جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای رده‌شناسی


دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

مهارت نوشتن یکی از مهارت­های دشوار در یادگیری هر زبانی است. زبان­ آموز باید کلمات مناسب را انتخاب کرده و آن­ها را در چارچوبی درست قرار دهد. گاهی این دشواری به سبب کثرت قواعد زبان عربی و پیچیدگی آن برای عربی­آموزان فارسی­ زبان دو­چندان می­شود. از طرفی، در مهارت نوشتن، هدف یادگیری همه قواعد زبان نیست، بلکه دستورزبان باید در خدمت محتوا باشد. بنابراین انتخاب قواعدِ ضروری و اولویت­بندی آموزش این قواعد در پیشبرد یادگیری آسانتر و سریعتر نگارش عربیِ توسط زبان­آموزان حائز اهمیت است. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی -تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه به سطح­بندی دستور زبان عربی پرداختیم تا به تسهیل و تسریع فرآیند آموزش و یادگیری مهارت نوشتن به زبان عربی توسط دانشجویان کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی  کمک نماییم. برای رسیدن به این هدف، پرسشنامه­ ای محقق­ ساخته را بین ۱۶ استاد و متخصص زبان عربی توزیع کردیم تا اولویت‌های دستور زبان عربی را در سه سطح مبتدی، میانی ​​و پیشرفته مشخص نمایند. براساس نظرات متخصصان، مؤلفه ­های ترتیب سازه و ادوات استفهام برای تدریس در سطح مبتدی، مؤلفه­ های اسم موصول و ساخت سببی و نظام حالت برای سطح میانی، و دو مؤلفه وجه فعل و نمود برای سطح پیشرفته سطح­بندی شدند. همچنین نتایج نشان داد که اکثر متخصصان بر رعایت اولویت ارائه قواعد مشابه در مراحل اولیه آموزش تاکید دارند و به تبع تدریس موارد مختص زبان عربی و نیز قواعد متفاوت بین زبان فارسی و عربی را برای سطوح بالاتر مناسب می­دانند. 

حسین صافی پیرلوجه، مریم سادات فیاضی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

در این مقاله، ابتدا به‌اختصار تبارشناسی پژوهش‌های روایت‌شناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکل‌گیری رشته‌ای به‌نام روایت‌شناسی) بیان، و به‌طور مشخص ریخت‌شناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی می‌کنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایت‌شناسی ساختارگرا و تقابل‌های دوگانه، مقوله‌بندی عناصر روایی و رده‌شناسی روایت اختصاص می‌دهیم. در این بخش، مهم‌ترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن به‌اجمال بازگو می‌شود. در پایان، نگاهی می‌افکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بوده‌اند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبان‌شناختی و به‌ویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز می‌کنیم؛ به‌این‌ترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری می‌باشد.

دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

در این پژوهش آرایش واژگان در چهار گویش فارسی خوزستان، یعنی بهبهانی، دزفولی، شوشتری و هندیجانی از نظر رده­شناختی بررسی شده است. چارچوب نظری اصلی این پژوهش رده­شناسی آرایش واژگان درایر است. دبیرمقدم در پژوهش خود ۲۴ مؤلفه را در نظر گرفته است که ۱۹ مورد ­آن­ها برگرفته از مقالۀ درایر و بقیه مؤلفه­ها برگرفته از پایگاه داده­های وی هستند که آمار مربوط به آن در اختیارش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نیز همین ۲۴ مؤلفه دربارۀ گویش­های خوزستان بررسی و نتایج حاصل با منطقۀ
اروپا ـ آسیا و همچنین جهان مقایسه شده­اند. ابزار و روش جمع­آوری داده­ها در این پژوهش پرسش­نامه و گفت­و­گو و مصاحبۀ حضوری با گویش­وران است. با تعداد ۳۰ گویش­ور بومی این گویش­ها مصاحبه شده و بعد از ثبت و ضبط مصاحبه­ها و گفت­و­گو­ها، مطالب به دقت آوانویسی و سپس براساس مؤلفه­های مورد نظر تحلیل شدند. در بررسی داده­ها، رفتار رده­شناختی هر کدام از این گویش­ها در مقایسه با زبان­های اروپا ـ آسیا و همچنین زبان­های دنیا از­جهت دارابودن مؤلفه­های فعل­پایانی و یا فعل­میانی بررسی و تحلیل شد. به طور کلی این چهار گویش هم در مقایسه با زبان­های اروپا ـ آسیا و هم در مقایسه با زبان‌های دنیا، به ردۀ فعل­میانی قوی گرایش دارند ؛  البته باید گفت که بر­اساس آمار جدول­ها رفتار رده­شناختی این گویش­ها با ردۀ بینابین (آمیخته)- که دبیر­مقدم (۱۳۹۲) برای زبان­های ایرانی پیشنهاد کرده است- هماهنگ است. دربارۀ مؤلفه­های رده­شناختی مشترک و غیرمشترک باید گفت که در این چهار گویش فقط مؤلفۀ۱،  ۹ و ۱۱ غیرمشترک هستند و این گویش­ها در ۲۱ مؤلفۀ دیگر رفتار مشترک دارند.

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

در این پژوهش مقوله دستوری «قمر» بررسی شده است که توسط تالمی در پژوهش های معناشناختی و رده شناسی اش معرفی شده است. او قمر را مقوله دستوری بسته ای می داند که شامل هر سازه ای غیر از متمم اسمی یا گروه حرف اضافه ای همراه فعل می شود که با ریشه فعل رابطه خواهری داشته باشد در این نوشتار نمودهای صوری این مقوله در زبان فارسی و مقولات معنایی که توسط آن بیان می شوند را بررسی کرده ایم. نمود اصلی قمر در زبان فارسی در دوره های پیشین در افعال پیشوندی است؛ اما در دوره کنونی برخی از عناصر فعل یار در افعال مرکب نقش قمر را ایفا می کنند. بنابراین در این مقوله نوعی واژگانی شدن در حال انجام است. همچنین مشخص کرده ایم که زبان فارسی از نظر تقسیم بندی تالمی (قمرـ محور و فعل ـ محور) می تواند در هر دو دسته واقع شود، چرا که در برخی موارد با خصوصیات زبان های قمر ـ محور سازگاری دارد و در برخی موارد با ویژگی های زبان های فعل ـ محور. بنابراین بهتر است این تقسیم بندی دوگانه، جای خود را به یک پیوستار بدهد که زبان های دنیا می توانند در آن جای گیرند و حتی در حال حرکت به یکی از دو سوی پیوستار باشند. گفتنی است اسلوبین به این تقسیم بندی تالمی دسته سومی نیز اضافه کرده است که با ویژگی های زبان فارسی سازگار نیست.

