جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای ساخت‌گرایی


دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف از این پژوهش، ارائۀ یک نظریۀ برساخت‌گرایانه در راستای مشارکت دانشجو در ورزش و  فعالیت‌های بدنی بود که با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافی ـ بنیادی انجام شد. از طریق روش نمونه‏گیری هدفمند و تکنیک نمونه‏گیری گلوله‏برفی و براساس مصاحبه‏ با هفده نفر از متخصصان دارای تجربه در حوزۀ ورزش دانشگاهی، دادههای تحقیق جمعآوری شد و براساس نظریه داده‏‏بنیاد و با رویکرد ساخت‌گرای چارمز، داده‏ها کدگذاری و تجزیه و تحلیل شدند. یافته‏ها نشان داد چهار عامل عملیاتی مانند تخصیص بودجه، مدیریت و منابع انسانی، تکنولوژی و زیرساخت و همچنین دو مداخله‌گرِ محیط توسعه و منابع توسعه در مشارکت دانشجو و تمایل او به مشارکت در ورزش، نقش گسترده‌ای دارند. درنتیجه یک نظریۀ مبنایی مستخرج از داده‏ها با برد متوسط که ذات تحقیقات نظریۀ داده‌بنیاد است، با نام «الگوی رشد عمومی تا اختصاصی دانشجو در ورزش» با هدف تغییر رفتار و نهادینه کردن یک عادت مطلوب براساس مشارکت فعال در ورزش برای دانشجویان،  تبیین شد. مشخص شد مؤلفه‌های ورزش دانشگاهی با درنظر گرفتن  توسعۀ محرک‌ها از طریق مداخله‌گرها و عوامل عملیاتی، در قالب نقش‌ مؤلفه‌های ورزش دانشگاهی درمی‌آیند. در صورت اجرای درست این چرخه، توسعۀ ورزش دانشگاهی در ایران دور از دسترس نیست. 

دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

نظریه ساخت‌گرایی تکوینی لوسین گلدمن (۱۹۱۳ ـ ۱۹۷۰) به­مثابه استمرار نگرشی پراگماتیستی ـ عمل‌گرا در حوزه رویکردهای جامعه­شناختی، متون ادبی را همچون یک نهاد اجتماعی تحلیل و بررسی می­کند. بر مبنای این نظریه، آنچه در وهله نخست حاصل کار یک نویسنده به­شمار می آید، در تحلیل نهایی، برآیند خواست­ها و آرمان­های یک طبقه اجتماعی است. در دیدگاه گلدمن، متن ادبی در کارکردی دوگانه، از یک­سو از فرامتن­های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک تأثیر می­پذیرد و از دیگر سو، با توجه به تناقضات موجود در واقعیت عینی، بر فرامتن اثر می­گذارد. گزین­گویه­های ادبی (امثال­و­حکم)، به­ویژه با توجه به دربردارنگی تجربه­های تاریخی ـ طبقاتی و دیرپایی، بستر مناسبی برای بررسی‌ها و تحقیقات ادبی با رویکرد ساخت‌گرایی تکوینی به­شمار می­آیند. جستار پیش­رو مبتنی بر این چارچوب نظری و با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی گزین‌گویه­های ادبی پرداخته، روایی این نظریه را در گستره شماری از گزاره­های ادبی نشان داده است. پژوهش حاضر به­مثابه نخستین پژوهشی که نظریه مذکور را از حوزه یک یا چند اثر منسجم به گستره تاریخی ـ کاربردی گزین­گویه­های ادبی برده است، نشان می­دهد که چگونه گزین‌گویه­ها با توجه به ماهیت مؤجز و تأثیرگذارخویش، از سوی هر یک از دو طبقه فرادست و فرودست اجتماعی به­کار گرفته می­شوند و همچون ابزاری در راستای دستیابی به منافع عمل می­کنند. تبیین پیوند فرامتن با فرم، نمودبخشی به دوگونگی فرامتن­ها، بررسی تناقضات مفهومی حتی در یک دوره تاریخی ازجمله ویژگی­های قابل تأمل در این جستار است.


دوره ۸، شماره ۳۴ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

در این پژوهش، بیانیه شعر حجم از سه دیدگاه ساخت‌گرایی، نقش‌گرایی و شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. از وجه ساخت‌گرایی این بیانیه با خلط دو نقش ادبی و ارجاعی زبان از هدف غایی نگارش بیانیه به مثابه بخشی از مباحث نقد علمی دور شده است. از وجه نقش‌گرایی، این بیانیه با نادیده گرفتن یکی از دو عنصر اصلی تشکیل دهنده متنیت، یعنی انسجام مانع تشکیل متنیت و متعاقبا انتقال معنا به ذهن خواننده شده است. از وجه شناختی نیز بیانیه مورد نظر با رعایت نکردن اصول گشتالتی تشکیل دهنده استعاره‌های مفهومی، مانع ایجاد تفکر منطقی شده است که زیر بنای نقد را می‌سازد. در نهایت نویسندگان مقاله، متن مورد نظر را با محوریت وجود استعاره شامل دو استعاره ادبی و معمولی و یا نبود استعاره مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند.
فتانه محمودی، مژده شرفخواه، غلامرضا پیروز،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

