جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای خیال


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

عنصر خیال در شعر بسیار مهم است؛ اگرچه برخی از ناقدان، قید خیال را در شعر زاید می‌دانند و می‌گویند هر شعر علاوه بر دارا بودن وزن و آرایه، خیال‌‌‌انگیز نیز هست.
سبک هندی بیانگر واقعی اشعار خیال‌انگیز است و شاعران هندی، بویژه بیدل، در این خصوص نیک درخشیده‌اند.
باریک‌اندیشی، خیال‌انگیزی، به کارگیری ترکیبات نو، تشخیص بخشیدن به چیزهای بی‌جان، بهره‌گیری از نمادها و تلمیحات، استفاده از شیوه‌های شاعران گذشته، سادگی بیان و تازگی زبان شعری، توصیف طبیعت، بازی با کلمات و تکرار قافیه، بسامدها، حس‌آمیزی، تناقض، (پارادوکس) و عرفان از ویژگیهای شعر بیدل است.
 


دوره ۳، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

عبارت فاصله در علوم مختلف دارای تعاریف معینی است، اما معنی آن در علوم قرآن متفاوت و عمدتاً عبارت از واژه‌های اواخر آیات است. عده‌ای نیز میان فواصل و رؤوس آیات فرق می‌گذارند و فاصله را، در مجموع، شامل‌تر از واژه‌های ابتدای آیات می‌شمارند. از سوی دیگربررسی دلالت‌های ضمنی در یک متن، روشی است که براساس آن امکان تمایز نهادن میان مترادف‌های زبانی فراهم می‌شود. پژوهش حاضر در جستجوی پاسخ به این مهم است که اولاً فاصله‌ها تا چه اندازه در ایجاد دلالت‌های ثانوی و معانی ضمنی یک آیه دخالت دارد؛ و ثانیاً ‌ترجمه‌های معتبر قرآنی به چه میزان از عهده انتقال این دلالت‌های معنایی برآمده‌اند. این تحقیق، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه دلالت های ضمنی بر روی ترجمه فاصله از دو منظر آواشناختی و معناشناختی متمرکز گردیده و بر آن بوده است تا کاهش‌ها و تغییرات معنایی را در ترجمه‌های قرآن ،در سه بخش سایه خیال، زنگ حروف و تشابه‌های معناشناختی میان فواصل آیات بررسی کند.. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که اولاً فاصله، نه تنها دلالت‌های یک آیه بلکه گاه کل سوره را نیز به لحاظ نحوی، معنایی و آوایی تحت تأثیر قرار می‌دهد و دوم این که، با تغییر در نظام آوایی یک متن در ترجمه، بخشی از معنای آن نیز از میان می رود.

دوره ۳، شماره ۷ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

ترانه­های سیستانی بخشی از میراث معنوی و فرهنگ عامۀ سیستان و برگرفته از فرهنگ، تمدن و علایق مردم آن است. مردم این خطه عواطف و احساسات، امیال و آرزوهای خود را به بهترین شیوه با زبان احساس و در قالب ملموس­ترین تصویرگری­ها بیان داشته­اند. با بررسی حدود چهارصد دوبیتی سیستانی، ویژگی­های ساختاری و ادبی آن در این جستار تحلیل شده است. بررسی ساختار و فرم دوبیتی­ها نشان می­دهد که دوبیتی‌های سیستانی همانند دوبیتی­های زبان فارسی وزن، قالب و قافیه و ردیف دارند؛ اگرچه تا حدودی از نظم و قاعدۀ اصلی آن خارج شده‌اند. در بررسی آماری مشخص شد که تمایل سرایندگان به کاربرد ردیف تقریباً دوبرابر قافیه است. در بحث قافیه، نزدیک به نیمی از دوبیتی­ها قافیۀ سالم و بقیه قافیه­های معیوب دارند. برخی از قافیه­ها به شکل قافیه در قالب مثنوی و به شکل قافیه در قالب قطعه آمده است و برخی از دوبیتی­ها بدون قافیه است. کاربرد آرایه‌های تشبیه، کنایه، استعاره، تکرار، تمثیل و دیگر آرایه­ها، طبع­آزمایی و ذوق سلیم مردم این خطه را در ارائه تصویرهای زیبا و دلنشین نشان می­دهد.

