۸۷ نتیجه برای جغرافیا
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
وجود اقوام مختلف و تنوع فرهنگی در ایران، یک فرصت است که باعث غنای بیشتر و استواری فرهنگی و نشاط جامعه میشود؛ از سوی دیگر بیگانگان همواره درپی آناند که از این تعدد و تنوع برای ایجاد رخنه در ارکان هویت و وحدت ملی استفاده کنند. شاهنامۀ فردوسی بهدلیل غنا و استحکامش، میتواند مانند گذشته، کارآمدیاش را در ایجاد وحدت ملی نشان دهد. برای تبیین اهمیت منظومه بزرگ فردوسی در ایجاد و گسترش همگرایی ملی، تأثیر آن را در نامگذاری پدیدههای جغرافیایی شهرستان قروه با چهار نقطۀ شهری و ۱۳۷ روستا بررسی کردهایم. این پژوهش با ثبت و ضبط نامهای جغرافیایی متأثر از شاهنامه، از محو و فراموشی سرمایههای وحدت ملی جلوگیری میکند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: نظم فضایی تحت تاثیر پدیدههای طبیعی و انسانی، شبکه شهری را تشکیل میدهد. در نظام شهری متعادل بهعلت وجود عملکردها و فعالیتهای سلسلهمراتبی در شهرهای مختلف و ارایه خدمات متناسب با جمعیت موجود، پیوندهای سلسلهمراتبی بین آنها برقرار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی چگونگی شبکه شهری براساس تحلیل عملکردی و عوامل موثر بر تغییر شکل شبکه شهری استان خراسان رضوی بود.
ابزار و روشها: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر در سال ۱۳۹۴ بهروش پیمایشی، بین ۱۱۸ نفر از کارشناسان استانداری، اداره کل راه و شهرسازی استان خراسان رضوی، فرمانداریها، شهرداریها، جهاد دانشگاهی دانشگاه فردوسی، اساتید جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد و شهرداران شهرهای خراسان رضوی انجام شد که بهروش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محققساخته بود. عوامل موثر بر عدم تعادل فضایی از طریق مدلسازی معادله ساختاری از نوع تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی و با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۲ و Lisrel ۸,۵۲ ارزیابی شد.
یافتهها: عوامل اقتصادی، زیربنایی و سیاسی با بار عاملی ۷۷/۰، ۷۵/۰ و ۷۰/۰ بیشترین تاثیر را در عدم تعادل فضایی داشتند.
نتیجهگیری: شهر مشهد در بالاترین و شهر باجگیران در پایینترین سطح از نظر عوامل توسعه قرار دارند. از بین عوامل موثر در عدم تعادل فضایی، تغییرات تقسیمات کشوری در سطح استان (تبدیل روستا به شهر)، حاکمیت نظام بسیط متمرکز، عدم توجه به نقش شهرهای میانی در تقسیم کار (عوامل سیاسی)، تمرکز فعالیتها در کلانشهرها، تخصیص اعتبارات بهطور نامتناسب در سطح استان و تمرکز نقشها در مشهد (عوامل اقتصادی) و تمرکز خدمات برتر آموزشی و بهداشتی- درمانی (عوامل زیربنایی) نقش موثرتری دارند.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: جغرافیای انتخابات بهعنوان یکی از پویاترین و دیرپاترین گرایشهای جغرافیای سیاسی، بیش از دیگر گرایشها با افتوخیز همراه بوده است. هستیشناسی عینی پدیده رای و توزیع فضایی آرا، این گرایش را در پیوند با رویکرد فضایی قرار داده، بهگونهای که درصد بالایی از آثار موجود در گستره جغرافیای انتخابات براساس چنین دیدگاهی نوشته شدهاند. با افت دیدگاه اثباتگرایی، آثار جغرافیای انتخابات نیز رو به کاستی نهادند. چیرگی پژوهشهای توصیفی، مصداقی و کاربردی فاقد بنیان نظری و فلسفی محکم بر نوشتههای بنیادی و نظری، بزرگترین کاستی امروزین جغرافیای انتخابات در سطح بینالملل و نیز در ایران است. هدف پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، تبیین رویکردهای غالب نظری در جغرافیای انتخابات بود.