لوسین گلدمن (۱۹۱۳ـ۱۹۷۰م)، پژوهشگر رومانیایی و تابع مارکس در حوزه جامعه‌شناسی ادبیات، به بررسی ارتباط اثر ادبی با جامعه پرداخت؛ سپس حوزه پژوهش‌های خود را به رمان منحصر کرد و روش ساخت‌گرایی تکوینی را درپیش گرفت. گلدمن در روش خود درپی برقراری پیوندی معنادار میان فرم ادبی و مهم­ترین جنبه‌های زندگی اجتماعی بود. به‌عقیده او، آفریننده اثر ادبی نه یک فرد، بلکه طبقات و گروه­­های اجتماعی جامعه هستند. این شیوه درعین پرداختن به محتوای اثر، از صورت آن نیز غافل نمی‌ماند و درصدد تبیین ساختار ادبی، ساختار اجتماعی و فضایی است که اثر در آن شکل‌ گرفته است. تحقیق در تعیین نوع ساختار معنادار حاکم بر اثر هنری از نظر گلدمن، بررسی رابطه ساختار اثر هنری و جهان‌بینی هنرمند و شناخت شگردهای هنری او جهت تبیین گروه‌های اجتماعی مورد نظر اثر هنری از اهداف پژوهش محسوب می‌شود. مقاله پیش رو درپی پاسخ‌ به این پرسش است که میان جهان‌نگری هنرمند و آثار او با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه در دورانی که آثار او خلق شده، چه رابطه‌ای وجود دارد. در این راستا نمونه‌هایی از عکس­های دوره قاجار که توسط آنتوان سورگین گرفته شده­اند، با تمرکز بر نقد تکوینی گلدمن و براساس آرای بارت مورد تحلیل نشانه‌شناسی قرار گرفته­اند. بررسی­ها نشان داد که ساختار فکری طبقه­ای که تغییر را در سر می­پروراند ـ که نمود آن در اهداف مشروطه­خواهان مشاهده شد ـ با ساختار اثر هنری که به نمایندگی هنرمند ایفای نقش می­کند، رابطه­ای دوسویه و متقابل دارد و به‌نوعی به یکدیگر وابسته­اند؛ عکاسی محل تلقی این دو ساختار است. در این روند اختلاف طبقاتی و شاه­‌محوری، ساختار معنادار تصاویر نمونه موردی این مقاله است.
 
نسترن شهبازی، بهادر باقری، حسین بیات،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

براساس دسته‌ای از نظریه‌های روایت‌شناسی، گاه ممکن است راوی و بینندۀ رخدادهای داستانی با هم تفاوت داشته باشند. پیوند این‌دست نظریه‌ها در قالب‌های داستانی­ای که خود به‌لحاظ ساختمان، صناعت‌محور و دارای ساختار‌های غیرمتعارف‌اند، باعث پیچیدگی فزایندۀ روایت می‌شود. «خانه‌‌روشنان» از مجموعه‌داستان نیمۀ تاریک ماه اثر هوشنگ گلشیری، از این‌گونه داستان‌هاست. روایت این داستان با ساختاری مبتنی بر زاویۀ دید اول‌شخص جمع، در کنار برهم‌خوردگی نظم زمانی و ابهام‌هایی که در فرایند فهم کیستی روایتگر داستان وجود دارد، شناخت راویان را با مشکل مواجه کرده ­است. این نوشته سعی دارد با تکیه بر زاویۀ دید این داستان، ویژگی‌های منحصربه‌فرد راویان را که شامل سیلان آگاهی و انسان‌وارگی است، بررسی کند و نشان دهد گزینش هوشمندانۀ روایتگر جمعی چگونه توانسته ‌است با منسجم نگه‌ داشتن زبان روایی، درعین غیرمتوازن بودن آگاهی راوی در بخش‌های گوناگون روایت، انسجام ساختاری داستان را حفظ کند.


دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده

تنش از مفاهیم نقد فرمالیستی و ساخت‌‌گرایانه است که در اثر ادبی می‌تواند به کلیتی ساختارمند منتهی شود. بر همین اساس، بررسی تنش در مؤلفه‌های شعری اهمیت ویژه‌ای دارد. با این همه، به نظر می‌رسد علی‌رغم پژوهش‌هایی که متوجه تنش و کاربرد آن در متون مختلف هستند، پژوهش نظام‌مندی که به تنش و عوامل برسازندۀ آن بپردازد، در دست نیست. از سوی دیگر، اشعار منوچهر آتشی بنابر چارچوب ساختاری استوار خود، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است و قرائتی که بتواند مسئلۀ تنش و چگونگی بروز و ظهور آن را در اشعار وی بررسی کند ضروری به نظر می‌رسد. بر همین اساس، در این پژوهش کوشیده‌ایم با رویکردی تحلیلی‌ ـ توصیفی تنش و عوامل برسازندۀ آن را در اشعار منوچهر آتشی بررسی کنیم. بنابراین با تکیه بر گفتمان‌ معمول، گفتمان پدیدارشناختی و گفتمان ساختارشکن به بررسی تنش و چگونگی بروز و ظهور آن در اشعار منوچهر آتشی می‌پردازیم. به این ترتیب، نخست با بررسی ابیاتی از ادبیات کلاسیک، مبانی نظری مورد نظر را تبیین می‌کنیم و درنهایت با خوانش ساخت‌گرایانه، تنش و عوامل برسازندۀ آن را از برخی از اشعار منوچهر آتشی استخراج می‌کنیم. در این پژوهش روشن می‌شود که اگرچه در نگاه نخست آحاد و عناصر یک اثر ادبی در ارتباط با یکدیگر نیستند، در تقابل با هم به سر می‌برند. تنش می‌تواند عناصر موجود در کل واحد را در تقابل یکدیگر قرار دهد و منتهی به کلیتی ساختارمند شود. بنابراین تنش به‌مثابۀ پیوند میان اضداد در اشکال گوناگونی به پیکره‌بندی و ساختمندی شعر منتهی می‌شود.
 


صفحه ۱ از ۱