جستجو در مقالات منتشر شده


۳۱ نتیجه برای زال


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

در سال­های اخیر، تهیه سازه­های لیفی ایروژلی منعطف، مستحکم و دوست­دار محیط­زیست، مورد توجه محققان قرار گرفته است. در تحقیق حاضر، سازه لیفی جدید سیلیکاایروژل/الیاف بازالت برای اولین بار با استفاده از الیاف بازالت و نانوساختار سیلیکاایروژل بر اساس فرآیند سل-ژل دومرحله­ای و روش خشک­کردن در فشار محیط و با غوطه­ورسازی لایه­ی الیاف بازالت در سل سیلیکا تهیه شد. ذرات نانوساختار سیلیکاایروژل با استفاده از آزمون­های میکروسکوپ الکترونی روبشی میدان وسیع (FE-SEM) و جذب و واجذب نیتروژن، شناسایی و گروه­های شیمیایی، خواص آب­گریزی و زبری سطح الیاف بازالت و سازه با استفاده از آزمون­های مختلف شامل آزمون­ طیف سنجی مادون قرمز (FTIR)، زاویه تماس و زبری سطح بررسی شد. نتایج نشان دادکه ذرات نانوساختار سیلیکاایروژل حاصل، چگالی g/cm۳ ۳۴/۰، تخلخل ۸۵% و سطح مخصوص m۲/g ۷۵۰ دارند. اندازه حفرات در محدوده ۲-۲۲ نانومتر بوده و میانگین آن­ها ۵/۱±۷ نانومتر است. بررسی ریخت­شناسی الیاف و سازه حاصل نشان داد که تشکیل ذرات نانوساختار سیلیکاایروژل و پوشش آن­ها بر سطح الیاف بازالت در اثر فرایند سنتز سل-ژل به­طور موثری صورت گرفته و منجر به ایجاد خواص آب­گریزی شدید در الیاف بازالت آب­دوست شده است. به­طوری­که زاویه تماس الیاف بازالت با آب از ۰ درجه به ۱۱۴ درجه در سازه حاصل افزایش پیدا کرد. همچنین زبری سطح الیاف بازالت در اثر پوشش­دهی با سیلیکاایروژل، به میزان قابل­ملاحظه­ای افزایش یافته و افزایش حجم سل در تهیه سازه حاصل منجر به پوشش­دهی بیشتر سطح الیاف بازالت با ذرات سیلیکاایروژل شده و بنابراین افزایش زبری سطح الیاف از ۶/۳ به ۱۱ میکرومتر را درپی داشت. 

دوره ۲، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

مساله‌ای که در این مقاله پیگیری می‌کنیم آن است که آیا دوحمل‌گرایی ماینونگی موجه است؛ و فرضیه ما آن است که موجه نیست. به‌رغم اینکه نظام‌های منطقیِ دوحمل‌گرا ویژگی‌های صوری و معناشناختیِ اساساً متمایزی به حمل متداول و حمل ماینونگی (یا رمزانشی یا درونی) نسبت می‌دهند، خود دوحمل‌گراییِ ماینونگی خلاف شهود است. نشان می‌دهیم که وجوه اختلاف ادعاییِ این دوگونه حمل، فارغ از طبیعت این حمل‌ها هستند. اینکه گزاره‌های رمزانشی (یعنی آنها که حاوی حمل رمزانشی هستند) صرفاً در قالب نسبت‌های یک‌موضعی صورت‌بندی می‌شوند، اینکه نمی‌توان از آنها خاصیت‌های مرکب انتزاع کرد، اینکه مقید به بستار منطقی، ناتمامیت و ناسازگاری هستند، و اینکه اتفاقی نیستند، هیچ‌یک برآمده از سرشت رمزانش نیست و به کار تمایز نهادن میان انواع حمل نمی‌آید. همچنین معناشناسی‌های نظام‌های دوحمل‌گرا تنها هنگامی شهود‌های ما درباره طبیعتِ اشیاءِ ماینونگی را پاس می‌دارند که شهودهای دیگر ما درباره ثبات معنای حمل یا ثبات معنای شیء را نادیده انگارند.
 

