۴۹۰ نتیجه برای ساختار
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله به بررسی پارامترهای نحوی نظام مطابقه/حالت در منتخبی از زبانهای شمال غربی ایران از جمله تاتی، تالشی و وفسی میپردازیم. بیکر (۲۰۰۸) نشان میدهدکه ارتباط تنگاتنگ میان مطابقه و حالت که چامسکی (۲۰۰۰) آنرا در قالب فرآیند تطابق صورت بندی کرده است یک امر پارامتری است و در همه زبانها مطابقه به حالت ساختاری اسم وابسته نیست. وی در این راستا به وجود دو پارامتر یعنی پارامتر (۱) جهت مدار که اساس آن شرط تسلط سازهای است و پارامتر (۲) حالت- وابسته یا همان فرایند تطابق قائل میگردد و معتقد است که این فرآیند تطابق یا پارامتر (۲) تنها یک پارامتر از مطابقه در دستور جهانی میباشد نه یک اصل. همچنین در یک زبان تمام هستههای نقشی در صورت مطابقه با گروه اسمی به صورتی همگن تابعی از پارامتر تثبیت شده در آن زبان هستند. در این مقاله چگونگی تثبیت دو پارامتر مذکور در هستههای نقشی زمان (T)، متمم نما (C) ، حروف تعریف (D) و افعال کمکی (AUX) ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد که در زبانهای ایرانی مورد وصف هسته نقشی زمان (T) در مطابقه فاعلی تابع پارامتر حالت - وابسته است و در این رابطه پارامتر جهت مدار و شرط تسلط سازهای نقش آفرین نیست و نیز سایر هسته های نقشی به صورت همگنی تابع پارامتر حالت-وابسته هستند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانهای و مصاحبه با سه گویشور بومی زبان بوده است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
تنش از مفاهیم نقد فرمالیستی و ساختگرایانه است که در اثر ادبی میتواند منتهی به کلیتی ساختارمند شود. بر همین اساس، بررسی تنش در مولفههای شعری اهمیت ویژهای دارد. با این همه، به نظر میرسد علیرغم پژوهشهایی که متوجه تنش و کاربرد آن در متون مختلف هستند، پژوهش نظاممندی که به تنش و عوامل برسازندۀ آن بپردازد، در دست نیست. از سویی دیگر، اشعار منوچهر آتشی بنابر چارچوب ساختاری استوار خود، از ویژگیهای خاصی برخوردار است و قرائتی که بتواند مسئله تنش و چگونگی بروز و ظهور آن را در اشعار وی بررسی کند ضروری به نظر میرسد. بر همین اساس، در این پژوهش کوشیدهایم با رویکردی تحلیلیتوصیفی تنش و عوامل برسازندۀ آن را در اشعار منوچهر آتشی بررسی کنیم. بنابراین با تکیه بر گفتمان معمول، گفتمان پدیدارشناختی و گفتمان ساختارشکنانه به تنش و چگونگی بروز و ظهور آن در اشعار منوچهر آتشی میپردازیم. به این ترتیب، نخست با بررسی ابیاتی از ادبیات کلاسیک، مبانی نظری مورد نظر را تبیین میکنیم و در نهایت با خوانش ساختگرایانه، تنش و عوامل برسازندۀ آن را از برخی از اشعار منوچهر آتشی استخراج میکنیم. در این پژوهش روشن میشود که اگرچه در نگاه نخست آحاد و عناصر یک اثر ادبی در ارتباط با یکدیگر قرار ندارند، بلکه در تقابل با هم به سر میبرند، اما تنش میتواند ضمن آنکه عناصر موجود در کل واحد را در تقابل یکدیگر قرار دهد و منتهی به کلیتی ساختارمند میشود. بنابراین تنش به مثابۀ پیوند میان اضداد در اشکال گوناگونی به پیکرهبندی و ساختمندی شعر منتهی میشود.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
