۲۸ نتیجه برای شاعر
محمدرضا صالحی مازندرانی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
دیدگاه هایی که شاعران بزرگ و صاحب سبک در باب شعر و عناصر دربرگیرنده آن در لایه هایی از سروده های خویش آورده اند، گاه نکته های بسیار باارزشی را درباره شعر و چیستی آن بیان می کند که اغلب منتقدان ادبی از آن ناآگاهند. این دیدگاه های نقادانه و گاه شبه فلسفی که اغلب با بیانی هنری و برخاسته از زمینه های شهودی مطرح شده، به لحاظ کمّی به اختصار و درون تصویر یا بیانی کوتاه و غیرمستقیم آشکار شده است. نکته اینکه با استخراج و نقد و تحلیل این نظریات می توان به اندیشه های باارزشی در باب شعر دست یافت که مانند آن ها گاهی در سخنان نظریه پردازان ادبی نیز آمده است و می توان برتری و پیشی گرفتن شاعران را در نقد تجربه مندانه شعر نمایاند. بررسی و طبقه بندی و تحلیل نگاه ها و دیدگاه های شاعران در باب شعر تا حدی درخور توجه است که می تواند شاخه ای مستقل در تاریخ نقد ادبی در حوزه ادبیات فارسی را به خود اختصاص دهد و معیارهای سنتی در موازین بررسی سبک های شعری را دگرگون سازد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن است که به بررسی چگونگی بازتاب فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی بپردازد. فاضل العزاوی، شاعر نوپرداز، خوشقریحه، گمنام و در قیدحیاتِ عراقی در قسمتی از سرودههای خویش به فرهنگ ایرانی اشاره کرده است. از اینرو در این مقاله کوشش شده است که علاوه بر معرفی چنین شاعر توانمندی به علاقهمندان در عرصۀ ادبیات عرب به ذکر شاهد مثالهایی که در آن فرهنگ ایرانی بهچشم میخورد، پرداخته شود. از نمونۀ این شواهد یاد کردن شخصیتهای ایرانی همچون خیام نیشابوری، مولانا، حافظ، سعدی و منصور حلاج است. براساس بررسیهای این شاعر علاوه بر ارادت خود به این شخصیتهای ایرانی بهدلیل بهرهگیری از حکمت و مضمون شعری آنان در شعر خود از آنان نام برده است. نتایج پژوهش حاکی است که شاعر عراقی با روایت و وصف کردن اسطورههای ایرانی در داستانهای هزارویک شب بهصورت رمزی و کنایهای آنها را تنها محمل و انگیزهای برای آشکارنمودن انتقادِ سیاسیش میپندارد و آن را راهی برای ابراز نارضایتیهای موجود جامعه زمانه خود قرار میدهد تا شاید تغییری در سرزمین خود پدید آورد. همچنین در این جستار برجستهترین نشانههای فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی یعنی اشاره کردن به شهرها و مکانهای ایران همچون تهران، اصفهان، شیراز و قم دیده میشود و در نهایت این نتیجه دریافت شد که شاعر با ذکرِ این شهرها میان آنها با اوضاع سرزمین خویش نوعی پیوند و ارتباط برقرار نموده است. در واقع این شهرها را مکانهایی برای همدردی و همنوایی با میهن خود میداند. در پایان پژوهش واژههای معرب فارسی در شعرهای شاعر ارائه و مورد تحلیل قرار گرفته است که بدون تردید میتواند یکی از مصادیق اثربخشی زبان فارسی بر زبان عربی باشد. بر این اساس به جرأت میتوان گفت شعر العزاوی آیینۀ تمام عیار فرهنگ ایرانی است.
