوی، زمان و محلّ تألیف، ساختار و زبان بررسی شده است. آنگاه عناصر داستانی جلد دوم زمجینامه در هفت پارۀ: روایت، پیرنگ، زاویۀ دید، شخصیّت، زمان و مکان، درونمایه و توصیف ارزیابی شدهاند.
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
در این مقاله، که درباره نقشهای فعل در روایت است، ابتدا اهمیت فعل از نگاه صاحبنظران روایت، مطرح، و سپس ضمن پرداختن به مفاهیم بنیادی این موضوع، طبقهبندیهای تازه در زمینه فعلشناسی از زاویه روایتپژوهی معرفی شده است.
شگردهای فعل و نقش دوگانه آن نیز، هم در ساحت نحوی و هم در ساحت روایتی، مورد توجه بوده است.
در این بررسی سعی شده است تا با استفاده از نظریههای روایتشناسانه، نقش فعل در مفاهیمی مانند پیرفت، کنش، توصیف، نمایش، کانونیسازی و دگردیسیهای نحوی به شیوهای روشن بیان شود و در نهایت، تأثیرگذاری افعال در ایجاد نوعی طبقهبندی گونههای داستانی و پرداخت سبکشناسانه رمانها مورد ارزیابی قرارگیرد.
در بخش روانشناسی با ارائه برخی آزمونها و طرح جملات همپایه و ناهمپایه، اهمیت فعل در خوانش و حفظ و درک مضامین متن روایی، مطمح نظر واقع میشود. در ساخت نحوی، اقسام فعل معرفی، و در جلوههای ویژهای همچون حذف، تکرار و تراکم فعل، تأثیر این شگردها در عناصر مهم داستانی مثل پیرنگ، شخصیت و زمان داستان برجسته میشود. علاوه بر این، معناشناسی فعل در روایت نیز قابل طرح است که در طی آن، پژوهنده تلاش میکند؛ ظرافتها و ظرفیتهای فعل در ساختن متنهای شاخص ادبی را نمایش دهد.
وجیهه مصباح، فرزانه فرخ فر،
دوره ۱۴، شماره ۵۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقهبندی و تحلیل کارکردهای توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکلگیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطۀ آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را بهعنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان میدهد. این کارکردها را میتوان بدین شکل دستهبندی کرد: ۱. کارکرد حقیقتنمایانۀ ابنیه در داستان؛ ۲. تأثیر ابنیه بر پیرنگ داستان؛ ۳. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنهپردازی؛ ۴. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ ۵. تأثیر در پرورش شخصیتها و شخصیتپردازی؛ ۶. معماری عنصر نظامبخش رویداد و رویداد عنصر هویتبخش معماری. این مطالعۀ موردی درعین حال که به استنطاق شیوۀ روایتگری نویسندهای چون معروفی و نقش معماری در آثار او میپردازد، واگشایندۀ پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی بهشکل گستردهای نمود یافته است.
دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش ضمن کشف و طبقه بندی بنمایهها در رمانِ «گلاب خانم» نوشتۀ «قاسمعلی فراست»، ارتباط آنها با عناصر داستان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد گونههای مختلف بنمایه اعم از اشخاص، اشیاء، حوادث، مکان و غیره که در سراسر رمان وجود دارد در خلق عناصر مختلف داستان مانند شخصیت، مکان، فضا، کشمکش، تعلیق و غیره کاربرد داشتهاند.
الهام عربشاهی کاشی، رضا شجری،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحبنام و پرکار در زمینۀ ادبیات داستانی بهویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبۀ پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان میدهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمانهای جنایی او بوده است؛ بهطوری که با مقایسۀ تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده میتوان به بسیاری از مؤلفههای مشترک در زمینۀ ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نهتنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیتپردازی بلکه حتی در انتخاب پیرنگ برخی داستانها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را میتوان از طریق مقایسۀ متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیدهاند در این پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و با شیوۀ اسناد کتابخانهای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.