۱۰ نتیجه برای زیبایی شناسی
دوره ۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
بررسی و مقایسه ی چگونگی بازتاب مضمون ی مشترک نزد هنرمندان ی از دو فرهنگ و پ ی شینه متفاوت ، درونما ی ه
مقاله حاضر را تشک یل م ی دهد. دو اثر ی که با مضمون مشترک وسوس ه در ا ینجا مورد بررس ی قرار گرفته اند ؛ به
ترتیب وسوسه ی آنتون ی قد یس اثر ه یرونیموس بوش نقاش فلاندر ی اواخر قرن پانزده م یلادی و کمال الد ین بهزاد
نقاش نامدار ا یرانی اواخر قرن نهم و اوا یل قرن دهم هجر ی م ی باشند. این مقاله به بررس ی و کنکاش در نوع نگاه
و رو یکرد ا ین دو هنرمند به مضمون وسوس ه و تلاش آنان برا ی ب یان و روا یت تصو یری آن م ی پردازد و قصد دارد تا
از ا ین رهگذر تفاوت ها و اشتراکات فرهنگ ی و هنر ی م یان هنرمند فلاندر ی و نگارگر ا یرانی را مورد نقد و تحل ی ل
قرار دهد.
مرتضی عابدینی فرد،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف پر آوازه¬ی قرن بیستم، معتقد است که «اثر هنری شیء است در حالیکه از وجه ابدی به آن نگریسته شود» و ویکتور شکلوفسکی، منتقد و نظریه¬پرداز ادبی، نیز هنر را راهی برای «آشنایی¬زدایی» از اشیاء و «نا آشنا» نمودن امور آشنا می¬دانست. معتقدم که میان این دو دیدگاه در خصوص هنر و اثر هنری، نسبت و تشابهی قابل توجه وجود دارد. تأکید ویتگنشتاین و شکلوفسکی بر هنر به قدرت آن در هموار نمودن راهی برای «خوانندگان» (به معنای وسیع کلمه) برمی¬گردد تا اشیاء را فی¬نفسه و خارج از زمینه¬ی معمول¬شان ادراک نمایند. همانطور که شکلوفسکی میگوید «هنر از طرق مختلف، اشیاء را از خودکاری ادراک رها می¬سازد»؛ در مقابل، اشیاء از منظر شیوه¬ی عادی نگریستن تقریباً اصلاً دیده نمی¬شوند یا «هیچ به حساب می¬آیند». در اثر هنری اما وجود اشیاء برجسته میشود. در این نوشتار می¬کوشم نشان دهم که دیدگاه¬های اولیه¬ی ویتگنشتاین در باب زیبایی¬شناسی در هماهنگی با نظریه¬ی فرمالیستی شکلوفسکی در خصوص هنر است.
علیرضا جعفری،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
پول و اقتصاد در اندیشه شعری ازرا پاند
علیرضا جعفری
چکیده
ادبیات و نمودهای مختلف آن همانند شعر در دایره ی گسترده ای از دانش های بین رشته ای قرار می گیرند. همین امر موجب گردیده مناسبات متنوعی میان ادبیات و از آن سو شعر با سایر رشته های دانش وجود داشته باشد. هر چند ممکن است در نگاه اول بعضی از این رابطه ها به نظر ناممکن بیاید. رابطه ی میان شعر و اقتصاد از این گونه است. رویکردهای موجود به مقوله ی شعر بیشتر از منظرهای تاریخی، فرهنگی و هنری، زیبایی شناسانه و اجتماعی بوده و کمتر از منظر اقتصاد به آن نگریسته شده است. این مقوله می تواند موضوع پژوهش های بنیادین و کاربردی در حوزه ی ادبیات و اقتصاد باشد. پژوهشگر با علم به این مسئله تلاش نموده ضمن محدود نمودن ادبیات موضوع، به جنبه های بنیادین آن نگریسته تا مخاطب به کلیدهایی برای ورود به مباحث گسترده تر دست یابد. به این منظور،رابطه شعر و اقتصاد در یکی از بزرگترین شاعران غربی قرن بیستم، ازرا پاند، موضوع پژوهش این مقاله در نظر گرفته شده است. در این مقاله با نگاهی تحلیلی نمودهای مناسبات میان شعر و اقتصاذ را در اشعار و آثار وی ردگیری می کنیم. در نتیجه گیری نیز سعی شده است براساس نتایج به دست آمده از تحلیل های فوق به مقدمه بازگشته و گزاره هایی تفسیری در باب رابطه ی شعر و اقتصاد و ضرورت بازنگری این رابطه بیان گردد.
