جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای رمان فارسی
هاشم صادقی محسن آباد،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
نخستین رمانهای فارسی تصویری مخوف و سیاه از شهر و زندگی بهدست دادهاند. افزون بر نگاشت تباهی و سیاهی زندگی شهری و پیامدهای آن، گاه عناوین رمانها نیز برگرفته از فضای تیره شهر است. مسئله بنیادین این پژوهش، بررسی ارتباط واقعیتهای اجتماعی با فضای مخوف و سیاه بازتابیافته در نخستین رمانهای فارسی است که در دو دهه اول ۱۳۰۰ بهنگارش درآمدهاند. به این منظور، ابتدا ویژگیهای شهر مدرن و تصویر مخوف و اهریمنی آن از رمانهای این دوره استخراج و دستهبندی شده و سپس ارتباط میان شهر مخوف و سیاهبازنماییشده در رمان با واقعیتهای اجتماعی زمان نگارش آنها بررسی شده است. مبنای تحلیل بر پایه آرای بازتابیافته در رمانهای این دوره است. در ادامه نمودهای شهر مخوف بازتابیافته در رمان بهپشتوانه دادههای جامعهشناسی شهری تبیین و تحلیل شده است. جایگاه غیرتولیدی شهر مدرن ایرانی، مصرفگرایی و پیامدهای آن نظیر حاشیهنشینی و فساد خانههای معروفه، مهمترین نمودهای شهر سیاه و اهریمنی نخستین رمانهای فارسی است.
هاشم صادقی محسن آباد،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
رمان رئالیستی میکوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بیطرف، سهم ویژهای در عینیت رمان رئالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی، تصنعی بودن روایت را آشکار ساخته و حقیقتمانندی آن را کاهش میدهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمانهای نگاشته شده در فاصله سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ش. و نسبت آن با واقعگرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانههای مداخله راوی از رمان ها استخراج و دستهبندی شده اند. سپس، نسبت مداخله راوی با مؤلفههای رئالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت در باب شخصیت و کنشهای داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابههای اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده، عمدهترین گونه های مداخله راوی در رمانهای مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پارهای از مداخلههای راوی، بهویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی؛ همچون نقالی و دیگر آثار عامیانه تأثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجستهسازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فروکاسته و حقیقتمانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابههای عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان رئالیستی را در پی داشته و اصل بیطرفی و غیابرمان رئالیستی میکوشد تصویری عینی از واقعیتهای زندگی معاصر بهدست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بیطرف سهم ویژهای در عینیت رمان رئالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی تصنعی بودنِ روایت را آشکار میکند و حقیقتمانندی آن را کاهش میدهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمانهای نگاشتهشده در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ و نسبت آن با واقعگرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانههای مداخله راوی از رمانها استخراج و دستهبندی و سپس نسبت مداخله راوی با مؤلفههای رئالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت درباب شخصیت و کنشهای داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابههای اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده عمدهترین گونههای مداخله راوی در رمانهای مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد پارهای از مداخلههای راوی، بهویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی، همچون نقالی، و دیگر آثار عامیانه تأثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجستهسازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فرومیکاهد و حقیقتمانندی را تضعیف میکند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابههای عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان رئالیستی را درپی دارد و اصل بیطرفی و غیاب راوی را نادیده میگیرد. راوی را نادیده میگیرد.