دوره ۲، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده

این مقاله به بررسی ساختار داستانی زال و رودابه (در جلد ۱ شاهنامه فردوسی) می پردازد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستان ارائه می کند و سپس، ضمن بررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عتاصر به جستجوی این ویژگیها در متن «زال و رودابه» می پردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست می یابد که متن مورد نظر، روایی- نمایشی است و در آن عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داستان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علیّ، آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشدد.
حسینعلی قبادی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

در میان رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت، نقد روانکاوانه ی آثار هنری و تحلیل متون ادبی از منظر روانشناسی از ویژگی خاصی برخوردار است. فروید به عنوان بنیانگذار روانکاوی توانست با توجه به دریافت های جدید و نوآورانه ی خویش از روان انسان و کشف ابعاد جدیدی از وجود آدمی، قرائت تازه ای را از متون ادبی و اساطیری و آثار هنری به مخاطبان خود ارائه دهد. توجه وی به تحلیل روانی مولف از خلال اثرش، بزرگترین دستآورد او در این زمینه بود. پس از وی نقد روانکاوانه دستخوش تحولات گوناگونی شد که یونگ، آدلر، ارنست جونز، اریک اریکسون از جمله ی فعالان در زمینه ی تحول و پرورش این روش نقد بودند. در جریان این تحولات یکی از برجسته ترین روش های تحلیل آثار ادبی، نقد و تحلیل شخصیت های اثر ادبی از منظر روانشناسی است که توسط شاگردان فروید بویژه ارنست جونز پیگیری شد و به عنوان یکی از برجسته ترین رویکردهای نقد روانکاوانه ی کلاسیک مطرح گردید که این روش به دلیل پویایی و ساختارمندی خود، تا زمان کنونی نیز به صورت رویکردی برجسته و مطرح در نقد روانکاوانه ی مدرن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین در این تحقیق سعی بر آن شده است که شخصیت زال در شاهنامه از نگاه روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و ویژگی روانی این شخصیت در چارچوب نظریه عقده ی حقارت و برتری جویی آلفرد آدلر تحلیل و بررسی شود.

دوره ۳، شماره ۹ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

اسفناج یکی از مهمترین سبزیهای برگی خانواده چغندریان می باشد. این گیاه بومی ایران بوده و از نظر ارزش غذایی اهمیت ویژه دارد. در این تحقیق عناصر معدنی (مانند پتاسیم، کلسیم، منیزیم، فسفر، آهن، مس، روی)، پروتئین، فیبر کل، چربی کل، اگزالیک اسید، ترکیبات فنلی و اسیدهای چرب هفت رقم اسفناج ایرانی (اراک، خرم آباد، شیروان، بجنورد، کرج، ورامین و لاهیجان) تجزیه و مقایسه شد. نتایج نشان داد که رقم اراک دارای بیشترین مقدار پتاسیم، کلسیم و مس، رقم لاهیجان دارای بیشترین مقدار منیزیم و پروتئین، رقم ورامین دارای بیشترین مقدار فسفر، روی، فیبر و چربی، رقم خرم آباد دارای بیشترین مقدار آهن بود. کمترین مقدار اگزالیک اسید در رقمهای کرج و لاهیجان اندازه گیری شد (۵۳,۸ میلی گرم در ۱۰۰ گرم وزن تر). ترکیبات فنولی رقمهای مورد مطالعه تفاوت معناداری داشتند و بیشترین ترکیبات فنلی مربوط به رقم شیروان بود (۱۱۰ میلی گرم تانیک اسید بر گرم وزن خشک). بیشترین درصد لینولنیک اسید (w۳) مربوط به رقم اراک و بیشترین درصد لینولئیک اسید (w۶) متعلق به رقم لاهیجان بود. بنابراین اسفناجهای ایرانی دارای مقدار قابل توجهی عناصر معدنی از جمله پتاسیم، فسفر، آهن، مس، روی، فیبر، پروتئین، ترکیبات فنولی و اسیدهای چرب ضروری (لینولنیک (w۳) و لینولئیک (w۶)) هستند که باید در برنامه های غذایی استفاده شوند.

دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

خرفه با نام علمی Portulaca oleracea L. گیاهی یکساله و تابستانه متعلق به خانواده Portulacaceae است. اگرچه خرفه بعنوان علف هرز در مزارع می روید، ولی در مناطق جنوبی کشور به طور وسیع مورد کشت قرار می گیرد. خرفه به علت داشتن اسیدهای چرب غیر اشباع و ارزش غذایی بالا حایز اهمیت است. به منظور بررسی اسیدهای چرب، اگزالیک اسید و عناصر معدنی (پتاسیم، کلسیم، منیزیم و آهن) ارقام خرفه ایرانی این پژوهش انجام شد. ارقام بهبهان، اهواز، برازجان و رقم تهران در گلخانه کشت شدند. اندازه گیری اسیدهای چرب با گازکروماتوگرافی نشان داد که لینولنیک اسید (امگا-۳) برگ و بذر بترتیب ۳۰,۱۵-۱۹.۶۹ و ۲۹.۸۱-۱۹.۴۲ درصد بود. مقدار اگزالیک اسید برگ ارقام بین ۴۰ تا ۸۰ میلی گرم در ۱۰۰ گرم ماده تر متغیر بوده و کمترین مقدار آن در رقم برازجان اندازه گیری شد. میزان ماده خشک برگ از ۴.۷۱-۴.۲۵ درصد متغیر بود. بیشترین مقدار پتاسیم و کلسیم در برگ رقم برگ رقم برازجان و مقدار آهن در رقم بهبهان بود. از عناصر معدنی مقدار منیزیم در رقم جمع آوری شده از مزارع تهران ۸۴.۷۸ میلی گرم در ۱۰۰ گرم ماده تر بود. میانگین مقدار پتاسیم، منیزیم، کلسیم و آهن ارقام ایرانی بترتیب ۵۰۰، ۶۶، ۱۵۴ و ۳۱ میلی گرم در ۱۰۰ گرم ماده تر بود. این پژوهش نشان داد که ارقام خرفه ایرانی منبع غنی اسید چرب امگا-۳، عناصر معدنی ضروری و دارای میزان اگزالیک اسید کمی بوده و برای تغذیه انسان توصیه می شوند.

دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

خداناباوران معتقدند که علم جدید حامی و پشتیبانِ نوعی از ایده‌ی خداناباوری‌ست؛ دست کم در نظر برخی از آنان مبنای متافیزیکی علم جدید هیچ جایگاهی برای پذیرش باورهای ایمانی خداباوران باقی نمی‌گذارد و درنتیجه، علم‌گرایی و خداباوری ناسازگارند. اما، در میان فیلسوفان استدلال‌هایی وجود دارد که می‌تواند نشان دهد سخن فوق چندان قابل دفاع نیست و به‌عکس، دلایل خوبی له سازگاری علم و خداباوری وجود دارد. در این مقاله سعی می‌کنیم نشان دهیم که مبتنی بر معرفت‌شناسی پلنتینگا از یک‌سو، و نظریه‌ی هرمنوتیک متن مقدس غزالی در سوی دیگر، نه‌تنها علم‌گرایی و خداباوری تعارض جدی‌ای با یکدیگر ندارند؛ بلکه می‌توانند بعنوان اموری به‌هم وابسته یا مکمل درنظر گرفته شوند.
 

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

خرد مفهوم پیچیده ای است که هنوز تعریف واحدی از آن ارائه نشده است. بااین‌حال میان صاحب نظران در این مورد که خردمندی مشتمل بر دانش، بینش، تأمل، تلفیق منافع فرد با رفاه دیگران است، توافقی کلی وجود دارد. به دلیل ماهیت رازگونه خرد، این مفهوم، موضوع تحقیق در زمان ها، مکان ها و فرهنگ های مختلف بوده است. ازآنجاکه خرد بافرهنگ ارتباط نزدیکی دارد و تعریف مشخصی در فرهنگ ایران برای آن بیان‌نشده است، بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی تطبیقی ویژگی‌های رفتار خردمندانه در شخصیت زال بر اساس مدل سه‌بعدی خرد آردلت، به تحلیل و تفسیر خرد و ویژگی‌های خردمندی در شاهنامه پرداخته است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی انجام‌شده است. جامعه آماری پژوهش شامل شاهنامه ی فردوسی بود که از طریق نمونه گیری هدفمند، شخصیت زال به‌عنوان فرد خردمند انتخاب شد. متن شاهنامه با روش تحلیل محتوا و با استفاده از سه فرایند پیاده‌سازی، کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها نشان می دهد که ویژگی‌های خردمند بودن شامل«دین‌داری و اخلاق»، «تفکر/ آگاهی»، «ادراک حقایق و عدم ذهنیت گرایی/ فرافکنی»، «همدلی/ عاطفی و حمایت/ خدمت کردن»، «ارتباط و کسب تجارب و ارزش‌های فرهنگی» است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که مفهوم خرد را می توان در قالب پنج بعد مختلف «معنوی، شناختی، تأملی، هیجانی، اجتماعی و فرهنگی» بیان کرد. بر این اساس این مطالعه جنبه‌های خردمندی را ازنظر فردوسی نشان می دهد