مقالۀ پیشرو میکوشد با بهره گرفتن از آراء کلود لویاستروس در اسطورهپژوهی بدین پرسش پاسخ دهد که چرا افسانههای درپیوند با تیپ T۴۱۱ در ایران و مصر، علیرغم پیشینۀ محارمآمیزی در این دو سرزمین، از پذیرش آن سر باز میزنند؟ به باور لویاستروس در پس ظاهر متفاوت اسطورههای مرتبط ساختاری یکسان نهفته است. کشف این ساختار پنهان به یاری شباهت آن با ساختار زبان میسر میشود؛ چراکه اسطوره نیز مانند زبان واحدهای سازندهای دارد که میت / اسطوره-واج نام دارند. با کشف این واحدها و درک ارتباط میان آنها روشن میشود که اسطورههای درپیوند چه پیامی را و چگونه منتقل میکنند. پس از وارسی افسانههای یافتشده، بر پایۀ روش مذکور، روشن شد که این افسانهها نمایانگر دوگانهانگاری ذهن پردازندگانشان هستند؛ زیرا تقابل محارمآمیزی / ممنوعیت محارمآمیزی شالودۀ پیدایش این افسانههاست. این تقابل، خود، برآمده از تضادی است که در ژرفای جان آدمیان ریشه دارد: دوگانۀ طبیعت / فرهنگ. از آنجا که نهی زنا با محارم نقطۀ گسست بشر از طبیعت و آغاز پیدایش فرهنگ است افسانههای ایرانی و مصری در تلاشاند این نباید/باید را در مخاطبان نهادینه سازند و هم از اینرو فرجامی متفاوت با باورهای دینی کهن دارند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در زبان فارسی که ترتیب کلمات آن از نوع SOV است، متمم پرسشی، یا مفعول حرف اضافه ای معمولاً پس از مفعول درجایگاه کانونی قرار میگیرند. با این حال، امکان جابجایی این عبارت به مکانهای دیگر در داخل جمله وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی پردازش جابجایی متمم پرسشی در زبان فارسی با استفاده از پتانسیلهای مرتبط با رویدادها (ERPs) بر اساس مدل پردازش نحوی فریدریچی می باشد. این مطالعه بر روی بخش مرکزی-آهیانه ای مغز) مولفه N۴۰۰ و (P۶۰۰ تمرکز دارد، که طبق مدل مطرح شده توسط فریدریچی در پردازش زبان (۱۹۹۵)،به بررسی ساختار وابستگی پرکننده-خلا وبررسی نمود ذهنی در این عبارات می پردازد چهار جایگاه مختلف متمم پرسشی در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است و ۵۰ جمله برای هر وضعیت ساخته شده است.نتایج نشان میدهد که جابجایی متمم پرسشی باعث پاسخ مغزی متفاوت می گردد بدین صورت که افزایش دامنه N۴۰۰در ناحیه مرکزی- آهیانه ای در جایگاه متمم پرسشی پس از فاعل و P۶۰۰ در جایگاه اولیه یا کانونی متمم پرسشی دیده شد . از این یافته ها میتوان نتیجه گرفت که جابجایی متمم پرسشی در زبان فارسی بر اساس مدل مطرح شده توسط فریدریچی پایه نوروفیزیولوژیکی و می تواند بازنمودی از ساختار وابستگی پرکننده-خلا در نمود ذهنی باشد .
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
انتخاب ساختار معلوم یا مجهول برای گویشور یک زبان، همانطور که از نامش پیداست، صرفا یک «انتخاب» و «گزینش» است و گویشور بنا بر موقعیت و تشخیص خود برای بیان منظور، یکی از این دو جهت را استفاده میکند. این گزینش آگاهانه بین دو ساختار یاد شده، تا زمانی که گویشور به زبان مادری خود سخن میگوید، مسئله ای ایجاد نمیکند. مشکل از آنجایی شروع می شود که فرد بخواهد به زبان دیگری تکلم یا نگارش کند و برای این «انتخاب»، از بین اطلاعات و آموزشهایی که تا آن لحظه کسب کرده، دنبال دلیل میگردد تا به زعم خود اشتباهی مرتکب نشده و بین این دو ساختار، بهترین گزینه را انتخاب کند. مقالۀ پیشرو سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که زبانآموزانی که روسی برای آنها زبان مادری محسوب نمیگردد، چگونه در یک انتخاب آگاهانه ممکن است ساخت مجهول را برگزینند؟ به دیگر سخن، مقالۀ حاضر در صدد مقایسۀ جهت فعل در زبانهای فارسی و روسی و یا رصد نمودن «اشتباهات» زبانآموزان در مواجهه با این مقوله نیست، بلکه از طریق طراحی پرسشنامۀ حاویِ گزینههای «بدون غلط» از بین انواع جملات شبهمجهول، مجهول، معلوم و اجرای آن روی ۸۶ نفر از زبانآموزان رشتۀ روسی در ایران و روسیه (که روسی برای آنان زبان خارجی محسوب میشود) و بر اساس تحلیل پاسخهای آنان، به انعکاس «تمایل» آنها در استفاده از ساختارهای مجهول پرداخته و از این رهگذر، سعی دارد کمکی به مدرسان روسی در آموزش مقولۀ یادشده داشته باشد.
دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
از تجزیه و تحلیل شاهنامه بایسنقری و هفت اورنگ جامی، به کشف مبانی گرافیک بکار برده شده در کتابت این
دو اثر می رسیم که کاربرد علمی در گرافیک نوین پایه گذاری م یشود. یکی از مه مترین اهداف بررسی نگارگری
ایران کشف رموز و اثبات رابطه این آثار با سایر هنرهای سنتی و ادبیات ایران م یباشد و در نگاهی خا صتر رابطه
آن، با هنر کتا بآرایی و گرافیک مشخص م یشود. رشد این هنر که جدای از تاریخ زندگی حامیانش نم ی باشد، در
شیو ههای تولید نگارگری نیز منشا اثر گردیده و همواره در ارتباطی تنگاتنگ با محتوای غنی ادبیات ایران بوده
است. این امر نیز، بستری برای رشد و متعالی شدن فرهنگ این مرز و بوم گردیده و طی این طریق، نیروی
خار قالعاد های را در وجود هنرمندان زبردست این آثار احیا نموده که ایشان را به منبعی ورای قدر ت های مادی
متصل ساخته است. ۱ - حال این سئوال مطرح می شود که چگونه با به کارگیری این دانش نهفته، م ی توان هنر
گرافیک ایران را در شاخه کتا بآرایی و تصویرسازی متحول ساخت؟ ۲ - آیا این شیوه خاص م ی تواند پای ه گذار
سب کهای نو در هنر کتا بآرایی ایرن باشد؟ ۳ - چگونه م یتوان دانشی را که متعلق به قر نهای پیش م یباشد؛ با
اید ههای نو اما پیوسته به اصول و ریشه کهن، پای هگذاری کرد.
دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
فرایند نمایش را به اعتبار نحوه نگرش بدان، از دو دیدگاه اجرایی یا نوشتاری می توان مورد بررسی قرار داد و درباره
جنبه های گوناگون و عوامل مختلف هر یک، جداگانه به تفحص و تتبع پرداخت. آنچه از پی خواهد آمد، بیشتر
تأملی در باب عناصر تشکیل دهنده متون نمایشی است که صرف نظر از اشراف بر متن نمای شهای صحن های،
اصول اساسی آن م یتواند ناظر بر متون نمایشی در سایر رسان هها همچون سینما، تلویزیون و رادیو نیز باشد. درباره
ثمربخش بودن اصولی که عنوان خواهد شد یا کارآیی نداشتن آنها در یاری دادن به علاقه مندان باید گفت؛
فراگرفتن این اصول حتی اگر ایشان را در خلق اثری نمایشی یاری نکند، به دلیل شی و های تحلیلی که در نحوه
ارایه مطالب آن به کار رفته است، بی گمان در رفع معایب آثاری که به وجود آو رد هاند موثر خواهد بود. در همین
خصوص لازم است خاطرنشان شود که صرف به کار گرفتن اصول و قوانین درام نویسی، الزاماً منجر به خلق آثار
نمایشی با ارزش نخواهد شد. رعایت این اصول، تنها می تواند از نظر تکنیکی شرایطی فراهم آورد که اثر نوشته
شده قادر باشد بر پای خود بایستد و از نظر ظاهر، توجه تماشاگر را به خود جلب کند. اینکه ضمن جلب توجه
تماشاگر، چه مطالبی باید به او داده شود که بر عمق بینش و صحت قضاوت وی بیفزاید نیز دارای اهمیت بسزایی
م یباشد یعنی از طریق متن سریال ها، دس تاندرکاران تولید قادر خواهند بود ارزش های فرهنگی و اجتماعی را به
مخاطبان خود ارایه نموده و در حفظ ارزش های فرهنگی جامعه کوشا باشند.
