جستجو در مقالات منتشر شده
۷ نتیجه برای ری را
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
علیرغم اینکه مشتریمداری به عنوان یکی از جهتگیریهای راهبردی نقش چشمگیری در بهبود عملکرد سازمان ایفا میکند، تاکنون نقش رهبری مشتریمدار در این زمینه مورد بررسی قرار نگرفته است. علاوه بر این، مؤلفههای رهبری مشتریمدار و فرآیند تأثیرگذاری آن بر نتایج سازمان نیز شناخته شده نیست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفههای رهبری مشتریمدار و فرآیند تأثیرگذاری آن بر نتایج سازمان انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی به شمار میرود که به روش ترکیبی انجام پذیرفت. بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و بخش کمی به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. مدیران منابع انسانی شرکتهای تولیدی برتر کشور به عنوان جامعه آماری بخش کمی پژوهش انتخاب گردیدند. نمونهگیری به روش تصادفی ساده انجام پذیرفت و ۱۵۵ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. دادههای بخش کمی توسط پرسشنامه گردآوری و با استفاده از نرمافزارهای اسپیاساس و پیالاس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از بخش کیفی نشان میدهد رهبری مشتریمدار دارای پنج مؤلفه نگرش رهبر، رفتار مشتریمدار رهبر، اصول اخلاقی رهبر، رفتار کارمندمدار رهبر و شایستگی رهبر است. نتایج تحلیل دادههای بخش کمی نشان میدهد الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج همچنین نشان میدهد رهبری مشتریمدار هم بصورت مستقیم و هم بصورت غیر مستقیم از طریق نتایج کارکنان بر نتایج مشتریان تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، رهبری مشتریمدار از طریق نتایج کارکنان و مشتریان بر نتایج سازمان تأثیر مثبت میگذارد.
فیرور فاضلی، فاطمه تقی نژاد رودبنه،
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
شعر «ریرا» نیما یوشیج، یکی از برترین شعرهای مدرن است. خصوصیات ساختاری، وزنی و واژگانی این شعر، موجب شده که در طول دههها، خوانندگان به خوانشهای متفاوت و گاهی هم ارز از آن بپردازند. استفاده از برخی واژگان، به ویژه کلمۀ «ریرا» و همچنین استفاده از نماد در اشعار نیما، معنای این شعر را در هالههایی از ابهام قرارداده است که موجب شده تا این شعر در طول زمان مورد خوانشهای مختلفی قرار بگیرد. نظریۀ دریافت در پی خوانشهای متفاوت از یک متن است. خوانش شعر نیما، این حُسن را دارد که ابعاد گوناگون شعر او را آشکار میکند. در این نوشتار برآنیم تا به بیان قرائتهای مختلف از شعر «ریرا» در دو ساحت فرم و تکنیک و همچنین ساختار محتوایی آن بپردازیم و چگونگی دریافت مخاطبان را از هالههای پیشروندۀ معناییِ این شعر در طول زمان – سیر درزمانی و همزمانی- مورد تحلیل و بررسی قراردهیم. این پژوهش نشان میدهد که نیما ابژۀ خود را از طریق فراهم آوردن منظرهای متعدد میآفریند و با ایجاد خلاهایی در متن، عدم تعینی را رقم میزند که خواننده را به رابطه دیالکتیکی با متن فرا میخواند. معنا در این شعر، به واسطه درهمآمیزی افقهای ، در طول زمان شکل میگیرد و آگاهی خواننده در طول شعر کامل میشود. افق انتظار غالب در شعر «ریرا» از نوع افق انتظار اجتماعی است و خوانندگان با استفاده از رمزگان زیباییشناسی و داشتههای معنوی خود، شعر را تفسیر میکنند؛ اما به دلیل خاصیت ذاتی ابهامآمیز بودن این شعر، میتوان هربار خوانش جدیدی از آن ارائه داد.
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
اهداف: مطالعات نشان می دهد که تا پیش از انقلاب هوش مصنوعی؛ فرآیندهای طراحی معماری همواره از نوع خطی بوده اند و در دوران های قبل به اندازه کافی پاسخگو؛ لیکن امروز نیازی جدی به بازنگری مشاهده می شود. هدف اصلی پژوهش بازطراحی روش شناختی فرآیند طراحی معماری رایانشی با تاکید بر کاربردهای هوش مصنوعی است.
