۶۶ نتیجه برای ذهن
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
دراین مطالعه ۳۰ هیجان به صورت القایی به پنجاه بازیگر تئاتر داده شده و آنها برای هر حالتذهنی، یک فرم بدنی طراحی کردند. دراین فرایند دوهزار تصویر از ژست بازیگران جمعآوری شد. تصاویر توسط ۳۲۱ نفر تماشاگر بهصورتِ تصادفی مورد نظرسنجی قرارگرفت و ازمیانِ آنها ژستهایی که بالاترین امتیاز را دراین نظرسنجی دریافت کردند، انتخاب شد. پایایی و روایی تصاویر منتخب ازطریق نرم افزاری که برای آزمون ذهنخوانی ازطریق بدن طراحی شده بود، ارزیابی شد. این مطالعه ازطریق تهیه و طراحی آزمون و اجرای آزمون و تحلیل و ثبت نتایج آزمون به نتایج زیر رسید.
باتوجه به نتایج آماری مشخص شد که بدن توانایی انتقال حالتذهنی را دارد. ما میتوانیم از فرم بدن افراد، به حالتهای ذهنی آنها پی ببریم. ۳۰ هیجان براساس حالتهای ذهنی «هدف» در مطالعات بارون کوهن، مشخص شد. ارتباط میان ذهنخوانی ازطریقِ بدن با ذهنخوانی ازطریقِ چشم مورد ارزیابی قرار گرفت. تصاویر منتخب جهت طراحی آزمون ذهنخوانی ازطریقِ بدن شناسایی و روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت.
اولین بانک تصاویر بیانگرِ حالتهای ذهنی ازطریق بدن بازیگران تهیه و طراحی گردید. در درک حالتهای ذهنی، زنان عملکرد بهتری نسبت به مردان دارند. بدن نسبت به چشمها، در بیان حالتهای ذهنی از گویایی بیشتری برخوردار است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
یادگیری زبان فرانسه بهعنوان یکی از زبانهای خارجی، با پیچیدگیهای خاصی همراه است که گاهی موجب کاهش انگیزه و عملکرد تحصیلی در میان دانشجویان میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای شناختی و فراشناختی ونشاط ذهنی با سرزندگی تحصیلی دانشجویان زبان فرانسه انجام شد. روش تحقیق از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) بوده و در دو مرحله انجام گرفته است. در بخش کمی، دادهها از طریق پرسشنامههای استاندارد سرزندگی تحصیلی، نشاط ذهنی و راهبردهای شناختی و فراشناختی گردآوری شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان زبان فرانسه دانشگاه حکیم سبزواری (۶۱ نفر) بود که با روش تمامشماری، همه آنها در پژوهش شرکت کردند. در بخش کیفی، با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۱۰ نفر از استادان زبان فرانسه دانشگاههای ایران، دیدگاهها و تجربیات آنان در زمینه سرزندگی تحصیلی و عوامل مؤثر بر آن بررسی شد. دادههای کمی با روشهای آماری توصیفی و دادههای کیفی با روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل گردید. یافتههای کمی نشان داد که استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی و نشاط ذهنی تأثیر مثبتی بر افزایش سرزندگی تحصیلی دانشجویان دارد. همچنین، نتایج کیفی بیانگر آن بود که متغیرهای اجتماعی، خانواده، هیجانهای آموزشی، هدفگزینی یادگیرنده، راهبردهای یادگیری، کارکردهای شناختی، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای شناختی و عاطفی، برانگیزانندههای رفتار تحصیلی، محتوای آموزشی، متغیرهای شخصی یاددهنده، مهارتها و فنون تدریس یاددهنده و انگیزشی عمل کردن یاددهنده از جمله عوامل مؤثر بر سرزندگی تحصیلی دانشجویان هستند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
