جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای رئالیسم انتقادی
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
رئالیسم حقیقت را به شیوههای گوناگون کشف و بیان میکند. این شیوهها عبارت اند از تشریح جزئیات، تحلیل دقیق جامعه و تصویرکردن شخصیت در پیوند با محیط اجتماعی. محمود تیمور و محمدعلی جمالزاده، بنیانگذاران داستاننویسی عربی و فارسی هستند. این دو بیشتر داستان هایشان را در قالب رئالیسم به نگارش در میآوردند.
در این مقاله ابتدا فرازی از زندگی محمود تیمور و جمال زاده و جایگاهشان در ادبیات داستانی عربی و فارسی را بیان می کنیم، در ادامه شباهت و تفاوتهای گرایشهای رئالیستی این دو را مورد بحث قرار می دهیم و از رهگذر آن گرایش غالب رئالیستی و نگرش آنها به رئالیسم را بیان می کنیم.
پژوهش حاضر در پی بیان تفاوتها و شباهت های سبک رئالیستی این دو نویسنده است. بررسی این تفاوتها و شباهت ها با درنظر گرفتن مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به عنوان روش تحقیق تطبیقی است.
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
رئالیسم بیان واقعی زندگی است و نویسنده رئالیسم به تصویر مشاهدات بسنده نمیکند؛ بلکه همواره عوامل و شرایط اجتماعی را درنظر میگیرد. در رئالیسم انتقادی، نویسنده به انتقاد از روابط انسان و محیط از یک سو و انسان و جامعه از سوی دیگر در یک نظام همت میگمارد. منفلوطی و جمالزاده دو نویسنده شهیر معاصر هستند که بازتاب واقعیتهای خارجی زندگی در بسیاری از نوشتههای آنان مشهود است. جمالزاده در آثار مهمی، تحت تأثیر اندیشه رئالیسم انتقادی، واقعیات و عینیات جامعه را بیان کرده است. وی در داستانهایش با زبانی ساده و گاه محاورهای به بازنمایی جزئیات مشکلات طبقات متوسط و بالاتر از آن و تشریح مسائل زندگی و اوضاع فرهنگی و اجتماعی روی آورده است. منفلوطی نیز در داستانهای خود با زبانی ساده و روان، واقعیتهای پیرامونش را به سبک رئالیستی و با نگاهی انتقادی بیان کرده و تصویرگر تضادهای اجتماعی جامعه آن روز مصر شده است. بر این اساس، مقاله حاضر برآن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، بازتاب رئالیسم انتقادی را در داستانهای این دو نویسنده، با محوریت شخصیت و پیرنگ، مورد بررسی قرار دهد. منفلوطی و جمالزاده هر دو در داستانهای خود، شخصیتهای تیپیک را برای انتقاد از جامعه انتخاب کردهاند؛ با این تفاوت که تیپهای شخصیتی داستانهای منفلوطی بیشتر از طبقه فقیر و پایین و متوسط جامعه و تیپهای شخصیتی داستانهای جمالزاده اغلب از طبقه متوسط و بالاتر هستند. زبان منفلوطی در پرداختن به واقعیات عصر همراه با آه و ناله، شکایت و گاه نصیحتگری است و زبان جمالزاده تندو تیز، نیشدار، گزنده و گاه تمسخرآمیز.
هاشم صادقی محسن آباد،
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
رئالیسم از اصطلاحاتی است که در ادبیات و نقد ادبی معانی مختلفی دارد. این اصطلاح هم بر جریان ادبی خاص قرن نوزدهم دلالت دارد و هم بهمنزله سبکی از داستاننویسی بهکار میرود که زندگی را تا حد ممکن، به همان صورت که در جهان واقع جریان دارد، ترسیم میکند. در این مقاله کوشیدهایم پس از بیان مختصرِ تلقیهای گوناگون از رئالیسم و شیوههای مختلف بررسی متون رئالیستی، ویژگیهای رئالیسم را بررسی کنیم. به این منظور، ابتدا رئالیسم بهمنزله مفهومی تاریخی را درمقابل رمانتیسم کاویده و ویژگیهای آن را بیان کردهایم. در ادامه، به تبیین ماهیت اجتماعی جهانبینی نویسنده در آثار رئالیستی و اوج نگاه ایدئولوژیک در رئالیسم سوسیالیستی پرداختهایم. واقعیتمانندی رئالیسم را در دو قسمت: واقعیتمانندی در ارتباط با جامعه و واقعیتمانندی مربوط به متن ادبی، با توجه به نظریات محققان بازبینی و ارزیابی کردهایم. در پایان نیز آرای مخالفان و منتقدان رئالیسم را بهاختصار بررسی کردهایم.