دوره ۶، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

رده‌شناسی زبان هم بر همگانی‌های زبانی و هم بر تنوعات زبانی تأکید دارد وهمگانی‌های زبانی در رده‌شناسی زبان بر‌اساس ملاحظات معنایی، کاربردشناختی، گفتمانی، پردازشی و شناختی تبیین می‌شوند. در تحقیق حاضر، ترتیب ‌واژه زبان سمنانی بر‌اساس مؤلفه‌‌های بسیت و چهارگانه درایر (۱۹۹۲) از منظر رده‌شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این تحقیق تعیین ترتیب‌ واژه زبان سمنانی از منظر رده‌شناسی است که نتایج تحقیق می‌تواند در مطالعات رده‌شناسی زبان تأثیرگذار باشد. داده‌های تحقیق نیز از طریق مصاحبه با گویشوران سمنانی جمع‌آوری شده است. داده‌های تحقیق حاکی از آن است که زبان سمنانی دارای ۱۷ مؤلفه‌ از مؤلفه‌‌های فعل پایانی قوی و ۱۶ مؤلفه‌ از مؤلفه‌‌های فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان‌های اروپا- آسیا و همچنین دارای ۱۶ مؤلفة‌ فعل پایانی قوی و ۱۴ مؤلفة‌ میانی قوی در مقایسه با گروه زبان‌های جهان است. بنابراین زبان سمنانی گرایش به رده زبان‌های فعل پایانی دارد. البته فاصله چندانی بین مؤلفه‌‌های فعل پایانی قوی و فعل میانی قوی در تحقیق نیست که این نکته نشان‌دهنده تحول و تغییر زبان سمنانی به سمت رده زبان‌های فعل میانی است. همچنین داده‌های تحقیق نشان می‌دهد که مطابقه جنسیت دستوری بین فاعل و فعل وجود دارد و تمامی مصدرها دارای نشانه نمود کامل هستند.  

دوره ۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

گرچه مفهوم دستوری شمار از بدیهیات تلقی می‏شود و به تمایز مفرد/جمع در همۀ کتاب‏های دستور زبان اشاره شده است، به جنبه‏های مختلف معنایی آن کمتر توجه شده و معمولاً مفهوم جمع به‌مثابۀ دلالت بر بیش از یک، تفسیر می‏شود؛ درحالی که مفهوم دقیق آن، باتوجه به مختصات معنایی اسم پایه، ازنظر رده‏شناختی بسیار تنوع‏پذیر است. در این نوشتار، ویژگی‏های صرفی- معنایی تکواژ «-ها» را به‏عنوان یکی از پربسامدترین تکواژهای جمع‏ساز فارسی بررسی می‏کنیم و به‏طور خاص قصد داریم نشان دهیم که زبان فارسی تا چه اندازه در رمزگذاری مفهوم جمع، تابع تنوعات بین‏زبانی است. ارزیابی داده‏های زبان فارسی در چارچوب رده‏شناختی آکواویوا، نشان می‏دهد که تکواژ «-ها» در زبان فارسی تنوع معنایی دارد و تحت‌تأثیر ویژگی‏های معنایی اسم پایه، ممکن است بیانگر یکی از مفاهیم تعدد، نمود ناقص، پیوستگی، تعدد بدون وجود مرز ادراکی قابل‌تشخیص، القاء خوانش ملموس و عینی از اسم‏های معنی و زمان/مکان، موردنمایی، دلالت بر فراوانی کمّی و کیفی (شدت‏بخشی)، پراکندگی و گستردگی موقعیت‌یافته برای اسم‏های توده‏ای، مشابهت، تأکید بر مصداق و یا تلفیقی از آن‏ها باشد. از این میان، کارکردهای نمودی، شدت‏بخشی، تأکید و تقریب زمانی، ویژگی‏های معنایی مختص جمع‏سازی در زبان فارسی هستند؛ اما همچنان تبیین این کارکردها ازطریق بسط حوزه‏های مطروحه در چارچوب مذکور ممکن است.
 