نتیجهگیری: جغرافیای انتخابات را میتوان در قالب پنج رویکرد نظری واکاوی کرد. رویکرد نخست، رویکرد سنتی است که در قالب مکتب ناحیهای و روابط انسان- محیط به واکاوی الگوهای فضایی رایدهی میپردازد. رویکرد دوم، رویکرد فضایی- رفتاری است که بر پایه مکتب فضایی به بررسی رفتار رایدهی براساس اندازهگیری و تحلیل متغیرهای فضایی کلیدی میپردازد. رویکرد سوم، رویکرد رادیکال است که براساس مکتب جغرافیای رادیکال به مفصلبندی نظری و آشکارکردن مکانیزمهایی میپردازد که به فرآیندهای انتخاباتی شکل میدهند. رویکرد چهارم، رویکرد مکانمحور است که براساس مکتب جغرافیای انسانگرا و نظریه ساختاربندی به بررسی تاثیر متن و زمینه جغرافیایی- تاریخی بر رفتار انتخاباتی میپردازد و رویکرد پنجم، رویکرد انتقادی است که براساس مکاتبی مانند فمینیسم، پساساختارگرایی و پستمدرنیسم به نقد رویکردهای موجود به مطالعه جغرافیای انتخابات و ارایه خوانشهای جایگزین از جغرافیای انتخابات میپردازند.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: مکان، کانون علم جغرافیا و هویت، تجلی فرهنگ در مکان است. افراد به فراخور تعلق به مکانهای متفاوت کنش، منش و گرایشهای گوناگونی دارند. انتخابات پارلمانی به عنوان یک رخداد سیاسی نقش موثری در بازنمایی هویتهای مکانی رایدهندگان دارد. ایران نیز برخاسته از موقعیت جغرافیاییاش طی تاریخ، تنوع گستردهای در هویتهای مکانی داشته که در این میان، انتخابات مجلس شورای اسلامی در آشکارسازی این تنوع هویت و بهتبع آن تنوع الگوهای فضایی رای نقش داشته است. مقاله حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد بر این فرضیه استوار است که هویتهای مکانی ناشی از تنوع گویش و احساس طردشدگی ناشی از بعد مسافت بر الگوهای فضای رای در قالب ناهمگونی آرا، سرشکنشدن آرا و مناسبات تعارضآمیز مکانی در بخش میمند در کلیت حوزه انتخابیه فیروزآباد تاثیر گذارده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای (استفاده از کتب و نشریات) و میدانی (پرسشنامه) بود.
نتیجهگیری: تعارضهای مکانی و بعد مسافت از هسته مرکزی بخش (میمند) به ناهمگونی آرا، سرشکنشدن آرا و پراکندگی آرا انجامیده که این الگوی فضایی رای کاهش میزان تاثیرگذاری میمند در نتایج کلی حوزه انتخابیه را در پی داشته است.
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
ا چیدمان فضایی عناصر سازمان فضایی در صورتی به توسعه پایدار منجر خواهد شد که سه جزء اصلی محیط زیست، رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی با تاکید بر انسانمحوری در آن مد نظر قرار گرفته باشد. بهمنظور شناسایی عدم تعادلها در پراکنش فضایی، بهرهگیری از روشهای مناسب که توانایی ترکیب شاخصهای گوناگون را در سازمان فضایی داشته باشد حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول تبیین عوامل استراتژیک تاثیرگذار بر مدیریت سیاسی فضای جغرافیایی شهرستان اراک از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی و در مرحله دوم سطحبندی این عوامل براساس اهمیت و میزان تاثیرگذاریشان توسط روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) جهت مدیریت اصولی فضای جغرافیایی شهرستان اراک است.
نوع تحقیق براساس هدف کاربردی توسعهای و براساس ماهیت و روش، توصیفی است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای، اینترنتی و مصاحبه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل یافتههای پرسشنامهای روش AHP، و برای وزندهی عوامل نرمافزار ۱۱ EXPERT CHOICE که نرمافزاری تخصصی برای تجزیه و تحلیل فرآیند سلسلهمراتبی است، به کار رفتند.
بعد از تعیین اهمیت هر یک از عوامل، وجود زمینههای مناسب توسعه بازرگانی با وجود پایانههای بار و مسافر و گمرک و سایت نمایشگاهی بینالمللی در اراک، بهرهبرداری ناپایدار و بیش از ظرفیت منابع، وجود بازارهای هدف بهویژه در کشورهای همسایه، نابهسامانی بازار و نابههنگامبودن برخی سیاستهای حمایت از تولیدات بخش کشاورزی بهعنوان مهمترین عوامل داخلی و خارجی شهرستان شناخته شدند.