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

هانس کریستن آندرسن (۱۸۰۵-۱۸۷۵) شاعر، قصه­پرداز و نمایش‌نویس مشهور دانمارکی پدیدآورنده‌ ۱۶۰ داستان و افسانه‌، ۸۰۰ قطعه شعر و ۶ رمان است. یک ویژگی نوشته‌های آندرسن توجه او به ادبیات عامه، شفاهی و زبان گفتار است. او بیش از همه از افسانه‌های عامیانه تأثیر می‌گیرد. وی برای نوشتن این افسانه‌ها، بیشتر از افسانه‌های هزارویک‌شب و نیز افسانه‌های دیگر ملل جهان الهام گرفته است. در این مقاله ابتدا درباره اندرسن و انواع قصه­های وی و تاثیر پذیری­اش از شرق و ویژگی­ها و سرمنشأ قصه ­های آندرسن و پیشینه موضوع سخن می­گوییم، سپس تنها به چهار مورد از سرچشمه ­های ایرانی قصه­ های اندرسن و تطبیق آنها با داستان­های ایرانی اشاره و داستانها مقایسه و تطبیق داده می­شود. این چهار داستان عبارت‌اند از:۱. مندیل خیال و مقایسه با لباس تازه‌ امپراتور؛ ۲.جبرئیل جولا و مقایسه با صندوق پرنده؛۳. قاضی و جوحی و مقایسه با کلاوس بزرگ و کلاوس کوچک؛۴. خاله سوسکه و مقایسه با تامبلینا. ضمن روایت شناسی این چهار داستان، از ابعاد مختلف به تطبیق روایات پرداخته می­شود. درنهایت درمی­یابیم به دلایل مختلف ازجمله آشنایی آندرسن با هزارویکشب از طریق ترجمه آن به نام الف نهار و علاقه به ادبیات مشرق زمین با افسانه­ های ایرانی به‌خوبی آشنا بوده و از آنها بهره گرفته و در جهت اهداف مذهبی و تربیتی خویش از تمام با بخشی از داستان سود جسته است.

 

دوره ۷، شماره ۳۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازی‌های نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چه­بسا تصور می‌شد در زمینۀ هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایش‌ها در گسترۀ اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهره‌ای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی ـ توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانه‌ای و مراجعه به متون بوده و از دو نرم‌افزار عرفان نور و دُرج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان می‌دهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازی‌های نمایشی را حفظ و به­ویژه به دو بازی رسن‌بازی و شب‌بازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کرده‌اند، مضمون‌سازی و خیال شاعرانه برایشان مهم­تر بوده است به­طوری که تخیلات مبتنی بر بازی‌های نمایشی بسیار شگفت‌انگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کرده‌اند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستین­بار نگرش عرفا نسبت­به نمایش بررسی شده است. آن­ها بیشتر به­شکل تمثیلی از نمایش بهره برده‌اند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بی‌شباهت به تمثیل فلسفیِ خیام نیست که با مضمون پرده‌بازی ساخته ­شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر به­کمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.