دوره ۹، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف از نگارش مقالۀ حاضر، راستی‌آزمایی همگانی‌های گرینبرگ و بررسی شمول آن­ها در حوزه‌های ترتیب واژه و مقوله‌های تصریفی در سه گونۀ ترکی رزن، تبریز و استانبولی است که از زیرشاخه‌های‌ زبان‌ ترکی محسوب می­شوند. دو گونۀ‌ اول در منطقۀ غرب و شمال غرب ایران، در دو خطۀ مجزا به لحاظ جغرافیایی، واقع شده‌اند و گونۀ سوم، زبان رسمی کشور ترکیه است. در رسیدن به اهداف پژوهش، داده‌های هر سه گونه، به روش مصاحبه با گویشوران بومی، ضبط صدا و آوانگاریِ داده‌ها ثبت و ۴۵ همگانی‌ گرینبرگ به­صورت هدفمند در داده‌های جمع‌آوری­شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با وجود دوری منطقۀ جغرافیایی، سه گونۀ مورد بررسی قرابت بسیاری را درحوزه‌های نحوی، صرفی و رده‌شناسی آشکار می سازند. البته تفاوت‌هایی نیز میان سه گونه به­ویژه گونۀ ترکی استانبولی با دو گونۀ دیگر دیده می‌شود که مهم­ترین آنان در حوزۀ واژگانی است. آمار و نتایج کاربردی این تحلیل طی تحقیق ارائه شده است. بر اساس نتایج این تحقیق از ۴۵ همگانی گرینبرگ، ۱۸ همگانی در داده‌ها کاربرد دارد و از این مجموعه حدود ۴۰ درصد از همگانی‌ها مورد تأیید است. البته درصد مذکور در حوزه‌های متفاوت صرفی، رده‌شناختی و نحوی متفاوت است که در متن تحقیق مورد تبیین قرار گرفته است.
 

 
 

دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

رده­شناسی نقش­گرای نظام­مند یا به اختصار رده­شناسی نظام­مند به بررسی تفاوت­ها و شباهت­های موجود در نظام­های زبان­ها می­پردازد. هدف بنیادی رده­شناسی نظام­مند دست­یابی به تعمیم­های تجربیِ قابل اعمال به تمام زبان­های جهان است. در راستای این هدف، متیسن (۲۰۰۴) به مجموعه­ای از تعمیم­های رده­شناختی دست یافته و در ارتباط با آن تعمیم­ها، مدعی شده است که آن­ها را می­توان در توصیف هر زبان و نیز در تلاش در جهت گسترش تبیین­های رده­شناختی در چارچوب دستور نقش­گرای نظام­مند به­کار بست.
هدف از انجام این پژوهش، توصیف رفتارهای رده­شناختی بندهای مادی در زبان فارسی با توجه به تعمیم­های رده­شناختی متیسن (۲۰۰۴) درخصوص آن بندهاست. 
بر اساس یافته­های پژوهش حاضر، در بندهای مادی زبان فارسی، ۱) در کنار دو مشارک ذاتی کنشگر و مقصد، مشارک­های دیگری، یعنی دریافت­کننده/ گیرنده، وادارنده، دامنه، و شاخص، نیز در نمود فرایند دخیل هستند، ۲) گستره مشارک ذاتی کنشگر بسیار وسیع است، ۳) هر یک از مشارک­های غیرذاتی یادشده در بالا به طریقی به بند مادی اضافه می­شوند. برای مثال،‌ مشارک وادارنده از طریق فرایند سببی­سازی به یک بند مادی افزوده می­شود، ۴) حالت­نمایی مشارک­ها به نظر نسبتاً صریح است، و ۵) انتقال مالکیت به­صورتی متفاوت از سلب مالکیت بازنمایی می­یابد.      
 

دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

یکی از بحث­های مهم زبان­شناسی در قرن اخیر، بحث رده­شناسی و جهانی­های زبان است. در رده­شناسی مؤلفه­های متعددی بررسی می­شوند. یکی از آن مؤلفه­ها، تشخیص حرکت پرسش­واژه­ها در زبان­هاست. رده­شناسان در این زمینه، دو ردۀ اصلی را مشخص کرده­اند: نخست آنکه پرسش­واژه­ها در جای عنصری که از آن در جمله پرسش می­کنند، می­آیند و دیگر آنکه پرسش­واژه­ها به­ناچار در آغاز جملات پرسشی قرار می­گیرند. در این پژوهش قصد داریم حرکت پرسش­واژه­ها در زبان­های فارسی و عربی را بررسی کنیم تا بتوانیم جایگاه آن­ها را در نظام رده‌شناسی زبانی روشن سازیم. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و جملات مورد بررسی و تحلیل، از متون مختلف گونۀ رسمی هر دو زبان جمع­آوری شده است. بر اساس یافته­های این پژوهش، زبان­های فارسی و عربی از لحاظ حرکت پرسش­واژه­ها در دو ردۀ متفاوت قرار می­گیرند. گرایش بیشتر پرسش­واژه­های فارسی این است که در جای عنصری که از آن پرسش می­کنند، می­آیند، در حالی که پرسش­واژه­های زبان عربی، در آغاز جملات پرسشی قرار می­گیرند. همچنین، هر دو زبان با جهانی­های زبانی ارائه شدند و در این زمینه سازگار هستند. از دیگر نتایج این پژوهش آن است که دلایل ساختاری، معنایی و پردازشی بر موضوع حرکت پرسش­واژه تأثیر گذارند.