برای اینکه جرمی متحقق شود، متهم مجرم شناخته و مسئولیت کیفری و اخلاقی بر گرده او بار شود و به تبع اخلاقاً شایسته اعمال مجازات متناسبی شود، در حقوق کیفری کامنلا به شرط عمل اختیاری بهعنوان شرطی لازم و فراگیر استناد جسته میشود. بر اساس این شرط لازم، عمل مجرمانه متشکل از دو عنصر معنوی و عنصر مادی است که عمل اختیاری سازنده عنصر مادی به معنایی مقید و معین است. فیلسوفان اخلاق و حقوق کوشیدهاند تا، بهویژه با توسل بهنظریههایی در فلسفه عمل، تبیینهای اخلاقی گوناگونی برای شرط عمل اختیاری ارایه دهند. در این مقاله، نخست شرط عمل اختیاری چنان که در نظریه حقوقی کامنلا آمده است، تقریر شده و سپس ۵ دلیل و توجیه اخلاقی ممکن و متفاوتی که تاکنون ارایه شدهاند، بررسی میشود. نهایتاً، در نتیجهگیری مقاله ضمن اشاره بهنظریه قابلقبولتر سوالهایی را طرح خواهم کرد تا نشان دهم چرا هر کدام از این تبیینها دچار کمبود و نقیصه هستند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از این مقاله طرح شواهد عینی در خصوص وجود ارتباط بین محیط مصنوع و بهزیستی ذهنی است . بر اساس نتایج این مقاله، بهزیستی ذهنی و محیط مصنوع در هفت زمینه با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند: سفر ، اوقات فراغت ، کار ، روابط اجتماعی ، رفاه مسکونی ، واکنش های احساسی و عاطفی و بالاخره حوزه سلامت. در این مقاله همچنین با توجه مطالعات علمی انجام شده، راهبردهای ارتقاء بهزیستی ذهنی از طریق اقدامات شهرسازی نیز ارائه شده است. از جمله ، راهبردهای پیشنهادی عبارتند از: بهبود شرایط برای انجام سفرهای توام با فعالیت بدنی (پیاده روی و دوچرخه سواری)؛ افزایش امکانات حمل و نقل عمومی همزمان با محدود کردن استفاده از خودروهای شخصی؛ تسهیل دسترسی به امکانات و خدمات در سطح شهر؛ توسعه وگسترش فناوری های نوین به منظور ارتقاء کیفیت زندگی برای همه گروه ها و اقشار اجتماعی ؛ کاربست و ترکیب عناصری از طبیعت در مناظر شهری ؛ وجود فضاهای عمومی و شهری قابل دسترس برای عموم مردم، ساماندهی ، نظم و نگاهداشت مناسب فضاهای شهری ، وجود پوشش گیاهی، اجرای راه کارهایی برای کاهش آلودگی صوتی همچون گسترش پوشش گیاهی در جداره بزرگراهها و مسیرهای حمل و نقل ؛ زیبا سازی بناها و فضاهای عمومی با توجه به نیازها و ترجیحات ساکنین ؛ تأمین مسکن و وسایط حمل و نقل عمومی برای گروه های آسیب پذیر به منظور کاهش نابرابری های اجتماعی-مکانی در گستره شهر.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
در این مقاله ابتدا دلالتهای فلسفی استعاره "ذهن همچون رایانه" از سه منظر وجودشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی استنتاج شد. سپس به استنتاج عناصر برنامه درسی از دلالتهای فلسفی مذکور اقدام و در نهایت به نقد دلالتهای استعاره مذکور در تعلیم و تربیت پرداخته شد. نظر به اینکه ما بر اساس استعارهها فکر میکنیم، بر اساس استعاره مذکور ذهن امری منفعل است و به متربّی نگاه ماشینی دارد؛ از فردیّت، تشخّص و اختیار متربّی نشانی نیست؛ ارزشیابی مبتنی بر این رویکرد نیز بر سنجش سطوح پایین هدفهای آموزشی و سنجش حافظه به جای یادگیری عمقی استوار است. نقدهایی که مطرح شده نشان میدهد که چنین نگرشی به انسان از منظر فلسفی و به ویژه از منظر تربیتی پذیرفتنی نیست. استعاره فوقالذکر تنها بر اساس قرایت ضعیف از کارکردگرایی میتواند در تبیین کارکرد ذهن یا مغز مفید باشد و دلالتی بیش از این ندارد.
