۹ نتیجه برای رمانتیسم
زهره هاشمی،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده
تمثیل از جمله اصطلاحاتی است که علیرغم کاربرد گسترده و قدمتش در بلاغت غرب بخاطر برخی اشتراکات و اختلاطهایی که با دیگر آرایههای بلاغی مانند استعاره، نماد، رمز، کنایه و... داشته منتقدان ادبی و بلاغیون را در ارائه تعریف دقیق و تعیین حدود و کارکردهایش با سردرگمی مواجه کرده، و از این رو اهمیت و اعتبارش در ادوار مختلف براساس جریانهای فکری موجود دچار افت و خیزهای فراوان شده است. مکتب رمانتیسم از جریانهایی بود که نظریهپردازانش برای اولین بار ویژگیها و کارکرد تمثیل در قیاس با نمادرا بررسی کرده و سعی کردند تا مرزهای این دو اصطلاح را با ارائه تعریف دقیق و مشخص ساختن ویژگیهای هر یک، روشن سازند. در واقع ما معنای مدرن تمثیل را مدیون نظرات کسانی چون، گوته، شلینگ، اگوست ویلهلم شلگل و کالریج هستیم. این نظریه پردازان، اولین تلاشهای نظاممند در تبیین و تعریف اصطلاح تمثیل را به معنای امروزی انجام دادند. براین اساس هدف نگارنده در این جستار، ارائه گزارشی از کارکردها و ویژگیهای تمثیل در مکتب رمانتیسم از رهگذر مرور نظریات منتقدان صاحب نظر در این باب، مانند؛ گوته، شلینگ، ا.و. شلگل و کالریج بوده است.
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده
مسأله اساسی این مقاله، تصویر در شعر رمانتیک است. تصویر رمانتیک از نظر ماهیت معرفتی و زیباییشناختی اساساً با تصویر کلاسیک، نمادگرا و سوررئالیستی متفاوت است. نویسنده در سه بخش کوشیده تا ماهیت تصویر رمانتیک را تبیین نماید: در بخش نخست ویژگیهای خاص ایماژ رمانتیک را با بحث از چهار مشخصه: استحاله در طبیعت، سایهواری تصویر، پویایی، و فردیت در تصویر تبیین میکند. در بخش دوم رابطه تصویرها با هم و جایگاه تصویر در بافت شعر را با دو مشخصه پیوستگی و بالندگی بررسی میکند و در بخش سوم سه نقش برای تصویر رمانتیک برشمرده: تأثیر در احساس، دلالت ضمنی، مکمل احساس. در بخش آخر از اهمیت زبان استعاری در سبک رمانتیک سخن رفته است. هدف مقاله آن است تا خواننده تفاوت روند آفرینش، ارزش زیباییشناختی و خاستگاه معرفتی و منطق تصویرگری رمانتیک را با تصویرگری در سبک کلاسیک دریابد و بتواند شعر رمانتیک را از منظر ایماژ رمانتیک، نقد و ارزیابی کند.
بهنام میرزابابازاده فومشی،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
خوشبختانه مدّتی است که در نشریات پژوهشی ادبی کشور بخش «نقد» -که غالباً نقد کتاب یا مقاله است- پررنگ شده-است. این حرکت و توجّه به نوبۀ خود درخور تحسین است، امّا کافی نیست. نقد را نمی¬توان به نقد کتاب و بعضاً مقاله محدود کرد، چراکه گسترۀ نقد تمامی فعّالیت¬های علمی را شامل می¬شود. بررسی فعّالیت¬های علمی مانند همایش¬ها، نشست¬ها و حتّی سخنرانی¬ها می¬تواند به نشاط و پویایی در عرصۀ علمی و پژوهشی کمک شایانی کند. نقد و بررسی همایش¬های علمی و مجموعه مقالات آن که تأثیر گسترده¬ای در عرصۀ پژوهشی دارد می¬تواند این فعّالیت¬ها را از رخوت و ایستایی برهاند. این نوشتار گامی است هرچند کوچک در این راستا که به نقد و بررسی مجموعه مقالات یکی از همایش¬های سال¬های اخیر می¬پردازد. دربارۀ پدر شعر نو کتاب¬ها و مقالات متعدّدی نوشته شده¬است. از منابعی که در بررسی نیما مفید خواهد بود مجموعه مقالات دومین همایش نیماشناسی است. این مجموعه موضوعات بسیار متنوّع و نوآورانه¬ای را در نیماشناسی دربرمی¬گیرد. نوشتار پیش¬رو پس از اشاره به محاسن این مجموعۀ پربار به بررسی مشکلات آن می پردازد و بر آن است تا از این رهگذر به برخی اشکالات اساسی پژوهش های ادبی اشاره¬ای کند.
