جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای سوررئالیسم


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

سوررئالیسم از جمله مکتب­های غربی است که بر شعر معاصر ایران، تأثیر فراوان نهاده است. جریان‌های «موج نو» و «حجم­گرا»، بیش از سایر جریان­های شعر معاصر از این مکتب تأثیر پذیرفته‌اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سوررئالیسم بر جریان­های شعری موج نو و حجم­گرا در ایران است. این مقاله می­کوشد اثبات کند که این جریان­ها از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر، کاملاً تحت تأثیر مکتب سوررئالیسم بوده­اند. نگارنده در ابتدای این مقاله، نگاهی مختصر به جنبش سوررئالیسم و اصول این مکتب ادبی داشته، سپس به جریان­های شعری موج نو و حجم و نیز اصول مطرح‌شده در آن‌ها پرداخته است. در بحث اصلی مقاله، به ویژگی­های مشترک شعر حجم و سوررئالیسم، از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر فردگرایی توجه شده است. در این مقاله اثبات شده است که ویژگی­های تصویری، زبانی و موسیقایی شعر حجم تماماً در اشعار سوررئالیستی مشاهده می­شود که عبارت‌اند از: کشف روابط و مناسبات جدید و تجریدی میان اشیا، ایجاد تصاویر پارادوکسی و متناقض‌نما، استفاده از زبان پیچیده و مبهم، آشنایی‌زدایی و هنجارگریزی نحوی و گرایش به زبان نثر.
علیرضا اسدی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

این مقاله با ادامه دادن بحث ناتمام تزوتان تودورف در تقسیم­بندی انواع داستان­های فراواقعی در ادبیات غرب آغاز می شود و در ابتدا می­کوشد با اتساع ایدۀ تودورف و با استفاده از ملاک های طبقه­بندی او، ژانر داستان سوررئالیستی و نظریۀ داستان سوررئالیستی را- در معنای عام و کلی آن- به عنوان یکی از انواع فراواقعی معرفی و تشریح کند. پس از تعریف داستان یا روایت سوررئالیستی- به معنای عام- نگارندگان با این فرضیه که نظریه داستان سوررئالیستی نظریه­ای کهن است و در مورد شماری از حکایت­های منثور عرفانی ما نیز صدق می کند، برگزیده ای از این حکایت­ها را در کنار آثار متأخری که نام­بردار به داستان های سوررئالیستی اند، به لحاظ عناصر و اجزاء و کلیت فضا تحلیل می­ کنند؛ تا سرانجام نشان دهند آثار سوررئالیستی در غرب و شرق و از زمان کهن تاکنون، بر اساس نظریۀ یکسان شکل گرفته و در اجزاء نیز قابل قیاس اند.
ادریس امینی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

شعر «تحولات عاشق» ادونیس عرصه ترکیب و تلفیق متون متعدد دینی و عرفانی است. این شعر مبتنی بر مفاهیم بنیادین معرفتی در رابطه سنت و تجدد است و در آن، مواجهه‌ای پیچیده و بدیع با متون عرفانی صورت می‌گیرد و معنای متن از رهگذر چنین چالش و رویاروییِ متون و مقولات گذشته و مدرن شکل می‌گیرد. این تحقیق از راه صورت‌بندی مفهوم نوینِ «عرفان سوررئالیزه» نحوه ارتباط این شعر با متون متعدد و متکثرِ پیشینِ آن را تبیین کرده است. پژوهش حاضر می‌کوشد با رهیافت تحلیل انتقادی، از راه تحلیل مؤلفه‌های مفهوم «عرفان سوررئالیزه»، شعر «تحولات عاشق» را بررسی و نقد کند. نتایج نشان می‌دهد که تقابل تودرتوی متون مختلف در این شعر بیانگر شکل‌گیری نگاه معرفتیِ جدیدی است که عاشق را از جوهر روحانی در جهان گذشته به غرایز نفسانی در جهان مدرن متحول می‌سازد. این تفکر با سلب صفات ربانی از طبیعت و نفی کیفیات مرموز، انسان را به عوامل نفسانی تقلیل می‌دهد.    
حسین بیات،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

در تعدادی از مقالات علمی - پژوهشی فارسی در سال‌های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک‌گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن اشاره شده است. اما دانش روان‌شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به‌دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه‌شدن ندارند و فقط شاید کسانی همچون روان‌کاو یا روان‌درمانگر بتوانند از طریق واسطه‌هایی مانند رؤیا، هیپنوتیزم، حالت خلسه یا تظاهرات روان‌پریشانه آن‌ها را استنباط کنند. از آنجا این که ادعا اغلب به مقالات و کتاب‌های فارسی محدود می‌شود، مقالۀ حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آن‌ها به این نتیجه رسیده است که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجۀ استناد به منابع کم‌اعتبار و دست‌دوم است. براساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان‌نویسی جریان سیال ذهن را بیان کرده‌اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوۀ داستان‌نویسی- برخلاف برخی داستان‌های روان‌شناختی و آثار سوررئالیستی- نادرست و غیرعلمی است.

دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

«زن پشت در مفرغی» یکی از داستانهای مجموعه داستان «درها و دیوار بزرگ چین» نوشته احمد شاملو است. از خوانش داستان چنین برمی‌آید که شاملو در نگارش این داستان از شاخصه‌های دو مکتب گوتیک و سورئال بهره برده‌است به نوعی که می‌توان گفت از ویژگیهای مکتب گوتیک با نوعی دگردیسی هنرمندانه به سوی مکتب سوررئالیسم میل کرده‌است. این پژوهش بنا دارد تا با روش تحلیلی، مهمترین جلوه‌ها و ابعاد این دو مکتب را در داستان نشان‌ دهد. یافته‌های تحقیق بیانگر آن است که شاملو از طرفی با بهره‌گیری از فضایی سرشار از ابهام و رمز و راز، رخدادهای ماورایی همراه با اضطراب و هراس، مکان مخوف، سیالیت زمان، شخصیت‌پردازی بیمارگونه و آشفته‌حال، کابوس، باورهای خرافی و خیال‌پردازی بی‌حدومرز داستان گوتیکی تمام‌عیاری خلق کرده است و از طرف دیگر با خلق امری شگفت و خارق‌العاده، ضمیر ناخودآگاه، توهم، رؤیا و اشیاء سوررئالیستی، نگارش خودکار و عشقی سوررئال داستانی فراواقعی نوشته است. محتوای داستان آمیزه‌ای از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی است و درعین‌حال مرز این دو مشخص و معین نیست. بر این اساس می‌توان گفت، شاملو از رهگذر گوتیک به سوررئالیسم رسیده است و به اوج پیوند این دو مکتب دست‌یافته است و نوآوری وی در خلق اثری که ترکیبی از دو مکتب مذکور است در سنت داستان‌نویسی فارسی تجربه‌ای قابل تأمل است.

صفحه ۱ از ۱