کلیدواژه ها: ازرا پاند، شعر، اقتصاد، پول، زیبایی شناسی
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: فناوری های نوین، همواره یک چالش در معماری معاصر بوده اند. از اصلی ترین چالشهای معماری ایران در چهار دهه اخیر، آشفتگی بصری و خلا پویایی در نماهای ساختمانها می باشد. هدف اصلی پژوهش پیش رو تبیین جایگاه مصالح نوین در نماهای شهری معماری ایران و اولویتبندی راهکارهایی به جهت به کارگیری مصالح نوین به منظور ارتقا پویایی در نما در ساختمانهای معاصر می باشد.
روش ها: پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات ترکیبی و از منظر روششناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد. بدین منظور در این پژوهش سیر روند بکارگیری مصالح در معماری و تحولات فرمی در معماری معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با استفاده از آنالیز "سوات" عوامل داخلی و خارجی تاثیر گذار بر به کارگیری مصالح نوین تحلیل گردیدهاند و در نهایت دادههای حاصل در غالب سوالات پرسشنامه در اختیار جامعه آماری مورد نظر قرار گرفته است.
یافته ها: به کارگیری مصالح نوین در کنار بهره گیری از ارزشهای فرهنگی و هویت غنی معماری ایران می تواند در پویایی نماهای شهری تاثیر بسزایی بگذارد یافتهها حاکی از آن است که توجه اکثریت متخصصین به جنبههای زیبایی شناختی و ایستایی مصالح در پویایی نماها می باشد و به مؤلفه کارایی کمتر توجه شده است.
نتیجه گیری: این مهم بیانگر آن است که می توان با بهره گیری از شاخصههای موجود در مؤلفه کارایی و همچنین ارتقا کیفی جنبههای زیبایی شناختی و ایستایی مصالح به عنوانیک فرصت، باعث ارتقا پویایی نماهای ساختمانها گردید که در بخش نتیجه گیری به تفصیل بیان شده است.
چیمن فتحی، رامین محرمی، بیژن ظهیری، شهریار گیتی،
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
باوجود هماهنگی و همسانی شاهنامهی فردوسی با آنچه هگل در درسگفتارهای زیباییشناسی درباره ویژگیهای حماسه اصیل برمیشمارد، وی شاهنامه را حماسهای غیرمنسجم و فاقد مرکز عملکردیِ مستقل میخواند که نمیتوان به آن عنوان حماسه واقعی را داد. او حماسه اصیل را جلوه تمامیت جهان یک قوم میداند که حاصل تعینیابی و تظاهر انسانی اسطورههای نامنسجم و نابسامان پیشین، یعنی ایدئالشدگی طبیعت بهوسیله روح است. بنابراین شعر حماسی اصیل را، بهمثابه نخستین مرحله خودآگاهی روح مطلق، میتوان هنر ناب (مطلق) تلقی کرد که با ایجاد نوعی خودآگاهی جمعی در اجتماع تاریخی، از بالاترین درجه همنوایی ذهن و عین برخوردار است. زیباییشناسی شاهنامهی فردوسی هم بر تحقق عینیِ محتوای اساطیری آن، یعنی «ستیزگی و آمیزگی نیروهای متضاد هستی»، از رهگذار گرایشهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و به تعبیر دیگر بر تظاهر یگانگی انداموارِ دوگانهها استوار است. در این مقاله، نخست با استفاده از دیدگاه خود هگل درباره حماسه اصیل و نیز با بهرهگیری از یافتههای پژوهشهای دیگران، به نظرات او درباره شاهنامه پاسخ داده شده است؛ سپس با تکیه بر مقولاتی خاص از «فلسفه روح» هگلی، ازجمله خانواده، نظام نیازها و کشور یا دولت، در مقوله اخلاق اجتماعی، بهشیوه تحلیل تطبیقی، سرشت زیباییشناختی شاهنامه در خلال تمامیت حماسی، در مؤلفههای برونهمسری، تضاد