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
چکیده
داستانهای جریان سیال ذهن به دلیل رویکرد ویژه به مفهوم زمان، گاه داستان زمان نامیده شدهاند. در این گونه داستانها گذشته و آینده از زمان حذف می شود تا کشف و شهودی محض از لحظه حال به دست آید. در چنین حالتی ترتیب و توالی پیوسته زمان جای خود را به تراکم درهم تنیده خاطراتی می دهد که در ذهن شخصیتهای داستان نه بر اساس تقدّم و تأخّر زمانی که بر اساس میزان عمق تجربه نظام یافته اند و گذشته، حال و آینده کاملا در هم آمیخته اند.
نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس دقیق ذهن انسان و چگونگی تطابق آن با زمان به انواع شگردها روی آورده اند. بازگشت ناگهانی به گذشته، تغییر مداوم روایت بین حال و گذشته و آینده، روایت مدتی طولانی از گذشته از دریچه لحظاتی محدود از حال، جا به جایی مداوم کانون روایت داستان میان لایه های مختلف ذهن شخصیت و درنتیجه بین زمان بیرونی و زمان درونی یا زمان ساعت و زمان ذهن، بهره گیری از تداعی های مکرر که گذشته و حال را در هم می آمیزند، کاربرد نامتعارف زمانهای افعال و... همگی شیوه هایی هستند که به کار گرفته می شوند تا تلقی های متفاوت اذهان مختلف از مفهوم زمان را بنمایانند.
در این مقاله ، پس از بررسی مهمترین داستانهای جریان سیال ذهن غربی از نظر چگونگی بهکارگیری عنصر زمان، سعی شده است رویکرد ویژه نویسندگان مختلف در این عرصه مورد بررسی قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود. در پایان تعدادی از رمانهای فارسی نیز از این دیدگاه بررسی شدهاست.
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
در این مقاله قرائتی از ویژگیهای داستان پسا مدرن ارائه شده است . شاهد مثالهای این مشخصه ها عمدتاً چند داستان کوتاه و بلند و رمان ایرانی است ؛ اگرچهگاه از داستانهای خارجی نیز یاد شده است.
سخن اساسی این مقاله ،نحوه ورود و حضور مشخصه ها ، نظریه ها و ساز وکارهای پسا مدرنیستی در داستان و رمان است . این مطلب در سه عنوان فرعی دنبال شده است:
۱ـ ابراز نظریه در متن یا ایجاد داستان نظریه پرداز
۲ـ کاربست نظریه در سطح خرد متن
۳ ـ کاربست نظریه درژرف ساخت قصه، که اوج هنر پسا مدرنیستی است.
نظریه در درون داستان جان میگیرد و زنده میشود ؛ مثلاً عدم اطاعت شخصیت داستان از نویسنده ، نظریه مرگ مؤلف را در ژرف ساخت قصه نشان میدهد .
