۱۰ نتیجه برای دانشور
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در سبکشناسی سبکشناسی پیکرهبنیاد با استفاده از ابزارهای رایانهای به بررسی کیفی و کمی دادههای الکترونیکی (پیکره) آثار ادبی پرداخته میشود و از این رهگذر، مؤلفههای سبکی آثار شناسایی میگردد. در این پژوهش کوشش شد با مقایسۀ تعدادی از آثار سیمین دانشور و ابراهیم گلستان، سبک این دو نویسنده با رویکرد سبکشناسی پیکرهبنیاد مشخص شود. بدین منظور، آثار این نویسندگان با ابزارهای رایانهای بررسی پیکره از جمله کلیدواژگی و واژهنمایی در نرمافزار واژهنمای انتکانک بررسی شد. پس از استخراج کلیدواژههای مثبت در این آثار، هر کلیدواژه در بافت واژهنمایی بررسی شد و باتوجهبه حوزۀ معنایی آنها، دستهبندی معنایی انجام شد. بررسی و مقایسۀ کلیدواژههای مثبت نشان داد که حوزههای معنایی «رفتار اجتماعی، کار و حرفه، حالت و دستور» در آثار هر دو نویسنده مشترک است. این اشتراک از لحاظ سبکشناختی میتواند به معیارها و رفتارهای اجتماعی مشابه و همچنین زمان و مکان زندگی و رشد یکسان دو نویسنده مربوط باشد. آثار گلستان، نویسندهمحور و آثار دانشور، مخاطبمحور است. شخصیتهای داستانهای دانشور بسیار زیاد هستند (۱۴ نام با بسامد ۵۰۴) در حالی که گلستان تنها از ۳ نام با بسامد ۱۰۷ استفاده کرده است. در داستانهای گلستان هیچ اشارهای به زیرمجموعۀ دین نشده است؛ درحالیکه در داستانهای دانشور به این زیرمجموعه پرداخته شده است. دانشور در شخصیتپردازیها، با نام بردن از افراد، ارتباط بیشتری با شخصیتهای داستان برقرار میکند.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
سیمین دانشور و احمد محمود دو تن از نویسندگان نامی معاصرند که در آثارشان به عناصر فرهنگ مردم ایران و ادبیات شفاهی بسیار توجه کردهاند؛ بهگونهای که حتی نام برخی از آثار دانشور مثل سووشون و بختگشایی برگرفته از مضامین فرهنگ مردم است. البته در آثار هر دو نویسنده مضامین مشترک فرهنگی فراوانی وجود دارد که با روشی متفاوت بیان شدهاند. دقت در شیوۀ زندگی، جنسیت، تحصیلات و آگاهی و بهطورکلی، شخصیتهای متفاوت این دو نویسنده، تاحدودی تفاوت شیوۀ بیان آنها را آشکار میکند. با درنظر گرفتن تفاوت بیان، حتی در دو فضای داستانی متفاوت، میزان دقت و ظرافت هر نویسنده و غیرت ملی یا دغدغههای شخصی هرکدام درنوع خود قابل تحلیل و بررسی است.
حسینعلی قبادی، فردوس آقاگلزاده، سیدعلی دسپ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
تحلیل گفتمان از اندیشه¬های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو۱ (۱۹۲۶- ۱۹۹۲م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می¬کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف۲، روث وداک۳، تئون ون دایک۴، راجر فاولر۵ و گونتر کرس۶ در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (۱۳۴۸) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره¬ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان¬نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه¬های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه¬دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
شخصیت اصلی رمان سووشون، زری است. او عاشق خانوادهاش است و این وابستگی از او زنی مطیع و ترسو ساخته است و فردیت را از او میگیرد. از ابتدای داستان زری درمیان شجاعت و ترس در نوسان است، تا زمانی خون شوهرش به ناحق ریخته میشود و او تصمیم می گیرد شجاع باشد و شی انگاری را از خود دور کند.
در رمان دگرگونی سسیل و هانریت هر کدام به نوعی زن های زندگی شخصیت اصلی رمان یعنی آقای لئون دلمون را تشکیل می دهند، که هر دو زنانی هستند که کاملا در ذهن شخصیت اصلی داستان، آقای لئون دلمون، به شی انگاره تبدیل شدهاند و تا پایان رمان شیانگاره باقی میمانند .
در این پژوهش به بررسی تطبیقی وضعیت شی انگاری در دو رمان سووشون و دگرگونی میپردازیم. نتایج این مطالعه نشان میدهد که شخصیت های اصلی زن در این دو اثر دچار شیانگاری میباشند. اگرچه امکان رهایی در رمان دگرگونی مطرح و ارائه نمیشود اما در رمان سووشون امکان رهایی زن از شیانگاری طرح میشود و امکان فردیت او در پایان رمان مورد بسط قرار میگیرد.
