جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای روایت‌های داستانی


دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

برخی محققان بر این باورند مهارت‌های زبانی کودکان دارای لکنت کم‌تر از همسالان بدون لکنت آن‌ها است. تنوع و تراکم واژگانی دو ویژگی زبانی هستند که مهارت‌های واژگانی کاربران زبان را نشان می‌دهند. هدف از این پژوهش، مقایسۀ این دو متغیر در روایت‌های داستانی کودکان با و بی‌لکنت ۴-۸ سالۀ فارسی‌زبان است. ۱۴ کودک دارای لکنت (۷ کودک ۴-۶ ساله، ۷ کودک ۶-۸ ساله) که در بهار سال ۱۳۹۹ با مراجعه به کلینیک‌های خصوصی گفتاردرمانی شهر تهران انتخاب شدند و ۱۴ کودک همتای سنی آن‌ها که به شیوۀ نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند، جامعۀ آماری این پژوهش را تشکیل داده‌اند. ابزار پژوهش یک داستان مصور بدون کلام است. تنوع واژگانی با استفاده از مقیاس  MSTTR محاسبه شده است. نسبت نوع به نمونه، درصد استفاده از واژ‌ه‌های محتوایی و نقشی و فراوانی استفاده از طبقات دستوریِ واژه‌های محتوایی درمجموع روایت‌های کودکان ۴-۶ ساله و ۶-۸ سالۀ دو گروه محاسبه و موردمقایسه قرار گرفته است. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌دهد تنوع واژگانی در کودکان بدون لکنت بیشتر از کودکان با لکنت است، اما تفاوت به‌لحاظ آماری معنادار نیست. کودکان دارای لکنت نسبت‌به گروه کنترل واژه‌های محتوایی بیشتری به‌کار برده‌اند که تفاوت آن در گروه سنی ۶-۸ سال و مجموع آزمودنی‌ها معنادار است. درمجموع کاربرد فعل، صفت و قید در گفتار کودکان بدون لکنت و استفاده از اسم در کودکان دارای لکنت بیشتر دیده می‌شود که در این میان تنها تفاوت درصد استفاده از قید معنادار است.
 
میلاد جعفرپور، عباس محمدیان،
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

دانش انواع ادبی از رویکردهای درون‌متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه‌بندی متون در نظر گرفته می‌شده و دگرگونی‌هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهش‌های ادبی ایران به یک سده نمی‌رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به‌صورت فراگیر در بسیاری از حوزه‌ها و جریان‌های ادبی با ابهام و چالش روبه‌رو بوده است. برای مثال، در طبقه‌بندی روایت‌های داستانی کهن، این پرسش مطرح می‌شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می‌توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه‌ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان‌های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه‌تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن‌ها را در تعلیق نوعی نگاه می‌دارند یا دچار هم‌پوشانی چندگانۀ نوعی می‌کنند. از آن‌جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن‌مایه‌شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بن‌‌مایه‌های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن‌ها به حماسه اثبات شود.
دانش انواع ادبی از رویکردهای درون‌متنی باسابقه و تأثیرگذاری است که از گذشته برای طبقه‌بندی متون در نظر گرفته می‌شده و دگرگونی‌هایی را نیز تاکنون از سر گذرانده است، امّا پیشینۀ کاربرد نظریّۀ انواع در پژوهش‌های ادبی ایران به یک سده نمی‌رسد و هنوز اطلاق موجّه آن به‌صورت فراگیر در بسیاری از حوزه‌ها و جریان‌های ادبی با ابهام و چالش روبه‌رو بوده است. برای مثال، در طبقه‌بندی روایت‌های داستانی کهن، این پرسش مطرح می‌شود که: بر چه اساس و با چه استدلالی می‌توان نوع ادبی مسلّط در متون یادشده را اثبات کرد؟ فقدان پژوهش و نقد جدّی در پاسخ به این پرسش، سبب شده تا طیّ دهه‌ها، پژوهشگران بدون هیچ روشنگری علمی و روشمندی، داستان‌های کهن فارسی را با توسّل به اصطلاحات ادبی خودساخته، غیرعلمی و بعضاً گنگ معرّفی کنند و این امر در حالی است که اصطلاحات رایج نه‌تنها دلالتی جامع و مانع بر مشخّصات محتوایی و زبانی این گونه روایات ندارند، بلکه گاه حتّی آن‌ها را در تعلیق نوعی نگاه می‌دارند یا دچار هم‌پوشانی چندگانۀ نوعی می‌کنند. از آن‌جایی که یکی از کارکردهای رویکرد بن‌مایه‌شناسی، تعیین نوع ادبی متون است، در پژوهش حاضر تلاش شده تا در پیوند با انواع ارسطویی، از این استعداد بالقوّه که تاکنون از نظرها دور مانده است، بهره برده شود و برای نخستین بار، به روش استقرایی و با تکیه بر جامعۀ آماری بن‌‌مایه‌های متنوّع سه روایت داستانی ابوطاهر طرسوسی، تعلّق نوع ادبی آن‌ها به حماسه اثبات شود.
 

صفحه ۱ از ۱