رحمان مشتاق مهر،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
دولت آبادی بی تردید، یکی از پُر کارترین و سخت کوش ترین نویسندگان دو دهۀ اخیر ایران است. او قبل از روی آوردن به رمان نویسی و خلق آثار بزرگی چون جای خالی سلوچ و کلیدر داستان های نسبتاً بلندی نوشته است که در همان ها هم تمایل او به نوشتن رمان دیده می شود. آنچه تا به حال دربارۀ آثارش نوشته اند، اندک است و عموماً به محتوای داستان ها و به ویژه رمان های او مربوط می شود. در این مقاله به شکل شناسی چهارده داستان او در ساحت هایی چون طرح یا پیرنگ، زاویۀ دید، راوی، شخصیت پردازی، آغاز و انجام و... پرداخته ایم. پیش از شروع بحث نیز به اختصار به زندگی و آثار او تا سال ۱۳۵۷ و سپس به آرای محقّقان درباره شکل و شکل شناسی اشاره کرده ایم.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
اندیشه دربارۀ مرگ، ساختار هستی و راز آفرینش از مهم ترین موضوعات فلسفی هستند که گاه به قلمرو شعر و ادبیات نیز راه یافته اند. پل والری، شاعر فرانسوی قرن بیستم و حکیم عمر خیام نیشابوری، شاعر نام آور ایران در قرن پنجم هجری، باوجود تفاوت در دوره های تاریخی شان، دیدگاه های فلسفی و رویکرد همانندی به مسئلۀ مرگ و نظام هستی دارند.
والری در شعر «گورستان دریایی» چشم اندازی دریایی را که نمادی از بیکرانگی روح انسانی است، توصیف می کند. شاعر هر چند شوکت جهان هستی و آفرینندۀ آن را میستاید اما از فنای روح انسانی، آزرده و پریشان است.
خیام نیز در «رباعیات» خود، با اتخاذ موضع لاادری گری در بارۀ فلسفۀ هستی و مرگ، پرسش گری در راز کاینات را بیهوده می پندارد.
در این مقاله، ضمن بررسی جهان اسطورهای والری و خیام، با بهره گیری از روش تحلیلی- مقایسه ای نشان خواهیم داد که آیا نگاه این دو شاعر نسبت به مفاهیم مرگ و نظام هستی حاصل هراس آن ها از مرگ است یا از دغدغهای هستیشناختی سرچشمه می گیرد. همچنین، با رویکردی پدیدارشناختی دیدگاه های فلسفی آنان را نسبت به رازهای جهان آفرینش بررسی خواهیم کرد.
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
«نفثهالمصدور» را «شهابالدین محمد خُرَنْدِزی نَسَوی» پس از تازش مغولان به ایران و کشته شدن «جلالالدین خوارزم شاه» با نثری شاعرانه مینویسد و در آن به شرح دردها و دربهدریهای خود میپردازد.
این کتاب دارای سبکی سهگانه: ساده، فنی و مصنوع و سرشار از آرایههای درهم پیچیده و چند لایه شعری است. آرایهها و ابزارهای آفرینش شعر را در این کتاب ـ براساس کاربرد و بسامد ـ میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
الف: بدیع لفظی: واجآرایی، جناس، سجع، موازنه
ب: بدیع معنوی: ایهام، تناسب (مراعات النظیر) استخدام، تضاد، پارادوکس، تلمیح، ارسالالمثل
پ: بیان: مجاز، تشبیه، استعاره، کنایه
در این مقاله به اجمال برای هر یک از آرایهها، نمونههایی از هر دست آمده است.