فرشته رستمی،
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
«تکرارهای غیرخلاق» در داستانهای سیمین دانشور
بر پایهی دیدگاه بیشمتنیت
این پژوهش، پنج جلد از داستانهای «سیمین دانشور» را زمینهی بررسی خود قرارداده و گونههای بیشمتنیت، که روش تاثیرگذاری متون بر هم است را در آنها کاویده است. آشکار است که در این راستا از دیدگاههای «ژرار ژنت» یاری گرفته شدهاست.
در بررسیهای انجام شده از بیشمتنیتهای بهکار رفته در داستانها میتوان تقلید، اقتباس، فکاهه، بازنویسی و بازآفرینی را نام برد که کمترین نمونهی آن در فکاهه است و بیشترین آن در بازنویسیها یافته شدهاست. این نوشتار در جستوجوهای خود دریافته است که دانشور در روند داستاننویسی به «تقلید» و «تکرار» خود رسیده است. تکرارها در سه بخش موضوع، موقعیت و شخصیتها بروز مییابند، همچنین شخصیتهای تکراری بیشترین تقلید را از آن خود کردهاند. گردآوری دادهها به پشتیبانی فن کتابخانهای و فیشبرداری انجام شده و شخصیتهای تکرار شده درجدول آماری ارائه گریدهاند، سپس دادهها با روش «توصیفی- تحلیلی» سنجیده شدهاند.
کلید واژگان:
تکرارغیرخلاق،داستان،دانشور، بیشمتنیت، ژنت
دوره ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
ارتباط غیرکلامی از حوزههای جدید مطالعاتی است که به بررسی و تجزیه و تحلیل پیامهایی میپردازد که افراد با رفتارهای غیرزبانی مانند حالات چهره، تماس چشمی، حرکات بدن، وضعیت ظاهری و مصنوعات مورد استفاده، رفتارهای آوایی را منتقل میکنند. به دلیل اهمیت و ارزش رمان سووشون در ادبیات معاصر و مهارت سیمین دانشور در بهکارگیری شیوههای روایی، در این پژوهش، رمان سووشون از دیدگاه عوامل ارتباط غیرکلامی تحلیل و نقد، و نشانههای غیرزبانی شناسایی، طبقهبندی، معرفی و رمزگشایی میشود که دانشور در روایتش از آنها استفاده کرده است. بررسیها نشان میدهد که دانشور در این رمان به روایت عوامل هردو گونه رفتار کلامی و غیرکلامی پرداخته است که این شیوه در باورپذیر کردن رویدادهای داستانی نقش مهمی دارد. در این داستان از میان رفتارهای غیر زبانی، رفتارهای چهره سهم بیشتری در انتقال پیامهای ارتباطی بر عهده دارد.
دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
بحث اصلی این نوشته جنبههای رئالیستی رمان «جزیره سرگردانی» است. این جنبهها را در دو گروه از دادههای رمان بررسی کردهایم: گروه اول مبانی نظری مربوط به رماننویسی و گروه دوم تعدادی از جزئیات متعلق به روش کار نویسنده در داستانپردازی است. در مبانی نظری به دو کارکرد رمان، یکی،رسالت رماندر کشف نامکشوفها و امکانات محتمل هستی و بویژه انسان، و دیگری، بازنمایی حوادث و تجارب تاریخی برای ثبت دورانهای عظیم پرداختهایم. در بحث مربوط به جزئیات متعلق به روش کار نویسنده، عناصر مشابهتآفرین میان زندگی واقعی و زندگی داستانی را بدین شرح از رمان استخراج کرده و کارکرد هر یک را جداگانه توضیح دادهایم: انعکاس عناصر و بهری از اندیشههای فلسفی، انعکاس بخشی از زمان نویسنده در رمان، استفاده از شخصیتهای متنوع و جامع، و وجود مباحثات تاریخی در میان شخصیتها. علاوه بر اینها، تأثیر شخصیتپردازی، عرضه پسزمینه، به کار گرفتن دادههای تاریخی، اعتماد به ادراکات شخصی شخصیتهای داستانی و ایجاد تحولات جایگاهی در میان شخصیتهای داستانی و تاریخیاز بابت افزودن به جنبههای رئالیستیرمان بررسی شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که اگرچه رگههایی از پستمدرنیسم را در این رمان میتوان دید، جنبه رئالیسم در این رمان از دیگر جنبههاقویتر است و میتوان آن را در ردیف رمانهای رئالیستی مدرن قرن بیستم جای داد.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
حقیقت آنست که تقابل سنت و مدرنیته همواره موجب پویایی جوامع گوناگون شده است؛ نویسندگانی که نسبت به میراث گذشته خود دغدغه دارند و هویت خود را در آن میبینند، در تلاشند با اشراف کامل بر گذشته جامعه خود، عناصر مختلف را در مقابل مدرنیته قرار دهند. جوخه الحارثی نویسنده معاصر عمان و سیمین دانشور نویسنده معاصر ایرانی در آثار خود به دنبال تبیین جایگاه اجتماعی زنان و ذکر نقاط ضعف و قوت آنان در جامعه هستند. حارثی در رمان «نارنجه» با استفاده از زاویه دید اول شخص در دو زمان مختلف، داستانِ دو نسل مختلف را روایت میکند که در بحران هویتی میان سنت و مدرنیته به سر میبرند. سووشون، رمانِ مشهور دانشور سرگذشت خانواده ایرانی است که در زمان جنگ جهانی دوم حضور دارند و با لمس تبعیض در جنبههای گوناگون، سعی میکنند تا حد امکان به رفع آن بپردازند. در پرتو پررنگ بودن موضوع تقابل سنت و مدرنیته در دو رمان یادشده، این جستار میکوشد با روش توصیفی-تحلیلی از منظر تقابل سنت و مدرنیته به همسنجی رمانهای «نارنجه» و «سووشون» بپردازد. نتایج به دست آمده نشان میدهد نویسندگان به کمک شخصیت زن، تضاد و تقابل موجود میان سنت و مدرنیته را در موضوعاتی همچون ازدواج، خانواده، روستا و شهر به تصویر کشیدهاند. وجه اختلاف دو داستان این است که «نارنجه» رمانی است که از گذشته به عنوان سنت یاد میکند و دوره کنونی را به عنوان مدرنیته معرفی میکند؛ اما در «سووشون» سنت و تجدد در یک زمان به تصویر کشیده شده است.