نصرالله امامی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
در این مقاله سعی برآن است که تا به مدد نظریه روایتشناسی ساختارگرا به تحلیل و بررسی دو عنصر مهم روایتگری و توصیف در روایتهای داستانی پرداخته شود. در هر روایت داستانی مکتوبی، روایتگری جنبه اساسی و اولیه آن است که به بازنمایی کنشها، رخدادها و اعمال شخصیتها میپردازد. توصیف نیز عنصر ثانوی هر روایت داستانی است که بازنمایی اشیاء، مکانها و جنبههای ایستای داستان و شخصیتها از طریق آن صورت میگیرد. اگر چه توصیف بدون روایتگری نیز میتواند وجود داشتهباشد، به خودی خود نمیتواند سازنده روایت داستانی شود؛ از دیگر سوی هر چند روایتگری عنصر اساسی هر داستان روایی است، هرگز بینیاز از توصیف نیست. روایتگری جنبه پویای متن است که هم دارای زمان داستان است و هم زمان سخن؛ در حالی که توصیف فقط دارای زمان متن است. توصیفات در متون روایی میتوانند دارای کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین باشند و در عین حال فضای داستان را مشخص کنند. برای ملموس و عملی کردن این بحثهای انتزاعی، شواهد و مثالهایی از هفت پیکر نظامی برگزیدهایم که در آن انواع توصیفها موجود است.
پروین سلاجقه،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
این مقاله جستاری تحقیقی دربارۀ ساختار گزارههای شاعرانه و چگونگی کارکرد هنری آنها در شعر فروغ فرخزاد است. بخش اول مقاله به طرح مباحث نظری دربارۀ کارکرد گزارهها یا واحدهای گفتاری پایه اختصاص دارد. شیوۀ ارائۀ بحثها در این بخش به نحوی است که ضمن تأملی انتقادی بر مباحث مطرحشده در معانی و بیان کلاسیک دربارۀ خبر یا واحد گفتاری پایه، دستاوردهای مطالعات ادبی معاصر را به ویژه در زبانشناسی، نظریه شعری در آرای فرمالیستهای روسی و ساختارگرایان مورد توجه قرارمیدهد. بخش دوم، کاربرد مباحث مطرحشده در بخش اول در اشعار فروغ فرخزاد است. در این بخش گزارههای شعر فروغ به چند دسته اصلی تقسیم شده و شیوۀ ارائۀ تحلیلها در مورد کارکرد این گزارهها به نحوی است که تا حدود زیادی چگونگی تحولات هنری گزارهها را در شعر او به کمک جدولهای آماری نمایش میدهد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
فرایند همودیالیز به منظور تصفیه خون بیمارانی که مبتلا به نارسایی کلیه هستند، مورد استفاده قرار میگیرد. غشاهای همودیالیز معمولاً از پلیاترسولفون هستند که در کنار مزایای ویژه، آبگریزی آن سبب کاهش شدید زیستسازگاری غشای مورد استفاده میشود. در اثر تماس خون با غشاهای همودیالیز پلیاترسولفون، پروتئینهای خون جذب سطح غشا شده و با تشکیل یک لایه پروتئینی سبب بروز مشکلاتی نظیر چسبندگی پلاکتها و انعقاد سلولهای خون میشود. امروزه با استفاده از روشهای اصلاحی، آبدوستی و زیستسازگاری غشاهای پلیاترسولفونی را افزایش میدهند. در این تحقیق به منظور بهبود آبدوستی و جلوگیری از گرفتگی غشاهای پلیاترسولفون از کوپلیمر سه بلوکی دوگانهدوست پلورونیک اف- ۱۲۷ به صورت پلیاتیلن اکسید- پلیپروپیلن اکسید- پلیاتیلن اکسید به عنوان افزودنی در ساخت غشا استفاده شده است. در این کوپلیمر جزء آبگریز پلیپروپیلن اکسید باعث چسبندگی پلورونیک به زمینه پلیاترسولفونی شده و جزء آبدوست پلیاتیلن اکسید سبب آبدوستی غشا میشوند. به منظور بررسی وجود یا عدم وجود پلورونیک اف-۱۲۷ در غشاهای ساخته شده، آزمون طیفسنجی مادون قرمز تبدیل فوریه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای بررسی عملکرد غشاها به منظور دستیابی به بهترین درصد پلورونیک اف-۱۲۷، این غشاها تحت آزمون زاویه تماس با آب، استحکام مکانیکی و آزمایشهای صافش قرار گرفتند. برای بررسی ریزساختار غشاها نیز از میکروسکوپ الکترونی روبشی استفاده شده است. نتایج نشان دادند که با افزایش پلورونیک اف-۱۲۷ اندازه حفرات غشا افزایش و زاویه تماس کاهش یافته و در نتیجه شار عبوری غشا تا L/m۲h۵۵۴ افزایش مییابد. خواص مکانیکی غشاها با افزودن پلورونیک اف-۱۲۷ به زمینه غشا با افت شدید مواجه میشود. نسبت بازیابی شار غشاهای پلیاترسولفون/پلورونیک اف-۱۲۷ نسبت به غشاهای پلیاترسولفون خالص تا %۱۲ افزایش داشته است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
این پژوهش درصدد تعیین جایگاه انواع منابع تأمین مالی بانک میباشد. برای تحقق این هدف بهوسیله استخراج اطلاعات مورد نیاز از صورتهای مالی بانک پارسیان، ساختار سرمایه آن در یک دوره هفت ساله (۱۳۸۲ - ۱۳۸۸) مورد ارزیابی قرار گرفته است.