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
نشانهشناسی و توجه به معنا و تأثیرات آن بر استفادهکنندگان از رویکردهای نوینی است که اخیراً استفاده از آن در مطالعات شهری نیز رواج یافته و میتواند بهعنوان ابزاری مناسب و کارآمد در راستای تولید دادههای کیفی از شهر و زندگی روزمره ساکنان آن مورد استفاده قرار گرفته و طراحان شهری را در شناسایی نشانهها و مفاهیمی که بر آن دلالت دارند، یاری دهد. در این مقاله محله نازیآباد تهران به عنوان نمونه موردی از جهت حضور نشانهها، تأثیر آنها و معانی عناصر محیطی بر اقشار مختلف ساکنان و خوانش محیطی بررسی میشود. هدف این پژوهش نقد رویکرد نقشههای ذهنی لینچ و بررسی تأثیر معانی حاصل از عناصر و نشانههای شهری در ایجاد تصویر محیط در ذهن مردم و خوانایی محیط است که با بررسی میدانی محله، تهیه نقشههای ذهنی، تکمیل پرسشنامه و سنجش از طریق تصویر از ساکنان محقق میگردد. بررسیهای انجام شده نشان میدهند که عناصر لینچی بیشتر به منظور خوانایی محیط و قابلیت ادراک سریع محیط پیرامون بهکار میروند و بیشتر کاربرد عملکردی دارند. ولی انسانها بر اساس تجربه، فرهنگ، گذشته تاریخی، جهانبینی و... معانی مختلفی را از عناصر محیطی برداشت نموده و تعابیر ویژهای را بر اساس خوانش نشانههای محیطی میتوانند از محله خود داشته باشند. لذا طراحان شهری میتوانند تغییرات و طراحی محیطی را با توجه به عناصر حاوی بارهای معنایی در زندگی شخصی و جمعی افراد انجام داده و امکان ایجاد دلبستگی محیطی را فراهم سازند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مساله: برای رسیدن به توسعه پایدار مناطق شهری یکی از جنبههای کلیدی امکان نظارت بر کیفیت زندگی در تمام ابعاد آن یعنی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که این مهم نیازمند اجرای ابزارهایی است که قادر به شناسایی ابعاد اصلی رضایت انسان باشند.
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزیابی رفاه و کیفیت زندگی مردم در شهر تبریز بر اساس مؤلفههای اساسی با ارجاع به نظریه قابلیتهای «سن» می باشد.
روشها: بصورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق جمعیت شهر تبریز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۳۸۲ نفر بدست آمد. برای تحلیل دادهها از معادلات ساختاری با روش اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم با استفاده از نرم افزارAmos و Spss بهره گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل تعیینکننده اصلی رفاه ذهنی در زمینه ادراکات فردی، شرایط اقتصادی، امنیت، کیفیت محیطی و فرصتهای آموزشی هستند. شرایط رفاه در مناطق بسیار ۷، ۹ و ۶ بسیار پایین است، در حالی که در مقابل، ۲ و ۱ و ۵ بالاترین سطوح رفاه را در بین مناطق تبریز نشان داد. با تمرکز بر منطقه ۷، میتوان مشاهده کرد. این منطقه به مراتب کمترین مقادیر را برای سه بعد اصلی از چهار بعد اصلی رفاه نشان میدهد که قابلتوجه به نظر میرسد.
نتیجه گیری: در نتیجه برای رسیدن ساکنین شهر به سطح رفاه و کیفیت زندگی مطلوب باید توجه مضاعف شود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
ننسی مورفی بر مبنای تعامل علم و دین، به تقریر خاصی از فیزیکالیسم غیرتحویلی روی میآورد که با استفاده از علم تجربی، فیزیکالیسم و کتاب مقدس، فیزیکالیسم کلانگارانهاش را صورتبندی کند؛ موضعی میانه دوگانهانگاری جوهری و وهمانگاری که انسانها را ابدان روحانی تعریف میکند و مسأله ذهن را درونش مستتر دارد. مورفی روح را با پیشفرضهای الهیاتیاش وارد فیزیکالیسم کلانگارانه میکند و نه با شواهد علمی و استدلالهای فلسفی. وجه تمایز فیزیکالیسم غیرتحویلی از فیزیکالیسم تحویلی التفات به شکاف تبیینی در مسأله "ظهور" است. فیزیکالیسم کلانگارانه این شکاف را پر نکرده و تنها شکل مسأله را از تبیین رابطه اجزاء انسانی، به تبیین رابطه ابعاد انسانی تغییر داده است. بنابراین تلفیق تلقیات جهانی و ضعیف ظهور، به همراه آموزههای ایجابی و سلبی فیزیکالیسم کلانگارانه، یعنی استفاده از فیزیکالیسم کلانگارانه خالص و پرهیز از واردکردن پیشفرضهای الهیاتی در یک نظریه فلسفی، میتواند برای حل مساله ذهن گرهگشا باشد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: بخشی از مسائل کنونی مرتبط با جابهجایی در فضاهای شهری به نوع تعریف و سنجش مفهوم جابهجایی برمیگردد. جابهجایی ظرفیت متمایز متحرک بودن است و برحسب اینکه این ظرفیت با ذهن افراد یا محیط ساختهشده مرتبط شود؛ به شیوههای متفاوتی تعریف میشود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مرور نظریات مرتبط با جابهجایی و درنتیجه ارائه چارچوبی نظری و عملیاتی برای سنجش جابهجایی در فضاهای شهری است.