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله در صدد پاسخ دادن به این پرسشهاست که تجربۀ کوچ چه تأثیری بر شعر بختیاری داشته است و اینکه این اشعار چگونه دنیای درون و بیرون یک ایلیاتی کوچنده را تعبیر و تفسیر میکند. در این جستار تلاش شده است تا آن بخش از وجوه صوری و محتوایی شعر بختیاری ـ که از تجربۀ بزرگ و محوری کوچ شکل گرفته است ـ تحلیل و بررسی شود و وجوه فلسفی و زیباییشناختی این تجربه از خلال ابیات و سرودههای عامیانه بازنمایی و تبیین گردد. مبنای نظری این پژوهش بر اساس کتاب هنر بهمثابۀ تجربه نوشتۀ جان دیویی شکل گرفته است که در آن از دو گونه تجربه نام میبرد: «تجربۀ منقطع» و «تجربۀ کامل». در این نوشتار، به این مسئله پرداخته شده است که تجربۀ کوچ تجربهای است که هر سال در فرمی نظاممند و آیینی تکرار میشود و تجربهای کامل را شکل
میدهد. حاصل آنکه این تحقیق نشان میدهد که تجربۀ کوچ بهعنوان یک تجربۀ محوری و بزرگ، چگونه ذهن و عین انسان کوچنده را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد؛ بهطوری که شعر عامیانۀ بختیاری، هم از حیث فرم و هم از نظر محتوا، تحت تأثیر تجربۀ کوچ شکل گرفته و بدین ترتیب دنیای ذهنی و نظام معرفتی و زیباییشناختی انسان کوچنده را در فرمی کلیتر به شیوۀ زندگی او پیوند داده است.
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده
سنایی شاعری است که درباره چگونگی و ماهیت ادبیات و زبان، دیدگاه و نظر قابل توجهی دارد. تبیین این دیدگاه به شناخت بهتر فضای شعر در قرن پنجم و ششم کمک خواهد کرد. این پژوهش به بررسی دیدگاههای زبانی و ادبی او میپردازد. به همین منظور تحلیل عناصر اصلی ارتباط یعنی زبان، پیام (شعر)، فرستنده (شاعر) و گیرنده (مخاطب و خواننده) براساس نظریه فرایند ارتباطی یاکوبسن محور اصلی پژوهش قرار گرفت. سنایی به نقش معنا و الفاظ در زبان، ارتباط زبان با عقل و اندیشه و تأثیر زبان اشاره کرده است و در باب شعر به نو و دیرپسند بودن، تأثیر و جذابیت و انتساب آن به مبدأ غیبی اعتقاد دارد. او همچنین به رابطه شعر و سحر و برخاستن شعر از طبع و جان توجه دارد. از نظر او شعر باید با شریعت و حکمت همراه باشد. شاعر نیز باید دارای سبکی غریب و شگفت باشد و از کمالگرایی در شعر، تفکر و اندیشه، سحر و جادوی کلام، سخن متعهدانه، روانی طبع و تأثیر پیامبرگونه برخوردار باشد. از نگاه سنایی نظر و پسند خواننده و مخاطب، محترم است و تشویق او بر چگونگی سخن شاعر تأثیر میگذارد.
سلیمان قادری،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
لیکاف و ترنر ( ۱۹۸۹ ) مسئله خلاقیت شاعرانه را در کتاب فراترازاستدلالمحضبررسی، و دو ادعای مهم را در این زمینه مطرح کردند: ۱. شاعران اغلب استعاره های مفهومی را که در شعر به کار میگیرند، با مردم عامی شریک اند. ۲. خلاقیت استعاری در شعر نتیجه به کارگیری و تغییر استادانه این استعاره های مفهومی مشترک بر اثر بهرهگیری شاعران از چهار ابزار مفهومی ترکیب، پرسش، پیچیدهسازی و گسترش است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پارهای از استعاره های شعری مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل وچشمدر بوستانسعدی است. تحلیل دادهها نشان میدهد سعدی اغلب از استعاره های مفهومی روزمره در شعرش استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این شاعر می تواند نتیجه بهره گرفتن از ابزارهای نام برده در به کارگیری استادانه استعاره های مشترک باشد. برپایه تحلیل دادهها، سعدی در آفرینش استعاره های بررسیشده بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای پیچیدهسازی و گسترش به طور متوسط استفاده کرده است.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
