جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای سرقت ادبی
محسن شریفی صحی،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
نگارنده که طی مطالعات خود، اپیدمی دلبستگی و تعلق خاطر برخی اساتید و دانشجویان ادبیات را به گریماس و نظریۀ وی در باب الگوی کنشگر مشاهده کرده است، به نکاتی دست یافته که در این مجال عرض میکند. مهمترین معیارهای تشخیص یک مقالۀ علمی و پژوهشی در وادی ادبیات، وجود نوآروی در موضوع، سخن جدید و ابداع روشی نوین در ارزیابی مسائل ادبی است. لیکن برای کسانی که دغدغۀ آفرینش اثری درخور و شایسته ندارند تا هم محققان را به کار آید و هم آبرویی به نویسنده افزاید، مقاله سازی بهترین راهکار است. مقالاتی که صرفاً با معرفی یک نظریه و اجرای عملیات چسباندن متون شعر و نثر کلاسیک فارسی به نظریات مذکور ساخته میشوند، به وفور در نشریات علمی-پژوهشی چاپ میشوند و برخی داوران و ارباب نشر مقالات نیز که از کاروان غافلانند، به این امور عنایتی ندارند. نتیجۀ ارزیابی بیش از ۲۰ مقاله که طی سالهای ۸۷ تا ۹۲ با بهرهگیری از نظریۀ گریماس قلمی شدهاند و نویسندگان آن، متون شعر و نثرِ ادبیات فارسی را به بدترین وجهی در مسلخ این نظریه قربانی کردهاند، کجروی و رونویسی نویسندگانی است که به هر شیوهای متوسل شدهاند تا مقالهای به چاپ برسانند.
مجید منصوری،
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
در شمارۀ بیست و هشتم از فصلنامۀ علمی پژوهشیِ مطالعات شبهقاره دانشگاه سیستان و بلوچستان مقالهای با عنوان «ضرورت تصحیح دیوان امیرخسرو دهلوی» (پاییز ۱۳۹۵: سال هشتم، صص ۹۱- ۱۰۶)، نوشتۀ دکتر غلامرضا مستعلی پارسا و حمیدرضا حافظیان به چاپ رسیده است که تقریباً کلّ این مقاله به شیوۀ بسیار تازه و ماهرانهای از مقالۀ نگارنده با عنوان «بررسی دیوان غزلیات امیرخسرو دهلوی بر اساس چند دستنویس معتبر» که در فصلنامۀ متنشناسی دانشگاه اصفهان منتشر شده (پاییز ۱۳۹۲: سال پنجم، صص ۶۹- ۸۶)، سرقت شده است. با توجه به اینکه شیوۀ منتحلان این مقاله برای متولیان نشریات گونهگون، اعم از سردبیر و داور و نیز استادان راهنمای دانشجویان، ممکن است راهگشا باشد. در این مقاله، روش سرقت ادبیِ مذکور، نقد و بررسی شده است.با توجه به اینکه شیوۀ منتحلان این مقاله برای متولیان نشریات گونهگون، اعم از سردبیر و داور و نیز استادان راهنمای دانشجویان، ممکن است راهگشا باشد. در این مقاله، روش سرقت ادبیِ مذکور، نقد و بررسی شده است.
