جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای سمبول

مسعود آلگونه جونقانی،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

نورتروپ فرای (۱۹۱۲ ـ ۱۹۹۱م)، پژوهشگر کانادایی و منتقد شهیر قرن بیستم، عموماً به‌واسطۀ تحلیل‌های اسطوره‌شناختی خود نام برآورده است. با این همه، فرای علاوه بر نقد اسطوره‌ای، اعم از نقد آرکی‌تایپی و نقد میتوسی، به انواع ادبی و رده‌بندی سمبول‌ها نیز اشتغال خاطر داشت. کوشش وی در جهت تبیین ساختارگرایانۀ گونه‌های ادبی، مانند کمدی، رمانس، تراژدی و طنز، بیانگر گرایش وی به بررسی انواع ادبی است. اما به‌نظر می‌رسد رده‌بندی سمبول‌ها نزد فرای اهمیت ویژه‌ای در استقرار نظریۀ ساختارگرایانه‌اش دارد. با این همه، در پژوهش‌هایی که به زبان فارسی دربارۀ فرای صورت گرفته، این موضوع اساساً مغفول مانده است. به همین سبب پژوهش حاضر ضمن بازطرح مبانی نظری فرای درباب رده‌بندی سمبول‌ها می‌کوشد منابعی را که وی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از آن‌ها متأثر است، آشکار کند. در همین راستا پژوهش حاضر نه‌فقط اهمیت واحد ساختاریِ متمایزی به‌نام سمبول را در سطوح چندگانۀ ادبی متذکر می‌شود، بلکه می‌کوشد اَشکال و صور ظهورِ سمبول را در این سطوح بررسی کند.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

سمبولیست از مکاتب برجستۀ اوایل سدۀ بیستم میلادی در ادبیات روسیه است که برخی از نمایندگان آن با الهام از عرفان و آموزه‌های شاعران سرزمین ایران کهن، ازجمله حافظ آثار برجسته‌ای خلق کردند. ویچیسلاف ایو'انِف و میخائیل کوزمین، دو تن از نمایندگان این مکتب، از اعضای فعال انجمنی بودند که در سال ۱۹۰۵ توسط ایو'انِف و در آپارتمان او و به‌افتخار حافظ، با ‌نام «مریدان حافظ» تأسیس شد. این محفل که به «باشنیا» (گنبد) معروف است، مهم‌ترین مرکز ادبی و فلسفی دورۀ خود به‌حساب می‌آمد. اعضای انجمن از دوستداران حافظ بودند و «آموزه‌های حافظ» در این مکان منبع الهام اشعار عرفانی شد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی واحدهای زبانی و واژگانی است که ایو'انِف و کوزمین در ارتباط با اندیشه‌های حافظ و عرفانش در اشعار خود به‌کار برده‌اند. تلاش شد تا به این پرسش‌ها پاسخ داده شود: شاعران سمبولیست روسی اشعار حافظ را چگونه درک می‌کردند؟ از کدام یک از عناصر زبانی حافظ برای بیان اندیشه‌های خود بهره جسته‌اند و از چه واحدهای زبانی و واژگان مشترک استفاده کرده‌اند؟ با بررسی اشعار ایو'انِف و کوزمین در ارتباط با موضوع مورد بحث، به این نتیجه دست می‌یابیم که علی‌رغم تفاوت‌های فرهنگی و زبانی، آن‌ها در اشعارشان نمادهای شرقی و غربی را درهم آمیخته‌اند و مانند حافظ برای بیان اندیشه‌های هستی‌شناسی تلفیقی از واژگان زمینی و متافیزیکی، نماد، تضاد، استعاره، واژگان چندمعنایی و مفاهیم پارادوکسی را به‌کار گرفته‌اند. واژگان به‌کار رفته در اشعارشان نیز مانند اشعار حافظ، مفاهیم عشق، گفت‌و‌گو، دعوت به اتحاد میان ملل و ادیان، «دیگر ستایی» و همچنین درک زیبایی جهان ‌هستی را دربرگرفته است.

 
مرجان حسین پور جیرهنده، امید ذاکری کیش، مسعود آلگونه جونقانی،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

فرای متأثر از نگرش‌های تفسیری قرون وسطی و متعهد به آموزه‏های اصحاب نقد نو و تکیه بر روش‏شناختی ساختارگرا، نظریات بدیعی دربارۀ چگونگی تحلیل ساختار اثر ادبی به‌دست داده است. او در بوطیقای ادبی خود، معنای اثر ادبی را برساخته‏ای از عناصر و مؤلفه‏هایی می‏داند که از زوایای چهارگانه وجه، سمبول، آرکی‌تایپ و ژانر می‏توان به آن دست یافت. در چنین چارچوبی، او مؤلفه‏های ایتوس، میتوس و دایانویا را عناصر اساسی برسازندۀ معنا بر می‏شمارد. اما در این میان، به نظر می‏رسد به شکلی درخور به ایتوس پرداخته نشده است. در این جستار ابتدا با واکاوی لوازم و عواقب نظری آنچه فرای بدان پای‌بند است، می‏کوشیم پاسخی برای این مسئله به دست دهیم که اولاً، چرا در نقد اتیکال، که الزاماً مبتنی بر ایتوس است، ایتوس کنار گذاشته می‏شود. در ادامه، ضمن تبیین روش‏شناختیِ تحلیل فرای، ایتوسِ وانهاده‌شده به چه شکلی در چارچوب نظری فرای نمایان می‏شود. در پایان مشخص می‏شود که ایتوس نه به‌واسطۀ ملاحظات روش‏شناختی، بلکه به‌سبب ملاحظات غایت‏شناختی بخشی از چارچوب نظری فرای را تشکیل می‏دهد.


صفحه ۱ از ۱