دوره ۸، شماره ۳۵ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

اهمیت قصه‌های عامه بر کسی پوشیده نیست. این قصه‌ها روایت‌های شفاهی بوده‌ که بعدها مکتوب شده‌اند و از نظر نثر داستانی و ساختار متنی اهمیت دارند. دورۀ صفوی از نظر اشتمال بر تعداد بسیاری از این داستان‌ها شایان توجه است. از نظر سبکی درآمیختگی نظم و نثر از ویژگی‌های نثر داستانی این دوره است. اشعار فراوانی در نثر داستانی دیده می‌شود که قابلیت  تحقیق دارد. از این رو، در این پژوهش از میان داستان‌های عامۀ عصر صفوی داستان بوستان خیال یکی از بلند‌ترین داستان‌های عامه تألیف میرمحمدتقی الجعفری الحسینی مشهور به خیال احمدآبادی شاعر و داستان‌پرداز قرن دوازدهم هجری در شبه قارۀ هند برگزیده شد. هدف این پژوهش تحلیل اشعار پراکنده در این داستان است که براساس موارد زیر تحلیل می‌شود: ۱. بررسی موضوعات شعری و تنوع به‌کارگیری آن­ها در خلال داستان، ۲. چگونگی به‌کارگیری این اشعار در خلال متن و ارتباط آن­ها با متن داستان، ۳. شناسایی سرایندگان اشعار. روش تحقیق کیفی و کمی و توصیفی ـ تحلیلی است. یافته‌های پژوهش در بخش موضوع بیانگر این است که به ترتیب موضوعات توصیفی، عاشقانه، اندرزی، اجتماعی، انتقادی، حماسی، دعایی، اعتقادی و مدحی بیشترین تا کم­ترین بسامد را دارند و بر اساس کارکرد می‌توان چگونگی
به­کارگیری اشعار را در ارتباط با نثر داستان در چهار بخش تأیید، تأکید، تکمیل و توصیف قرار داد که در بخش تکمیل با ۵۵ درصد، توصیف ۳۳ درصد، تأکید ۹ درصد و تأیید ۲ درصد
به­ترتیب بیشترین تا کم­ترین میزان را دارا هستند. کوشش داستان‌پرداز بیشتر در به‌کارگیری اشعار شاعرانی چون صائب، سعدی، حافظ، جامی، مولوی، فردوسی، نظامی، عطار و... است.

مرتضی حیدری،
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

بسامد­ها متغیر­هایی تعیین­کننده در دانش سبک­شناسی هستند و به­کار­گیری روش­های تحلیل آماری در ارزیابی بسامد­ها نتایج سبک­شناختی سنجیده­تری را به­همراه ­خواهد ­داشت. آمار­ توصیفی نمی­تواند کمیّت­های پر­نوسان و دارای رفتار نا­منظم را به­روشنی تبیین­ کند. از ­همین روی روش­های آمار استنباطی در نتیجه­گیری از متغیر­های کمّی نا­متوالی بسیار سودمند خواهد­ بود. سبک­شناسی مرتبط با تحلیل­های رایانه­ای را سبک­سنجی می­نامند که در­ حوزۀ زبان فارسی چندان رایج ­نبوده ­است. در ­این ­مقاله، نویسنده بسته­تر ­شدن زاویۀ خیال در چهار­ گونۀ ساختمان تشبیه را به­ترتیب از ۱ تا ۴ درجه­بندی کرده­ و سپس رابطۀ میان فشرده­تر ­شدن زاویۀ خیال با بسامد تشبیهات حروفی را در دیوان دوازده­ تن از شاعران شاخص سبک خراسانی در­ گذر زمان ارزیابی ­کرده ­است. از­ آنجا که بسامد گونه­های تشبیهات حروفی از لحاظ ساختمان و فشرده ­شدن زاویۀ خیال در ساختمان این­دست­ تشبیهات رفتار سبکی مشخصی را نشان­ نمی­دهد، با استفاده از ضریب هم‌بستگی پیرسون در نرم­افزار رایانه­ای SPSS به تحلیل استنباطی آمار­ها پرداخته ­شده ­است. با توجه به نتایج کمّی برآمده از این نرم­افزار که گویای ضریب هم‌بستگی ۳۷۴/. و سطح معناداری ۶۲۶/. است و مقایسه این اعداد با شاخص­های تعریف‌شده برای ضریب هم‌بستگی (۱+ و ۱-) و سطح قراردادی معناداری، رابطه مثبت و مستقیم میان متغیرها (نازک­تر ­شدن خیال و فشردگی زاویه تشبیه با بسامد تشبیهات حروفی) تأیید می­شود. به زبان سبک­شناسی، یعنی فشرده­تر شدن زاویه تشبیه در سبک خراسانی به‌معنای افزایش بسامد تشبیهات حروفی دارای ساختمان بسته­تر بوده و این رخداد سبکی از هنجار­های مسلط بر سبک دوره پیروی ­کرده ­است.

