جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای شعر عاشقانه
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
در مقالۀ حاضر بهشیوهای تحلیلی و تطبیقی، استعارۀ مفهومیِ «عشق جنگ است» بهمنظور درک و فهمِ دلدادگی و دلربودگی و سخن گفتن از آن، در دیوان سرودههای عاشقانۀ حافظ و پترارک در چارچوب نظریۀ استعارۀ مفهومی بررسی شده است. باوجود شباهتهای بنیادین بسیار در درونمایۀ استعاری مزبور، دو تفاوت عمده در تصویرپردازیِ حافظ و پترارک از این استعارۀ مفهومی بهچشم میخورد: نخست آنکه حافظ در کاربرد خود از استعارۀ مفهومی «عشق جنگ است» از تعبیرها و اصطلاحات جنگی بیشتری استفاده میکند؛ دوم آنکه عشق در شعر پترارک در بسیاری موارد در تصویر خداوندگار عشق، کوپیدون در افسانههای رومی، پدیدار میشود که با کمان و پیکان خود دل عاشق را نشانه میرود و او را گرفتار میکند؛ اما در شعر حافظ با چنین تصویرپردازیِ صریحی که به نیروی مجرد و نادیدنیِ عشق در چهرۀ یک ایزد جان و شخصیت ببخشد، روبهرو نیستیم؛ بلکه درعوض این معشوق یا ابروان وی است که بهگونهای استعاری از مژگان ناوک روانۀ دل عاشق میسازد و روح وی را تسخیر میگرداند.
هما رفیعی مقدم کاسانی، رحمان مشتاق مهر، ناصر علیزاده خیاط،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
ادبیات غنایی و بهتبع آن شعر عاشقانه، مجموعهای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که بهشکل گستردهای در ادوار و گفتمانهای متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور میکند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات میگوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونهای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجستهترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانههای او، منشأ استعارهها و ساختهاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدیترین مفاهیم امر سیاسی است نشان میدهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانههای شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانهها نوعی تجربۀ تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربههای سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرفساخت ادبیات مقاومت است.