و تمامیت در جهانپهلوان شاهنامه، بنمایههای واگشتی و کلیت در طبقات چندگانه اجتماعی نشان داده شده؛ و بدین ترتیب، با تطبیق عناصر تمامیتبخش حماسی در شاهنامه بر اصلیترین شاخصههای حماسه اصیل هگلی، بیان شده است که شاهنامهی فردوسی نیز، همچون بعضی از بزرگترین حماسههای اصیل جهان، با برخورداری از شاخصترین ویژگیهای حماسه اصیل ـ برخلاف دیدگاه هگل ـ حماسهای اصیل است و ضمن دربرداشتن قدرت انتقال فهم مشترک دینی و اخلاقی از جهان، هنری جهانشمول و ماندگار شمرده میشود.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۶ )
چکیده
إن الصحیفه السجادیّه المتداوله حالیاً، مشتمله علی أربعه وخمسین دعاء رواها عمید الرؤساء رضی الدین أبو منصور هبه الله ابن حامد الحلی.فمن المؤکد أنّ الموجود الآن فی ید المسلمین باسم «الصحیفه السّجادیّه» هو ما رواه الام زین العابدین علیه السلام ولایتطرق الیها اٌدنی شک وشبهه من ناحیه قیمتها واسنادها.
«الصحیفه» کتاب تزکیه وتهذیبها، أما من الناحیه الأدبیه فإنّه یمتلک ناصیه أدب الدعاء والنجوی، وله منزله خاصه یتفرد بها وهو من أجمل النصوص الأدبیه الدینیه.
لو طالعنا هذه «الصحیفه» بدقّه حتی نهایتها لأدرکنا أن الامام کلما استعمل التشبیه والکنایه ولغه المجاز والاستعاره استعملها فی لطف وجمال دون التکلف والتصنّع اللفظی. کلامه کالماء الجاری الّذی یسیل فی مجری لیّن مسترسل بألفاظ بدیعه جمیله مفعمه بالمعانی وتراکیب فصیحه ولم یکن یصدر من الامام تکلّفا والتماساً للصنعه قطّ بل نشأ عن موهبته واستعداده للفصاحه والبلاغه وعن ضمیره التقی السامی مستلهماً معانیه وصیاغه الفاظه من القرآن الّذی هو فوق قدر البشر.
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
در این پژوهش، نظامِ زیباییشناختی گفتمان در شعر «ناقوس» نیمایوشیج بررسی و تحلیل شده است. براساس دیدگاهِ نشانه ـ معناشناختی، نظام زیباییشناختیِ گفتمانی تابع فرایندی حسی ـ ادراکی و رخدادی است که در اثر حضور شوِشی گفتهپرداز در گفتمان شکل میگیرد. شعر «ناقوس» جزو اشعار نمادگرای نیماست که دو نشانۀ مرکزیِ «طنین ناقوس» و «صبح و روشنی» در تعامل با هم و همچنین در تقابل با نماد «شب» فرایند معناسازی را تحت تأثیر قرار دادهاند و سبب شکلگیری نظامی زیباییشناختی در آن شدهاند. پرسشی که مطرح میشود این است که این نظام گفتمانی چگونه در ساختار این شعر شکل میگیرد و دارای چه سازوکارهایی است. درواقع، هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین عناصر دخیل در شکلگیری فرایند زیباییشناختی در گفتمان این شعر است. در این پژوهش ابتدا کنش گفتمانی و مقولهسازی در گفتمان این شعر مشخص شده است. سپس مؤلفههای اصلیِ شکلگیریِ فرایند زیباییشناختی، ازجمله شرایط حسی ـ ادراکی و شوشی، نمایههای زبانی، انقطاع و زمان بررسی شدهاند. نتایج حاصل نشان میدهد که گفتمان این شعر دارای ویژگیهای شوشی و رخدادی است و گفتهپرداز توانسته است به شیوۀ نمادگرایانه و با مقولهسازیهای گزینشی (ناقوس) و سریالی (روشنی و صبح) و با ایجاد گسست در نظام پیوستاری زبان از طریق صناعات بلاغی و افعال مؤثر و بهکارگیری زمانِ روایتکننده در وجه کلانی و غایتی و عبور از نشانههای منجمد و تثبیتشده به نشانههایی سیال، گفتمانی با ویژگیهای زیباییشناختی بهوجود آورد.