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
رئالیسم انتقادی به عنوان شاخهای از مکتب ادبی رئالیسم تلاش میکند،تجربهای عینی از واقعیت را با نگاهی به معضلات اجتماعی انسان در عصر جدید به خواننده منتقل کند و با نگرشی اصلاحطلبانه به انتقاد از اوضاع حاکم برجامعه بپردازد.سموئیل شمعون۱در نخستین رمان خود عراقیّ فی باریس توانسته است جایگاه ویژهای درگستره داستاننگاری در ادبیات عربی کسب نماید؛رضا قاسمی۲ نیز یکی از برجستهترین داستاننویسان ادبیات فارسی است که با نگارش رمان همنوایی توانسته جوایز معتبر متعددی را از آن خود کند،هر دو رمان به بازتاب واقعیتهای جامعه خود و پدیده مهاجرت پرداختهاند. با توجه به مسأله مهاجرت و تأثیرات نهان و تلخ آن برجوامع مهاجرفرست، این امر ضرورت انجام پژوهشهایی را میطلبدکه لایههای پنهان زندگی مهاجر را نشان دهند؛هدف از این جستار بررسی چالشهای آسیبزای پدیده مهاجرت است.در این پژوهش با پرداختن به مؤلفههای ادبیات مهاجرت از منظر رئالیسم انتقادی بر بنیان توصیف و تحلیل در چهارچوب مکتب تطبیقی آمریکایی به بررسی دو رمان پرداخته میشود.دستاوردهای پژوهش نشان میدهد:تردید در بنیان فرهنگ خودی و تناقض فرهنگی در رمان همنوایی نسبت به رمان عراقی فی باریس پررنگتر است اما در هر دو رمان به شکل از خودبیگانگی نمود مییابد.در هر دو رمان به شکلی انتقادی با مرورگذشته،ضمن انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود از نحوه آموزش برخی آموزههای دینی و فرهنگی نیز انتقاد شده است. چالشهای مهاجرت در هردو رمان به شکل گمگشتگی، بحران هویت، بیآشیانگی نمودیافته اما نویسنده در رمان عراقیّ فی باریس نگاهی مثبت به آینده دارد ولی در رمان همنوایی نگاه نویسنده ناامیدانه است.
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
سیستم های اطلاعاتی و شناخت هستی آن به عنوان یک علم یا حرفه در طول تاریخ پنجاه ساله رشد و توسعه سیستم های اطلاعاتی، محل مناقشه محققان این حوزه بوده است. اهمیت این مناقشه را می توان در وجود ارتباط مستقیم بین تلاش برای توسعه دانش در حوزه سیستم های اطلاعاتی و شناخت ماهیت و نگرش اتخاذ شده در خصوص هستی سیستم های اطلاعاتی، جستجو نمود. به عبارت دیگر تئوری پردازی و تلاش برای ابطال تئوری ها در راستای توسعه دانش سیستم های اطلاعاتی کاملا متاثر از نوع نگرش به هستی آن خواهد بود. رئالیسم انتقادی با نگاه منحصر به فردی که به هستی سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر دو محور رئالیسم لایه بندی شده و طبیعت گرایی انتقادی دارد، به عنوان یک روش شناسی مبنای مفیدی برای پایه ریزی نگرشی فرارشته ای در توسعه دانش سیستم های اطلاعاتی فراهم می آورد.
این نگرش از آن جهت اهمیت دارد که به عامل انسانی در لایه های متفاوت وجودی سیستم های اطلاعاتی که متاثر از هستی لایه بندی شده آن است، نقش تعیین کننده ای نسبت می دهد و حضور این نقش را تا گام های بعدی در حوزه توسعه دانش و روش شناسی مبتنی بر نگرش فرارشته ای به سیستم های اطلاعاتی حفظ کرده و گسترش می دهد. در این تحقیق تلاش شده است تا نوع نگاه فرارشته ای به هستی شناسی سیستم های اطلاعاتی و نقش عامل انسانی و اثرات آن در راستای تئوری پردازی در سیستم های اطلاعاتی تشریح شود