جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای رمان نوجوان
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از نظریههای کاربردشناسی زبان ــ نظری ادب براون و لوینسون (۱۹۸۷) و نظری بیادبی کالپپر (۱۹۹۶) ــ در ادبیات داستانی، به بررسی راهبردهای ادب و بیادبی در ده رمان برگزید نوجوانان فارسیزبان بپردازد. جامع آماری پژوهش، رمانهای نوجوانان فارسیزبان منتشرشده در فاصل سالهای ۱۳۹۱-۱۳۸۱ است. نمونۀ آثار بررسیشده بر پای معیارهای تألیفیبودن، گفتوگومحوربودن و موردتأییدبودن ازسوی صاحبنظران در جشنوارهها، نقد و بررسیها، جوایز دریافتی و ... انتخاب شده است. این پژوهش به دو پرسش اساسی پاسخ میدهد: ۱. استفاد شخصیتهای نوجوان از راهبردهای ادب و بیادبی در میان گروه همسالان و در برخورد با دیگر شخصیتها چه تفاوتی دارند؟ ۲. بهطورکلی، شخصیتهای رمان نوجوانان، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند یا از راهبردهای بیادبی؟ نتایج بهدستآمده از این پژوهش، براساس آزمون آماری خیدو، حاکی از آن است که شخصیتهای نوجوان در این رمانها در میان گروه همسالان از راهبردهای بیادبی بیشتر استفاده میکنند و در برخورد با دیگر شخصیتها بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند. افزونبراین، در رمانهای نوجوانان فارسیزبان شخصیتها با اختلاف معنیداری، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده میکنند.
دوره ۱۲، شماره ۵۶ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
فانتزی یکی از گونههای داستان است که در سدههای اخیر در ادبیات کودک و نوجوان مورد توجه قرار گرفته است. تسخیرشدگان جزیره بادیان رمانی در ردۀ نوجوان به نویسندگی بدری مشهدی است. در پژوهش حاضر این داستان به روش تحلیلی ـ توصیفی و کتابخانهای، از نظر عناصر و ساختار فانتزی و ادبیات اقلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تعریف جدیدی از گونه فانتزی، تحت عنوان فانتزی اقلیمی ارائه و با بررسی رمان مذکور نشان داده شده است که داستان تسخیرشدگان جزیره بادیان یک فانتزی اقلیمی است. همچنین نویسنده با استفاده از ژانر فانتزی اقلیمی علاوهبر آنکه به خلق داستانی گوتیک و ترسآور با فضایی بومی اقدام کرده است نهتنها نیاز به هیجانطلبی نوجوانان را برآورده ساخته، بلکه توجه نوجوان را از نمونههای مشابه خارجی به نمونه بومی و ایرانی معطوف کرده است. همچنین از گونه فانتزی اقلیمی برای آشنایی مخاطبان با فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم، خرافات و ... یک منطقه خاص بهره گرفته است. بنابراین این داستان را میتوان نمونه یک داستان فانتزی اقلیمی ایرانی قلمداد کرد.
ایوب مرادی،
دوره ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
از زمانیکه برایان مکهیل در تفکیک رمان مدرن از رمان پسامدرن بر عنصر غالب معرفتشناسانه و هستیشناسانه تأکید ورزید، به موضوع عنصر غالب در بیشتر پژوهشهای مربوط به آثار پسامدرن توجه شد. مکهیل معتقد بود که در رمانهای مدرن عنصر غالب مسائل معرفتشناسانه است، درحالیکه رمانهای پستمدرن به موضوعات هستیشناسانه اهمیت بیشتری میدهند. معرفتشناسی بخشی از دانش فلسفی است که طی سه قرن اخیر اهمیت ویژهای یافته و موضوع آن بررسی مسئله شناخت و ویژگیهای آن است. مکهیل اعتقاد داشت که رمانهای مدرن هم در محتوا و هم در ساختار به پرسشهایی میپردازند که حول مسئله شناخت میچرخند. پرسشهایی نظیر اینکه شناخت چگونه حاصل میشود؟ محدوده آگاهی کجاست؟ معرفت چه ساختاری دارد؟ و مواردی از این قبیل. رمان گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها شرح وقایع یک روز از زندگی نوجوانی بهنام «رهی» است که مهمان خانوادهای میشود که فرزند خود را ازدست دادهاند. نویسنده در این اثر هم در محتوا و هم در ساختار موضوع شناخت را دستمایه روایتگری قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی عنصر غالب معرفتشناسانه در این رمان پرداخته است. نتایج نشان میدهد که خانیان در این اثر با استفاده از رویکردهایی همچون چیستی و کارکرد نشانههای زبانی در امر آگاهی، مسئله نیتمندی و موضوع پویش در آگاهی به بررسی ویژگیها، شرایط و گستره شناخت پرداخته است.
