جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای عباس معروفی

مریم قربانیان، حسن اکبری بیرق،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

یکی از عوامل مهم در نحوه شکل گیری ساختار داستانی، ترتیب رخدادهای آن داستان است که ذیل عنوان عنصر زمان بررسی می شود. رمان پیکر فرهاد اثر عباس معروفی نیز اثری است که زمان حقیقی و ذهنی را مبنای اصلی روایت خود قرار می دهد. نویسنده در روساخت رمان، داستانی واحد را با سه زمان متفاوت بیان می کند؛ اما سیر خطی روایت را درهم می شکند؛ به گونه ای که اغلب، روابط و نظم زمانی رویدادها مبهم می ماند و به این ترتیب، زمان ارزش کمّی خود را از دست داده، به تدریج از روایت محو می شود. در این مقاله سعی شده ترتیب رویدادها و زمان روایی در این رمان بررسی شود و اینکه نویسنده چگونه با به کارگیری مشخصه هایی از جریان سیّال، ساختار ذهن و آشفتگی شخصیت زن قصه را روایت کرده است؛ ویژگی هایی مانند اغتشاش زمانی و مکانی، تداعی آزاد، حذف نویسنده از متن و درنظر گرفتن نقشی برای خواننده در روایت به دلیل نمایش مستقیم ذهنیاتی مشوّش و خاطرات سیّال بدون سانسور- که همان لایه های پیش گفتار ذهنی است- و بهره گیری از تک گویی درونی و حدیث نفس در بخش هایی از داستان، شعرگونگی، ابهام ذهنی و دشواری یافتن معنایی قطعی برای رمان که نویسنده برای ایجاد شگرد روایی خاص به کار گرفته است.
پیمان دهقان‌پور،
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

اگر بخواهیم در جست‌و‌جوی متن یا متن‌هایی باشیم که رمان سمفونی مردگان (۱۳۶۸) براساس آن‌ها گسترش یافته است، بی­تردید یکی از آن متن‌ها، کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ تألیف بابا صفری (۱۲۹۹- ۱۳۸۲) خواهد بود. این متن در سراسر سمفونی مردگان حضور چشم‌گیری دارد و به‌شیوه‌های گوناگون در تاروپود آن تنیده شده است؛ تا آنجا که گاه به‌جای صدای عباس معروفی، آوای بابا صفری را می‌شنویم. سمفونی مردگان یک رمان تاریخی نیست؛ اما ازنظر تاریخی، روی‌دادهای سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ را در اقلیم اردبیل به‌تصویر می‌کشد. در نگاه نخست، شاید اصلی‌ترین دلیلی که نویسنده را برانگیخته تا به‌سراغ اردبیل در گذرگاه تاریخ برود، عنوان «اردبیل» در این کتاب بوده است؛ اما فراتر از این جریان، نویسنده نه‌تنها برای بازسازی روی‌دادهای تاریخی از متنی تاریخی وام می‌گیرد، حتی در مواردی شخصیت‌هایی را خلق می‌کند که برابرسازی‌شده شخصیت‌هایی واقعی بوده‌اند. در این نوشتار، لحظه‌هایی را یادآور شده‌ایم که سمفونی مردگان براساس اثرپذیری مستقیم از کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ نوشته شده است. 
پیمان دهقان‌پور،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مجموعۀ تلویزیونی گوهر کمال (۱۳۷۷) از جمله سریال‌هایی بود که در دهۀ هفتاد به نویسندگی و کارگردانی عباس رنجبر از شبکۀ اوّل سیمای ج. ا. ایران نمایش داده می‌شد. این سریال در لحظه‌هایی یادآور رمان سال بلوا (۱۳۷۱) نوشتۀ عباس معروفی است؛ اما بیننده در تیتراژ ابتدایی و انتهایی هیچ نشانی از اقتباس یا اقتباس آزاد نمی‌بیند؛ درحالی‌که در سکانس‌ها و نماهایی از آن مجموعۀ تلویزیونی آشکار است که عباس رنجبر در نگارش فیلم‌نامۀ گوهر کمال از سال بلوا تأثیر پذیرفته است. در این نوشتار، سال بلوا و گوهر کمال را روبه‌روی یکدیگر نشانده‌ایم و به نمونه‌هایی از اثرپذیری احتمالی عباس رنجبر از عباس معروفی اشاره کرده و یادآور شده‌ایم که نویسنده و کارگردان گوهر کمال نه‌تنها جمله‌هایی از سال بلوا را بر زبان بازیگران جاری ساخته است حتی برخی از شخصیت‌ها به‌ویژه «راضیه نوبخت» (شیرین بینا)، «حاتم خانپور» (جهانگیر الماسی) و «قباد» (رضا فیض نوروزی) برابرسازی‌شدۀ «نوشافرین نیلوفری»، «حسینای کوزه‌گر» و «دکتر معصوم»ند. هم نیز به بعضی از مضامین و موتیف‌های مشترک میان دو اثر تأکید کرده و یادآور شده‌ایم که منطق رمان با منطق آن مجموعۀ تلویزیونی نمی‌خواند؛ چرا که متناسب با هنجارهای سازمان صدا و سیما تغییر داده شده است.