روش: در این راستا به تحلیل محتوی نظریات مرتبط با جابهجایی در سه مرحله آماده سازی، سازماندهی و طبقه بندی و خلاصه سازی پرداخته شده است.
یافتهها: تحلیل محتوی نظریات نشان دهنده این است که این نظریات در مجموع به سه دسته نظریات ذهنگرا، محیطگرا و تکثرگرا قابل تقسیم هستند؛ نظریات ذهنگرا بر ماهیت ذهنی جابهجایی توجه دارند و جابهجایی را تابعی از عادات، نگرشها، انگیزه ها و هنجارهای افراد میدانند؛ در مقابل، نظریات محیطگرا به تأثیر عوامل محیطی نظیر تراکم، اختلاط کاربری و دسترسی بر جابهجایی افراد توجه ویژه ای دارند. نظریات تکثرگرا نیز تفاوتهای شهروندان را با توجه به ویژگیهای فردی و موقعیتی آنها مدنظر قرار میدهند و از اینرو تنوع و تفاوت را در جابهجایی مؤثر میدانند و آن را در ارزیابی و سنجش دخالت میدهند.
نتیجه گیری: بررسی عوامل تأثیرگذار بر جابهجایی نشان دهنده این است که جابهجایی مفهومی پیچیده و چند سطحی است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد؛ بنابراین چنانچه برنامه ریزان شهری درصدد بهبود سیستم جابهجایی درونشهری باشند، باید به نقش مجموع این عوامل و ارتباطات بین آنها توجه ویژه ای داشته باشند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مهارتهای سیاسی و مدیریت تصویرپردازی ذهنی دیگران، دو موضوع جدید و مهم در حوزه رفتار سازمانی هستند که ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. در این پژوهش سعی شده است تأثیر این دو مقوله بر یکدیگر بررسی شود. پژوهش حاضر کاربردی و با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن، از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان استانداری خراسان شمالی میباشند. ابزار جمعآوری دادهها دو پرسشنامه مهارتهای سیاسی فریز و همکارانش و پرسشنامه فنون مدیریت تصویرپردازی بولینو و تورنلی میباشد. دادهها در پژوهش حاضر با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی ساده و چندگانه و نیز مقایسه میانگین یک جامعه آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند.
نتایج این پژوهش نشان داد که مهارتهای سیاسی (هوشیاری اجتماعی، نفوذ بین شخصی، توانایی شبکهای و صداقت ظاهری) بر توانایی استفاده از فنون مدیریت تصویرپردازی ذهنی دیگران مؤثر هستند و میزان استفاده کارکنان از مهارتهای سیاسی و نیز استفاده از فنون مدیریت تصویرپردازی در حد متوسط به بالا میباشد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
بیان مسئله: مطالعه ی جداره محورهای تاریخی موضوع ضروری برای ارزشگذاری و حفظ هویت فرهنگی انسانها در ساختار شهر تلقی میشود و به نوعی میراث ذهنی و معنایی یک جامعه است. در حالی که اکثر مطالعات بر روی کالبد جداره های شهری تمرکز دارد، پژوهشهای محدودی برای تجزیه و تحلیل جداره محورهای تاریخی بر اساس ابعاد ذهنی و معنا انجام گرفته است و ریشه اصلی شکاف تحقیقاتی در این حوزه تلقی میشود.