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

 پرداختن به خواب و خیال برای توجیه اعمال شاهان و حاکمان و تلقین آن‌ها به جامعه، در تاریخ‏نگاری ایران اهمیت بسیاری دارد. تحلیل رؤیا و خیال یکی از رویکردهای خوانش متن، یعنی نشانهشناسی است. هدف اصلی این خوانش‏ بازسازی کارکرد نظامهای دلالتمند غیرزبانی برای اعمال و رفتار حاکمان در تاریخ است. خواب و خیال از نشانههای معنایی مهم است و در تاریخنویسی ایران جایگاه ویژهای دارد. کاربست این امر در منابع تاریخی و اعتنای اربابان قدرت به آن در دو محور قابل تشخیص است: مشروعیتبخشی و اعتباربخشی به اعمال و کردار شاهان. اهمیت خواب و تعبیر آن در قرآن کریم، روایات دینی و جریان تصوف نیز توجه مورخان را  به این مقوله در جایگاه امری توجیهگر در برابر ادلۀ عینی و عقلی جلب می‌کرد. این امر در دوران مغولان و تیموریان با توجه به بروز بحران در مشروعیت دینی حاکمان از فراوانی بیشتری برخوردار است. با رویکرد مذکور، این سؤالات قابل طرح است‏: علل بیان رؤیا و خیال در آثار مورخان دورۀ مغولان و تیموریان چیست؟ در نظر حکام این دوره، خواب و خیال چه کاربری توجیهی و تلقینی‌ای برای جامعۀ ایران داشت؟ با اتکا به روش تحقیق تاریخی و بررسی شواهد این نتایج حاصل شد: بیان خیال و رؤیا در تاریخنگاری همواره وجود داشته است، اما در تاریخ میانۀ ایران گستردگی بیشتری دارد. همچنین، خواب و خیال کاربری توجیهی برای تلقین خواست شاهان و امرا و مشروعیتبخشی حکومت به جامعۀ ایرانی این دوره داشته است.


دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

این مقاله درصدد است با تکیه بر مبانی نشانه‌شناسی چارلز سندرس پیرس، فیلسوف پراگماتیست و نشانه‌شناس آمریکایی، و با الهام از آرای رابرت نویل (۱۹۹۶)، که به مناسب‌سازی الگوی پیرس در ساحت زبان دین مبادرت کرده است، با رویکردی توصیفی ـ انتقادی الگوی تفسیری نمادهای عرفانی را، که در این نوشتار «الگوی عاطف به تکامل» نامیده‌ شده است، تبیین کند. به این منظور، در بخش اول، به تعریف جایگاه استعاره در میان انواع نشانه‌ها در طبقه‌بندی پیرس می‌پردازد. سپس، دربارۀ سازوکار تفسیر نمادهای عرفانی در قالب دو فرایند نشانه‌پردازی گفت‌وگو می‌کند و در پایان، نحوۀ شکل‌گیری شبکۀ معنایی نماد ـ استعاره‌ها را با تلفیق هر دو فرایند یادشده توضیح می‌دهد. در این مقاله، برای نخستین بار، دو فرایند متمایز در نشانه‌پردازی (سمیوزیس) پیرسی شامل: استعلایی و غیراستعلایی شناسایی و تعریف و نقش هریک در ایجاد زنجیرۀ معنایی میان نشانه‌ها از یک سو؛ و میان نشانه با مصداق یا مدلول آن از دیگر سوی، تبیین شده است. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، طرح مفاهیمی چون حیث تفسیری، بافت معنایی و دامنۀ ارجاعی و نقش هریک در تفسیر نظام‌مند یک نشانه است.
 
