جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای جریان سیال ذهن
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
چکیده
داستانهای جریان سیال ذهن به دلیل رویکرد ویژه به مفهوم زمان، گاه داستان زمان نامیده شدهاند. در این گونه داستانها گذشته و آینده از زمان حذف می شود تا کشف و شهودی محض از لحظه حال به دست آید. در چنین حالتی ترتیب و توالی پیوسته زمان جای خود را به تراکم درهم تنیده خاطراتی می دهد که در ذهن شخصیتهای داستان نه بر اساس تقدّم و تأخّر زمانی که بر اساس میزان عمق تجربه نظام یافته اند و گذشته، حال و آینده کاملا در هم آمیخته اند.
نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس دقیق ذهن انسان و چگونگی تطابق آن با زمان به انواع شگردها روی آورده اند. بازگشت ناگهانی به گذشته، تغییر مداوم روایت بین حال و گذشته و آینده، روایت مدتی طولانی از گذشته از دریچه لحظاتی محدود از حال، جا به جایی مداوم کانون روایت داستان میان لایه های مختلف ذهن شخصیت و درنتیجه بین زمان بیرونی و زمان درونی یا زمان ساعت و زمان ذهن، بهره گیری از تداعی های مکرر که گذشته و حال را در هم می آمیزند، کاربرد نامتعارف زمانهای افعال و... همگی شیوه هایی هستند که به کار گرفته می شوند تا تلقی های متفاوت اذهان مختلف از مفهوم زمان را بنمایانند.
در این مقاله ، پس از بررسی مهمترین داستانهای جریان سیال ذهن غربی از نظر چگونگی بهکارگیری عنصر زمان، سعی شده است رویکرد ویژه نویسندگان مختلف در این عرصه مورد بررسی قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود. در پایان تعدادی از رمانهای فارسی نیز از این دیدگاه بررسی شدهاست.
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
در این مقاله قرائتی از ویژگیهای داستان پسا مدرن ارائه شده است . شاهد مثالهای این مشخصه ها عمدتاً چند داستان کوتاه و بلند و رمان ایرانی است ؛ اگرچهگاه از داستانهای خارجی نیز یاد شده است.
سخن اساسی این مقاله ،نحوه ورود و حضور مشخصه ها ، نظریه ها و ساز وکارهای پسا مدرنیستی در داستان و رمان است . این مطلب در سه عنوان فرعی دنبال شده است:
۱ـ ابراز نظریه در متن یا ایجاد داستان نظریه پرداز
۲ـ کاربست نظریه در سطح خرد متن
۳ ـ کاربست نظریه درژرف ساخت قصه، که اوج هنر پسا مدرنیستی است.
نظریه در درون داستان جان میگیرد و زنده میشود ؛ مثلاً عدم اطاعت شخصیت داستان از نویسنده ، نظریه مرگ مؤلف را در ژرف ساخت قصه نشان میدهد .
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایههای پیشگفتاری ذهن با تداعی۱ برقرار میشود، یکی از شیوههایی که در نمایش ذهنیّات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار میگیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مسئله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایههای پیشگفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیالذهن۲ و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارائه ذهنیّات در شیوههای مختلف روایت با ذکر نمونههایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان میدهد که در میان شیوههای مختلف روایت، شیوه تکگویی درونی بیش از سایر شیوهها تداعیها را در خود شکل میدهد و با تداعیهای فراوان گسترش مییابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تکگویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایههای پیشگفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار میرود.
حسین بیات،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقالۀ علمی-پژوهشی دربارۀ شیوۀ روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبههای نظری این شیوه از داستاننویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی ۱۸ مقالۀ علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشهیابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تکگویی درونی، تلقی تکگویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تکگویی درونی با انواع دیگر روایت اولشخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهمترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کمدقتی در مطالعۀ آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونهای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستیهایشان از مرحلۀ ارزیابی عبور میکنند و منتشر میشوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینۀ انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم میکند.
حسین بیات،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در تعدادی از مقالات علمی - پژوهشی فارسی در سالهای اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تکگویی درونی و روایت جریان سیال ذهن اشاره شده است. اما دانش روانشناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و بهدلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانهشدن ندارند و فقط شاید کسانی همچون روانکاو یا رواندرمانگر بتوانند از طریق واسطههایی مانند رؤیا، هیپنوتیزم، حالت خلسه یا تظاهرات روانپریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا این که ادعا اغلب به مقالات و کتابهای فارسی محدود میشود، مقالۀ حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها به این نتیجه رسیده است که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجۀ استناد به منابع کماعتبار و دستدوم است. براساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستاننویسی جریان سیال ذهن را بیان کردهاند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوۀ داستاننویسی- برخلاف برخی داستانهای روانشناختی و آثار سوررئالیستی- نادرست و غیرعلمی است.
دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
در پژوهش پیش رو با رویکردی تحلیلی-توصیفی، شتاب روایت در رمان سنگ صبور بررسی شده است. ژرار ژنت برای سنجش شتاب روایت، زمان خوانش متن روایی را بر زمان تقویمی مورد نیاز برای رویدادن رخدادهای آن در واقعیت تقسیم میکند. در سنگ صبور، که رمان جریان سیال ذهن شمرده میشود، آینده پیشاپیش به گذشته دگرگونی یافته است؛ از این نگاه، آنچه به این رمان موجودیت بخشیده، گذشتهنگریهای پیاپی همراه با چند نمایشواره بلند است. در این رمان، بازه زمان داستان چندان روشن نیست؛ از این رو اندازهگیری شتاب روایت در این رمان بر پایه حدس و گمان واقعبینانه نخواهد بود. از آنجا که محورهای داستانی سنگ صبور، جز نمایشوارهها برایند تکگویی دو یا چند شخصیت است برای بررسی شتاب روایت در هر یک از این محورهای داستانی، باید شتاب روایت را در بخش تکگویی راویهای آن خط داستانی پیش چشم داشت. با توجه به اینکه سنگ صبور متنی صحنهای شمرده میشود، انتظار میرود، شتاب روایت در این رمان ثابت و خنثی باشد؛ اما سنگ صبور انباشته از درنگ توصیفی و توضیحی، گذشتهنگری، بازنمایی دنیای درونی شخصیتها و روایتهای برونداستانی است و همین عناصر، کندی نسبی شتاب روایت را در پی داشته است.