جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای سکوت


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هر کشوری دارای انواع گونه‌های زبانی است که یکی از آنها گونه معیار و دیگر گونه‌ها، وابسطه یا غیر معیار نامیده‌می‌شوند. در این تحقیق، میزان کاربرد گونه‌های زبانی معیار و غیر معیار ایرانی با در نظر گرفتن متغیر‌های مستقل اجتماعی سن، جنسیت، تحصیلات، شغل و سطح مالی و نیز نگرش گویندگان دارای طبقه بندی زبان‌ها و گویش‌ها، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. داده‌ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه از ۳۱۴ شرکت‌کننده در جامعه زبانی ۱۰ قوم ایرانی ساکن در شهر تهران گردآوری شده و به روش کمی و با استفاد ازنرم‌افزار spss  و سپس با استفاده از نظریه‌های قدرت فوکو (۱۹۸۵) و سکوت گفتمانی  برونو(۲۰۰۹) تحلیل شده‌اند.  نتایج پژوهش حاکی از آن است که کاربرد زبان یا گویش مادری در گفتار افراد بالای ۵۰ سال به دلیل گفتمان قدرت بیشتر است ومردان به دلیل داشتن قدرت اجتماعی بیشتر، گونه غیر معیار را جانشین گونه معیار کرده‌اند. با افزایش سطح تحصیلات سکوت گفتمانی موجب کاهش کاربرد گونه غیر معیار زبان می‌شود.  کاربرد گونه غیر‌معیار در بازنشستگان بیش از دیگر مشاغل می‌باشد و به لحاظ سطح مالی، طبقه مالی قوی به عنوان مولفه قدرت کاربرد گونه معیار را جانشین گونه غیر معیار کرده وکاربران دارای سطح ضعیف مالی با بیشترین کاربرد گونه غیر‌معیار سکوت گفتمانی را نشان داده‌اند. گویندگان زبان‌ها که دارای مولفه های نگرشی قوی‌تری هستند، به‌دلیل قدرت گونه زبانی معیار در بسیاری از موقعیت‌های اجتماعی، دچار سکوت گفتمانی شده و گونه‌زبانی معیاررا  جایگزین گونه زبانی غیرمعیار روی محور جانشینی گفتمان کنند.

 

دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

با مطالعه روایت­های قرآنی آنچه بیش از همه جلوه­گری می­کند، ایجاز شگفت­انگیز و حذف­های متعددی است که حتی در پاره­ای از اوقات، قسمت کاملی از یک قصه­ را هم در بر می­گیرد. ایجازی که نه تنها در قصه­های قرانی، بلکه در سرتاسر اجزای قرآن به عنوان یکی از عالی­ترین نمودهای ادبی و بلاغی قران به کار گرفته شده است. همین ایجاز یکی از سازوکارها و ابزارهای فرایند سکوت روایی یا سکوت گفتمانی است که در آن دال­هایی از روایت حذف می­شود و با فقدان خود به مدلول­هایی اشاره می­کند که خواننده می­تواند با تکیه بر محور جانشینی و همنشینی و همچنین از تلاقی میان این دو و استفاده از ظرفیت­های مغز، آن حفره­ها و شکاف­ها را پر کند و در نتیجه قصه قرانی را به طور کامل تلقّی و دریافت کند. نکته مهم در سکوت گفتمانی، برخورداری از وجه تفسیری و تحلیلی در روایت­شناسی است و صرفاً به مانند حذف در بلاغت کلاسیک نسیت که در قالب کنایه، استعاره، مجاز و این قبیل ادوات بروز پیدا می­کرد و برای بیان غرضی زیباشناسانه باشد. در این مقاله، ابتدا به شرح و معرفی سکوت گفتمانی در نقد شناختی مدرن خواهیم پرداخت و سپس به تشریح روایت­ زندگانی یوسف (ع) در قران کریم، بر پایه همین اصل روایی و گفتمانی خواهیم پرداخت. نتیجه نشان می­دهد که سکوت گفتمانی در این سوره در سه نوع خود از ساختاری، معنایی و ضمنی به کار رفته است و با نظام­مندی ساختار روایت قرانی، این خلأها توسط خواننده دریافت و تکمیل می­گردد.
 

دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

این مقاله به بررسی انواع مختلف سکوت به منزله غیابی معنادار می‌پردازد که جای آن یک رد باقی می‌ماند. در این رد سکوت به شکل‌های مختلفی تجلی دارد. بررسی سکوت دلالتمند نشان می‌دهد که این سکوت نشاندار به‌ واسطه ابزارهای گفتمانی در متن حضور دارد و نظام زبان بخشی از پیام خود را به‌واسطه بیان و بخشی را به‌واسطه سکوت انتقال می‌دهد. به همین دلیل سکوت در ادبیات به صورت یکی از شگردهای روایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پرسش این پژوهش، چگونگی کارکرد گفتمانی سکوت نوشتاری در داستان است؛ بدین مفهوم که سکوت نوشتاری در چه سطوحی و برای چه کارکرد گفتمانی در داستان به‌کار می‌رود. این مقاله به امر تحلیل پنج داستان کوتاه ایرانی، در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی می‌پردازد و نتیجه به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که سکوت به عنوان ابزار مطالعه ساخت‌مندی و چگونگی شکل‌گیری روایت در سه سطح و بر روی سه محور جانشینی، همنشینی و برهمکنش به منظور ایجاد گره‌افکنی، تعلیق، زمینه‌سازی، فضاسازی و گره‌گشایی در پیرنگ و داستان بازنمایی می‌شود.

دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف کلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه سبک‌های رهبری تحوّلی – تبادلی مدیران با سکوت سازمانی است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری آن شامل تمام دبیران زن و مرد مقطع راهنمایی شهرستان ری به تعداد ۱۳۷۴ نفر شامل ۴۶۸ دبیر مرد و ۹۰۶ دبیر زن بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای تعداد ۳۱۲ نفر از دبیران شامل ۱۹۸ زن و ۱۱۴ مرد به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش دو پرسشنامه شامل پرسشنامه چند عاملی رهبری بس و اولیو (۲۰۰۰) و پرسشنامه محقق ساخته سکوت سازمانی بود. پایایی پرسشنامه سبک‌های رهبری ۹۱/۰ و پرسشنامه سکوت سازمانی ۹۳/۰ از راه آلفای کرونباخ تعیین شد. داده‌های پژوهش با استفاده از روش‌های رگرسیون همزمان و گام به گام، بررسی و تجزیه و تحلیل شد. یافته‌های پژوهش نشان داد که سبک‌های رهبری تحوّلی و تبادلی مدیران قادر به پیش‌بینی ۱۰/۰ از سکوت سازمانی دبیران است. از بین مؤلفه‌های سبک رهبری تحوّلی، مؤلفه ترغیب ذهنی با سکوت سازمانی دبیران رابطه منفی و معناداری داشت و از بین مؤلفه‌های سبک رهبری تبادلی نیز مؤلفه مدیریت برمبنای استثنای منفعل با سکوت سازمانی دبیران رابطه مثبت و معناداری داشت.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

بنیاد اندیشۀ متقدم ویتگنشتاین این است که مفاهیمی مثل خدا و ارزش‌ها نماینده‌ای میان نام‌ها ندارند، یعنی هیچ‌گاه نامیده نمی‌شوند، زیرا نام‌ها تنها در برابر اشیا قرار می‌گیرند که اجزای بسیط و صلب جهان‌اند. از آنجا که این امور هیچ‌گاه نامیده نمی‌شوند و نشانه‌های ساده درون گزاره ندارند که نمایندۀ آن‌ها در گزاره باشند، بنابراین هیچ‌گاه گزاره‌ای معنادار دربارۀ آن‌ها شکل نمی‌گیرد و نمی‌توان دربارۀ آن‌ها سخن معنادار گفت. اگر نظریۀ ویتگنشتاین به همین‌جا ختم می‌شد، ما حق داشتیم ویتگنشتاین را پوزیتیویست بنامیم. اما فقرات انتهایی رساله شواهدی در اختیار ما قرار می‌دهد دال بر اینکه تفسیر پوزیتیویستی از رساله نمی‌تواند آن چیزی باشد که ویتگنشتاین مدنظر داشت. ویتگنشتاین ادعا نمی‌کرد که خدایی در کار نیست و زندگی یکسره فاقد معنا است و ارزش‌ها توهم‌اند، بلکه استدلالش متوجه حدود زبان بود. او می‌گفت دربارۀ آنچه بیرون از حدّ زبان است باید سکوت اختیار کرد. 