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
با توجه به نقش پررنگ ورزش در بالا بردن سطح آمادگی جسمی و روحی شهروندان، اماکن ورزشی به عنوان یکی از مهمترین کاربریها در سطح شهر مطرح هستند. انجام پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی اماکن ورزشی شهر مشهد و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد. روش پژوهش با توجه به نوع پژوهش، توصیفی و تحلیلی از نوع پیمایشی، و با توجه به هدف پژوهش از دسته پژوهشهای کاربردی است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، شامل تمام زمینهای ورزشی، مجموعههای ورزشی و استخرهای شهر مشهد در مناطق سیزدهگانه در حریم خدماتی بوده و نمونۀ تحقیق برابر با جامعۀ آماری (بهصورت تمامشمار) است. در روش انجام پژوهش ابتدا اطلاعات جغرافیایی اماکن ورزشی و نقشههای مربوط به پارامتر جمعیت از طریق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات تهیه شد. جهت بررسی توزیع فضایی از تحلیل آمار فضایی و روش تهیۀ نقشههای خوشهای استفاده شد و در مرحلۀ بعد جهت تهیۀ نقشههای تراکم و به تصویر کشیدن لایهها و همچنین بررسی مهمترین پهنه از روش تحلیل لکههای داغ استفاده شد. تمامی این مراحل زیرشاخۀ ابزار Spatial Statics Tools است. با توجه به نتایج به دست آمده اماکن ورزشی تا حدودی به صورت خوشهای توزیع شدهاند و در مناطقی هم توزیع به صورت تصادفی بوده است که این امر حاکی از توزیع نابرابر اماکن ورزشی در شهر مشهد است. اغلب اماکن ورزشی دارای پراکندگی معناداری نیستند و تمرکز اماکن ورزشی شهر مشهد نیز در منطقۀ ده و منطقۀ نه است.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مشارکت سیاسی زنان در عرصههای کلان تصمیمگیریهای سیاسی نظیر عرصه قانونگذاری یا نمایندگی مجلس، یکی از مولفههای توسعه سیاسی است. به همین منظور اغلب کشورها به ویژه جمهوری اسلامی ایران در جهت تحکیم و تقویت توسعه سیاسی، به دنبال بالابردن مشارکت زنان در ساختار قدرت و تصمیمگیری سیاسی میباشند. از طرفی از زمان شکل گیری نظام جمهوری اسلامی تا به امروز پراکنش فضایی(جغرافیایی) نمایندگی زنان در مجلس شورای اسلامی به صورت یکدست و برابر نبوده و در برخی از حوزههای انتخابیه، زنان در بیشتر دورهها انتخاب شدهاند اما هنوز در برخی از حوزهها زنی به مجلس راه نیافته است. لذا پرسش این است که عوامل تاثیرگذار بر پراکنش جغرافیایی نمایندگی زنان در مجلس شورای اسلامی کدامند؟ برای پاسخگویی به این پرسش از روش دلفی و تکنیک شانون استفاده گردید و پژوهشگران به وسیله مصاحبه و پرسشنامه، دیدگاههای۱۰ نفر از صاحبنظران در حوزه جغرافیایی انتخابات را جمع آوری نمودند و سپس دادههای بدست آمده از اجماع صاحبنظران با تکنیک شانون مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که «حوزه انتخابیه چند عضوی»، «شهرهای بزرگتر»، «مناطقی با جمعیت بالاتر»، «رفاه اقتصادی» و «مناطقی که از نظر آموزشی سطح بالاتری دارند» جز مهمترین عوامل تاثیرگذار بر پراکنش جغرافیایی نمایندگی زنان در مجلس شورای اسلامی میباشند.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
توسعه را میتوان یکی از دغدغههای اصلی جامعه ایرانی در تاریخ معاصر دانست. توسعه همه جانبه کشورها بهویژه توسعه اقتصادی آنها تابع عوامل متعدد و درهم تنیدهای است و هدف این پژوهش، تبیین رابطه ویژگیهای جغرافیاییِ ساخت قدرت سیاسی با توسعه اقتصادی در ایران است. این تحقیق با رویکرد کمی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. دادهها به دو روش کتابخانهای و پیمایش خبرگی گردآوری شده و در تحلیل از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاههای تهران در تخصصهای مربوط به موضوع مقاله میشود. روش نمونه گیری هدفمند با روش گلوله برفی انجام شده است. حجم نمونه خبره ۳۰ نفر میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Minitab استفاده شده است. هرچند ابعاد و مولفههای مختلف ساختِ قدرت سیاسی در ایران پیچیده و درهمتنیده هستند؛ لیکن در این تحقیق، مولفهها و شاخصهای بُعد جغرافیایی ساخت قدرت سیاسی احصا شده و شاخصهای آن در رابطه با توسعه اقتصادی مورد تحلیل و سنجش قرار گرفته است. براساس نتایج تحقیق، شاخصهای توسعه اقتصادی در ایران، در ارتباط با پنج مولفه جغرافیایی ساخت قدرت سیاسی قرار دارند. از بین پنج مولفه مورد ارزیابی، به ترتیب مولفههای: جغرافیای اقتصادی، ژئوپلیتیک، جغرافیای سیاسی، ویژگیهای زیست محیطی و در نهایت جغرافیای انسانی (اجتماع و فرهنگ) بیشترین اولویت را در ارتباط با وجه جغرافیایی ساخت قدرت سیاسی و توسعه اقتصادی در ایران دارا هستند.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
شهر هوشمند و استفاده از حاکمیت شهری مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات، یک روند روبه رشد گسترده در سراسر جهان است که انتظار میرود برای اداره شهرها و مشکلات شهری پیچیده و متنوعی که حاصل شهرنشینی و شهرگرایی شتابان است کارآمد و موثر باشد. با این حال، بهنظر میرسد در ساز و کار اجرا و تحقق معیارها و غایت اهداف آن، بسیاری از مشکلات اساسی من جمله: منابع انسانی، سیاستهای توسعه فناوری و مشکلات اقتصادی و فرهنگی بهطور قابلتوجهی بر موفقیت اجرای آن در فضای جغرافیای سیاسی آن تاثیرگذار باشد. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل موثر در شکل گیری شهر هوشمند در فضای جغرافیایی شهر تبریز است که با روشهای توصیفی و تحلیلی و از طریق پیمایش انجام یافته است. در این مطالعه پایه آماری، حجم نمونه برابر با ۳۸۴ نفر از ساکنان شهر تبریز است که برای تحلیل اطلاعات و دادهها از معادلات ساختاری در نرم افزارهای Spss و Smart Pls استفاده شده است. یافتههای تحقیق مبین این است که در نمونه مورد پژوهش، شاخصهای مورد بررسی رابطهی معنیداری با شهر هوشمند و با سطح اطمینان ۹۵ درصد دارند که در بین مولفههای مورد بررسی در پژوهش حاضر، بیشترین تاثیرگذاری بر شهر هوشمند سه شاخص: شهروند هوشمند (SC)، دولت هوشمند (SG) زندگی هوشمند (SL) به ترتیب با ضرایب استخراج شده بر اساس مدل ساختاری تحقیق ۸۹۹/۰، ۸۲۵/۰ و ۷۹۹/۰ میباشد. شاخص نیکویی برازش بالاتر از ۵۰/۰ برابر ۷۸/۰ است که نشان دهنده برازش مطلوب تحقیق است. در نتیجه در شکل گیری شهر هوشمند، شاخصهای اقتصاد هوشمند، افراد هوشمند، دولت هوشمند، تحرک هوشمند، زندگی هوشمند و محیط هوشمند موثر بوده است که تحقق این عوامل به موفقیت در شهر هوشمند تبریز منجر میشود.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
انتخابات موثرترین و عملیترین وسیله برای اعمال افکار و عقاید مردم و تشخیص گزینهها و ارجحیتهای اجتماعی در جوامع مردم سالار است که طی فرآیند آن، رای دهی و مشارکت انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان نقش اساسی دارد. این پژوهش تحلیلی از جغرافیای انتخابات و تکنیکهای نوینی است که کاندیداهای مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه اسلام آباد و دالاهو برای موفقیت در انتخابات بهکار گرفتهاند. روش مورد استفاده در این پژوهش با توجه به ماهیت و اهداف موضوع و همچنین متناسب با آزمون فرضیهها و گردآوری داده ها، روش توصیفی تحلیلی میباشد . جامعه آماری آن خانوارهای ساکن در حوزه انتخابیه اسلام آباد و دالاهو با جمعیتی بالغ بر ۱۷۶۸۶۴ نفر و ۵۱۱۷۷ خانوار میباشد. یافتهها نشان داد رابطه معنادار بین احساس وضعیت اجتماعی- اقتصادی و بهکار بردن تکنیکها و شگردهای تبلیغاتی کاندیداها وجود دارد؛ به عبارتی هر چه وضعیت اجتماعی- اقتصادی کاندیداها مناسب تر باشد تکنیکها از لحاظ کمی و کیفی در سطح بالاتری خواهد بود.