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده


 مردم خاورمیانه از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن­ها از یک سو، وارث سنت­هایی سخت­تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان­گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می­بلعید و می­برد. در عرصۀ سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره­بری از سرزمین­شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن­مایۀ اصلی داستان­های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه­اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربۀ تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می­دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می­کند و از ضعف­ها و قوت­های سنت و مدرنیته پرده برمی­دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری­ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان­دهندۀ این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه­داری را دنبالۀ استعمار دانسته­­اند و تجربه­های همسانی را از استثمارگری­های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده­اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت­ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می­ایستد.
 
وجیهه مصباح، فرزانه فرخ فر،
دوره ۱۴، شماره ۵۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقه­بندی و تحلیل کارکردهای­ توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکل­گیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطۀ آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را به‌عنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان می­دهد. این کارکردها را می­توان بدین شکل دسته­بندی کرد: ۱. کارکرد حقیقت­نمایانۀ ابنیه در داستان؛ ۲. تأثیر ابنیه بر پی‌رنگ داستان؛ ۳. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنه‌پردازی؛ ۴. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ ۵. تأثیر در پرورش شخصیت­ها و شخصیت‌پردازی؛ ۶. معماری عنصر نظام­بخش رویداد و رویداد عنصر هویت­بخش معماری. این مطالعۀ موردی درعین حال که به استنطاق شیوۀ روایتگری نویسنده­ای چون معروفی و نقش معماری در آثار او می­پردازد، واگشایندۀ پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی به‌شکل گسترده­ای نمود یافته است.


دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

مقالۀ پیش رو می‌کوشد با تکیه بر «نظریۀ استعارۀ مفهومی» نظامهای استعاری حاکم بر رمان سمفونی مردگان (۱۳۶۸) را نشان دهد و بر اساس آنها برجسته‌ترین درونمایه­های رمان را معرفی، و اثبات کند که این نظامهای استعاری قدرتمند، متن را به کل منسجم و یکپارچه‌ای تبدیل کرده است؛ از این رو با بررسی استعاره‌های خُردِ رمان، سه نوع استعارۀ مفهومی «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» در متن شناسایی و معرفی شده­است که هر کدام یک مضمون محوری را پرورش می‌دهد. پژوهش به این نتیجه می‌رسد که مؤلّف بر اساس این سه استعاره، جهان­نگریها و مضمونهای حاکم بر ذهن خود را در قالب سه «نگاشت کلانِ» «قدرت، بالا است/ ضعف، پایین است»، «انسان، حیوان است» و «زندگی، جنگ است» عرضه کرده­است. این طرحواره­ها نمودار نظام فکری مسلّط بر ذهن نویسنده است که به شکلی نامحسوس در سراسر متن گسترش یافته­ و سبب انسجام محتوایی آن نیز شده است.
 

صفحه ۱ از ۱