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

عزالدین مناصره (۱۹۴۶- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی‌تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی به‌شمار می‌آید که موضع­گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با نگاهی نقدی به بررسی امپریالیسم فرهنگی غرب در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش‌های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. رویکرد فرهنگی-سیاسی، با اتکا بر گفتمان ساختارشکنانه ژاک دریدا، چارچوبی است که ناقد از آنها سود جسته و به یاری آن، ضمن بررسی مکاتب نقد ادبی، به بررسی آرای نظریه‌پردازان و پژوهشگران عرصه ادبیّات تطبیقی و زوایای پنهان و هدفمند آن پرداخته است. یافته‌های پژوهش، بیانگر آن است که مناصره با وام‌گیری نگرش دریدایی به پروژه «دیگری‌سازی»، به دگرگونه فهمیدن و اندیشیدن در پژوهش‌های ادبیّات تطبیقی، نحوه بازنمایی غرب از شرق و برتربینی سلطه‌گر بر سلطه‌پذیر و واسازی این نوع نگرش و سپس ردیابی تداوم آن در مطالعات تطبیقی پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل دیدگاه‌های عزالدین مناصره در نقد فرهنگی تطبیقی پرداخته می‌شود.

فاطمه رضوی، مریم صالحی نیا،
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

بررسی آثار ادبی براساس رویکرد پساساختگرایی یکی از روش‌های نوین تحلیل متن است که، به منظور داشتن دیدگاهی انتقادی به دانش بدیهی انگاشته شده، به دنبال تناقض‌هایی درون متن می‌گردد تا بدین وسیله تقابل‌های دوگانه‌ای که متن را شکل می‌دهد شالوده‌شکنی کند و نشان دهد این تقابل‌ها بر بنیاد استواری قرار ندارد. بر اساس مطالعات بسیار گسترده-ای در گفتار و نوشتار زنان در سال‌ها و فرهنگ‌های مختلف، شاخصه‌هایی به‌عنوان سبک زنانه به آثار زنان نسبت داده شده است که، خارج از معنای ارزش‌گذارانه‌ای که در تقابل‌های دوگانه وجود دارد، سبک زنان را در تقابل با سبک سخنِ مردان قرار می‌دهد. این ویژگی‌ها عبارتند از: کاربرد فراوانِ صورت‌های بیانگر، صورت‌های مبهمِ زبان، کاربرد فراوان منادا، جملات معترضه و عاطفی، بسامد زیاد جملات ناتمام، گرایش به ساده‌نویسی و جزئی‌نگری، سخن گفتن از موضع ضعف و عدم اقتدارگرایی، کاربرد فرایندهایی که فعالیت ذهنی زیادی نمی‌طلبد. در این مقاله برآنیم بر اساس بررسی شالوده‌شکنانۀ سبک زنانه در خاطرات تاج-السلطنه که در شمارِ اولین روایت‌های تاریخی و داستان‌های زندگی‌نامه‌ای از زبان زنان محسوب می‌شود، و مقایسۀ آن با روایت زندگی‌نامه‌ایِ مردانه که در بافت و موقعیت یکسان توسط عزیزالسلطان نوشته شده (خاطرات ملیجک)، نشان دهیم که نسبت دادن برخی از این شاخصه‌ها به سبک زنانه اساس محکمی ندارد و با تغییر عوامل اجتماعی و فرهنگی تغییر می‌کند. شواهدی که ما را به این مهم رهنمون می‌شود عبارت‌اند از سخن گفتن از موضع قدرت، وجود صدای فعال، کاربرد پر بسامدِ فرایندهای پیچیدۀ ذهنی در خاطرات تاج-السلطنه.

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

رویکرد واقع‌گرایانه‌ی تاریخی در رمان «الزلزالِ» طاهر وطار علیرضا کاوه نوش‌آبادی *، د.کبری روشنفکر ، د.فرامرز میرزایی چکیده جامعه الجزایر طی تاریخ پرفراز و نشیبش، انقلاب‌های متعددی را تجربه کرده است، انقلاب تاریخی ۱۹۶۲م ضد استعمار فرانسه، انقلاب کشاورزی و پدیده‌ی اصلاحات ارضی ۱۹۷۱م از جمله مهم‌ترین رخدادهای واقعی به شمار می‌روند که تاریخ معاصر الجزایر آن را به خود دیده است. از این رو بدیهی می‌نماید ادبای برجسته و متعهد الجزایری، این رخدادها را زیر ذره-بین قرار داده و از منظر خود در این‌باره قلم زنی کنند. طاهر وطار (۲۰۱۰-۱۹۳۶م)، از جمله بزرگترین رمان‌نویسان الجزایر، در رمان «الزلزال» خود، با نگاهی واقع‌گرایانه به برخی از مهمترین مسائل تاریخی جامعه‌ی خود می‌پردازد. پرداختن به پدیده‌ی اصلاحات ارضی و یا انقلاب کشاورزی، استعمار، آزادی و مسائل ریز و درشت مرتبط با آنها، پدیده‌هایی واقعی به شمار می‌رود که نویسنده با خلاقیت ادبی خود، آن‌ها را بازآفرینی می‌کند. اندیشه‌ی سوسیالیستی حاکم بر رمان در مسائلی چون تبعیض های اجتماعی، عدم امنیت و آرامش، و ظلم و جور و ... نمود پیدا کرده و راه‌حل رهایی از همه‌ی این مشکلات و وقائع تاریخی- اجتماعی در انقلاب‌های سوسیالیستی خلاصه می‌شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در صدد واکاوی نوع رویکرد نویسنده، در پرداختن به موضوعات اساسی رمان است و با توجه به تطابق رمان «الزلزال» با بسیاری از ویژگی‌های رمان تاریخی- رئالیستی، به نظر می‌رسد می‌توان رویکرد نویسنده را در این رمان، واقعگرایانه‌ی‌ تاریخی توصیف کرده و آن ‌را یک رمان تاریخی- رئالیستی قلمداد کرد.

دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

 ماده و ابزار اصلی در مطالعات ادبی- عرفانی را زبان تشکیل می‌دهد؛ بدین سبب، علم زبان‌شناسی بیش از هر دانش دیگری می‌تواند رهیافت‌های کاربردی را در این زمینه به ادبیات عرضه کند و حاصل این مطالعات، درعین استفاده متقابل این دو رشته از یکدیگر، شکل‌گیری حوزه‌ای بینارشته‌ای باعنوان زبان‌شناسی ادبی- عرفانی است. یکی از نظریات کاربردی در این میان، نظریه مربوط به پیش‌انگاشت‌ها و انگاره‌های زبانی است که با بررسی شرایط اقتضا و تناسب گزاره در محیط و بافتی که در آن اظهار می­شود، می­تواند ما را در تحلیل برخی جنبه‌های ناپیدای معنا در یک گزاره معرفتی- ادبی یاری رساند. این مبحث با تمام انواع نظریه‌های زبان‌شناسی در تعارض و غالباً واجد صبغه‌ای معناشناختی و گاه کاربردی است. مقاله حاضر درصدد اثبات این مدعاست که چگونه پیش‌انگاشت‌های زبان‌شناختی می‌تواند سیر تطور موضوع سماع عرفانی را از طریق ارتباط آن با مقتضیات بافت هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و فرهنگی ترسیم کند و درکل، به ارائه مخاطب‌شناسی ارتباط عرفانی بپردازد. در پایان، این نکته تبیین خواهد شد که دستیابی به پیش‌انگاشت‌های مزبور هدف غایی دو شخصیت نامدار عرفان و ادب، امام محمد غزالی و مولوی بلخی، از ورود به مبحث سماع عارفانه است و کوشش می‌شود فواید و نتایج آن در سنت‌های عرفانی و ادبی آشکار شود.  

دوره ۸، شماره ۳۴ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

امام محمد غزالی یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان اسلام است و دو کتاب‌ وی، احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت از مهمترین کتابها در زمینه اخلاق و تصوّف اسلامی است. کیمیای سعادت در برگیرنده اندیشه‌های عرفانی و اخلاقی است. اخلاق موردنظر غزالی بر اخلاق دینی متکی است که از تفکر در قرآن نشأت گرفته است. «نفس» از مهمترین مباحث اخلاقی – عرفانی است و غزالی در کتاب کیمیای سعادت به آن پرداخته است. در این پژوهش ضمن تشریح نفس از دیدگاه غزالی در کیمیای سعادت، درصدد مأخذ‌شناسی آرای غزالی و میزان تأثیرپذیری درباره نفس از آثار پیشینیان از جمله اللمع فی التصوف، قوت القلوب، حقایق التفسیر، شرح تعرف، رساله قشیریه و کشف المحجوب است. تأثیرپذیری غزالی از اندیشمندان و عارفانی چون ابن‌سینا، ابوطالب مکی، قشیری مشهود است. در این جستار به روش تحلیلی - توصیفی آرای غزالی درباره نفس در کتاب کیمیای سعادت و موارد مشابه در این آثار فهرست، و سیر اقتباس غزالی از این آثار نشان داده شده است. مسلم است که جستجوی تمام آبشخورهای فکری هر نویسنده ممکن نیست اما جستجوی در این باره تا حد امکان می‌تواند زیربنای اندیشه‌های او را آشکار کند.