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی شهر آمل در بازه زمانی ۱۳۹۹-۱۳۶۴ است. بررسی تاثیر عوامل محرک در رشد شهر مشخص میکند که افزایش جمعیت و مهاجرت از روستاها بهعنوان مهمترین عوامل در رشد شهر آمل میباشد. همچنین در روند شکل گیری بافت شهر آمل هسته اولیه شهر بعد از اسلام نقش اساسی داشته است. بررسی روند رشد آن بعد از پهلوی اول نشان میدهد یکی دیگر از عوامل محرک در رشد شهری آمل توسعه راهها و پراکنش کاربری- تجاری خصوصا در اطراف راههای اصلی که خود نیز، الگو و فرم رشد شهر آمل را شکل داده است. دادههای ارائه شده از تصاویر ماهوارهای به وضوح رشد شهر آمل را از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۹ مشخص میکند. منطقه ساخته شده، افزایش سالانه ۱۵ درصد [۱۳۵ هکتار در سال] را نشان میدهد. گسترش شهر در همه جهات صورت گرفته، اما در امتداد جاده اصلی به سوی روستاهای مجاور بیشتر نمایان گردیده است، مناطق تجاری/ خدماتی در امتداد آن تاسیس شدهاند؛ کاهش سریع زمینهای کشاورزی و مناطق گیاهی را نشان میدهد. همچنین تحت تاثیر فرآیند گسترش و رشد شهری، تغییر و تحولاتی در بخش کشاورزی هم در شهر آمل و هم در سکونتگاههای روستایی ادغام شده در شهر و بخش مرکزی شهرستان آمل صورت گرفته است.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
حکومتهای مدرن برخلاف حکومتهای سنتی ابزار انحصاری اِعمال خشونت و ایجاد کنش جمعی هماهنگ را از طریق سیستم بوروکراسی و تدوین قوانین در دست دارند. از منظر تاریخی در ایران عملکرد رهبری سیاسی مقتدر از عوامل مهم ساخت حکومت مدرن در دوره پهلوی اول بوده است. در باب علل شکل گیری رهبری مقتدر و نظامیدر عصر پهلوی اول دیدگاههای متعددی مطرح شده است. برخی زمینههای آن را به رفتارهای فردی پهلوی اول مرتبط دانسته و برخی دیگر به ساختارهای اقتصادی- اجتماعی دوران پیش از آن اشاره مینمایند. لیکن ویژگیهای حکمرانی از منظر جغرافیای سیاسی در بستر زمانی- مکانی خاصی شکل میگیرد که در مطالعات چگونگی ساخت حکومت مدرن در ایران کمتر به آن پرداخته شده است. در این مقاله کوشش گردیده با اتکا به روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی احراز ارجحیت جایگاه رهبری مقتدر در عصر پهلوی اول (۱۳۰۴- ۱۳۲۰) در ساخت حکومت مدرن در ایران در نتیجه کارکرد مولفههای طبیعی و انسانی مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای تحقیق نمایان گر آن است که نامساعد بودن شرایط طبیعی و اقلیمیبه گونهای عمل نمود که در زمان ظهور پهلوی اول امکان شکل گیری طبقات اجتماعی مستقل وجود نداشته و در زمانه تشکیل حکومت مدرن نیروهای تولید همگی در مالکیت قدرت سیاسی متمرکز قرار گرفتند. همچنین تنوع قومیو زبانی نیز سبب میگردید رهبران سیاسی- نظامیمقتدر توانایی ایجاد هویت مشترک بین اقوام مختلف را داشته باشند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
جغرافیای انتخابات شاخهای از جغرافیای سیاسی است که به مطالعه جنبههای جغرافیای انتخابات مانند: سازماندهی فضایی انتخابات، تنوع فضایی در الگوهای رای گیری و تاثیر عوامل جغرافیای و فضایی در تصمیمهای رای دهندگان میپردازد. معمولا رای دهندگان با توجه به نیازها، باورها و سبک زندگی که دارند در قالب الگوهای متنوعی به کاندیداهای مختلفی رای میدهند که یکی از این انواع الگوها، الگوی رای همسایگی میباشد. براساس این الگو، ساکنان یک فضای جغرافیایی خاص مانند (محله، روستا، شهر و استان) در قالب جامعه رای دهندگان با نامزدهایی که در آن مکان زاده شدهاند یا زندگی میکنند همذات پنداری دارند و تصور میکنند که نامزد آن محدوده خاص (زادگاه) شان تنگناها و مشکلات آنان را بهتر درک میکنند از این رو بیشتر به او رای میدهند. این پژوهش به دنبال بررسی نقش متغیر همسایگی و گرایشات طایفهای در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و برای تبیین بهتر موضوع از نرم افزارهای GIS وEXCEL استفاده شده است. بربنیاد یافتههای پژوهش این نتیجه حاصل میشود که متغیر همسایگی و گرایشات زادگاهی و طایفهای مهمترین عامل موثر بر الگوی رای نامزدهای انتخاباتی حوزه انتخابیه یاد شده میباشد. از طرفی با بررسی میزان و شدت همسایگی در بین طوایف و اقوام ساکن در شهرستانهای حوزه انتخابیه مذکور، مشخص شد که تاثیر همسایگی در برخی شهرستانها و حوزهها (بویراحمد و دنا) بیشتر و در برخی مکانها و فضاها (مارگون) کمتر است. چنین تفاوتهایی به واسطه معیار میزان جمعیت شهرستانهای مذکور خلق شده است.