۸ نتیجه برای سووشون
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
رمان سیاسی- اجتماعی سووشون که با شهرت خود، سیمین دانشور را در کنار بزرگان داستاننویسی ایران قرار داده، افزونبر خصلت جمعگرایی و تودهاندیشی، مجموعهای از ادبیات و باورهای مردم ایران است. توجه به فرهنگ و ادبیات عامه در اثر دانشور نهتنها عیب نیست، بلکه در نوع خود بیانگر بلاغت و سخندانی اوست. مقالۀ حاضر به بررسی عناصر ادبیات و باورهای عامه در این اثر میپردازد. در این پژوهش باورهای عامه نظیر توتم، تابو، فتیشیزم، آنیمیزم، مانا، نوما و خرافه ابتدا تعریف و تشریح شدهاند، سپس شواهد آن از متن ارائه گردیده است. در مقدمه ویژگیها و کارکردهای ادبیات عامه و سپس وضعیت ادبیات داستانی و موقعیت سووشون و جایگاه آن در فرهنگ مردم بیان شده است. سووشون با وجود خصلت تودهگرایی، بسیاری از معایب نثر معاصرانش، نظیر رکاکت بیحد، تعصب و تحزب و تجددگراییهای بیمعنی را ندارد. یافتهها نشان میدهد که سووشون موفقیت و اقبال خود را مدیون بهکارگیری همین عناصر و باورهاست. البته دانشور هریک از این عناصر را برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، با اغراق و غلو همراه کرده و آن را دستمایهای برای پرورش مطلب و غنای اثر قرار داده است.
حسینعلی قبادی، فردوس آقاگلزاده، سیدعلی دسپ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
تحلیل گفتمان از اندیشه¬های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو۱ (۱۹۲۶- ۱۹۹۲م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می¬کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف۲، روث وداک۳، تئون ون دایک۴، راجر فاولر۵ و گونتر کرس۶ در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (۱۳۴۸) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره¬ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان¬نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه¬های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه¬دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
فرزان سجودی، حسین زیرراهی،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
کاربرد نظریه زمان هارالد واینریش در دو متن داستانی فارسی بوف کور و سووشون نشان می دهد تقسیم بندی متون بر اساس زمان های فعلی به دو دسته نقل و بحث توسط واینریش در داستان فارسی نیز قابل تشخیص است. زمان های نقلی، حال و آینده بخش هایی از متن را می سازند که بیشتر جنبه بحث و گفت وگو دارند. از سوی دیگر زمان های گذشته ساده، گذشته استمراری و گذشته دور (بعید) بیشتر بخش نقلی و حکایتی متن ها را تشکیل می دهند. دیگر اینکه هر دسته حال، آینده و گذشته خاص خود را داراست. در نظام بحث، زمان نقلی نقش پس نگری، حال نقطه صفر و آینده نقش پیش نگری دارد. در نظام نقل، گذشته دور نقش پس نگری دارد و گذشته ساده و استمراری هر دو نقطه صفر هستند. در زبان فارسی زمانی که نقش پیش نگری را در این نظام داشته باشد، وجود ندارد. سرانجام اینکه در نظام نقل، دو زمان گذشته ساده و استمراری عملکردی در جهت برجسته سازی دارند. قسمت هایی که با گذشته استمراری می آیند در پس زمینه و نقاط دور صحنه قرار می گیرند؛ درحالی که مورد اصلی حکایت که با گذشته ساده می آید در جلو صحنه قرار دارد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده میشود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربۀ زنان مورد توجه قرار نمیگیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تأکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربۀ زنانه به خواننده نشان میدهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابۀ نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت میکنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوههای مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانهدار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصۀ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.