فاطمه اکبری راد، منا علی مددی، مراد اسماعیلی،
دوره ۱۴، شماره ۵۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سدۀ تاریخ ادبیات فارسی تا دورۀ بازگشت ادبی، می­توان دریافت که صور خیال به‌کاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول تجربۀ شعری خود آن‌هاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران به‌جای آنکه ایماژهای محصول تجربۀ شخصی خود و عناصر تازه­ای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدودۀ صور خیال شاعران گذشته مانده­اند و همان تصویرها را با دستکاری­های جزئی وارد شعر خود کرده­اند. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده که چرا از اواخر قرن پنجم به بعد (تا دورۀ بازگشت)، صور خیال به‌کاررفته در شعر شاعران ایرانی غالباً تقلیدی و تکراری است و هرگونه ابداعی نیز از قلمرو دید قدما خارج نمی­شود. نگارندگان این مقاله با استفاده از نظریۀ پارادایم توماس کوهن دریافته­اند که یکی از پیش­فرض­های پارادایم پیشامدرن، اصالت گذشته است که می‌توان آن را در غالب پدیده­های شکل­گرفته در آن، از تاریخ تا فلسفه و عرفان و ادبیات، مشاهده کرد. در حوزۀ صور خیال نیز، تسلط همین پیش­فرض سبب شده است تا شاعران همواره اشعار گذشتگان خود را با تمامی عناصر معنایی یا صوری آن‌ها، معتبر بشمارند و آن‌ها را به‌عنوان الگویی کامل و تمام‌عیار از شعر مد نظر قرار دهند و بکوشند مانند آنان شعر بگویند. درنتیجه تصویرهای مطرح در این دورۀ طولانی (از اواخر قرن پنجم تا دورۀ بازگشت) غالباً تقلیدی است و اگر شاعری دست به نوآوری زده، از قلمرو دید و نگرش قدما بیرون نرفته است.



دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۲۹ )
چکیده

المراد من البرزخ فـی هذا البحث ملکه الخیال وعالم الصور الخیالیه بوصفه واسطهً بین العالم العقلى والعالم الجسمانـى. وقد کان الخیال من الموضوعات المهمه طوال تاریخ الفلسفه الاسلامیه منذ زمن الفارابـی والی یومنا هذا، وله دوره فـی معالجه العدید من القضایا والمسائل الغامضه نظیر اشکالیه المعرفه، وربط الحادث بالقدیم، والحیاه الأخرویه، الی درجه أن بعض الباحثین اعتبروا الاهتمام بهذا الموضوع من میزات الفلسفه الاسلامیه. ینکر الفارابـی تجرد الخیال فـی قوس الصعود وقوس النـزول، بل یری کافه القوی الخاصه بغیب النفس ذات طابع مادی ماعدا القوه العاقله. لذلک یعتقد أن الانسان یبقی بعد الموت علی شکل عقل جزئى وحسب، أما سائر قواه فتضمحل وتتلاشی. ویجاریه ابن سینا فـی أن الخیال قوه جسمانیه، لهذا یذهب الی عدم بقاء الخیال والصور الخیالیه. هذا رغم وجود قرائن تدل علی قوله بتجرد الخیال فـی بعض اعماله. و یتوکأ السهروردی علی عالم الخیال لیعالج به الکثیر من القضایا المهمه کالتوفیق بین الدین والفلسفه، والمشاهده والبرهان، والنقل والعقل. ورغم اتباعه للشیخ الرئیس فـی جسمانیه الخیال، الا انه یؤکد علی تجرد الصور الخیالیه وبقائها ووجودها فـی عالم المثال الاکبر أو الخیال المنفصل. لذلک نراه من ناحیه یقیم البراهین لصالح وجود مثل هذا العالم الذى یسمی المثال المطلق وعالم البرزخ «البرزخ النـزولـى»، ومن ناحیه ثانیه یعتبر قوه الخیال وغیرها من القوی المتعلقه بغیب النفس غیر العاقل قوی مادیهً، ولا یحفظ السنخیه بین المُدرِک والمُدرَک، ویذهب الی قدره النفس علی رؤیه الصور الخیالیه فـی المثال المطلق. أما صدرالمتألهین فإنه بخلاف الفلاسفه الذین سبقوه یعد الخیال قوه مجرده ـ بالتجرد المثالـى ـ وباقیه ببقاء النفس، وبعباره ادق فهى سبب بقاء النفس بعد مفارقتها للبدن. یعتقد صدر المتألهین ان کافه الصور الخیالیه موجوده فـی موطن النفس أو صقع النفس، أما الصور التـی تخترعها النفس وهى من دعابات الوهم وقوه الخیال فلا یمکن اعتبارها موجوده فـی عالم المثال المطلق. الجنه التـی أُخرج منها آدم مثالٌ مطلق، والجنه التـی اعدت للمتقین «برزخ صعودى» ولیس نزولیاً. ان علاقه الصور الخیالیه بقوه الخیال والتخیل کعلاقه العله بالمعلول، ولیسَ من قبیل علاقه الحالّ بالمحل، وقیام الصور الخیالیه بالنفس قیام صدورى ولیس حلولیاً، والصور العلمیه مخلوقه من قبل النفس أی أن النفس مصدر هذه الصور. الغایه التـی نرمى الیها فـی بحثنا هذا هی اثبات ان النظریه المذکوره من ابداع الملاصدرا الذى وجّه نقوده فـی ضوئها لنظریات السهروردی وابن سینا بالنظر للنتائج والآثار الفلسفیه المترتبه علی کل واحده من هذه النظریات.
سیده فاطمه حسینی، محمود فتوحی رودمعجنی،
دوره ۱۷، شماره ۶۵ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