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
از آنجا که زبان ادبی چارچوبهای عادی را مختل میسازد، رابطه میان تخیل و واقعیت مورد توجه قرار میگیرد. غنای بازنمودهای تخیلی نیز در پرتو بازنمایی ادبی عناصراتفاق میافتد. به عنوان مثال، نمایش ادبی مکانی، مکان دیگری در ذهن ایجاد کرده، فعالسازی مجازهای غیر قابل مشاهده از این مکان اتفاق میافتد و مکان ملموس تبدیل به فضایی میشود که باید احساس و ادراک شود. آرایههای ادبی از جمله عناصری هستند که ویژگی ادبیت فضای معماری را نمودار ساخته، رابطه دیالکتیک میان فضای واقعی و تخیلی را به منصه ظهور مینشانند. لذا واژگان احساسات و همچنین تجربهی "من" چند نویسندهی فرانسوی که از قرن هیجده به بعد گزینش شدهاند، در رویارویی با فضاهای معماری ایران مورد مطالعه مقاله حاضراست. زیرا از خلال ادراکهای متفاوت سوژهها، این فضاها در جهان ادبی بسط یافته، مالک هویت جدیدی میگردند. همچنین، ورود زمان به دنیای گفتمان، آمیختگی آن با مکان و در نتیجه تولید معنا را سبب میگردد. تصریح ارتباط فضای معماری با سوژه، مستلزم بررسی فضا-زمان معماری در آثار نویسندگان انتخابی است. بدینسان، نیاز به تلاش در حفظ زیباییهای فضایی پیشین برجسته شده، طرح بازسازی برخی فضاهای معماری، از ورای این خوانش دریافت میگردد. این مطالعه به سوی ساخت شبکهی نمادینی از فضای معماری ایران سوق داده میشود. کشف آن سوی این فضاهای معماری سمبلیک، اسطوره شخصی این نویسندگان را آشکار ساخته، به جهان اثر و فضاهای معماریای که در آن جریان دارند، هویت تازهای میبخشد. چنین مطالعهای تکیه بر نقد جغرافیایی و روش اسنادی وکتابخانهای با پردازش توصیفی–تحلیلی را لازم میداند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
کنش افراد تابعی از ادراک محیطی آنها بر بنیاد منافع و مصالحشان است. رای دهی بهعنوان کنشی سیاسی از سوی واجدان حق رای نیز تابعی از ادراک محیطی آنها است که به الگویی فضایی آرا در حوزه انتخابیه جهت و معنا میدهد. در آن دست حوزههای انتخابیه که هویتهای مکانی متفاوتی دارند و رقابت بین نواحی مختلف بالا است، مرز بین هویتها به الگوی فضایی آرا جهت میدهند. حوزه انتخابیه اسفراین در استان خراسان شمالی از هویتهای مکانی در قالب زبان نتیجه انتخابات و آراء نامزد پیروز را جهت میدهد. مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که همانندیهای هویتی (زبانی) در قالب هویتهای مکانی پایهایترین عامل شکل دهی به الگوی فضای آرا در این حوزه انتخابی هستند. روش شناسی حاکم بر متن ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و آمار و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده سپس با بهرهگیری از نرمافزار spss بررسی و واکاوی شده است. نتیجه پژوهش نشان داد عناصر هویت مکانی مانند تعداد جمعیت همشهری و همزبان نامزد، قومیت، همزبانی، جمعیت قوم و همزبانان نامزد، همشهری بودن با نامزد انتخاباتی به ترتیب بیشترین تاثیر را در خلق پایگاه رای کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در سطح حوزه انتخابیه داشته و بالعکس تعلق کاندیدای مجلس به حزب خاص، نظر ریشسفیدان و بزرگان طوایف، تجربیات و تحصیلات و اصلح بودن کاندیدا به ترتیب اهمیت کمتری در کسب رای نامزدها داشته است
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