نگین بی نظیر،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
بازآفرینی، خلاقانهترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهۀ نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آنخود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم میزند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگربودگی را توأمان داراست. پژوهش حاضر با ارائۀ تعاریف، ظرفیتها و امکانهای بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل میکند و نشان میدهد که تلقی از سنت بهمثابۀ امری سپریشده، جهتگیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بیتوجهی به متون مختلف فلسفی، اسطورهای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان بهمثابۀ امکانی برای دگرگونی تجربه، لذتبخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را بهمثابۀ ابژۀ نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویۀ دید، شخصیتهای داستان، مکان و زمان، لحن، پایانبندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدنها، با مقایسۀ چند رمان نوجوان بازآفریدۀ غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایهلایهبودن (تودرتویی) و درهمتنیدگی التقاطی رمانهای بازآفریده غربی را نشان میدهد. رمانهایی که توأمان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده کردهاند.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده
خانواده بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای قدرت، بهویژه در ارتباط با کودک و نوجوان شناخته میشود و مفهوم آن در دل گفتمانها و در دورههای مختلف، دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. در این میان، آثار هنری و ادبی، میتوانند بازتابدهندۀ بخشی از این تغییرات باشند. بهویژه آثار داستانی کودک و نوجوان که در اکثر آنها هم روابط خانوادگی بهعنوان درونمایهای حتمی وجود دارد و هم در بیشتر دورهها متأثر از ایدئولوژیهای همان دوران بوده است. این پژوهش موردی، از پژوهشی کلانتر بر روی آثار داستانی نوجوان از دهۀ ۱۳۵۰ تاکنون برآمده است و برای بیان دیدگاه خود، به دو نمونۀ داستانی از دو دورۀ پیش و پس از انقلاب بسنده کرده است: اولدوز و کلاغها از صمد بهرنگی و کودک و طوفان از حسین فتاحی که به دو گفتمان اصلی مارکسیستی (پیش از انقلاب)، گفتمان انقلاب اسلامی تعلق دارند. هدف اصلی این پژوهش، کشف و واسازی گفتمانهای اصلی حاکم بر بازنمایی خانواده در ادبیات داستانی نوجوان، باتوجهبه ایدئولوژیهای دو دهۀ ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ است. این پژوهش با این هدف شکل گرفته است که تغییر معنایی خانواده را در آثار ایدئولوژیک در دو دورۀ تاریخی بررسی کند؛ چراکه گفتمان خانواده در این آثار، فارغ از نوع ایدئولوژی، دچار استحالۀ معنایی شده و در راستای اهداف ایدئولوژیک ترسیم شده است. رویکرد اصلی این پژوهش، باتوجه به ساختار استعاری گفتمان خانواده در این دورهها، بهره بردن از رویکرد انتقادی به استعاره است و برای این منظور، از روش تحلیل گفتمانی استعاره بهره گرفتهایم. بررسیها نشان میدهد که ساختار اصلی این داستانها براساس استعارۀ کلان «خانواده، جامعه است» شکل گرفته است و خانواده در دل ساختار ایدئولوژیک این آثار، نمایندۀ جامعه و نمودی عینی برای بیان ایدئولوژیهای انتزاعی در جامعه است. خانوادهای که اقتدار آن محکوم به نابودی است و فرزندان علیه آن شورش میکنند. این ساختار، بهصورت الگویی در این نوع آثار تکرار میشود که نشاندهندۀ ساختارهای مسلط فکری است.