فرضیه اول تا سوم این پژوهش به بهینه بودن ساختار سرمایه واقعی و هزینه تأمین منابع مالی (هزینه سرمایه) و همچنین خطرپذیری نسبت سرمایه بانک دلالت دارد که این سه فرضیه از طریق چارچوب رسیدن به ساختار سرمایه بهینه (از نظر نسبت سرمایه به داراییهای دارای خطرپذیری، نسبت سپردهها به بدهیها، نسبت سپردههای بلندمدت به کل سپردها و هزینه سرمایه) مورد ارزیابی قرار گرفت و بهینه تشخیص داده شد.
فرضیه چهارم این پژوهش دلالت بر عدم وجود ارتباط بین ساختار سرمایه و هزینه تأمین منابع مالی (هزینه سرمایه) بانک دلالت داشت که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، این فرضیه آزمون و مورد تأیید قرار گرفت. در پایان نیز پیشنهاداتی درخصوص بهینه کردن ساختار سرمایه بانک پارسیان و همچنین تحقیقات آتی ارائه شد.
حسین صافی پیرلوجه، مریم سادات فیاضی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
در این مقاله، ابتدا بهاختصار تبارشناسی پژوهشهای روایتشناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکلگیری رشتهای بهنام روایتشناسی) بیان، و بهطور مشخص ریختشناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی میکنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایتشناسی ساختارگرا و تقابلهای دوگانه، مقولهبندی عناصر روایی و ردهشناسی روایت اختصاص میدهیم. در این بخش، مهمترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن بهاجمال بازگو میشود. در پایان، نگاهی میافکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بودهاند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبانشناختی و بهویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز میکنیم؛ بهاینترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری میباشد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
حضور پرکننده در بستر مواد پلیمری از طریق پدیدههای هیدرودینامیک، برهمکنشهای بین پرکننده-پلیمر و پرکننده-پرکننده، باعث تغییر خواص مکانیکی، دینامیکی-مکانیکی، رئولوژیکی و حتی رفتار تورمی مواد مرکب لاستیکی میشود. تورم در مواد مرکب لاستیکی علاوه بر تاثیر مستقیم بر زنجیرهای پلیمر، ساختارهای دیگری مانند شبکهی پرکننده را نیز تحت تاثیر قرار داده بطوری که خواص مکانیکی بطور ناگهانی کاهش یابد. در این تحقیق، مواد مرکب لاستیک نیتریل-سیلیکا در غلظتهای مختلفی از نانوسیلیکای اصلاحشده تهیه شد و با آزمونهای رئولوژی، مکانیکی، دینامیکی-مکانیکی ساختار مواد مرکب ارزیابی و بررسی شد. همچنین مشخص شد که شبکهی پرکننده نمونهای که حاوی مقدار بیش از آستانه اشباع phr۱۳ پرکننده باشد سهم بسزایی در خواص مکانیکی دارد. جهت بررسی اثر تورم بر ساختار سری مواد مرکب تهیه شده، حلالهایی با درجههای مختلفی از حلالیت بکار گرفته شد. خواص مکانیکی مواد مرکب لاستیکی که در هر یک از حلالها به تورم تعادلی رسیدهاند، اندازهگیری شد. افت خواص مکانیکی نمونههای حاوی ۴/۱۴، ۲۰ و phr۶/۲۵ سیلیکا از حالت خشک نسبت به متورم شده در حلال محتوی ۱۵ درصد تولوئن، بسیار چشمگیر است. تغییرات شدید خواص مکانیکی که در کمترین تورم به حذف سریع شبکهی پرکننده نسبت داده میشود. بنابراین کنترل تورم در قطعات لاستیکی مجاور حلال نقش اساسی در عملکرد این قطعات بازی میکند.