فضا زیربنای تولیدهای اجتماعی– اقتصادی براساس پراگماتیسم سیاسی است که بازتابهای اقتصاد سیاسی را بروز و نمایش میدهد. فضاهای جغرافیایی زیربنای فعالیتهای انسانی محسوب میشوند و این فعالیتها بازتابهای روبنایی به فضا میبخشند. در همین راستا شهرها مصادیقی از بازتابهای اقتصاد سیاسی بر فضاهای جغرافیایی قلمداد میشوند که بهطور پیوسته از الگوهای نظامهای سیاسی و اقتصادی کشورها در سطوح مختلف (محلی– ملی– منطقهای و بینالمللی) تاثیر میپذیرند. این پژوهش سعی دارد که بازتابهای اقتصاد سیاسی در دوره معاصر بر فضای جغرافیایی شهر ارومیه را بررسی کند. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است. بازتابهای فضای جغرافیایی شهر ارومیه تحت تاثیر مولفههای اقتصاد سیاسی بر مبنای یافتههای اسنادی، سنجش از دوری (GHSL & ESA) و ارزیابی نخبگان در قالب یافتههای میدانی پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفتند و یافتههای پرسشنامهای به وسیله نرمافزار Amos تجزیه و تحلیل شدند. بر پایه ارزیابی فرضیات از طریق آزمونهای نرمافزار مورد نظر مشخص شد که بازتابهای اقتصاد سیاسی بر فضای جغرافیایی شهر ارومیه عبارتاند از: الف) تمرکز قدرت و ثروت در فضاهای خاص؛ ب) گردش مازاد سرمایه و ثروت در تولید فضاهای جدید؛ ج) شکل گیری فضاهای فقر؛ د) کالایی سازی فضای شهر ارومیه در چرخه دوم سرمایهداری؛ و ه) گسترش و انبساط فضایی.
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده
اجداد هندیان و ایرانیان به دو گروه از خدایان (اهورا و دیوای اوستایی) اعتقاد داشتند. در ایران دیوها از مقام خدایی به ضد خدایی تنزل مرتبه مییابند و اهوراها در مقام خدایی باقی میمانند و در هند عکس آن اتفاق میافتد. با توجه به سیر بسیار کند تغییر در اعتقادات و نگرشها، آیا ممکن است قومی که در گذشته اعتقاد به خدایی دیوان داشته، چنان تغییر عقیده داده باشد که هیچ قرینهای بر خدایی دیوان نتوان یافت؟ شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دیوها برای قرنها توسط اجداد ما پرستش میشدهاند. به منظور آشکار کردن یکی از این شواهد به بررسی نام محلهای جغرافیایی پرداخته شد. انسانها برای محل زیست و عوارض طبیعی پیرامونشان نامی بر میگزینند. این نامگذاریها تصادفی نبودهاند (وجه تسمیهای داشتهاند)، گرچند با گذر زمان وجه تسمیه به دست فراموشی سپرده میشود. «دیو» به صورت پیشوند و یا پسوند در ساختار نام تعدادی از روستاها، شهرها و عوارض طبیعی ایران وجود دارد. از ۱۳۰ مورد نام جغرافیایی یافت شده که دیو در ساختار آنها حضور دارد، ۳۴ مورد مربوط به دو استان گیلان و مازندران است و ۹۶ مورد دیگر در سایر نقاط کشور پراکنده شده است. این تفاوت از نظر آماری معنادار است یعنی نامهای یافت شده به طور غیر تصادفی در دو استان شمالی کشور قرار گرفتهاند (۲=۲۷,۱۹, df=۱, P<۰.۰۰۱). یافته پژوهش حاضر که نشان دهنده حضور بسیار معنیدار و غیر تصادفی واژه «دیو» در نام محلهای جغرافیایی مازندران و گیلان است، شایان اهمیت است و بررسیهای بیشتری میطلبد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده
مکانگزینی مدارس در شهر بزرگی چون تهران همواره با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده است. تعدد عوامل مؤثر در مکانیابی مدارس و افزایش روزافزون مشکلات زندگی شهری لزوم استفاده از روشهای مؤثر و سیستمهای رایانهای را در مکانیابی مدارس بیش از پیش آشکار ساخته است. هدفهای این تحقیق ارزیابی نحوه توزیع مدارس ابتدایی، مشخص کردن نواحی محروم از مدارس ابتدایی، اولویتبندی آنها در محدوده منطقه ۶ تهران و ارائه پیشنهاد به مسئولان آموزش و پرورش و نهادهای متولی امر ساخت و ساز مدارس برای استفاده از امکانات، متخصصان و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی در تشخیص مکانهای مناسب برای احداث مدرسه است.