شعرهای سهراب سپهریِ شاعر و بناهای تادائو آندویِ معمار آثاری هستند بر ساخته از کلمات و بتن که در بردارنده نوعی شاعرانگیاند. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفههای شاعرانگی در آثار دو هنرمند، ریسمانی نامرئی میان آنها دریافته و بر این نکته دست یافته که سرچشمه شاعرانگی در کار این دو هنرمند، متأثر از آیین ذن، به مانند شعرهای هایکوست، که نه حاصل تخیل، بل تصویری از واقعیت به سودای ارتباط است، و این ارتباط از طریق استقرار یک «فضا» فراچشم میآید. مبنای نظری این پژوهش اندیشه هیدگر در باب حقیقت یا همان معناست. هیدگر بر این اعتقاد است که سرچشمه حقیقتِ چیزها با توضیح به وسیله کلمات ممکن نیست. خود چیز است که کشف و پدیداری حقیقت است. نیروی هنر بر بستر شاعرانگی به پدیداری حقیقت چیزها کمک می کند تا معنایی پدید آید که برگرفته از جهان دیگریست که با کلمات به بیان درنمی آید؛ چراکه به صورتی پراکنده در ناخودآگاه اثر نهان است و به هنگام اتصال به فضای اثر، دریافت میشود که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست. و اما مسئله این مقاله این است: حقیقت یا معنایی که به کلام درنمی آیند، چگونه در شعر سهراب سپهری و معماری تادائو آندو زبان می گشاید؟ و مفروضه را در قالب پاسخ می توان چنین در نظر آورد که زبان شاعرانه بستر کار دو هنرمند، فراتر از کلمات، زبان می گشاید تا معنایی بیافریند که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۲۵ )
چکیده
-
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۵ )
چکیده
یعتبر کتاب (طبقات فحول الشعراء) خیر مصدر لدراسه احوال الشعر والشاعر وتراجمهم من العصر الجاهلی الى زمن المؤلف کما یعتبر مصدراً نقدیاً حین یدرس احوال الشاعر دراسه تطبیقیه مشیراً الى الصحیح والمنحول من شعره ویعلل ذلک. فهذا المقال جهد متواضع للوصول الى ابرز اهداف ابن سلام من تألیف کتابه هذا والذی لیس یدور موضوعه الا حول محور هام من محاور الادب العربی ای الشعر وتحلیل المقولات النقدیه الوارده فی کتابه. فیرى ابن سلام ان هناک بعض الخصائص الممیزه لطبیعه الشعر مثل القریحه، وهیکل القصیده و.. کما یعتقد بأن الشعر صناعه ولا یقوم بالوزن فقط، فقد یوجد الوزن، ولا یعد المنظوم شعراً. وذلک لأن للشعر خصائصه الذاتیه فی الفاظه ومعانیه واستخداماته.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
تحلیل روانشناختی شخصیت از زیرشاخههای نقد روانشناختی است که در آن، شخصیت داستانی مانند شخصیت در دنیای واقعی تحلیلمیشود و با تحلیل محتوای داستان، الگوهای رفتاری شخصیتها تبیینمیگردد. اریک برن در نظریّۀ تحلیل رفتار متقابل، حالات و شخصیتهای انسانی را به سه الگوی رفتاری والد(باورهای تقلید شده و درونفکنی شده)، کودک (رفتارهای هیجانزده وغرایز سانسور نشده) و بالغ (پردازشگر ومنطقگرا) تقسیم و بیانمیکند که سه بعد شخصیتی فوق در همۀ انسانها موجود است؛ اما یک بُعد، چیرگی بیشتری دارد و انسان تکامل یافته باید بتواند هر سه بعد را در جای خود بهکارگیرد؛ چراکه این امر به درک متقابل و بهبود روابط میان انسانها میانجامد. در این پژوهش با استمداد از ماهیت بینارشتهای نقد روانشناختی آثار ادبی، دو رمان جزء از کل اثر استیو تولتز و انجمن شاعران مرده اثر ان. اچ. کلاین بام با استفاده از نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه و تحلیل شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که شخصیتهای اصلی در رمانهای یادشده با استفاده از قدرت انتخاب، آزادانه و به ارادۀ خود تغییر میکنند و به تحریکات جدید پاسخهای منطقی میدهند. افزون بر آن شخصیتهای اصلی دو رمان برگزیده اگر چه در دو زبان و دو فضای فرهنگی متفاوت، و با اختلاف در بازه زمانی حدوداً ۱۰ ساله، در دو کشور مختلف خلق شدهاند، از منظر تحلیل رفتار متقابل از الگوی مشابهی پیروی میکنند، به گونهای که چهارچوب، ساختار، رکن و پیام اصلی هر دو رمان بر قالب شدن اندیشههای بالغ استوار است.