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار میدهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ نمیتوان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالودههای جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دوگونه مکمل یکدیگر معرفی مینماید: تحلیل زبانشناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمانمدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متنهای ترجمهشده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شدهاند. تعدادی ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل بهکار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخصکردن تفاوت ساختارهای گفتمانمدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
از آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود گردند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد دارای ساختار سازمانی منحصر به فردی است که سبب می شود سازمان در انجام فرایندها ی خود با اثربخشی بیشتری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین مدل مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان گردیده است. در پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تاثیر گذار بر چابکی سازمان مورد شناسایی قرار گرفته و در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثر گذار اقدام گردیده است. سپس با مطالعه موردی یکی از بزرگترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده مورد ارزیابی قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شده است. در این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تاثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
rnاز آن جا که تغییرات محیطی بر بسیاری از وجوه سازمان اثر گذاشته، سازمان ها باید با استفاده از راهکارهای مناسب خود را به صورت پویا با تغییرات محیطی وفق دهند تا قادر به بقای خود شوند. یکی از بهترین روش ها برای مقابله با تغییرات محیطی، هدایت سازمان به سمت چابک بودن می باشد. سازمانی که به شکل چابک طراحی شده باشد، ساختار سازمانی منحصر به فردی دارد که سبب می شود سازمان در انجام فرایندهای خود با اثربخشی بیش تری عمل کند. بر این اساس یکی از راه های چابکی سازمان ها، شکل دهی مناسب ساختار سازمانی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر چابکی سازمان ها است که منجر به تدوین الگوی مناسب نقش متغیرهای ساختاری بر تسهیل چابکی سازمان شده است.rnدر پژوهش حاضر پس از مطالعۀ دقیق ادبیات موضوعی مرتبط، شاخص های عمومی ساختار سازمانی تأثیرگذار بر چابکی سازمان شناسایی و سپس در ادامه نسبت به یافتن اولویت این شاخص ها و شناسایی سایر شاخص های اثرگذار اقدام شد. آن گاه با مطالعه موردی روی یکی از بزرگ ترین شرکت های توسعه نرم افزاری در ایران، میزان چابکی آن سازمان بر اساس شاخص های شناسایی شده ارزیابی شد. در پایان نیز پیشنهاداتی برای بهبود ساختار سازمانی آن ارائه شد.rnدر این مقاله تلاش شده است تا شاخص های ساختار سازمانی و میزان تأثیر آن ها بر چابکی سازمان و هماهنگ سازی فرایندهای کسب و کار در تقابل با تغییرات محیطی، مورد بررسی نظری و تجربی قرار گیرد.rn
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
ساختار در زبانشناسی تطبیقی، اساسیترین مبحث فرایند ترجمه است. ساختارهای زبانی که در پنج بخش نحوی، صرفی، معنایی ـ لغوی، آوایی و بلاغی قابل مطالعه است، در تحلیلهای بین زبانی نقش بنیادی دارد. دو ساختار نخست یعنی ساختار نحوی و صرفی را ساختار دستوری نیز نامیده اند که در این مقاله تلاش ما به تحلیل این دو ساختار در فرایند ترجمه قرآن کریم منحصر شده است.