اهداف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی شاخصهای موثر در بازطراحی جداره محورهای تاریخی بر اساس ابعاد کالبدی رخداد معنایی و تصویر ذهنی شهروندان تلقی میشود. همچنین ترکیب کمی-کیفی پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این حوزه در جهت اعتبارسنجی شاخصها از اهداف دیگر پژوهش است.
روش ها: به منظور رسیدن به هدف از روش مرور سیستماتیک بهره گرفته شده است و مقالات علمی-پژوهشی فارسی و انگلیسی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است. بررسی تعامل و ارتباط میان پژوهشها انجام شده با استفاده از ابزار مروری دارای جایگاه عمیقی میباشد. جامعه آماری پژوهش در حدود ۷۳ مقاله است که مبتنی برکلیدواژههای (تصویرذهنی، معنا، جداره محورهای تاریخی) میباشد. برخی مقالات در روند غربالگری مبتنی بر چک لیست پریزما از فرآیند پژوهش کنار گذاشته شده است. در نهایت ۵۷ مقاله جامعه آماری نهایی پژوهش را تشکیل داده است. در این راستا از پایگاههای اطلاعاتی فارسی (ایران داک، سیویلیکا، علم نت، مگیران) و در حوزه مقالات انگلیسی زبان از پایگاههای (اسکوپوس، الزویر) و موتور جستجوی علمی گوگل اسکالر استفاده شده است.
یافته ها: خروجی مطالعات نشان دهنده آن است که پراکندگی جغرافیایی و ویژگی های زمینهای محیط، تاثیر مستقیم بر درک معنای محیطی در جداره های شهری دارد و شاخصها از این موضوع نیز تبعیت میکنند. ساختارهای درونی جامعه، فرهنگ و ابعاد فردی نیز فراوانی بسیاری در ادبیات مروی جهان دارد. همچنین در بعد کمی پژوهش کمبود استفاده از نظریات پایه و ارتباط سازی میان شاخصها از ضعفهای اصلی در پژوهشهای انجام شده تلقی میشود. بر این اساس اجزا و کیفیتهای جداره های شهری و ارتباط میان آنها با نظریات پایه از طریق ابزارهای تحلیلی و ماتریس جمع آوری شده است. شاخصهایی از قبیل حفظ وابستگی های فردی و اجتماعی به محیط، درگیری حواس پنچگانه، وجود حجم بر مبنای شکل حاصل از معنای شکل گرفته از اذهان عمومی مردم، نیز بیشترین فراوانی و تاثیرگذاری را بر روی احیای جداره محورهای تاریخی از منظر ابعاد ذهنی و معنایی دارد.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتباط عمیق میان ذهن و ابعاد معنایی در جداره های تاریخی است. محورهای تاریخی به دلیل وجود میراث عمومی و ارزشهای فرهنگی-تاریخی، هویت منحصر به فرد و کاراکترهای مستقل شخصیتی دارند که میتواند ذهن را برای درک معنای ملموس درونی آن تحریک کند و شاخصهای استنباط شده سبب تزریق معنا در بطن جدارههای تاریخی میشود. این شاخص ها میتواند عصبهای ذهنی و شناختی را در جهت ماندگاری تصویر ذهنی تقویت کند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله ابتدا به توصیف استعارههای فیلسوفان برای «ذهن» و سپس به دستهبندی و بررسی انتقادی آنها، و در نهایت به استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت اقدام نمودم. نتایج حاکی از آن است که نُه استعاره در باب ذهن به کار رفته که بر اساس آنها ذهن را به منفعل و فعال تقسیم کردم. از میان استعارههای مذکور، استعاره زمین مستعد و استعاره عینک، استعارههای فعالنگر هستند که بر اساس آنها - برخلاف استعارههای دیگر - هر دانشآموز نوعی منحصربهفرد و موجودی است متفکر، دارای آزادی انتخاب، فردیت و تشخّص. این دیدگاه نگاهی سیال به انسان دارد و اختیارگراست و به او نگاه ماشینی ندارد. دلالتهای نگرش مذکور در عناصر برنامه درسی در جدولی ارایه شده است. چون هر معلمی دارای یک فلسفه شخصی است، نوع نگرش وی به ذهن دانشآموزان میتواند به روش یاددهی و شیوه برخورد وی با آنان جهت بدهد.