جستجو در مقالات منتشر شده


۱ نتیجه برای سعدی و حافظ شیرازی

علی اکبر باقری خلیلی، منیره محرابی کالی،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

نظریه¬های متعددی در حوزه¬ی زبان¬شناسی شناختی مطرح¬ شده که «استعاره¬ی مفهومی» و «طرح¬واره¬ی تصویری» بیش¬ترین اهمیّت را دارند. طرح¬واره¬های تصویری ساخت¬هایی از فرایند شناختی اند که به ¬واسطه¬ی تجربه¬های فیزیکی انسان¬ در برخورد با جهان خارج شکل می¬گیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم می¬آورند. طرح¬واره-های تصویری گونه های مختلفی دارند، نظیرِ طرح¬واره¬های حرکتی، طرح¬واره¬های حجمی، طرح¬واره¬های قدرتی؛ و طرح-واره¬ی چرخشی یا دوری یکی از گونه¬های طرح¬واره¬های حرکتی است که می¬تواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرح¬واره¬های چرخشی در غزل¬های سعدی را می¬توان در سه دسته جای داد: ۱)طلب ۲)شکایت ۳)ترک؛ و حافظ را نیز در سه دسته: ۱)طلب ۲)شکایت ۳تسلیم. تحلیل های شناختی حاصل از طرح¬واره-های چرخشی این دو شاعر عبارتند از: ۱.درک سعدی از حرکت زمان، خطی است و فهم حافظ، دایره¬ای. ۲.درک حرکت خطی سعدی بر واقع¬گرایی و فهم دایره¬ای حافظ بر آرمان¬گرایی او دلالت دارد. ۳.سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسان¬های تراژیک جای می¬گیرد و حافظ به سبب فهم حرکت دایره¬ای در شمار انسان¬های حماسی. ۴.شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزل¬ها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت می¬کنند.

صفحه ۱ از ۱