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، اندیشههای سنایی درباره شعر و شاعری در چهار مقوله تعریف، خاستگاه، نقد شعر و نیز پیوند و نسبت شعر و شرع بررسی شده است. سنایی در تعریف یا برداشت خود از شعر با عنصر «تخییل» مخالفت میورزد و آن را در برابر « تحقیق» قرار میدهد. وی معتقد است که تابعه یا روحالامین، شعر را به دل شاعر تلقین میکند. تلقین تابعه، شعر را «تخییلی» و الهام روحالامین، شعر را «تحقیقی» میکند. سنایی در اشعار خود، گاه بین شعر و شرع، تضاد و بیگانگی و گاه همسویی دیده است. وی در آثار خود به نقد شعر و انتقاد از شاعران نیز پرداخته است. عواملی که باعث میشود سنایی زبان به انتقاد بگشاید، متعدد است که مهمترین آنها عبارت است از: سرقت ادبی، عوام زدگی شاعران و پوستینگی و بیمغزی بعضی اشعار.
دوره ۱۲، شماره ۵۰ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
این جستار به یاری شواهد به مقایسه و بررسی تشابهها و تفاوتهای جایگاه اجتماعی دو گروه
در دوره پیشاتاریخی ایران باستان و قبایل عرب جاهلی، قبل و بعد از سرایش گاثاها و نزول
و « کیش چندخدایی- شعر شمنی » قرآن مجید پرداخته و یک نظریه در نسبت پارادیمی میان
ارائه کرده است که بر مبنای آن، گسترش « گسترش یگانهانگاری- شعر مدحی » تحول آن به
وحدانیت، جایگاه شاعران در نظام اجتماعی را از تبلیغ خدایان و اصنام به مدح قدرت متمرکز
سیاسی- دینی دگرگون کرده است.
دوره ۱۲، شماره ۵۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
فرهنگ عامه از دیرباز عنصری اثرگذار در آفرینش آثار ادبی بوده است. زبان، آداب و رسوم، سنتها، باورهای عامه و... همه از عناصری هستند که شاعران در طول تاریخ ادب فارسی در راستای اهداف خود از آنها بهره گرفتهاند. با گسترش نقد و نظریههای ادبی در روزگار معاصر، شاعران نیز در کنار منتقدان ادبی، دربارۀ رازهای آفرینش آثار ادبی، منابع خلق آن، عناصر اثرگذار آن و... اظهار نظر کردهاند. یکی از مواردی که شاعران برجستۀ معاصر دربارۀ آن سخن گفتهاند، فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. با توجه به اهمیت مسئله، هدف ما در این پژوهش بررسی دیدگاهها و نظرات شاعران برجستۀ معاصر دربارۀ اهمیت و ارزش فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. در راستای این هدف با روش تحلیلی ـ توصیفی تلاش شده است تئوریها و دیدگاههای شاعران برجستهای مانند نیمایوشیج، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سیمین بهبهانی از لابهلای مصاحبهها و آثار آنان استخراج، تحلیل و توصیف شود تا از این طریق نقش و اهمیت فرهنگ عامه در خلق آثار ادبی از دیدگاه آنان روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شاعران جریانساز روزگار معاصر، علاوه بر اینکه از ظرفیتها و قابلیتهای فرهنگ عامه در خلق آثار خود استفاده کردهاند، نگرهها و نظرات مهمی نیز دربارۀ اهمیت زبان عامه، زبان آرگو، نقش زبان عامه و آرگو در ترجمۀ آثار ادبی، ظرفیت فرهنگ عامه در گسترش تخیل هنری و ادبی، دلایل ماندگاری فرهنگ عامه و ... ارائه کردهاند که بیش از پیش اهمیت فرهنگ عامه و زیرمجموعههای آن را در آفرینش آثار ادبی نشان میدهد.