مهدی جاویدشاد،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از تمردهایی که جستهوگریخته با آن مواجه میشویم، ترجمه کردن مقالات منتشرشده به زبانی دیگر و انتشار آن بهعنوان مقالهای جدید در مجله دیگر است. این امر ممکن است با تغییراتی در عنوان، کلیدواژهها، ساختار مطالب و محتوی صورت گیرد و نهایتاً این تغییرات کاذب، تحقیق دوم را دچار خطاهای علمی کند. در شماره نوزدهم از دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی نقد زبان و ادبیات خارجی، دانشگاه شهیدبهشتی، مقالهای با عنوان «ایدئولوژی و فراخواندن جامعه سیاهپوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا: خوانشی آلتوسری» (پاییز و زمستان ۱۳۹۶، صص۱۸۷ ـ ۲۰۸)، نوشته سیدشهابالدین ساداتی و علیرضا جعفری بهچاپ رسیده که شباهت بسیاری به مقالهای انگلیسیزبان با عنوان «تأثیر ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی در شکلگیری هویت: خوانشی آلتوسری از شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا»، منتشرشده در مجله بینالمللی انگلیسی و ادبیات (دسامبر ۲۰۱۳، صص۴۸۰ ـ ۴۸۵) دارد. نویسنده مقاله انگلیسی، سیدشهابالدین ساداتی، یکی از نویسندگان مقاله فارسی است که با اضافه کردن نویسنده همکار، اِعمال تغییرات در عنوان و کلیدواژهها و افزودن مطالب تازه، سعی در تولید مقالهای جدید داشته که در این راه، تحقیق او دچار سرقت علمی شده است.
سید شهاب الدین ساداتی،
دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
نگارش مقالهای که عنوان نقد ادبی را یدک میکشد، به تعاریف دقیق، نظریه و روششناسی نیاز دارد. در نقد ادبی، باید از معیارهای شخصی فاصله گرفت و بهدنبال معیارهای عینی و علمی بود. منتقد ادبیِ با دانش و تجربه با اتخاذ شیوهای عینی، از غرضورزی به دور است و نقدی بیطرف را ارائه میکند. تمرد از اصول نقد عینی و بیطرف، منجر به تباهی نقد میشود. اما گاهی برخی نویسندگان در نوشتههای خود از پیروی از این اصول سر باز میزنند و اقدام به نوشتن یادداشتهایی با عنوان نقد ادبی میکنند که فقط بر معیارهای شخصی یا نظریه توطئه بنا شدهاند. مهدی جاویدشاد در شماره ۴۲ فصلنامه نقد ادبی (تابستان ۱۳۹۷) به انتشار مطلبی با عنوان «چگونه از زیر سایه خود خارج شوم؛ نقدی بر مقاله ایدئولوژی و فراخواندن جامعه سیاهپوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا» اقدام کرده که در تمام صفحات مقاله از بیان تعاریف دقیق و علمی، فرضیه و روششناسی خودداری کرده است؛ زیرا با ارجاع به تعاریف علمی و عینی، اساس نوشتهاش (اتهام سرقت ادبی) با سؤالاتی جدی مواجه میشود. جاویدشاد بحث خود را براساس فرضیات شخصی بنا کرده و از نقد منصفانه تمرد ورزیده تا با تکیه به اشتباهات، پنهانکاری و نظریات توطئه، یادداشتش را بهپایان برساند. مقاله حاضر میکوشد تا با تکیه بر تعریف سرقت ادبی، نظریات متیو آرنولد، میشل فوکو و خورخه لوئیز بورخس، و همچنین اصول و روش تحقیق، ضمن اشاره به اشتباهات مقاله جاویدشاد، روشنگر و راهنمای نقد مقالات دیگر نیز باشد.
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، اندیشههای سنایی درباره شعر و شاعری در چهار مقوله تعریف، خاستگاه، نقد شعر و نیز پیوند و نسبت شعر و شرع بررسی شده است. سنایی در تعریف یا برداشت خود از شعر با عنصر «تخییل» مخالفت میورزد و آن را در برابر « تحقیق» قرار میدهد. وی معتقد است که تابعه یا روحالامین، شعر را به دل شاعر تلقین میکند. تلقین تابعه، شعر را «تخییلی» و الهام روحالامین، شعر را «تحقیقی» میکند. سنایی در اشعار خود، گاه بین شعر و شرع، تضاد و بیگانگی و گاه همسویی دیده است. وی در آثار خود به نقد شعر و انتقاد از شاعران نیز پرداخته است. عواملی که باعث میشود سنایی زبان به انتقاد بگشاید، متعدد است که مهمترین آنها عبارت است از: سرقت ادبی، عوام زدگی شاعران و پوستینگی و بیمغزی بعضی اشعار.