جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای سیمپسون

نرگس خادمی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

سیمپسون از افرادی است که در حوزه سبک شناسی و زبان شناسی انتقادی به فعالیت پرداخته است. یکی از مباحثی که او به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «دیدگاه روایی» است. از نظر او، دیدگاه روایی به معنای میزان دخالت راوی در عمل روایت کردن است و از سه بخش جزئی تر: دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان­شناختی تشکیل می شود. زمینه ساز پیوند این سه نوع جزئی، عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن توسط نویسنده- راوی روایت است. در ادامه، سیمپسون با طرح دیدگاه های روایی چهار­گانه ژنت و همچنین دیدگاه های چهارگانه روایی آسپنسکی- فالر و با بررسی دقیق­تر عنصر وجهیت در متن، الگوی دیدگاه­های روایی نه گانه خود را ارائه می کند. همچنین، از نظر سیمپسون، با بررسی سه دیدگاه مکانی، زمانی و روان­شناختی به کار گرفته شده در متن روایت، می توان به تحلیلی از نوع دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده نیز رسید.

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

این مقاله می‌کوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (۱۳۸۸) بررسی کند. این مطالعه بر‌اساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (۱۹۹۳) صورت می‌گیرد که در آن روایت و زاویه دید با دیدگاهی زبان‌شناختی بررسی می‌شوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان می‌باشد. بنابراین در وهله اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرح‌شده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، داده‌ها بر‌اساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفی‌شده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان می‌دهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیت‌ها می‌شود. با بررسی ابزارهای وجهی به‌کار‌رفته در تک‌تک جملات داستان مشخص می‌شود که راوی در درجه اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیان‌کننده عقیده، جملات عام، فعل‌های امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشان‌گر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوه رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمده‌ترین آن‌ها افعال شناختی است.

دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر آن است که انواع مؤلفه‌های سبک‌شناسی روایت را در چند حکایت بررسی کند. این پژوهش بر روی سه حکایت منظوم عرفانی از عطار با محوریت شخصیت حلاج انجام شده است. پرسش‌های بنیادین پژوهش این است: الف) مؤلفه‌های سبکی ـ روایی مبتنی بر کدام سازو­کارهای سبک‌شناسی روایت تبیین می‎شود؟ و ب) این مؤلفه‌ها چگونه در گفتمان روایی نمود پیدا می‌کند؟ این پژوهش به­روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و به شیوۀ تحلیلی است و از متدلوژی سیمپسون در کتاب سبک‎شناسی بهره گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با تحلیل فرایندها، میزان مشارکت شخصیت‌های داستان مشخص می‌شود. درخصوص زاویۀ ‌دید زمانی نیز چون هر سه حکایت حول محور شخصیت حلاج است، به زمان خاصی اشاره نمی‌شود. درنگ توصیفی مثال دیگری از این زاویۀ ‌دید است و تداوم متن در حکایات طولانی‌تر از تداوم داستان است. البته، در حکایت دوم روایت خلاصه و فشرده بیان می‌شود. طبیعتاً از منظر زاویۀ ‌دید مکانی و روانی اشاره به مکان چندان موضوعیت ندارد؛ چون تبیین جایگاه و مقام حلاج مدنظر نویسنده است. وجهیت در حکایات حلاج چند ویژگی دارد: اول، چون راوی با گفتار مستقیم احساسات و حالات حلاج و شخصیت عاشق را روایت می‌کند، وجهیت مثبت است. این موضوع را می‌توان با الگوی فالر ـ آسپنسکی تبیین کرد. درخصوص گویش فردی، واژگان به­کار­رفته عکس‌العمل عاشق بعد از رویارویی با خاکستر معشوق (حلاج) و یافتن نشانی از او را بیان می‌کند که بسیار با بافت عارفانۀ داستان هم­خوانی دارد. هر سه حکایت حلاج در قالب «ساختار متنی» لباو قابل بررسی است. درخصوص بینامتنیت نیز دو حکایت «حلاج بر سر دار» و «حلاج با سر بریده در خواب» در متون دیگر نقل شده‌اند.
 
 

دوره ۱۴، شماره ۵۸ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

هدف مقاله، معرفی کاربردی الگوی سیمپسون (۲۰۰۴) در زاویۀ­دید «آینه­ های دردار» و «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها» است. سیمپسون در ساحت زمانی از بررسی «ترتیب، تداوم و بسامد» در ساحت مکانی از «زاویۀ دوربین» در روانشناختی از «وجه نمایی» و در ایدئولوژیک از «نظام­ گذرایی هلیدی» بهره ­می­ گیرد. کاوش در زاویۀ­دید شناخت بهتری بر افکار و احساسات شخصیتها فراهم­ می ­آورد.
روش تحلیل مقاله در ساحتهای زمانی، مکانی و روانشناختی بررسی کل متن رمانها و شناسایی فرایندها و وجوه افعال در «موتیفهای­ سیاست و باورها» شاخص ایدئولوژی نویسندگان است.
در دو رمان­، گذشته­ نگری نقش مهمی دارد. قاسمی با دید جزئی ­نگرانه و گلشیری با اشارتگرهای «اینجا و آنجا» تقابل بین جامعۀ مبدأ و مقصد را در زندگی مهاجران نشان می­ دهند. نگرش اثباتی بر رمانها حاکم است و راوی با صراحت از بایدها و اعتقادات خود می­ گوید. بسامد زیاد فرایند مادی، واقعگرایی را نمایش ­می‌دهد و کاربرد ویژۀ وجه خبری، احوال و زندگی شخصیتها را گزارش­ می­ کند. 

صفحه ۱ از ۱