روش ها: از منظر روش شناختی، فرآیند طراحی معماری رایانشی، در حقیقت به معنای تجزیه کردن یک فرآیند به اجزا و الگوهای گسسته و جمعبندی این الگوها در قالبهایی است که میتوانند به وسیله رایانه درک و پردازش شوند. چارچوب نظری پژوهش بر أساس نظریه معماری سرآمد، و چارچوب تحلیلی پژوهش بر أساس نگاه سیستماتیک-علمی جفری برادبنت به فرآیند طراحی معماری بازطراحی شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش مبتنی بر تحلیلی روش شناختی فرآیندهای متداول طراحی معماری است، ویژگی هایی که در سه دوره بررسی و تحلیل شده اند. در نهایت یافته ها بر اساس نگاه سیستماتیک-علمی برادبنت بازتنظیم و ارایه شده اند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق مشخص نمود که فرآیندهای از بالا به پایین و یکسویه، که به عنوان رویکردهای متعارفبه طراحی معماری مشهورند، پاسخگوی نیازها و بایسته های طراحی معماری رایانشی نیستند. در حالی که در سال های اخیر فرآیندهای طراحی معماری غیرخطی مورد استقبال قرار گرفته اند. از این رو پژوهش یک ساختار چندوجهی برای تلفیق فرآیندهای از پایین به بالا، با فرآیندهای از بالا به پایین طراحی کرده است؛ به گونه ای که بتوان از آن در فرآیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده نمود.
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
رباتهای دوپای غیرفعال امروزه مورد توجه بسیاری پژوهشگران است. تقریبا تمامی رباتهای دوپای مدلسازی شده پیش از این به صورت مدل صلب همراه با جرمهای نقطهای در نظر گرفتهشدهاند. در این مقاله ربات دوپای صفحهای به صورت الاستیک مدلسازی و شبیهسازی شدهاست و حرکت یکتنابی برای آن بررسی شده است. پای تکیهگاه ربات غیرفعال به صورت تیر اویلر-برنولی مدلسازی شدهاست و ارتعاشات آن به روش مودهای فرضی محاسبه شدهاند و معادلات حرکت سیستم در فاز نوسانی به کمک آن محاسبه شدهاست. سپس رفتار ربات دوپای الاستیک به روش عددی و به کمک نرمافزار متلب شبیهسازی شده است و نحوه تغییرات زوایا و سرعتهای زاویهای آن در حرکت یکتناوبی بررسی شدهاست. در شبیهسازیها مشخص در هنگامی که ارتعاشات بالا هستند سرعتهای زاویهای به حالت نوسانی درمیآیند. ارتعاشات پای تکیهگاه ربات دوپا و تأثیرات ضریب الاستیسیته و ضریب دمپینگ بر رفتار ربات الاستیک بررسی شدهاند. سپس ربات دوپای الاستیک در حالتی که ارتعاشات آن کوچک هستند شبیهسازی شد و مشخص شد که ربات الاستیک در این حالت همانند ربات صلب رفتار میکند که درستی مدلسازی صورت گرفته را نشان میدهد. در این حالت حرکت پایدار یک تناوبی برای زاویه شیب γ≤۰,۰۳۲۸ rad>۰ به دست آمد. همچنین جدایی مقادیر ویژه در زوایه شیب γ=۰.۰۲۹ rad رخ داد.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۴- )
چکیده
پژوهش های باستان شناختی انجام شده در حوزه غرب فلات مرکزی ایران، در جایی که به نام دشت قزوین شناخته می شود، اطلاعات ارزشمندی را در خصوص جوامع یکجانشین از نخستین استقرارها تا دورانهای تاریخی فراهم آورده است. برخلاف پژوهشهای باستان شناسی در گذشته، مطالعات گاهنگاری جهت استفاده و تبیین سن سنجی داده های به دست آمده از لایه ها، بیشتر بر مدل سازی منحنی های احتمالات تأکید دارد. مقاله پیش روی بر اساس داده های سن یابی شده شش محوطه کلیدی دشت قزوین، الگوی نوینی در خصوص کاوشها و چهارچوب تازه ای برای گاهنگاری دشت قزوین ارائه نموده است. پردازش منحنی های احتمالات برای تک تک محوطه ها لحاظ گردیده تا منجر به بهترین و دقیق ترین گاهنگاری گردد. در نهایت تمامی نتایج سن سنجی ها جهت دست یابی به الگویی واحد برای گاهنگاری دشت قزوین از نوسنگی متأخر تا عصر آهن با یکدیگر تلفیق گردیدند. هدف غایی این پژوهش این است که با مدد منحنی های احتمالات بتوان نقاط انتقالی مابین اعصار شناخته شده باستان شناختی در منطقه مورد مطالعه را مورد بازبینی مجدد قرار داد و گاهنگاری دشت قزوین را دگرباره تبیین نمود