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
ادبیات فارسی جدای از کارکردهای شناخته شدهای چون تعلیم، مدح و ... بهانهای برای بازی و سرگرمی مردم نیز بوده است؛ بازیهای ادبی بسیاری در گذشته وجود داشته است که از معروفترین آنها میتوان از مشاعره ـ که هم در نزد خواص و هم در نزد عوام رایج بوده است ـ یاد کرد؛ این بازی که سابقهای طولانی نیز دارد، تا سالهای پیش از تجدد و عصر مشروطه، قواعد و شکل خاصی نداشته، هدف آن نیز عمدتاً مطایبه، سرگرمی و ... بوده است اما با گسترش تجددگرایی در ایران، در قواعد آن تغییرات گستردهای (شکل آشنا و رایج امروزی آن) به وجود آمده، هدف آن نیز تغییر کرد و تبدیل به ابزاری برای حفظ فرهنگ گذشته و ... گردید.
دلیل این تغییر قواعد و اهداف تا امروز ناگفته باقی مانده است اما به نظر میآید سنتگرایان ـ که قواعد مشاعره را بازطراحی کردهاند ـ نه تنها با تغییر هدف آن قصد داشتند شعر کهن را که از طرف شعر نو به چالش کشیده شده بود، از نابودی نجات دهند بلکه با تأکید بر بیت به عنوان واحد مشاعره، اجازه ورود شعر نو ـ که واحد آن تمامی یک شعر است ـ را نداده، آن را به حاشیه برده، سرکوب کنند. به تعبیر دیگر بازطراحی و مفصلبندی مشاعره توسط سنتگرایان در زمان حاضر ابزاری برای طرد نوگرایی و تحکیم جایگاه به چالش کشیده شده و متزلزل شعر گذشته بوده است.
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
اتهام بددینی و الحاد یکی از عوامل مهاجرتِ شاعران به هندوستان در عصر صفویه بوده است. با نظر به مخالفت با اهل تسنن و سرکوب صوفیه در مقام مخالفان عقیدتی، انتظار میرود که در دورۀ صفویه، اتهام بددینی بر اساس مخالفت با این دو گروه مطرح شده باشد؛ اما برخلاف این انتظار، آنچه با تأکید و به صراحت بیشتر، بددینی «برخی» شاعران خوانده شده، اتهام نقطوی آنهاست. این مقاله با مراجعه به منابع مختلف عصر صفویه علتهای صراحت این اتهام و تأکید بر آن را تبیین کرده است. طبق بررسیها، برخلاف دیگر مخالفان عقیدتی و اهل تصوف که بعد از سرکوب اولیه در آن دوره، سعی در اختفای خود داشتند، نقطویه به دو دلیل اساسی در معرض اتهام قرار گرفته است؛ در واقع آنها از یک سو با اظهار لجوجانۀ عقاید کفرآمیز و مخصوصاً تحریف برخی اصول تشیع و از سوی دیگر با ابراز داعیههای سیاسی، حکام مقتدر صفوی و نهادهای دینی قدرتمند آن روزگار را بشدت علیه خود برانگیختهاند. این انگیختگی، که ضروت سرکوب نقطویان و ذکر کراهت عقاید آنها را به هر وسیلهای مطرح ساخته در نهایت باعث تصریح و تأکید بیشتر بر اتهام نقطوی معتقدان و مظنونان، از جمله برخی شاعران شده است.
