جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای روابط قدرت


دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

در این مقاله، سبک­شناسی انتقادی در داستان کوتاه را به صورت کاربردی به حوزه پژوهش­های سبک­شناسی فارسی معرفی کرده ایم. پرسش اساسی تحقیق این است که ایدئولوژی پنهان متن در داستان کوتاه «جشن فرخنده» اثر جلال آل احمد چیست، چه مؤلّفه­های سبکی­ای به کشف آن منجر می­شود و ایدئولوژی پنهان متن چه کارکردی دارد. فرض بر این است که در این داستان ایدئولوژی ساز کاری برای مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه است. این پژوهش به روش لایه­ای انجام شده است. ابتدا لایه بیرونی و بافت موقعیتی متن مورد بررسی قرار گرفته، سپس دو لایه روایی و متنی شامل کانون­سازی، میزان تداوم و جنبه­های آن، و خردلایه­های واژگانی، نحوی و بلاغی به­عنوان مؤلفه­های سبکی برجسته تجزیه، و تمام لایه­های یادشده مرتبط با یکدیگر و در ارتباط با گفتمان­های رایج در زمان نویسنده تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می­دهد در این متن، تقابل، مؤلفه سبکیِ مهم و معناداری است. ویژگی­های سبکی متن، از تقابل شخصیت­ها و تقابل گفتمان­ها تا برجستگی قطب منفی کلام، نشان دهنده ایدئولوژی پنهان متن است که عبارت است از نارضایتی نویسنده، به­عنوان روشنفکری منتقد که طیفی از جامعه را نمایندگی می­کند؛ از هر دو جریان اجتماعی و سیاسی مذکور در داستان. این ایدئولوژی سازکار مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه را سازمان دهی می کند. هدف پژوهش، کاربرد سبک­شناسی انتقادی در تجزیه و تحلیل داستان کوتاه فارسی و آشکار کردن این امر است که با برقراری ارتباط بین ویژگی­های سبکی و کلان­لایه گفتمانی شامل بافت موقعیتی، لایه بیرونی متن و مقوله­های ایدئولوژی و قدرت، می­توان به تفسیر و درک و دریافت عمیق تری از متن- اصلی ترین هدف دانش سبک­شناسی- دست یافت.
سرو رسا رفیع زاده،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

رمان نقره، دختر دریای کابل نوشته‌ی حمیرا قادری نویسنده‌ی مطرح و جوان افغانستان یکی از رمان‌های مهم معاصر افغانستان ‌است که در آن به مسائل اجتماعی و سیاسی از دیدگاه زن و با محوریّت زن پرداخته شده‌است. این رمان حوادث و وقایع سالهای پرالتهاب(۱۳۰۸-۱۳۵۷)، را با دیدی متفاوت توصیف می-کند. این مقاله با هدف بررسی جایگاه اجتماعی و نقش زن افغانستانی در داستان نویسی معاصر فارسی این کشور، به بررسی رمان مذکور به شیوه‌ی تحلیل گفتمان پرداخته و پس از معرفی روش پژوهش و مبنای نظری فرکلاف، تحلیل متن را در سه مرحله پی‌گرفته‌است. نتایج حاصل از واکاوی متن نشان داد که سراسر رمان عرصه‌ی تقابل گفتمان‌های سنّت و مردسالاری در برابر گفتمان زنانگی(فمینیستی) و گفتمان قدرت در برابر گفتمان روشنفکری است. نگرش نویسنده در بازنمایی وقایع و حوادث داستان جریان‌های فکری جامعه را درباره‌ی مسایل سیاسی و اجتماعی در برهه‌ی خاصی از دوره‌ی معاصر به نمایش می‌گذارد؛ بدین‌ترتیب واکاوی مولفه‌های تشکیل دهنده‌ی رمان به شیوه‌ی تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر این‌که نگرش نویسنده را در بازنمایی وقایع داستان آشکار می‌کند، خواننده را با بخشی از تحولات فکری جامعه‌ی افغانستان که در این داستان نقش آن به زنان داده شده آشنا می‌سازد. تأکید قادری بر یک برهه‌ی خاص از تاریخ نیز بیان‌گر گرایش‌های ملی و ضد استبدادی و استعماری وی‌ است که با توجه به حضور نیروهای خارجی و دخالت احتمالی و پنهانی آنان هشدار می‌دهد و در کنار آن با طرح مسایل اجتماعی و عاطفی زنان، سوگیری آشکار وی را در برابر گفتمان سنّتی و مردسالارانه نشان می‌دهد.

صفحه ۱ از ۱