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف این مقاله بررسی ‌وجه‌نماییِ عناصرِ معادل «باید» در تعدادی از زبان‌های ایرانی غربی نو (شامل بلوچی، تاتی، سمنانی، فارسی، کردی، کهنگی، گراشی، گیلکی، لری، وفسی و هورامی)، ارائۀ نقشۀ معنایی و همچنین رده‌بندی این زبان‌ها بر مبنای یک واحد وجه‌نماست. بررسی‌ها نشان داد که برخی از این زبان‌ها (بلوچی گونۀ بم‌پشت و هورامی گونۀ هورامان تخت)، از عنصر قیدی، و حتی در یک مورد (کَهنگی)، از دو فعل کمکی مستقل برای بیان مفاهیم معادل «باید» ‌بهره می‌برند. افزون بر این، رده‌بندی زبان‌ها با توجه به یک ویژگی معنایی، روی پیوستاری تنظیم می‌شود که در آن زبان‌ها به برخی از زبان‌های دیگر نزدیک‌تر و از برخی دیگر دورتر هستند و این خلاف رده‌بندی‌های متداول آن‌ها بر اساس مشخصه‌های نحوی ـ ساخت­واژی است که در آن‌ها زبانی یا عضو یک شاخه هست یا خیر. به علاوه، مشخص شد که تمامیِ عناصر موردبحث، در کنارنقش وجه‌نمای تصمیمی (از نوع الزام و امکان) و وجه‌نمای معرفتی (تنها از نوع امکان) مسئولیت انتقال مفاهیم مربوط به نیازِ مشارک ـ ذاتی، الزام مشارک ـ تحمیلی و الزام موقعیتی را (به­منزلۀ زیر مجموعۀ وجه‌نمایی پویا)، بر عهده دارند.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر در جهت یک بررسی رده­شناختی از عنصر زبانی واژه­بست در زبان گیلکی تدوین شده است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا باتوجه به تنوعات گویشی قابل‌توجه زبان گیلکی و نیز دیدگاه­های گوناگون در طبقه­بندی عنصر واژه­بست و بهره­وری متفاوت گویش­ها و زبان‌های ایرانی از این عنصر زبانی، با یک بررسی رده­شناختی، تنوع حضور واژه­بست در زبان گیلکی و جایگاه حضور آن در جملات گیلکی مشخص شود. بدین منظور، واژه­بست­های زبان گیلکی براساس پرسش‌نامۀ رده‌شناختی مؤسسۀ ماکس پلانک در باب رده­شناسی واژه­بست مورد تحلیل قرار گرفته­اند. پرسش‌نامه شامل ۵ بخش قابل تفکیک است که عبارت‌اند از: ۱. ویژگی­های کلی زبان، ۲. حالات مقوله‌ای واژه­بست، ۳. ویژگی­های خاص، ۴. جایگاه واژه­بست، و ۵. حرکت. داده­های مذکور پس از گردآوری از سه ناحیۀ گویشیِ گیلکی غربی (بیه پس)، شرقی (بیه پیش) و گیلکی گالشی از شهرها و روستاهای شرقی، غربی و مناطق ییلاقی استان گیلان، به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی ـ مقایسه‌ای مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش بیانگر یکسان بودن واژه­بست­های زبان گیلکی در سه گونۀ مذکور است و به‌طور کلی می­توان بیان کرد که زبان گیلکی دارای پیش­بست­های ضمیری متصل به نشانۀ مفعولی، پی­بست نشانۀ مفعولی /ǝ/، پی­بست تأکیدی و نیز نشانۀ /o/ ربط است. همچنین مشاهده شد که پی­بست ضمایر شخصی متصل به اسامی، صفات، حرف اضافه و افعال در این زبان وجود ندارد. حرکت برای واژه­بست فقط به انتهای گروه میزبان امکان­پذیر است و جابهجایی و جهش واژه‌بست به موقعیت پیشین در این زبان ممکن نیست. همچنین باتوجه به بررسی­های انجام‌شده، تحقق قاعدۀ واکرناگل درمورد جایگاه دوم برای واژه­بست در زبان گیلکی قابل تأیید است.


دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقولۀ دستوری شمار در نگاه اول به‌نظر ساده انگاشته می­شود. اما درواقع بحثی پیچیده است که در زبان­های دنیا تنوع ایجاد می­کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولۀ شمار در گونه­های زبانی برخی از شهرستان­های استان کرمان با رویکرد رده­شناختی است. پیکرۀ پژوهش حاضر از داده­های موجود در پایگاه داده­های طرح اطلس زبان­شناسی ایران که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در دست انجام است استخراج شده است. در تمام داده­های زبانیِ پیکرۀ پژوهش، ارزش نظام شمار به دو ارزش مفرد و جمع تقسیم می­شود. در داده­های زبانی کل پیکرۀ پژوهش، شمار مفرد بدون نشانه و شمار جمع دارای نشانه است. نشانه­های جمع به صورت پسوند به اسم مفرد می­پیوندد بنابراین ابزار زبانی مورد استفاده برای نشانه‌گذاریِ شمارِ جمع در داده­های زبانی پیکرۀ پژوهش از نوع ابزار ساخت‌واژی است که از مرسوم­ترین راهبردهای نشانه­گذاری جمع در زبان‌های دنیا محسوب می­شود.  بررسی داده­های زبانی نشان می­دهد که در کنار راهبرد ساختواژی، راهبرد نحوی نیز برای رمزگذاری مقولۀ شمار در این گونه­های زبانی به‌کار می­رود.

دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی تأثیر وزن دستوری بر پسایندسازی سازه‏های مختلف در زبان فارسی معاصر گفتاری است. با اینکه زبان فارسی زبانی فعل‏پایان است، اما در موارد متعددی برخی سازه‏ها در جایگاه پس از فعل قرار می‏گیرند و اصطلاحاً پسایند می‏شوند. یکی از عواملی که در این جابه‏جایی تأثیرگذار است، وزن دستوری است. منظور از وزن دستوری تعداد کلمات درون هر سازه است. در مطالعات رده‏شناسی عنوان شده است که در اکثر زبان‏های جهان گرایش کلی به قرار دادن سازه سبک قبل از سازه سنگین است که به تسهیل در تولید و درک گفتار کمک می‏کند. اما مطالعاتی نیز صورت گرفته است که در زبان‏های فعل‏پایانی مانند ژاپنی و کره‏ای، سازه‏های سنگین پیش از سازه‏های سبک قرار می‏گیرند. درواقع دو نوع رده از این حیث در زبان‏های جهان وجود دارد. در این پژوهش، با تکیه بر پیکره گفتاری زبان فارسی، به بررسی تأثیر وزن دستوری بر سازه‏های پسایند‏شده در زبان فارسی پرداخته‏ایم. این مطالعه نشان می‏دهد در زبان فارسی، سازه‏های سنگین بیش از سازه‏های سبک در جایگاه پس از فعل قرار می‏گیرند. به عبارتی فارسی از این حیث در جایگاه پس از فعل، مانند زبان‌های فعل‏پایانی همچون کره‏ای و ژاپنی نیست. درمورد چهار سازه مفعول غیرمستقیم، مسند، فاعل و قید مکان، اصل سازه سنگین پس از سازه سبک دیده می‏شود و البته موارد محدودی هم وجود دارد که این گرایش در آن‌ها رعایت نشده است.
 