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
زاویه دید، دریچهای است که نویسنده پیش روی خواننده میگشاید تا از رهگذر آن رخدادهای داستان نگریسته شود. راوی و بازتابنده تا زمانی ارزشمندند که بتوانند صدای خود را داشته باشند؛ زمانی که در تله راوی خودمختار گرفتار گردند، روایت به «آسیب صدا » دچار آمده و داستان به «تکصدایی» میانجامد.
گزارش پیش رو در چارچوب بخشبندی «ژرار ژنت» انجام پذیرفته و پنج گونه از زاویه دید در داستانهای «سیمین دانشور» سنجیده شدهاند.خواست این جستار آن است که دریابد زاویه دید در داستانهای دانشور تا چه اندازه بر سازوکار راوی و بازتابنده تأثیر گذاشتهاند و دخالت نویسنده در کدام زاویه دید نادر بوده است. این گفتار در کندوکاوهای خویش دریافته است که در داستانهای دانشور دو گونه «صدا» وجود دارد. نخست صدای شخصیت، راوی یا بازتابنده است که صداهای «درون متن» را میسازند و دوم، صداهای «فرامتن» است که افزون بر متن قرار گرفتهاند. در بخشی از زاویه دیدها صداهای فرامتن بیشتر وجود دارد و در پارهای دیگر، صداهای درون متن، بایستگی خود را دارا هستند.
گردآوری دادهها به پشتیبانی فن کتابخآنهای و فیشبرداری انجام یافته که با روش «توصیفی- تحلیلی» سنجیده شدهاند. در پایان نمودار آماری، چشمانداز زاویه دید و پراکندگی صدای فرامتن در داستانها را نشان خواهد داد.
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۳۳ )
چکیده
إن العقد الثالث من القرن العشرین فی إیران، والرابع فی سوریه کانا بدایتین حقیقیتین لظهور القصه القصیره فی البلدین. فاتفق رواد الفکر التجدیدی فی الأدب المعاصر علی ضروره الاستفاده من هذا الجنس الأدبی الجدید لإقامه الثوره الأدبیه آنذاک.
وما جعل القصه القصیره وسیله للتطرق إلی مشکلات المجتمع ونقدها، إنمّا هو دور مبدعیها فی البلدین الذین استخدموا تقنیات حدیثه تؤدی دوراً أساسیاً فی عرض أشکال تناهز نظیرتها الغربیه إلى جانب تفاعلها الفعّاله لما یجری فی صمیم المجتمع وطبقاته.
البحث الحالی عباره عن محاوله لرصد نقاط التشابه والاختلاف بین روّاد القصه القصیره فی کل من سوریه وإیران فی العقود الأولی من نشأتها على ضوء المنهج الأمریکی الذی یرکز على وحده الأفکار البشریه بغض النظر عن وجود صلات تاریخیه (على ضوء المدرسه الفرنسیة)، أو بنی تحتیه مشترکه (على أساس المدرسه السلافیة)، بل یرکز علی الأفکار المشترکة، والأنماط المتشابهة. فینطلق البحث بِمَن بدأ هذا الجنس الأدبی فی کلا البلدین إلى من یمکن تعبیره قمه هذه الحرکه فی کل من سوریه و إیران، إلى جانب من یمثل فیهما الأصوات النسائیة.
ومن خلال البحث، یمکننا القول أن القصه القصیره فی إیران حظت باهتمام مبکر ووعی أکثر فی بدایاتها، کما تمکنت من الوصول المبکر إلى قمتها مقارنه بنظیرتها السوریة؛ إلا أن الأصوات النسائیه تبرز تعددیه لافته للانتباه فی سوریه مقارنه بإیران.