این پژوهش با استناد به اشعار دو دستنویس ۱۰۵۹ ق و ۱۰۸۳ ق دیوان صائب تبریزی، بیان می‌دارد که سبک شعری صائب پس از بازگشت از هند، تحولاتی را از ‌سر گذرانده ‌است، به گونه‌ای که دو طرز متفاوت در اشعار او قابل شناسایی است. این پژوهش با سبک‌شناسی بلاغی اشعار دو دستنویس، سیر تحول سبک صائب را ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که شاخصه‌های بلاغی شعر صائب در این دو طرز، تغییر یافته و از بیان استعاری به‌سوی نازک‌خیالی و بیان تمثیلی گراییده ‌است. سپس به شاخصه‌هایی می‌پردازد که فردیت سبک صائب را نمایان می‌کند و درنهایت، عوامل مؤثر در تغییر طرز شعر صائب را بررسی می‌کند و بر این نکته تأکید دارد که تحول سبکی شعر صائب همسو با تغییر نگرش هستی‌شناختی او پدید آمده ‌است.

فرزاد بالو، مصطفی میردار رضایی،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

برخلاف سنت غربی که همواره نزاع آشتی‏ناپذیر میان فلسفه و شعر، ذهن و زبان پاره‏ای از فیلسوفان را به خود مشغول داشته، در سنت ما اگرچه غالباً از فلسفه به ذمّ و نکوهش یاد شده ‏است، اما فیلسوفان ما غالباً مواجهه‏ای ایجابی با شعر داشته‏اند؛ از آن جمله، در دورۀ معاصر و فیلسوفی به نام محمود هومن، که این پژوهش با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی و تحلیل دیدگاه‏های هومن دربارۀ شعر و مسائل مرتبط به آن می‏پردازد؛ امری که در پژوهش‌های معاصر به آن اهتمام و توجهی صورت نگرفته ‏است. نتایج این جستار نشان می‏دهد که هومن در دورۀ اول فکری خود با الهام از دستاوردهای فیلسوفان غربی (کانت و شوپنهاور) و ایرانی ـ اسلامی (شمس قیس رازی) و تأملات خود دربارۀ ماهیت و چیستی شعر، موزون، مقفی و متساوی بودن را از شمس قیس، خیال‏انگیز بودن را در توسعی که از لحاظ مفهومی به آن می‏بخشد از کانت و شوپنهاور، و دو شرط لطف و اختصار را نیز خود بدان می‏افزاید. واضح است که این تعریف از شعر با فضای شعر کلاسیک مناسبت بیشتری پیدا می‏کند. همچنین او نکته‏سنجی‏های قابل تأملی را دربارۀ علت تأثیر شعر در نسبت با ارکان شعری، ویژگی‏های شاعر، بنیادهای معنایی شعر توصیفی و رمزی، تحلیل فلسفی قوۀ خیال و .... مطرح می‏سازد. هومن به تبعِ کانت برای شعر ابعاد معرفت‌شناختی قائل نمی‌شود. اما هومن در دورۀ دوم فکری خود، با میل به سمت پدیدارشناسی هوسرلی، با امعان نظر به شعر امروز در تعریف پیشین خود از شعر تجدید نظر می‏کند و ویژگی‏هایی چون مقفی‏بودن و متساوی‏بودن را از مقومات شعر خارج می‏کند و به زیبایی شعر وجه سوبژکتیو ـ ابژکتیو می‏بخشد.
 


