جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای صورتگرایی


دوره ۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

معارف‌ بهاء ولد از جمله‌ نثرهای‌ صوفیانه‌ فارسی‌ است‌ که‌ به‌ دلیل‌ سبک‌ منحصر به‌ فرد و اسلوب‌ بیانی‌ خاص در توصیف‌ عوالم‌ روحی‌ و احوال‌ عرفانی‌ نویسنده‌اش‌، برجستگی‌ و امتیازی‌ خاص‌ یافته‌ است‌. این‌ اثر که‌ یادداشتهای‌ تنهایی‌ بهاء و نیز دفتر ثبت‌ شادیها و احوال‌ روحانی‌ وی‌ است‌ از منظری‌ زیباشناختی‌ دارای‌ جلوه‌ها و ویژگیهایی‌ است‌ که‌ نه‌ تنها در چارچوب‌ بوطیقاهای‌ (نظریه‌های ادبی) کهن‌ نمی‌گنجد بلکه‌ بررسی‌ دقیق‌ آن‌ را از دیدگاه‌ نظریه‌های‌ ادبی‌ جدید - از جمله‌ صورتگرایی‌ - پذیرفتنی‌ و منطقی‌تر ساخته‌ است‌. صراحت‌ و صمیمیت‌ در بیان‌ عواطف‌ روحی‌ و مکنونات‌ قلبی‌، ابهام‌ شاعرانه‌ و عادت‌ ستیزیهای‌ زبانی‌ و معنایی‌ در بیان‌ عوالم‌ رازناک‌ روحی‌، الهامها رؤیتها و مکاشفه‌ها، گریز از زبان‌ علمی‌ و رسمی‌ و نگارش‌ خود به‌ خود یادداشتها بدون‌ طرح‌ و اندیشه‌ قبلی‌، جهشها و چرخشهای‌ ناگهانی‌ کلام‌، صور خیال‌ تازه‌ و بدیع‌، همه‌ و همه‌ از دیدگاه‌ صورتگرایان‌، جزو شگردهایی‌ است‌ که‌ از زبان‌ خودکار و معیار, آشنایی‌ زدایی‌ کرده‌، موجب‌ شاعرانگی‌ زبان‌ اثر می‌گردد. این‌ مقاله‌ جنبه‌های‌ زیباشناختی‌ معارف‌ را از این‌ دیدگاه‌ مورد بررسی‌ قرار داده‌ است‌.
 
مصطفی جلیلی تقویان،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

نزدیک به دو دهه از رواج جدی نظریه ادبی در ایران می گذرد. در این مدت چندین بار این پرسش مطرح شده است که آیا نظریه ادبی برای ادبیات فارسی مفید بوده است؟ آیا کاربران این نظریات توانسته اند آن ها را بومی کنند و به صورتی طبیعی با ادبیات ما پیوند دهند؟ این پرسش ها همچنان مطرح هستند. این امر نشان از آن دارد که نظریه ادبی نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. پیش از هر چیز باید میان طرح نظریه ادبی در غرب و در ایران تفاوت گذاشت چرا که نحوه برخورد ما با این نظریات، متفاوت است با نحوه برخورد غرب که در واقع صاحبِ نظر هستند. برای یک غربی تفاوت چندانی میان آموزش ادبیات و آموزش نظریه ادبی وجود ندارد. از آنجا که این نظریات از یک سو ریشه در متون ادبی خود آن ها دارد و از سوی دیگر زاده تحولات علمی و فلسفی جوامع آن هاست بنابراین کسی که می خواهد در آنجا در حوزه ادبیات فعالیت کند به صورتی طبیعی با این گونه نظریات آشنا می شود و شاید با اندکی اغراق بتوان گفت در آن ها نفس می کشد. اما درست به سبب نبود این دو علت در ایران و بنابراین وارداتی بودن نظریه، کاربر ادبیات نظریه ادبی را به چشمی بیگانه می نگرد. از آشنایی تا بیگانگی فاصله ای است که توسط اشتباهات پر می شود. بنابراین نحوه برخورد با این موجود بیگانه دشواری ها و ظرافت های زیادی می طلبد
عبدالله حسن زاده میرعلی، حسن اکبری بیرق، هادی یاوری، محمد صادقی،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

«نظریه عام کلیشه‌ها» یکی از نگاه‌های صورت‌گرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارت‌شناسی و واژگان‌شناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبان‌شناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصه‌های عامیانه (۱۹۶۸) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثل‌ها، چیستان، کنایات، قصه‌ها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشه‌ها را معرفی نمود. پرمیاکوف و برخی هم‌نظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینش‌های ادبی باید از عناصر کلیشه‌ای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی به‌این‌گونه عبارات نداشتند، تلاش کردند که علت وجودی کلیشه‌ها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشه‌ها صرفاً مشتی عبارات دست‌دوم، کهنه و پیش‌پا افتاده نیست. پرمیاکوف از منظر زبان‌شناسی، نظریه عام کلیشه‌ها را ارائه می‌کند و حدود طرح کلی نظریه‌اش از ضرب‌المثل‌ها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانه‌ها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل می‌شود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحد‌های ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: «یادداشت‌هایی درباره نظریه عام کلیشه‌ها» می‌توان ادعا نمود که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر به دنبال طرح مقدماتی این نظریه بوده‌‌است. هدف ما از ارائه این نوشته، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبان‌شناسان و منتقدان ادبی را از منظر محققان شعر شفاهی و نیز صورتگرایان درباره ادبیات عامیانه جستجو نموده‌ا‌یم.

صفحه ۱ از ۱