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مطالعه حاضر بررسی نقش‌های ارتباط سکوت بلیغ در زبان فارسی را هدف خود قرار داده است. بر این اساس و به کمک چارچوب افرات (۲۰۰۸) که سکوت بلیغ را ابزاری فعال در انتقال پیام و بر‌آوردن نقش‌های ارجاعی عاطفی، ترغیبی، شعری، همدلی و فرازبانی می­داند، فیلم «جدایی نادر از سیمین»، به‌عنوان اولین فیلم ایرانی برنده جایزه اسکار، به دلیل برخورداری از روایت­های پنهانی که به واسطه سکوت شکل می­گیرند، در چارچوب پیشنهادی افرات (۲۰۰۸) مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص گردد که اولاً این موارد، منتقل‌کننده کدام معانی و نقش­های ارتباطی هستند و ثانیاً عوامل بافتی، اعم از زبانی و موقعیتی و کاربرد­شناختی، چه نقشی در انتقال معنا و نقش­آفرینی سکوت بلیغ در ارتباطی موفق بر عهده دارند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که سکوت بلیغ به شکل تأثیر­گذاری در این فیلم در خلق و انتقال انواع مختلف نقش­ها و معانی، مورد استفاده قرار گرفته است که این خود می­تواند از عوامل زبانی برای موفقیت فیلم یاد­شده باشد. از طرفی مشاهده گردید که هدف ارتباط، بافت موقعیتی، نوع مخاطب، روابط قدرت بین مشارکان و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، از جمله عوامل بافتی و کاربردشناختی بودند که در ترجیح استفاده از سکوت بلیغ بر کلام صریح برای برآوردن یک نقش ارتباطی، سهم به‌سزایی دارند.  

دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

در هر سازمانی، اعضای سازمانی ظرفیت صحبت کردن در مورد مسائل مهم سازمانی را دارا هستند اما پژوهش‌ها نشان از وجود پدیده‌ای به نام سکوت سازمانی است. سکوت سازمانی نشان‌دهنده وجود جو عدم اظهار نظر کارکنان نسبت به مسائل سازمانی است. این مقاله با هدف شناسایی استراتژی‌های مدیران در واداری کارکنان به سکوت سازمانی در سازمان‌های دولتی صورت گرفته است. بنابراین با استفاده از رویکرد ترکیبی به پژوهش در بخشی کیفی با توجه به راهبرد تحلیل محتوای متعارف و مصاحبه با ۲۰ نفر از کارکنان بخش‌های دولتی، ۱۴ استراتژی شناسایی شد که در بخش کمی از راه آزمون دوجمله‌ای و روش آنتروپی شانون آزمون گردید. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش را کارکنان سازمان‌های دولتی و جامعه آماری بخش کمّی پژوهش را کارکنان ستاد امور مالیاتی شهر تهران تشکیل می‌دهند. نتایج حاکی از استفاده مدیران از دو دسته استراتژی‌های شخصی و استراتژی‌های سازمانی برای واداری کارکنان به سکوت سازمانی است. همچنین با توجه به نتایج پژوهش، مدیران استراتژی شخصی را در به‌ وجود آوردن جو سکوت در اولویت قرار می‌دهند.
ندا کاظمی نوایی، فرزان سجودی، مهبود فاضلی، فرهاد ساسانی،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف اصلی این مقاله، بررسی روابط قدرت در رمان طوبی و معنای شب با تأکید بر مسئلۀ جنسیت و بازنمایی جنسیت در این رمان است. یکی از ابزارهایی که زبانشناسی اجتماعی هلیدی برای بررسی متون و آشکار ساختن سازوکارهای ایدئولوژیک آن در اختیار می‌گذارد، بررسی ساختار وجه و وجه‌نمایی است. در این پژوهش، با تأکید بر نقش وجه-نمایی در تولید متون و بازتولید روابط قدرت و مناسبات جنسیتی، به بررسی وجه‌نمایی در رمان طوبی و معنای شب، با روش توصیفی- تحلیلی پرداختیم. در این رمان، چشم‌انداز تاریخی هفتاد ساله‌ای از زن ایرانی ارائه می‌شود؛ اما طوبی، شخصیتِ زنِ محوری، در این سیر تاریخیِ رو به جلو، نه تنها دستاوردی در رسیدن به اهدافش نمی‌یابد، بلکه سیری قهقرایی را می‌پیماید. طوبی در ابتدای رمان، زنی است که به ضرس قاطع و با کمال اطمینان سخن می‌گوید؛ اما در پایان رمان، فردی است که به هیچ چیز یقین ندارد و هیچ باوری در گفته‌هایش نیست. درواقع، سیر تحول وجه‌نماهای طوبی از قطعیت و بایدِ بیرونی به تردید و شایدِ درونی میل می‌کند. این استحالۀ درونی و سترونی روحی طوبی در پایان رمان، در ارتباط مستقیم با مناسبات و کارکردهای گفتمانی کلان‌ترِ اجتماعی در دوران قاجار و پهلوی اول قرار می‌گیرد؛ مناسبات اجتماعی‌ای که زنان را از اندیشیدن، گفتن و مشارکت اجتماعی در فضای بیرون بازمی‌دارد.

دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

نشانه ـ معناشناسی گفتمان در پی کشف روابطی است که به تولید معنا منجر می­شوند. در فرایند زایشی گفتمان، سطحی­ترین لایه با ژرف­ترین لایه ارتباطی تنگاتنگ دارد. ازجمله عناصر صوری گفتمانی که در زیرینی­ترین لایه­ها به تولید معنا منجر می­شود، فضاست که اخیراً در مطالعات ادبی مطرح شده است. سکوت غیاب عنصر زبانی در گفتمان است به نحوی که نشانۀ چیزی باشد. اما همین عنصر غایب، به­وسیلۀ عناصر ساختاری و متنی در گفتمان تجلی می­یابند و در پس­زمینۀ متن حاضر می­شوند. سکوت به­عنوان عنصری دلالتگر، در ارتباط با عنصر متضاد خود یعنی صدا دریافت
می­شود.    

محمود دولت­آبادی، نویسندۀ واقع­گرای ایرانی، یکی از داستان­پردازان ادبیات اقلیمی نیز هست و بر این اساس، فضا در آثارش نقش بسزایی ایفا می­کند. به علاوه، با وجود جایگاه ویژۀ زبان در رمان­هایش، سکوت نزد وی به­عنوان عنصری معناآفرین بروز می­یابد.
پژوهش حاضر، با هدف نشان دادنِ فرایند شکل­گیری سکوت در کلیدر و جای خالی سلوچ و با تکیه بر رویکرد تنشی گفتمان و نشانه ـ معناشناسی فضا، سعی دارد سکوت را در برخی از
ساخت­های فضابنیان این دو رمان بررسی کند. در این راستا، مطالعۀ رده­های حسّی گفتمان، میدان شنیداری و ارتباط آن­ها با تکوین سکوت در فضاها اجتناب­ناپذیر است. همچنین، بررسی­ها نشان
می­دهد که ساخت­های گفتمانی از اصل فرایند زایشی تبعیت می­کنند و فضاهای هراس­آلود و سیاهی که در لایۀ صوری این دو رمان به تصویر کشیده شده، به دور از نقش ارجاعی صرف، در سطحی عمیق­تر ناظر به خفقان موجود در دورۀ هم­عصر این دو رمان، و در ژرف­ترین لایه­ها، نشان­دهندۀ زوال و مرگ است.

 
 
طاهره جوشکی، قدرت قاسمی پور، نصرالله امامی،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

روایت‌شناسی ساختارگرا با خلأ روش‌ها و پژوهش‌هایی مواجه است که الگویی برای بررسی سکوت و حذف و خلأ در متن پیشنهاد دهند. این مقاله با روشی متن‌محور و شیوه‌ای تحلیلی‌ ـ ‌بنیادین، با آمدوشد میان متن و مباحث روایت‌شناسی، به بررسی وجوه سکوت و حذف و خلأ در روایت پرداخته است. متن انتخاب‌شده رمان همنوایی شبانه ‌ارکستر چوبها است که به‌شیوه اعتمادناپذیر به روایت درآمده است. یکی از کاربردی‌ترین روش‌ها در تشخیص راوی ناموثق و ابعاد اعتمادناپذیری متن، بررسی سکوت‌ها و حذف‌های روایی است. شیوه روایتگری و عناصر وابسته‌ای همچون کانون دید، فاصله، الگوی معیار، روایت‌شنو و انگیزه راوی بر گونه‌های حذف در روایت اثر می‌گذارند یا از خلأها و گسست‌های روایت نامعتبر اثر می‌پذیرند. دیگر عناصر ساختاری روایت نیز بر ایجاد خلأ و سکوت و شیوههای پوشاندن آن اثرگذارند. فرم میتواند بهمثابه تمهیدی تمرکززدا برای پوشاندن سکوت به‌کار گرفته شود یا با ایجاد خلأ باعث تعلیق در متن شود. زمان‌پریشی در نقش ایجادکننده یا پوشاننده سکوت و خلأ در روایت عمل می‌کند. بسامد مکرر شیوه‌ای است برای نمایاندن و نیز پوشاندن خلأهای روایت. همچنین بررسی ارتباط بین رویدادهای هستهای و کنش‌یارها و نیز ترکیب پی‌رفت‌ها روش دیگری است برای درک ابعاد سکوت و تمهیدات پنهان‌کننده حذف در روایت.