دوره ۳۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۴۶ )
چکیده

یعتقد فوکو أن السلطه مجموعه من شبکه العلاقات التی لا یجریهما فرد علی أحد، بل تُجرَیان بواسطه شبکه العلاقات، وأن علاقه السلطه ضروریه للحیاه، فتتلاشی دونها. وانتشرت السلطه فی جمیع أرجاء المجتمع، حیث اقتضی المجتمع وجودها بین العلاقات البشریه، فلیست السلطه سلبیه عند السیاسیین علی البشر دائما، بل لها جوانب إیجابیه تسوق إلی النّموّ والازدهار. وبما أن الحقیقه تنتج السلطهَ، یحاول السیاسیون تزییف الحقیقه وإبعادها عن الناس لإجراء السلطه علیهم بواسطه التکنولوجیا ووسائل الإعلام. وروایه «شیفا» روایه أدب الخیال العلمی التی یطرحها الروائی فیها مسأله الوسائل الإعلامیه واختراعات العصر الحدیث فی تزییف الحقیقیه والسلطه المرتبطه بالآلیات الأخری، لیقوموا ببساطه بالتحکم علی البشریه والعالم. تدرس المقاله روایه «شیفا» لطواهریه حسب المنهج الوصفی التحلیلی مستعینا بنظریه فوکو جنبا إلی العناصر الروائیه والأسالیب اللغویه المرتبطتین بالسلطه لتشیر إلی أن السیاسیین فی روایه «شیفا» بوسیله التکنولوجیا ووسائل الإعلام یزیفون الحقیقه وینشأون الواقع الفائق الذی یبدو أکثر واقعیه للواقعیه الأصلیه لخداع الناس من خلال التلاعب بعقولهم بواسطه التکنولوجیا والإعلام، ومن خلالها یتحکمون سرا وجهرا علی البشر بواسطه إنشاء الفیروسات والأمراض وشنّ الحروب لشراء أدویتهم وأسلحتهم المنتجتین والسلطه علی البشر بعد جعلهم منفعلین مستهلکین بحته من خلال أخذ تفکیرهم النقدی وممتلکاتهم المؤدیه إلی إنتاج القدره للناس. والتکنولوجیا ووسائل الإعلام والمعرفه واللغه والخطاب والطب والسجن والتجسّس والجنسیّه والرأسمالیه والعمله والحکومه والدین والجامعه آلیات السلطه التی تسبب تدمیر العالم والبشر علی أیدی السیاسیین مع استخدامها الأداتی فی تحقیق مصالحهم الخاصه. تتناسب السلطه فی هذه الروایه، مع کثره استخدام السرد وأسالیب الأمر والنهی، دون الحوار الاستدلالی الدیمقراطی للإجماع والوفاق. 

صفحه ۱ از ۱