دوره ۱۸، شماره ۷۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که مبانی معناشناسانه در زیبایی شناسی فرید الدین عطار نیشابوری چیست. برای رسیدن به پاسخ این پرسش با شیوه توصیفی –تحلیلی ابتدا مبانی، زیبایی، زیباشناسی و شناخت با توجه به کتابهای فلسفی و هنری تعریف شد. پس از آن به دلیل قابل تعریف نبودن زیبایی به مؤلفههای آن پرداخته شد. مبانی معناشناختیزیبایی شناسی در عرفان اسلامی شامل سه دسته مبانی معناشناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی میشود. در این پژوهش معناشناسی زیبایی شناسی در چهار اثر عطار مورد بررسی قرار گرفته است. مبنای اول، تعریف زیبایی در عرفان و از دیدگاه عطار است که شامل همه هستی است؛ زیرا عالم ناسوت، آینه عالم لاهوت است و همه انعکاس نور الهی است. مبنای دوم معیارهای زیبایی است و دست کم هفت معیار زیباشناختی عطار توضیح داده شد. بر اساس آن میتوان گفت مبنای اصلی تشخیص زیبایی از نظر عطار، توجه به وجه الله است؛ یعنی با حواس ظاهری از عالم فیزیک با عقل اشراق یافته به متافیزیک و منشأ حُسن رسیدن و با ابزار دل و تزکیه به کشف معدن حُسن نایل شدن است. مبنای سوم رازگشایی از زیباییهای در پرده است. ثمره تجربه درونی کشف زیبایی، ایجاد نشاط، امید، حیرت و لذت درک وقت در کاشف آن است.
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳- )
چکیده
از اواسط هزاره نخست پیش از میلاد، به تدریج روابط دوجانبه ای میان مردمان ساکن فلات ایران و یونانیان به وجود آمد. این روابط که، جنبه های خصمانه ی آن نظرات را بیشتر به خود جلب کرده است، منجر به تأثیر و تأثراتی در فرهنگ و هنر این مردمان شد. پژوهش در کم و کیف این روابط، پایه ای مهم در شناخت این دو فرهنگ است.
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا در میان تأثیرات قابل توجهی که هلنیسم بر فرهنگ و هنر دوره پارت گذاشته، با بررسی تأثیراتی که اصول و قوانین زیبایی شناسی یونان بر پیکرتراشی دوره پارت نهاده، به نتیجه ای کلی در مورد مسیر تحول هنر دوره پارت دست یابند.
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
از اواسط هزاره نخست پیش از میلاد، به تدریج روابط دوجانبه ای میان مردمان ساکن فلات ایران و یونانیان به وجود آمد. این روابط که، جنبه های خصمانه ی آن نظرات را بیشتر به خود جلب کرده است، منجر به تأثیر و تأثراتی در فرهنگ و هنر این مردمان شد. پژوهش در کم و کیف این روابط، پایه ای مهم در شناخت این دو فرهنگ است.
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا در میان تأثیرات قابل توجهی که هلنیسم بر فرهنگ و هنر دوره پارت گذاشته، با بررسی تأثیراتی که اصول و قوانین زیبایی شناسی یونان بر پیکرتراشی دوره پارت نهاده، به نتیجه ای کلی در مورد مسیر تحول هنر دوره پارت دست یابند.