هاشم صادقی محسن آباد،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
رئالیسم از اصطلاحاتی است که در ادبیات و نقد ادبی معانی مختلفی دارد. این اصطلاح هم بر جریان ادبی خاص قرن نوزدهم دلالت دارد و هم بهمنزله سبکی از داستاننویسی بهکار میرود که زندگی را تا حد ممکن، به همان صورت که در جهان واقع جریان دارد، ترسیم میکند. در این مقاله کوشیدهایم پس از بیان مختصرِ تلقیهای گوناگون از رئالیسم و شیوههای مختلف بررسی متون رئالیستی، ویژگیهای رئالیسم را بررسی کنیم. به این منظور، ابتدا رئالیسم بهمنزله مفهومی تاریخی را درمقابل رمانتیسم کاویده و ویژگیهای آن را بیان کردهایم. در ادامه، به تبیین ماهیت اجتماعی جهانبینی نویسنده در آثار رئالیستی و اوج نگاه ایدئولوژیک در رئالیسم سوسیالیستی پرداختهایم. واقعیتمانندی رئالیسم را در دو قسمت: واقعیتمانندی در ارتباط با جامعه و واقعیتمانندی مربوط به متن ادبی، با توجه به نظریات محققان بازبینی و ارزیابی کردهایم. در پایان نیز آرای مخالفان و منتقدان رئالیسم را بهاختصار بررسی کردهایم.
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
بدرشاکر سیاب و قیصر امینپور از پیشگامان شعر معاصر عربی و از شاعران خوش ذوق و نوآوری هستند که اصول مکتب رمانتیسم از جمله طبیعتگرایی، سفر تاریخی و ... در اشعارشان بخوبی نمایان است. قیصر امینپور شاعری است که بازتاب احساسات و عواطف بخوبی در شعرش نمایان است؛ گرچه سهم درد و اندوه در این میان بیشتر است تا جایی که به این نام (شاعر درد و اندوه) ملقب شده است. این دو شاعر در عین بعد مکانی و زمانی دارای روحیات و ویژگیها و زبان شعری مشابهی هستند. این پژوهش بر چند فرضیه استوار است: ۱. سیاب و قیصر هر دو از میان گونههای مختلف رمانتیسم به رمانتیسم آرمانشهری پایبند هستند. ۲. سفر جغرافیایی و گریز از محیط و اشتیاق برای رسیدن به وطنشان در آثار آنها مشهود است. ۳. بیان احساسات مثل درد و رنج و عشق و ... در آثار آنها نمود یافته است. این جستار کوششی تطبیقی است که بازیابی چگونگی به کارگیری اصول و مبانی مکتب رمانتیسم و بیان وجوه تفاوت و تشابه آن را در اشعار بدر شاکر سیاب و قیصر امینپور، مطمح نظر قرار داده است.
هاله کیانی بارفروشی، غلامرضا پیروز،
دوره ۱۳، شماره ۴۹ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
مکتب رمانتیسم مقارن با قرن هجدهم در واکنشی دیالکتیکی به مکتب کلاسیسم و نئوکلاسیسم و متأثر از مسائل فلسفی، سیاسی و اجتماعی عصر بهظهور پیوست. تأکید رمانتیسم بر فردیت هنرمند، آزادی تخیل، اصالت احساس و تلاش برای ترسیم حقیقتی مثالی و متعالی که بهزعم رمانتیستها در پس واقعیت اثباتی و علمی وجود داشت، اساس این مکتب را تشکیل میدهد. مقارن با شکلگیری تجدد ادبی در ایران، برخی استادان دانشگاهی و سنتگرایان ادبی، ادبیات متجدد را تقلیدی از غرب و ترجمهای از آثار مکاتب غربی و ازجمله مکتب رمانتیسم معرفی کردند. این ایده در دهههای بعد عمدتاً بهدلیل ضعف پژوهش ادبی در ایران تثبیت شد. پژوهش حاضر نشان میدهد که نوع تلقی از مکتب رمانتیسم در ایران با بهحاشیهرانی برخی ویژگیهای ماهوی آن، انفکاک مؤلفههای این مکتب از بستر فلسفی و معرفتشناختی آنها و تلقی بعضاً نادرست از برخی مفاهیم همراه آن است. از آنجا که مکتبهای ادبی حائز مؤلفههایی مفهومسازیشده و ساختارمند هستند، پژوهش ادبی در ایران از این ساختار سهلالوصول جهت شرح و جریانشناسی ادبی بهره میبرد و با توصیف مؤلفههایی همچون عشق و طبیعت در انفصال کامل از سنت ادبیات فارسی و بدون توجه به تطور این ویژگیها از گذشته تا امروز، شناختی ناقص و گاه اشتباه از جریانهای ادبیات معاصر بهدست میدهد.
دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی در پی تبیین، توضیح و مقایسه تطبیقی نظریه ژانرهای ادبی مکاتب کلاسیسم و رمانتیسم بر مبنای اصول و مبانی فکری – فلسفی و اجتماعی است که در شکل گیری این نظریه مهمترین نقش را دارند و تغییر در آنها زمینهساز تحول نظریه انواع ادبی است. مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسشها است که علل تمایز نظریه انواع ادبی در این دو مکتب چیست و عوامل اساسی که به ایجاد نظریه انواع ادبی در این مکاتب مذکور منجر شده، کدماست. نتایج پژوهش نشان میدهد نظریه ذاتگرایی و برداشتهای مختلف ازنظریه محاکات، مبنای شکلگیری اصول کلی نظریه انواع ادبی کلاسیسم شامل اعتقاد به وجود قوانین ثابت و تغییرناپذیر در انواع ادبی، خلوص انواع ادبی، همچنین اعتقاد به وجود سلسلهمراتب بین انواع ادبی و برتر دانستن انواع روایی همچون تراژدی و حماسه شده است. در مقابل عواملی همچون تاریخگرایی، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی و گرایش به فردیت به شکلگیری نظریه جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامیده است که بر طرد قواعد و قوانین حاکم بر انواع ادبی، ترکیب انواع ادبی موجود، توجه به انواع ادبی دیگر بویژه ادبیات غنائی و رمان و خلق انواع جدید مبتنی است.
دوره ۱۹، شماره ۷۷ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
یکی از ویژگیهای سبکی سوگسرودههای دوره نخست دفاع مقدس (۱۳۵۹ ـ ۱۳۶۳) تصویرپردازی طبیعت است که به اقتضای موضوع سوگ و رثای شهید از بلاغت سنتی فراتر میرود و با مکتبهای ادبی جهان پیوند میخورد از این رو ریشهیابی نگرش شاعران به تصویرپردازی طبیعت و تعلق آن به مکاتب ادبی، مسألۀ محوری این پژوهش است. با بررسی ماهیت تصویرپردازیها در سوگسرودههای سالهای نخست جنگ، تلفیقی از ویژگیای دو مکتب رمانتیسیسم و کلاسیسیسم آشکار شد که میتوان آن را ماهیت دوگانه رمانتیک ـ کلاسیک طبیعت در سوگسرودههای دفاع مقدس نامید. این ویژگیها عبارتند از «طبیعت بهمثابۀ سوگوار (صاحبعزا)»، «طبیعت بهمثابۀ اعتباردهنده به شهید»، «طبیعت بهمثابۀ اعتبارگیرنده از شهید» و «طبیعت بهمثابۀ فضاساز» که ریشه در کارکرد رمانتیک طبیعت دارند و «تقلید از طبیعت»، «تقلید از قدما»، «آموزندهبودن و خوشایندی»، «وضوح و روشنی» و «برازندگی» که به مؤلفههای کلاسیسیسم متعلقاند. دلیل این دوگانگی، پیوند رویکرد سنتگرا و حقیقتنگر با رویکرد عاطفی است که شاعران دفاع مقدس در سوگسرایی شهدای جنگ با آن رویارو بودهاند و آن را برای بیان و انتقال تأثیرگذار حالات سوگوارانه خود به خواننده برگزیدهاند.
دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
این پژوهش میکوشد دگردیسی برخی از مؤلفههای رمانتیسم را در آستانههای سیاست بررسی کند. هدف این تحقیق دستیابی به پاسخی در خور این پرسش است که چگونه برخی از آموزههای سیاسیتر رمانتیسم مانند کیش آزادی یا ستایش از حقوق زنان، طغیان احساسات و دفاع تمام عیار از تجربه فردی چنان دامنه فراخی پیدا میکند که مؤلفههای غیر رمانتیسم را نیز به امور سیاسی بدل میکند. در این پژوهش اشعار این دو شاعر بررسی شد که افزون بر تفاوتهای فرمی در محتوا، هم فروغ فرخزاد و هم سیمین بهبهانی متفاوت هستند؛ با وجود این دو شاعر با توجه به تمامی تفاوتها به میانجی دگردیسی مضمونهای رمانتیک در شعرشان بویژه دو عنصر طبیعتگرایی و احساسات شخصی در آستانههای سیاسی به هم شبیه میشوند.