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی اصول منابع انسانی شبکهساز مدیران مؤثر در توسعه عملکرد شرکت با تحلیل نقش انعطافپذیری راهبردی و شرایط محیطی و تحت مطالعهای اکتشافی- تبینی پرداخته است. ابزار گردآوری دادهها برای شناسایی اصول منابع انسانی شبکهساز در مرحله کیفی، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعداد ۱۲ نفر از مدیران منابع انسانی صنایع دیجیتال و چرمسازی بوده است و برای سنجش روابط بین متغیرها در مرحله کمی، پرسشنامه ۲۹ سوالی است. جامعه آماری مرحله کمی پژوهش شامل مدیران و سرپرستان شرکتهای فعال در صنایع یادشده به تعداد ۸۱۰ نفر که نمونههای آماری برای هر طبقه به روش در دسترس اتفاقی انتخاب گردید. براساس نتایج تحلیل تِم، اصول منابع انسانی شبکهساز شامل آموزش و یادگیری، مدیریت استعداد، ارزیابی عملکرد، مشوقهای مالی و غیرمالی بودهاند که در ادامه نتایج مدلسازی تأثیر آنان بر انعطافپذیری راهبردی و عملکرد شرکت را تأیید کرد. سایر یافتهها مشخص کرد که بهکارگیری این اصول در شرکتهای با تلاطم محیطی به شکل غیرمستقیم و از طریق افزایش انعطافپذیری در راهبردها عملکرد را تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که تمرکز بر این اصول در شرکتهای با ثبات محیطی عملکرد را مستقیم و با تعهد به راهبردهای موجود بهبود میبخشد. قیاس نتایج بین شرکتها ذهنیت نقش تعدیلگری شرایط محیطی در مدل پژوهش را تأیید میکند.
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
تغییرات سریع و گستردۀ محیطی، نظامهای سنّتی راهبردپردازی را با چالش مواجه ساخته و آینده نگاری راهبردی به دلیل انعطاف پذیری در برابر بدیلهای متغیّر آینده، با استقبال روز افزونی از طرف سازمانها روبرو شده است. این پژوهش در پی توسعه مرحله راهبردپردازی در فرایند آینده نگاری راهبردی برای سازمانها است و از لحاظ هدف، تحقیقی توسعه ای به شمار میآید. روش کلی تحقیق از نوع کیفی میباشد. ابتدا مبتنی بر تحلیل و تفسیر ادبیات و پیشینه پژوهش، ۱۹ مورد الزامات و گامهای توسعه گزینه های راهبردیِ مستخرج از فرایند آینده نگاری راهبردی ارایه شدند. سپس به کمک تکنیک دلفی، فهرست موارد ارایه شده مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. بر پایه رأی همگرای خبرگان در مرحله دوم دلفی، مقبولیت علمی و کاربردی همه موارد و برازش کلی آنها مورد تایید واقع شد. در پایان بر اساس الزامات و گامهای ارایه شده، به مدیران پیشنهاد شد که ۲۶ گونه گزینه راهبردی یکپارچه ارایه شده در این تحقیق را در فرایند خلق راهبرد برای سازمانهای خود ملحوظ نمایند. نوآوری این تحقیق، ارایه شیوهای برای خلق گزینه های راهبردی در فرایند آیندهنگاری راهبردی است، که علاوه بر حفظ ماهیت مبتنی بر "مزیت رقابتی" راهبرد، با رویکردی یکپارچه در بُعد زمان و مکان، تمام فرصتها، تهدیدها، ضعفها و قوتها را با دو رویکرد "پیش فعالانه و فرافعالانه" لحاظ مینماید و گزینه های راهبردی را بصورت یکپارچه در سه افق کوتاه، میان و بلند مدت در کنار یکدیگر ترسیم میکند.