در این تحقیق دادههای مکانی از روی نقشههای رقومی و خطی تهیه و دادههای توصیفی نیز با استفاده از مدارک، اسناد، آمار و پژوهشهای میدانی، جمعآوری و به پایگاه اطلاعاتی متصل شد. سپس برای هر یک از عوامل مؤثر در مکانیابی مدارس، لایهای تهیه و در هر لایه حریم کاربریها تعریف شد. با توجه به وزن مناطق و ترکیب آنها، موقعیت فعلی مدارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله بعد مناسبترین مکانها برای تأسیس مدارس جدید برحسب اولویت پیشنهاد گردید.
نتیجه تحقیق مشخص میسازد که مکان اکثر ساختمانهای آموزشی دولتی مقطع ابتدایی در منطقه مورد مطالعه با معیارهای مورد نظر مطابقت زیادی ندارد. همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی میتوان امکانات مناسبی برای تجزیه و تحلیل وضع فعلی مدارس فراهم کرد و با توجه به معیارهای تأسیس مدرسه، مکانهایی را که با کمبود یا تراکم فضای آموزشی مواجهند تشخیص داد و در کوتاهترین زمان ممکن با توجه به اولویتها، ضروریترین مکان برای احداث مدرسه را پیشنهاد کرد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان میباشد. افغانستان از نمونههای بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بیثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامنگیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحرانهای این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش به تبیین بسترها و زمینههای بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری دادههای مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافتههای پژوهش، تمام بحرانهای افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی، ناشی از ناهمگونیهای انسانی و مداخلات ابرقدرتها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان هستند که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیاییاند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از این تحقیق، مرور مطالعات فونستیک و سیستماتیک ناجوربالان آبزی و نیمه آبزی ترکیه و تحلیل پراکنش و جغرافیایی جانوری فون ترکیه در این گروه است. در این مطالعه یک گونه از Enicocephalomorpha، یک گونه از Dipsocoromorpha، ۵۱ گونه متعلق به ۱۳ جنس از Gerromorpha، چهار گونه متعلق به سه جنس از Leptopodomorpha و ۵۵ گونه متعلق به ۱۹ جنس از Nepomorpha و در مجموع، ۱۱۲ گونه متعلق به ۳۷ جنس از ۵ مادون راسته از ترکیه بررسی شد. تمام نمونههای جمعآوری شده توسط نویسنده از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ و نمونههای ذخیره شده در موزه گیاهپزشکی Nazife Tuatay (آنکارا) نیز بررسی شدند. بر اساس تحلیل صورت گرفته، مشخص شد ۹۴ گونه در منطقه مدیترانهای، ۵۷ گونه از بخش اروپا -سیبری و ۹۰ گونه از منطقه ایرانی - تورانی پراکنش دارند. در این بین، ۹ گونه و زیرگونه شامل ۸ درصد سنهای آبزی و نیمه آبزی بومی ترکیه هستند. همچنین، گزارشهایی محلی جدید برای گونههای جمعآوری شده ثبت شد. بر اساس نتایج بدست آمده، ترکیب و تنوع گونهای، و نسبت گونههای بومی در بین مناطق مختلف جغرافیای جانوری ترکیه بسیار متفاوت است.