جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای زبان ادبی
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
بازی افزونبر نقش و کارکرد مهمی که در زندگی کودک دارد، به تکامل و رشد او نیز کمک میکند. ازجمله کارکردهای مهم بازی رشد و درمان جسم، رشد اخلاقی و اجتماعی و تربیت کودک است. افزونبراین، بازی از نظر زبانی و ادبی نیز اهمیت دارد و نیازمند بررسی و مطالعه است؛ به ویژه برخی از بازیها که به بازی زبانی موسوماند و تنها با حرکات زبان پدید میآیند. بازی زبانی گونهای از کارکردهای زبانی است که درواقع با ذهن کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان در پیوند است. این گونۀ زبانی بهمثابۀ «متن» در ژانر اصلی ادبیات شفاهی و حوزۀ ادبیات تعلیمی جای میگیرد؛ زیرا ضمن حفظ جنبۀ تفریحی و سرگرمی، در آموزش زبانی و ذهنی نیز تأثیرگذار است. در این پژوهش با گردآوری و ذکر مواردی از زبانگیرها و ترانههای بازی کُردی ایلامی، ویژگیهای این گونۀ زبانی و عوامل ایجاد آنها به روش کتابخانهای و شیوۀ توصیفی- تحلیلی مطالعه و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که وزن باستانی هجایی، توزیع (همحروفی)، جناس، تکرار، تنافر حروف، جابهجایی و ... از مهمترین ویژگیهای ادبی بازیهای زبانی است.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
برجستهسازی از طریق ساخت و کارکرد هنری قید و گروههای قیدی یکی از تمهیدات تبدیل زبان روزمره به زبان ادبی در اشعار شاملو است. بسامد گونههای مختلف، ساختهای گوناگون و نقشی که گروههای قیدی در ایجاد موسیقی و صور خیال و توصیف و فضاسازی در اشعار شاملو دارد، حاکی از این است که او به این مقوله زبانی توجه خاصی داشته و از آن به عنوان یکی از عوامل برجستهسازی و آفرینش زیبایی در اشعار خود بهره برده است.
شاملو از دو جنبه صوری و محتوایی گروههای قیدی در برجستهسازی اشعارش بهره برده است. ساختهای چندباره و پیوسته گروههای قیدی که از «هسته+ پیرو توضیحی» تشکیل شده است و شیوه جایگزین کردن آنها در محور همنشینی زبان و استفاده از آنها در ایجاد گونههای مختلف موسیقی، مهمترین کارکرد جنبههای صوری و ساخت تصاویر و صورتهای خیالی ابتکاری از قبیل تشخیص، آشناییزدایی در تشخیصهای مبتذل و عادیشده، تعلیل در تشخیص، تشبیه، نماد سازی و متناقضنمایی و غیره کارکرد جنبه محتوایی گروههای قیدی در برجستهسازی اشعار شاملو به شمار میآید.
دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
در این مقاله کوشش میشود، ابتدا از دیدگاهی برونمتنی و جامعهگرایانه، برخی از شاخصترین شعرهای متعهّد نیما در دهههای بیست و سی واکاوی، و سپس در جستاری درونمتنی و زبانشناسانه، کیفیّت هنری و ادبی این اشعار نشان داده شود.نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است، نشان میدهد که از دیدگاه برونمتنی، بازنمایی ایدئولوژیک اشعار نیما و خوانشهای ایدئولوژیک حزب توده از آن اشعار، این گمان را تداعی میکرد که شاعر فقط در تعهّد به حزب توده شعر میسراید. مفسّران و منتقدان نزدیک به حزب توده، فضایی منطبق با آرمانهای خود در خوانش و تفسیر شعرهای متعهّد نیما به وجود آوردند که بنا بر آن از اشعار حتّی فقط با گرایش اجتماعی، قرائتهایی ایدئولوژیک ارائه میشد. پس، اشعار اجتماعی نیما از سوی گفتمان مسلّط با سویۀ سیاسی همراه با نیّات حزب خوانده و شایع میشد؛ امّا در واقع، تعهّد نیما به اجتماع و به طور کلّی چپگرایی بود و نه به حزب توده. از دیدگاه درونمتنی و زبانشناسانه نیز نیما در اشعار متعهّدش هرگز «ادبیّت» کلام خود را قربانی صراحت و شعارهای متعهّدانه با زبان ارجاعی و ترغیبی نکرده و با هنجارگریزیهای معنایی، بویژه نمادگرایی به برجستهسازی دست زده است و با متن «باز»، مخاطبان را به عرصۀ تولید معنا وارد کرده است.
مهدی ظریفیان، محمد جعفر یاحقی، همایون کاتوزیان،
دوره ۱۵، شماره ۵۸ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم ادبیات دوران مشروطه عنصر تندزبانی است که از آن به «ناشکیبایی زبانی» تعبیر میکنیم. این ویژگی در دو ساحت بروز میکند: یکی خشونتدرونگروهی (یعنی هتاکیهای ادیبان نسبتبه یکدیگر) و دیگری برونگروهی (یعنی هتاکی به افراد و نهادهای خارج از حوزۀ ادبیات). هجو و تندزبانی در ادبیات کلاسیک ایران نیز وجود داشته است، اما این پدیده در ادبیات عصر مشروطه چند ویژگی دارد: اول هدف آن که از مباحث شخصی و حوزۀ خصوصی به عرصۀ اجتماع کشیده و به تندزبانیِ سیاسی بدل میشود. دوم عرصۀ انتشار آن که از دیوانهای اشعار به روزنامهها و نشریههای عمومی منتقل میشود. سوم، وجود نوعی شعر غیررسمی و بداهه است که شخص هجاگو قصد قطعی برای انتشار و عمومیت دادن به آن نداشته، اما به دلایل مختلف منتشر شده است. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با ارائۀ نمونههای متعددی از خشونت لفظی در هر دو ساحت ذکرشده، تصویری از وضعیت ادبی عصر مشروطه ارائه میدهیم. سپس با بررسی وضعیت سیاسی ـ اجتماعی این دوران، انگیزهها و علل بروز پدیدۀ خشونت ادبی را میکاویم. نتیجۀ این تحقیق نشان میدهد که اختلاف سیاسی، رقابت بر سر پایگاه اجتماعی، بیتوجهی به صورت و ساختار شعر و ضعف در زبان ادبی و برجسته کردن رذیلتهای اخلاقی طرف مقابل انگیزههای بروز تندزبانی در این دوره هستند. همچنین بیثباتی سیاسی و رواج هرج و مرج، بیاعتنایی به اصل مدارا و اصرار بر تعصب، علل اجتماعی و سیاسی رواج این پدیده هستند.