دوره ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
ارتباط غیرکلامی از حوزههای جدید مطالعاتی است که به بررسی و تجزیه و تحلیل پیامهایی میپردازد که افراد با رفتارهای غیرزبانی مانند حالات چهره، تماس چشمی، حرکات بدن، وضعیت ظاهری و مصنوعات مورد استفاده، رفتارهای آوایی را منتقل میکنند. به دلیل اهمیت و ارزش رمان سووشون در ادبیات معاصر و مهارت سیمین دانشور در بهکارگیری شیوههای روایی، در این پژوهش، رمان سووشون از دیدگاه عوامل ارتباط غیرکلامی تحلیل و نقد، و نشانههای غیرزبانی شناسایی، طبقهبندی، معرفی و رمزگشایی میشود که دانشور در روایتش از آنها استفاده کرده است. بررسیها نشان میدهد که دانشور در این رمان به روایت عوامل هردو گونه رفتار کلامی و غیرکلامی پرداخته است که این شیوه در باورپذیر کردن رویدادهای داستانی نقش مهمی دارد. در این داستان از میان رفتارهای غیر زبانی، رفتارهای چهره سهم بیشتری در انتقال پیامهای ارتباطی بر عهده دارد.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
حقیقت آنست که تقابل سنت و مدرنیته همواره موجب پویایی جوامع گوناگون شده است؛ نویسندگانی که نسبت به میراث گذشته خود دغدغه دارند و هویت خود را در آن میبینند، در تلاشند با اشراف کامل بر گذشته جامعه خود، عناصر مختلف را در مقابل مدرنیته قرار دهند. جوخه الحارثی نویسنده معاصر عمان و سیمین دانشور نویسنده معاصر ایرانی در آثار خود به دنبال تبیین جایگاه اجتماعی زنان و ذکر نقاط ضعف و قوت آنان در جامعه هستند. حارثی در رمان «نارنجه» با استفاده از زاویه دید اول شخص در دو زمان مختلف، داستانِ دو نسل مختلف را روایت میکند که در بحران هویتی میان سنت و مدرنیته به سر میبرند. سووشون، رمانِ مشهور دانشور سرگذشت خانواده ایرانی است که در زمان جنگ جهانی دوم حضور دارند و با لمس تبعیض در جنبههای گوناگون، سعی میکنند تا حد امکان به رفع آن بپردازند. در پرتو پررنگ بودن موضوع تقابل سنت و مدرنیته در دو رمان یادشده، این جستار میکوشد با روش توصیفی-تحلیلی از منظر تقابل سنت و مدرنیته به همسنجی رمانهای «نارنجه» و «سووشون» بپردازد. نتایج به دست آمده نشان میدهد نویسندگان به کمک شخصیت زن، تضاد و تقابل موجود میان سنت و مدرنیته را در موضوعاتی همچون ازدواج، خانواده، روستا و شهر به تصویر کشیدهاند. وجه اختلاف دو داستان این است که «نارنجه» رمانی است که از گذشته به عنوان سنت یاد میکند و دوره کنونی را به عنوان مدرنیته معرفی میکند؛ اما در «سووشون» سنت و تجدد در یک زمان به تصویر کشیده شده است.
دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
این پژوهش به بررسی انواع استعارههای مفهومی در چهار رمان فارسی از چهار نویسندۀ زن معاصر میپردازد و هدف آن دستیابی به برخی الگوهای شناختی در این آثار و میزان معناداری آن در شکل دادن به سبک نوشتار زنانه است. نوع فهم نویسندگان زن - به لحاظ جنسیتی- متفاوت است و این تفاوت به طورکلی موجب تمایز در سبک فکری نوشتار زنانه میشود. این مقاله میکوشد این تمایز فکری را در قالب تحلیل استعارههای مفهومی نشان دهد.
تحلیل دادههای رمانها، که به صورت کیفی و بر مبنای روش پژوهشی تحلیل محتوا انجام شدهاست، نشانمیدهد که مبدأ استعارههای این نویسندگان در بیشتر موارد ازجمله: لباس، بافتنی، غذا، خانه، نطفه، زایش و... برچسب زنانه دارد و تحت تأثیر فکر و هویت و زندگی زنانۀ آنان است. همچنین در آثار بررسی شده، استعارۀ هستیشناختی بسامد بیشتری دارد.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده
مبحث سکوت ازجمله مباحثی است که در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته، و پژوهشگرانی مانند جاورسکی (۱۹۹۷)، کورزون (۱۹۹۷)، هاکین (۲۰۰۲)، و.... مطالعاتی را در این زمینه منتشر کردهاند. سکوت معمولاً بهعنوان مکمل گفتار در نظر گرفته میشود، اما توجه به ماهیت آن دو نکتۀ مهم را آشکار میکند، اول اینکه سکوت مختص زبان نیست و در منابع نشانهای دیگر نیز وجود دارد، و دوم اینکه عدم کاربرد کلام همیشه به معنای سکوت نیست، زیرا گاهی معنا نه بهواسطۀ کلام، بلکه با کمک نشانههایی مانند تصویر، ژست و غیره منتقل میشود. بنابراین، صرفاً توجه به زبان در بررسی سکوت کفایت نمیکند و اتخاذ رویکردی چندوجهی که همۀ وجوه دخیل در ارتباط را بررسی میکند، ضروری به نظر میرسد. هـدف از ایـن پـژوهش، بررسی سکوت با توجه به وجوه مختلف دخیل در رمان بهعنوان یک کنش ارتباطی است. این پژوهش سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که سکوت در وجوه نشانهشناختیِ تشکیلدهنده رمان، چگونه متجلی میشود، چگونه در خلق معنا دخیل است و چگونه بر عناصر رمان تأثیر میگذارد. بر این اساس، سکوت در سه وجه مکالمه (بازنمایی گفتار)، متن (نوشتار) و روایت در رمان «سووشون» بررسی شده است. گفتنی است که بهدلیل در دسترس نبودن چارچوبی منسجم، از روشی ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که سکوت در وجوه مختلف، به شکلها و با کارکردهای مختلف ظاهر میشود و علاوه بر خلق معنا، بر عناصر رمان ازقبیل شخصیتپردازی، ایجاد راوی دانای کل محدود غیرمداخلهگر و ... تأثیر میگذارد.