مریم سیدان،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
ساختگرایان ادبیات را دارای ساختاری یکسان با زبان می پندارند و در پی گردآوری قواعد نحوی ویژه ای برای آن هستند. ساختگرایی در داستان، بیشتر به بررسی عنصر روایت می پردازد. روایت شناس ساختگرا در پی گردآوری ساختار روایی منسجم و واحدی از حوزه های گوناگونِ داستان است. در این مقاله، یکی از برجسته ترین رمان های فارسی، شازده احتجاب، (۱۳۴۸) نوشته هوشنگ گلشیری با توجه به برخی دیدگاه های منتقدان ساختگرا همچون ژنت، گرماس، برمون، تودوروف و بارت تحلیل شده است. برای این منظور، ساختار شازده احتجاب در سه سطح بررسی شده است: در سطح نخست که عنوان آن «راوی و زاویه دید در شازده احتجاب» است، زاویه دید، شیوه روایت و راوی یا راویانی بررسی شده که شازده احتجاب را روایت می کنند. سطح دوم به بررسی ساختار روایی شازده احتجاب، و سطح سوم به تحلیل ساختاری این داستان نظر دارد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه حفاظت به عنوان گام اول در امر احیاء شناخته می شود، اما بسیاری از بناها و مناطق تاریخی همزمان با حفاظت نیازمند توسعه نیز می باشند؛ درواقع توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی می تواند سبب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط های تاریخی گردد. اما آنچه که در این میان مهم می باشد نیاز به تدوین دستورالعمل هایی جامع پیرامون طراحی اینگونه ساختارهای جدید است. در این راستا و پیش از هر چیز، توجه و درنظر گرفتن اصول پذیرفته شده ی جهانی در این حوزه، ضرورت دارد. امروزه با گذشت حدود دو قرن از آغاز جنبش حفاظت از ثروت های فرهنگی- تاریخی با مجموعه های از منشورها، قطعنامه ها و توصیه های جهانی در زمینه ی مواجه با میراث گذشتگان روبرو هستیم که حاصل تجارب بدست آمده از رویکردهای گوناگون در این حوزه و در کشورهای مختلف جهان می باشند. هدف از مقاله ی پیشِرو، بررسی ایده ها و نظریه ها، توافقنامه ها و منشورهای مرتبط با حضور ساختارهای جدید در زمینههای تاریخی، جهت استفاده از آنها به منظور دستیابی به رهنمودهای طراحیِ ساختارهای جدید در زمینه تاریخی می باشد؛ از اینرو در ابتدا به بررسی تئوریِ نظریه پردازانی پرداخته می شود که تأثیر بیشتری بر رویکردهای پس از خود داشته و زمینه ساز تدوین اصول بین المللی گشته اند؛ سپس در پی آن مفاد توافقنامه های بین المللی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به این حوزه اشاره داشته و توانسته اند اصولی کلیدی را در این خصوص ارائه دهند، بیان می شود. در انتها با تنظیم جدولی براساس رویکرد هر یک از توافقنامه های مورد بررسی، به روند تکاملی این نگرش ها در مقیاس بین المللی پرداخته می شود.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
در بین مواد بشرساخت، ایروژل دارای کمترین ضریب هدایت حرارتی است. کمترین میزان هدایت حرارتی که ایروژل میتواند داشته باشد، معادل هدایت حرارتی گاز هوا، W/mK۰۲۱/۰ است. در برخی کاربردها، هدایت حرارتی بسیار کمتری مورد نیاز است. در این تحقیق از ایروژل نووالاک به عنوان جداکننده در طراحی و ساخت ابرعایق چندلایه با صفحات بازتابشی آلومینیوم استفاده شده است. عملکرد این عایقها به شدت به چگالی، تخلخل و ابعادحفرات جداکنندهای ایروژل و همچنین تعداد لایه در واحد ضخامت کل عایق چندلایه وابسته است. در این تحقیق به منظور کاهش هدایت حرارتی موثر عایقهای چندلایه، دو متغیر چگالی جداکننده ایروژل جداکننده و نسبت تعداد لایه در ضخامت عایق(چگالی لایه)، برای شرایط مرزی دمایی ˚C۲۵ تا ˚C۲۰۰ مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا، با بررسی تاثیر تغییرات چگالی ایروژل نووالاک بر هدایت حرارتی، ایروژل نووالاک با چگالی g/cm۳ ۰۷۶/۰ به عنوان بهترین جداکننده در عایق چندلایه انتخاب شد، و در بخش بعدی، نسبت ۲۵ لایه در هر سانتی متر از ضخامت عایق به عنوان بهترین چگالی لایه انتخاب شد. در نهایت با ساخت عایق چندلایه بر اساس این نتایج، عایق با ضریب هدایت حرارتی موثر حدود W/mK۴-۱۰×۵ بدون اعمال خلا در لایه جداکننده حاصل شد.