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف این مقاله تبیین دلالت «تجربههای نزدیک به مرگ» بر تجرّد نفس است. پس از تعریف تجربههای مذکور، تبیین مولفههای آن و پاسخ به اشکالات وارده، چنین استدلال شده است که این تجربهها دلالت آشکاری بر تجرّد نفس (ذهن) دارند. ایدئولوژیهایی نظیر فیزیکالیسم، طبیعتگرایی و علمباوری که هیچ مبنایی علمی و فلسفی ندارند دلیل انکار تجربههای مذکور توسط طبیعتگرایان و انتساب آنها به توهم و تغییرات شیمیایی مغز است. اما داشتن ادراکاتی بسیار واضح هنگام ناهشیاری و یا مرگ بالینی که فرد فاقد ادراکات است چه توجیه علمی دارد؟! لذا اگر در تفسیر تجربههای مذکور پیشفرضها و پیشداوریهای ذهنی کنار گذاشته شود، به نظر میرسد پذیرش بعد مجردی برای انسان چندان مشکل نیست. همچنین تجربههای نزدیک مرگ چالشی جدی در باب نظریههای فیزیکالیستی در باب «آگاهی» است که در فلسفه ذهن باید جدی گرفته شود.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
تمایز نهادن میان ذهنیها و غیرذهنیها نیازمند ملاک و نشانه است. این مقاله به هدف بررسی یکی از دیدگاهها در مورد نشانه امر ذهنی نگاشته شده است. توماس پِرنو، دیدگاهی «خوشهای» درباره نشانههای امر ذهنی عرضه کرده است و برای تمایز نهادن میان امر ذهنی و امر فیزیکی، که راهنمای او در یافتن نشانههای امر ذهنی است، «التفاتیبودن»، «آگاهی»، «اراده آزاد»، «غایتمندی» و «هنجارمندی» را مطرح کرده است. در این مقاله پس از بیان دیدگاه پرنو، به بررسی آن پرداخته شده است؛ نسبت این رویکرد با ذاتکاوی ذهن سنجیده شده و برخی پرسشها و نقدها درباره این دیدگاه مطرح و به آنها پاسخ داده شده است. فهرستی که پرنو عرضه کرده است، نیازمند تکمیل است. نیز بررسی شده است که به چه معنا سه نشانه آخر در فهرست پرنو میتوانند ویژگیهای امور ذهنی باشند و در آخر، پیشنهادی روشی برای دقیقترشدن فرآیند کشف ویژگیهای حالات ذهنی عرضه شده است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
در سالهای اخیر، فیلسوفان تا حدی متاثر از کتاب افراطگرایی یک تحلیل فلسفی به بحث از افراطگرایی پرداختهاند. ما با تمرکز بر یک نمونه افراطگرایی ایرانی، یعنی گروه فرقان، به معرفی و ارزیابی ادبیات شکلگرفته در این حوزه فلسفی نو، بهویژه رویکرد کسام، خواهیم پرداخت. در بخش نخست، ضمن معرفی بخشهایی از تبیین کسام از افراطگرایی میکوشیم نشان دهیم این تبیین چه کمکی به فهم بهتر افراطگرایی فرقان میکند. در پرتو تبیین او روشن خواهد شد که فرقانیها نهتنها افراطگرایان روشی بودند، بلکه ذهنیتی افراطی نیز داشتند. در بخش دوم، با التفات به نمونه فرقان، نشان میدهیم تبیین کسام با چالشی مهم روبهرو است؛ کسام یکی از مولفههای ذهنیت افراطی را خلوصگرایی میداند، در حالی که فرقانیها در مقام گروهی افراطی، التقاطی بودهاند. ما در ادامه بخش دوم میکوشیم با تحلیل مفهومی-زبانی خلوص و خلوصگرایی به این چالش پاسخ دهیم و تبیین کسام را از این جهت بهبود بخشیم.