دوره ۱۰، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

زندگی‏نامۀ امیر پازواری، مشهورترین بومی‏‌سرای مازندران، با نبود سندی در تاریخ و ادبیات با گمانه‌‏زنی‏های بسیاری همراه شده، نیز انتساب امیری‏های گردآوری‌شده به امیر پازواری مورد مناقشه است. ازاین‏رو این جستار با بررسی پژوهش‏‌های انجام‌شده به روش کتابخانه‌‏ای درباره امیر پازواری و امیری، در صدد برآمده است تا بازنمایی درستی از این شاعر بومی‏‌سرا و سروده‌‏هایش ارائه دهد. نقد و بررسی‏ پژوهش‏‌های مختلف نشان می‏دهد با توجه به مبهم بودن دوران زندگی شاعر، نامشخص بودن زمان و مکان وفات او و صحت یا عدم ‏‏صحت انتساب به پازوار باید با تردید به هویت شاعری که به پازواری شهرت یافته است، نگریست، زیرا پازواری بودن امیر فاقد سند تاریخی است و به‌‏موجب تسامح و جابه‏‌جایی پسوند مازندرانی و جایگزینی پسوند پازواری رواج یافته است. نیز در کهن‌‏ترین و مفصل‌‏ترین نسخه یافت‌شده، امیریِ معروفی که بدان بر پازواری بودن شاعر استناد می‌‏شد، وجود ندارد. امیری‌‏های گردآوری‌شده در کنزالاسرار مازندرانی که بعدها با نام دیوان امیر پازواری چاپ شده، سروده شخص امیر پازواری نیست. وجود اشعار دیگر شعرا با استناد به کنزالاسرار مازندرانی، بررسی سبک‌‏شناسانه امیری‌‏ها به‌‏ویژه تقابل قدمت و تازگی استعمال افعال و واژه‏‌ها، اختلاف‌نظر محققان در وزن و قالب، نیز اختلاف تعداد امیری‏‌های چاپ‌شده مؤید این موضوع است. 
 

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر، بررسی و شناسایی ادراکات کارکنان در آستانه بازنشستگی صنعت برق درباره بازنشستگی برای رسیدن به شناختی عمیق‌تر از آن بود. برهمین‌اساس با استفاده از فن استخراج استعاره‌ای زالتمن، به بررسی و تحلیل ساختارهای شناختی کارکنان پرداخته شده است. مشارکت‌کنندگان پژوهش به تعداد ۱۲ نفر و از بین کارکنان در شرف بازنشستگی صنعت برق با استفاده از روش نمونه‌گیری مفهوم انتخاب شدند. سپس از این افراد خواسته ‌شد برای جلسه مصاحبه، تصاویری را که از نظر آنها بیانگر معنای بازنشستگی است، انتخاب کنند. در جلسه مصاحبه، پرسش‌هایی مربوط به تصاویر مطرح و بعد از آن، جواب‌ها با هدف کشف مفاهیم تحلیل شد. در کل شانزده ساختار استخراج شد که به‌ترتیب، ساختارهای «امری محتوم»، «شروعی دوباره»، «ترس و هیجان وارد شدن به چالش جدید زندگی»، «انفکاک از کار و فقدان نقش»، «استراحت، کشف و پی‌گیری علایق فردی»، «آزادی و رهایی از قفس» و «محرومیت عاطفی» به‌عنوان ساختارهای اصلی در نقشه اجماعی شناسایی شدند. براساس نقشه اجماعی، «شروعی دوباره»، «انفکاک از کار و فقدان نقش» و «امری محتوم»، ساختارهای علّی و «محرومیت عاطفی»، «ترس و هیجان وارد‌شدن به چالش جدید
زندگی» و «استراحت، کشف و پی‌گیری علایق فردی»، ساختارهای معلول محسوب می‌شدند. نقشه اجماعی نشان می‌دهد که سازمان باید باتوجه‌به روابط بین ساختارها، ضمن تقویت ذهنیت‌های مثبت، ذهنیت‌های منفی کارکنان در شرف بازنشستگی را تغییر دهد و چالش‌های بازنشستگی مترتب بر آن ‌را ترمیم کند.


دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: بیماری دیابت قندی با افزایش رخداد بیماری‌های قلبی- عروقی همراه است. شواهدی مبنی بر اثر ضد دیابتی و بهبود دهندگی عملکرد سیستم قلب و گردش خون در مورد زالزالک وجود دارد، بنابراین در این تحقیق اثر مصرف خوراکی و وابسته به اندوتلیوم سرشاخه این گیاه به‌مدت ۶ هفته بر پاسخ انقباضی و رفع انقباضی آئورت سینه‌ای ایزوله در مدل تجربی دیابت در موش صحرایی نر بررسی شد. مواد و روش‌ها: موش‌های صحرایی نر به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با گیاه، دیابتی، دیابتی تحت درمان با گیاه و دیابتی تحت درمان با گلیبن کلامید تقسیم شدند. دو گروه تحت تیمار با گیاه نیز پودر سرشاخه این گیاه که با غذای استاندارد موش مخلوط شده بود را با نسبت وزنی ۲۵/۶ درصد دریافت نمودند. میزان وزن و گلوکز قبل از کار و در هفته‌های ۳ و ۶ پس از کار تعیین شد. در انتها، پاسخ انقباضی حلقه‌های آئورت سینه‌ای به کلرور پتاسیم و فنیل افرین و رفع انقباضی به استیل کولین و سدیم نیتروپروسید با استفاده از بساط بافت ایزوله ارزیابی شد. نتایج: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت تیمار به‌طور معنی‌دار کمتر از گروه دیابتی بود (۰۱/۰P<). به‌علاوه، حداکثر پاسخ انقباضی آئورت سینه‌ای دارای اندوتلیوم در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه به کلرور پتاسیم و فنیل افرین به‌ترتیب به‌طور غیرمعنی‌دار و معنی‌دار (۰۵/۰P<) کمتر از گروه دیابتی بود و با حذف اندوتلیوم این تفاوت معنی‌دار از بین رفت. به‌علاوه، پاسخ رفع انقباضی حلقه‌های آئورتی دارای اندوتلیوم به استیل کولین در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه در مقایسه با گروه دیابتی تیمار نشده بیشتر و معنی‌دار بود (۰۵/۰P<). در ضمن، هیچ تفاوت معنی‌دار بین گروه‌ها از نظر پاسخ رفع انقباضی به سدیم نیتروپروسید مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: تجویز خوراکی و دراز مدت زالزالک از طریق اثرگذاری بر عوامل مرتبط با اندوتلیوم موجب کاهش پاسخ انقباضی و افزایش پاسخ رفع انقباضی در بافت آئورت موش صحرایی دیابتی می‌شود که این مطلب می‌تواند در جلوگیری از عوارض عروقی دیابت در دراز مدت سودمند باشد.

دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده

نقد تاریخ‌گرایی نو در تقابل با تاریخ‌گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ‌گرایی سنتی که از تأثیر یک‌سویه تاریخ بر ادبیات سخن می‌گوید، تاریخ‌گرایی نو به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل‌اندام از منظومه‌های قابل توجه در ادبیات کُردی است که از آن‌ها با عنوان «بیت» نام برده می‌شود. بیت‌ها داستان‌هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیلۀ بیت‌خوان‌ها خوانده می‌شوند. می‌توان گفت میان داستان بهرام و گل‌اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت‌هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی ـ تطبیقی کوشیده‌ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره‌های تاریخ‌گرایی نو به دست بدهیم. یافته‌ها نشان می‌دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهراً عاشقانه‌ هستند وکشمکش‌ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مسأله بنیادین است. هرگفتمانی می‌کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.


 

دوره ۱۲، شماره ۵۶ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده

فرهنگ و جهان‌بینی، پایه‌های موجودیت و شناخت هر جامعه را شکل می‌دهند که البته این‌ها هم در اثر عواملی بیرونی چون کوچ جمعی، دین‌آوری، خشک‌سالی، جنگ و غیره دگردیسی می‌یابند. این دگردیسی‌ها گاهی در درازنای روزگاران به چنان فرجامی دچار می‌آیند که به فراموشی زیرساخت‌ها و علل اولیۀ شکل‌گیری آن فرهنگ هم منجر می‌شود. بستری که محمل بازنمود آن زیرساخت‌ها را در هر فرهنگی فراهم می‌آورد، روایت‌های فولکلوریک است که با تحلیل آن‌ها می‌توان سرچشمه‌هایی را بازیافت که در اسناد تاریخی کم‌تر نشانی از آن‌ها مانده است. بنا به شواهد تاریخی، فرهنگ مادربرتری در زاگرس‌ پیش از حضور گستردۀ اقوام آریایی در نجد ایران، پدیدۀ غالب اجتماعی بوده است. چنین پدیده‌هایی خرده‌فرهنگ‌ها و آداب اجتماعی خاصی را با خود می‌آورد که در سطوح مختلف اجتماعی و ادبی بازنمود می‌یابد. «برون‌همسری» از ویژگی‌های فرهنگ مادربرتری است که می‌توان نمود آن را در ادب شفاهی کردستان پی گرفت که این جستار با تحلیل محتوای سه روایت شفاهی و مشهور کردی («مم و زین»، «لاس و خزال» و «خَج و سیامند») آن را به شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی به انجام می‌رساند و نشان می‌دهد که عامل کنش و درگیری در آن‌ها حاصل برخورد دو فرهنگ برون‌همسری و درون‌همسری است.

دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف از این مطالعه شناسایی اثرات استفاده از ماده مرکب هیبریدی بازالت– کربن برروی خصوصیات ماده مرکب بازالت و کربن و همچنین تاثیر استفاده از ماده مرکب هیبریدی برروی پارامترهای نشر فرا آوایی تحت آزمایش خمش چهار نقطه‌ای باروش فازی می‌باشد. یکی از اصلی ترین مشکلات شناسایی مکانیزم های خرابی کامپوزیت‌ها به وسیله سیگنال‌های نشر فرا آوایی جدا سازی مکانیزم‌های خرابی به علت اتفاق افتادن چندین نوع خرابی در طول بارگذاری مواد مرکب است. الگوریتم فازی ابزار مورد استفاده برای جداسازی رخدادهای آکوستیکی در این مطالعه می‌باشد. نتایج نشان داده که این روش خوشه بندی ارتباط مناسبی بین سیگنال های آکوستیکی و مکانیزم های خرابی و همچنین زمان تشخیص آنها ایجاد می‌کند. در این مقاله برای شناسایی اثرات استفاده از ماده مرکب هیبریدی بازالت– کربن از چندین توصیف‌گر سیگنال‌های آکوستیکی مانند دامنه ، زمان استمرار، کانت، انرژی نشر فرا آوایی و زمان خیز استفاده گردیده است. ماده مرکب هیبریدی در مراحل ابتدایی بارگذاری پرصداتر از قسمت-های دیگر می‌باشد که این نشان دهنده‌ی رشد مکانیزم‌های خرابی به صورت اهسته‌تر در مراحل دیگر می‌باشد. در نهایت به منظور صحت سنجی نتایج آکوستیکی از مشاهدات میکروسکوپ الکترونی استفاده شده است.
سید محمد حسینی معصوم، حمیدرضا شعیری، مرجان اکبری،
دوره ۱۶، شماره ۶۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

گذر از نشانه‏شناسی روایی کلاسیک ساختارگرا با دیدگاهی متن‏محور و معناهای تعینی به سمت نشانه‏معناشناسی، درواقع گذر از کنش و برنامه‏مداری به سمت تعامل است. در نشانه‏شناسی کلاسیک ساختارگرا، معنا در جریان روایت صرفاً از طریق کنش و برنامۀ ازپیش‏تعیین‏شده در جهت کسب ابژۀ ارزشی توسط کنشگر شکل می‏گیرد. اما در نشانه‏معناشناسی، ‏معنا از طریق ایجاد رابطۀ حسی ـ ادراکی با پدیده‏ها شکل می‏گیرد و از طریق تعامل با دیگری یا هم‏سوژه ادراک می‏شود. چنین معنایی صرفاً با نظام‏های معنایی نشانه‏شناسی روایی کلاسیک یعنی نظام معنایی کنشی و مجاب‏سازی قابل‌بررسی نیست. لذا اریک لاندوفسکی نظام‏های معنایی تطبیق و تصادف، را به‌عنوان مکمل دو نظام قبل مطرح کرد. پژوهش حاضر به شرح وتحلیل تعاملات بین شخصیت‏های داستان زال و رودابه در قالب این چهار نظام معنایی می‏پردازد. مسئلۀ پژوهش این است که چه عکس‏العمل‏ها و کنش‏هایی نشان از پای‌بندی کنشگران به نظام‏های معنایی لاندوفسکی دارد. مشخص شد که در مواجهۀ کنشگران با چالش‏های ایجادشده در متن روایت، برخی از شخصیت‌های در ابتدا از یک نظام معنایی خاص تبعیت می‌کنند، اما در میانۀ روایت به‏سمت استفاده از دیگر نظام‏ها متمایل می‏شوند. اما برخی دیگر، همچنان پای‌بند به یک نظام معنایی باقی می‌مانند. دیگر یافتۀ جدید در بررسی کنش‏ها و تعاملات شخصیت‏های این روایت، ترسیم گذر از نظام روایی کلاسیک مبتنی بر کنش و برنامه به سمت نشانه‏معناشناسی مبتنی بر تعامل است. به عبارتی دیگر، گذر از روایت کلاسیک به سمت روایت مدرن است که درنهایت هم‏آیی بین شخصیت‏های این روایت در جهت تحقق عشق پرچالش زال و رودابه را رقم می‏زند.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