فرزاد بالو، رضا رضاپور،
دوره ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

«خاموشی و سکوت» در آثار و اشعار مولانا از مفاهیمی است که ذهن و زبان پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ چنان‌که با تأملی در کارنامۀ مولوی‌پژوهی، کتاب‌ها و مقالاتی را می‌یابیم که از نظرگاه‌های مختلف عرفانی، کلامی، زبان‌شناختی و... کوشیده‌اند این مفاهیم را شرح دهند. در این پژوهش، با دیدگاه انتقادی ـ تحلیلی، ضمن طبقه‌بندی و شرح رویکردهای گوناگونی که پژوهشگران با محوریت موضوع خاموشی و سکوت در آثار و اشعار مولانا داشته‏اند، این پرسش بنیادین مطرح شده که حلقۀ مفقودۀ این پژوهش‏ها کجاست. این حلقۀ مفقوده بی‌توجهی پژوهش‏ها به سکوت از منظر هرمنوتیکی و آشکارکنندگی آن است. سکوتی هرمنوتیکی که به‏وسیلۀ آن کلام حق بر زبان عارف بازتاب می‏یابد. به تعبیر دیگر، در این پژوهش، تبدیل شدن عارف به زبان حق به‏وسیلۀ ساحت هرمنوتیکی سکوت میسر دانسته شده، نه‌فقط از طریق سکوت صِرف مولانا در مقام عارف.
 


دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

مبحث سکوت ازجمله مباحثی است که در دهه‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته، و پژوهش‌گرانی مانند جاورسکی (۱۹۹۷)، کورزون (۱۹۹۷)، هاکین (۲۰۰۲)، و.... مطالعاتی را در این زمینه منتشر کرده‌اند. سکوت معمولاً به‌عنوان مکمل گفتار در نظر گرفته می‌شود، اما توجه به ماهیت آن دو نکتۀ مهم را آشکار می‌کند، اول اینکه سکوت مختص زبان نیست و در منابع نشانه‌ای دیگر نیز وجود دارد، و دوم اینکه عدم کاربرد کلام همیشه به معنای سکوت نیست، زیرا گاهی معنا نه به‌واسطۀ کلام، بلکه با کمک نشانه‌هایی مانند تصویر، ژست و غیره منتقل می‌شود. بنابراین، صرفاً توجه به زبان در بررسی سکوت کفایت نمی‌کند و اتخاذ رویکردی چندوجهی که همۀ وجوه دخیل در ارتباط را بررسی می‌کند، ضروری به نظر می‌رسد. هـدف از ایـن پـژوهش، بررسی سکوت با توجه به وجوه مختلف دخیل در رمان به‌عنوان یک کنش ارتباطی است. این پژوهش سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که سکوت در وجوه نشانه‌شناختیِ تشکیل‌دهنده رمان، چگونه متجلی می‌شود، چگونه در خلق معنا دخیل است و چگونه بر عناصر رمان تأثیر می‌گذارد. بر این اساس، سکوت در سه وجه مکالمه (بازنمایی گفتار)، متن (نوشتار) و روایت در رمان «سووشون» بررسی شده است. گفتنی است که به‌دلیل در دسترس نبودن چارچوبی منسجم، از روشی ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که سکوت در وجوه مختلف، به شکل‌ها و با کارکردهای مختلف ظاهر می‌شود و علاوه بر خلق معنا، بر عناصر رمان ازقبیل شخصیت‌پردازی، ایجاد راوی دانای کل محدود غیرمداخله‌گر و ... تأثیر می‌گذارد.
 

صفحه ۱ از ۱