دوره ۱۳، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

ترتیب‌واژه در پژوهش حاضر با هدف تعیین ردۀ زبانی زبان ارمنی‌ شرقی نسبت‌به گروه‌ زبان‌های «اروپا ـ آسیا» و «جهان» برمبنای «نظریۀ سوی انشعاب» درایر (۱۹۹۲) مورد توجه قرار گرفته است. درایر (۱۹۹۲) در این مقاله با عنوان «هم‌بستگی‌های ترتیب‌واژه گرینبرگی»، ۲۳ جفت هم‌بستگی «هم‌الگو با فعل» و «هم‌الگو با مفعول» را برای تعیین ترتیب‌واژه در زبان‌ها معرفی کرده و نیز «نظریۀ هسته ـ وابستۀ» گرینبرگ (۱۹۶۳) را موردانتقاد قرار داده و با ارائۀ «نظریۀ سوی انشعاب» به این نتیجه رسیده است که زبان‌ها تمایل دارند راست ـ انشعاب یا چپ ـ انشعاب باشند. بر این مبنا در پژوهش حاضر بر روی زبان ارمنی‌ شرقی برآنیم تا به پرسش‌ زیر بپردازیم: زبان ارمنی‌ شرقی در مقایسه با زبان‌های اروپا ـ آسیا و همچنین در مقایسه با زبان‌های جهان به کدام‌یک از رده‌های مفعول ـ فعل یا فعل ـ مفعول‌ تعلق دارد؟ در رسیدن به هدف پژوهش، نوزده جفت از هم‌بستگی‌های درایر که در گونۀ ارمنی‌ شرقی دارای مصداق هستند، با استناد بر داده‌های زبانیِ گردآوری‌شده به روش مصاحبه و نیز از متون مکتوب این گونۀ زبانی، موردبررسی قرار گرفته‌اند. نتایج پژوهش نمایانگر آن است که زبان ارمنی‌ شرقی نسبت‌به زبان‌های «اروپا ـ آسیا»، چهارده مؤلفه از مؤلفه‌های زبان‌های با ترتیب مفعول ـ فعل قوی و پانزده مؤلفه از مؤلفه‌های زبان‌های با ترتیب فعل ـ مفعول قوی و در مقایسه با زبان‌های «جهان»، چهارده مؤلفه از مؤلفه‌های زبان‌های با ترتیب مفعول ـ فعل‌ قوی و ۱۴ مؤلفه از مؤلفه‌های زبان‌های با ترتیب فعل‌ ـ مفعول قوی را دارد. نتایج همچنین نشان می‌دهند که ارمنی‌ شرقی در مقایسه با زبان‌های «اروپا ـ آسیا» به زبان‌های با ترتیب فعل ـ مفعول قوی و در مقایسه با زبان‌های «جهان»، به هر دو گروه زبان‌های با ترتیب مفعول ـ فعل قوی و فعل ـ مفعول قوی گرایش دارد. برمبنای نتایج پژوهش می‌توان اذعان داشت که زبان ارمنی‌ شرقی برخلاف ادعای درایر (۱۹۹۲) تمایل به راست ـ انشعاب بودن یا چپ ـ انشعاب بودن ندارد و می‌توان وضعیتی بین این دو یعنی ردۀ «بینابین» را به‌عنوان رده‌ای مستقل برای ارمنی‌ شرقی درنظر گرفت.
 

صفحه ۱ از ۱