مهرداد زارعی،
دوره ۱۵، شماره ۵۷ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
در هر پژوهش علمی، روش پژوهش در کسب نتایج دقیق و درستی آن پژوهش اصلیترین نقش را دارد. به همین دلیل پژوهشگران علوم مختلف میکوشند تا تحقیقات خود را در چارچوب روشهای تعریفشده در دانش خود انجام دهند. تاریخنگار تصویرگرا یا شاعر فرمالیست کتابی است که مؤلف آن قصد داشته تا در آن، با بهکارگیری سه روش نقد تاریخی، نقد جامعهشناختی و نقد فرمالیستی به بررسی اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی بپردازد. در مقالۀ پیشِرو، به قصد سنجش دقت رویکردهای این کتاب، ابتدا به بررسی نام آن که نشاندهندۀ نگاه مؤلف به اثر مورد پژوهش است، پرداخته شده و سپس کیفیت بهرهگیری مؤلف از رویکردها با استفاده از کتب نظریه و روش تحقیق بررسی شده است. طبق نتایج پژوهش، نویسندۀ کتاب مورد بحث در بهکارگیری هر سه رویکرد اصلی اثر بهخطا رفته و از روشهایی که بهعنوان رویکرد پژوهش برگزیده، شناخت کامل و درستی نداشته است؛ بنابراین کتاب مذکور از هرگونه روش که به نتایج دقیق و علمی بینجامد، بیبهره است. از دیگر ایرادهای وارد بر کتاب که در این پژوهش به آن پرداخته شده، موضع ستایشگرانۀ ناقد و وجود منابع دکوراتیو در آن است.
دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
این تحقیق به صورت تحلیل محتوا(توصیفی- آماری و تحلیلی) بر آن است که برخلاف دیدگاه غالب، حزین به عنوان شاعر و متفکر دوره گذار در نثر، تحت تأثیر جهاننگری ابژکتیو عصر صفوی و بارقههایی از نثر مشروطه، و در شعر در زمره هنرمندان عصر بازگشت جای میگیرد. مقاله با تحلیل جوانب این موضوع، ضمن بررسی زندگی و مطالعه آثار حزین برای تعیین دقیقتر سبک شعر او، ویژگیهای سبکشناختی شاعران انجمن اوّل بازگشت را محور بررسی قرار دادهاست؛ آنگاه با بررسی شعر حزین و مقایسه آنها با اشعار این شاعران با استفاده از روش تحلیلی- آماری به این نتیجه میرسد که حزین بیش از اینکه شاعر سبک هندی باشد، آغازگر سبک بازگشت است.
دوره ۱۷، شماره ۶۹ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
این پژوهش در پی آن است تا با نظر به شواهد شعری، آشکار کند، طبیعت به چه منظوری، به دلیل کدام عناصر و در قالب چه تمهیداتی در عمارت ممدوح متبلور شده است. از سویِ دیگر نیز بر آن است تا چگونگی بازتاب این تبلور را در کلام مدیحهسرایان بررسی و ذکر کند. طبق بررسیهای در این پژوهش، طبیعت به دلیل دو عنصرِ گیاه و آب در عمارت ممدوح حضور دارد. گیاهان در شکل نقوشی تزیینی، و عمدتاً در قالب باغ و راغ در عمارت تعبیه شدهاست. آب نیز به دلیل آبراههها، آبگیرها و آبنماها در سرای ممدوح به ظهور رسیده است. ایجاد طراوت و زیباییهای سمعی و بصری و تدارک بستر بزم و سرور از اهداف عمده تعبیه طبیعت در عمارت بوده است. در کلام مدیحهسرایان به خرمی و سرسبزی عمارتِ ممدوح، گاه، غیر مستقیم با «بهشت» و «جنت» خواندن و با اشاره به اوصافی نظیر «دلنشینی» و «خوشنسیمی» آن، اشاره شده است. گاه نیز، مستقیم و با توصیف کلی یا جزئی پدیدههایی همچون باغ، آبراهه، آبگیر و آبنما از وجود طبیعت در عمارت سخن رفته است. در هر دو نوع بیا ن، کلام گاه بدون پیرایه و گاه نیز با فنون ادبی بویژه با به کارگیری اغراق ایراد شده که متعارف مدیحهگویان است.