رفیق نصرتی، فریندخت زاهدی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
تجربه زمان مثل هرچیز دیگری در جهان می تواند در هر متنی نمود پیدا کند. عنصر زمان، عنصر سازه ای متن به شمار می آید. مختصه روایت به این است که در آن، زمان مؤلفه اصلی ابزار بازنمایی (زبان) و شی ء بازنموده به شمار می آید. بنابراین، زمان در پرتو روابط گاهشماری میان داستان و سخن بازنموننده آن معنا می یابد. با تحلیل زمان داستان و زمان سخن بازنموننده آن، نشان داده می شود که در هر چهار نمایشنامه مورد بررسی در این پژوهش، روایت دارای دو نوع زمانمندی است: زمانمندی یادوارهای و زمانمندی خطی. زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک به متن می دهد و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی. زمانمندی یادواره ای همیشه در پیوند با مکان خاصی قرار می گیرد و به نوعی می تواند نشان دهنده ذهنیت زنانه حاکم بر متن باشد. در این مقاله، برآنیم تا نشان دهیم درحالی که در هر چهار نمایشنامه هر دو زمانمندی وجود دارد، در هر نمایشنامه ای که در آن زمانمندی خطی غلبه بیشتری دارد، متن خصلت دراماتیک دارد و هر نمایشنامه ای که در آن زمانمندی یادواره ای غلبه دارد، متن خصلت روایی دارد.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند. هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
طرح مسئله: چگونه مکان فراتر از یک فضای فیزیکی، بر شکلگیری هویت، شناخت و تجربه انسان تأثیرگذار است؟ این مقاله با هدف بررسی این پرسش بنیادین، به تبیین تعامل پیچیده میان انسان و محیط ساخته پرداخته است.
هدف: ارائه مدلی جامع از فرایند تجربه حسی-حرکتی انسان و ایجاد ارتباط غیرکلامی مؤثر با محیط، به منظور تسهیل امکان طراحی فضاهای با کیفیتتر و انسانیتر است.
روش: با اتکا بر روشی توصیفی-تحلیلی و بررسی عمیق ادبیات موضوع، این مقاله بهدنبال تبیین الگوهای پنهان بین فضا، تجربه و معنا است. تحلیل کیفی متون، ابزاری کلیدی برای دستیابی به این هدف بوده است.
یافتهها: مکان، صرفاً یک بستر فیزیکی نیست، بلکه یک بستر معنایی است که در آن، هویت فردی و جمعی شکل میگیرد. نمادها و عناصر بصری فضایی، به عنوان زبانی مشترک، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف و معنایابی را فراهم میکند. ذهن انسان به شدت تحت تأثیر ساختارهای فضایی قرار دارد و فضاها میتوانند بر ادراک، احساسات و رفتارها تأثیر بگذارند.
نتیجهگیری: با درک عمیق از رابطه انسان و مکان، میتوان به طراحی فضاهایی پرداخت که نه تنها پاسخگوی نیازهای فیزیکی انسان باشند، بلکه به ارتقای کیفیت زندگی، تقویت حس تعلق و شکلدهی به هویت جمعی نیز کمک کنند. ذهن، بدن و محیط به طور جداییناپذیری با هم مرتبط هستند و درک این رابطه پیچیده، برای ایجاد محیطهای انسانی پایدار و پویا ضروری است. مدل ارائه شده، میتواند بهعنوان ابزاری برای طراحان و برنامهریزان شهری مورد استفاده قرار گیرد.