جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای جبر و اختیار
دوره ۶، شماره ۲۵ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
نقد و بیان محاسن و معایب اختیار انسان از دیدگاه عرفانی مولوی موضوع اصلی این مقاله است. با تحلیل ابیات مربوط به اختیار انسان در مثنوی، ابعاد مختلف دیدگاه مولوی درباره اختیار روشن شده است. مولوی با عقیده اختیار انسان موافق است؛ اختیاری که سبب هدایت و رستگاری انسان میشود، اما اختیاری را که سبب سرکشی و دور شدن از حقیقت گردد، نمیپذیرد. او با اینکه جبر عرفانی را نیز در مفهوم فنای اراده بنده و معیت با حق در کنار اختیار قبول میکند، اختیار را لایق و برازنده مقام اولیای خدا و انسانهای کامل میداند؛ زیرا اختیار، انسان را اشرف مخلوقات ساخته است. او بعد از اثبات اختیار انسان به شکایت از اختیار میپردازد؛ زیرا اختیار، عامل ابتلای انسان شده، و عالم را به دو قطب خیر و شر تقسیم نموده، و انسان را از بزم حضور خداوند دور نگه داشته است. از دیدگاه مولوی، امانتی که خداوند در روز الست به انسان داد، همان اختیار است.
سحر غفاری،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
در خوانش رمان شطرنج با ماشین قیامت، شاهد دوگانگیای هستیم که نه تنها در مضمون و تصاویر متن، بلکه در تصورات راوی و شخصیتهای داستان نیز نمود یافته است. این داستان از یک سو با موضوع جنگ هشت سالۀ ایران نوشته شده و قاعدتاً باید دنبالهرو آثاری باشد که با اندیشهای دینی، شهادت را مرگی شامخ و قهرمانی و حاصل انتخاب انسان برای سعادت ابدی میپندارند و از سوی دیگر شاهد مفاهیم پوچگرایانه و جبرباوری هستیم که جنگ و اصولاً آفرینش را محصول سلطۀ قضا و قدر الهی میشمرد. این موضع نامتوازن در پیرامتنهای رمان تشدید شده است. در نظریۀ ژرار ژنت، پیرامتن به تمام آن عناصری اطلاق میشود که پیرامون یک متن به وجود میآیند و در شکلدهی به معنای متن، نقش مؤثر دارند. پیرامتنهای درونی رمان شطرنج با ماشین قیامت، یعنی نام رمان، طراحی روی جلد و سرنوشتهها، گویای جهتگیری جبراندیش و ضدجنگ داستان است؛ حال آنکه پیرامتنهای بیرونی، مانند اظهارنظرهای نویسنده در مصاحبهها، گزارشهای خبرگزاریهای وابسته به حاکمیت و عناصر تبلیغاتی انتشارات سورۀ مهر، این کتاب را در ردیف آثار ارزشی و معادباور دفاع مقدس معرفی کردهاند. بخشی از این دوگانگی به نحوۀ پایانبندی داستان مربوط میشود و بخشی نیز به فعالیتهای خارج از متنِ نویسنده، مانند انتخاب بنگاه نشر سورۀ مهر که به چاپ کتابهای ایدئولوژیک شهرت دارد. به نظر میرسد دوگانگی مذکور، برخاسته از بصیرت دوگانۀ نویسنده در وجود طیفهای متنوع خواننده و تلاش او برای جلب رضایت همۀ مخاطبان و تسهیل امر چاپ کتاب، صورت گرفته است.
دوره ۹، شماره ۳۶ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
از مباحث کتاب مقالات شمس تبریزی، مباحث کلامی، همچون جبر و اختیار، حدوث و قدم، ایمان، رؤیت و... است که هر یک از آنها، به سهم خود، در زمره مباحث مهم علم کلام اسلامیاند. شمس در لابلای سخنان خود مباحثی درباره جبر و اختیار مطرح کرده است که در عین اختصار بسیار ارزشمندند. او برخلاف اکثر عرفا، که به جبر تمایل دارند، به تفکر جبرگرایانه تاخته است و انسان را موجودی مختار میداند که لطیفهای ورای جبر در وجود او قرار دارد. از مجموع سخنان او چنین برمیآید که او همچون متکلمان امامیه راهی میان جبر و اختیار برمیگزیند. این اندیشه شمس بهروشنی در آثار مولوی بازتاب یافته است. بدون شک، سخنان شمس یکی از دلایل اصلی شکلگیری این اندیشه نزد مولوی است، اما تا کنون بهندرت محققان به آن توجه کردهاند. علاوه بر این، شمس در زمینه حدوث و قِدم عالم نیز نظریههای جالب توجهی دارد. او بر خلاف تعدادی از عرفا و فیلسوفان، همچون ابنعربی و شیخ اشراق، که به قِدم عالم اعتقاد دارند، بهصراحت، عالم را حادث میداند. او برای اثبات این عقیده خود، تمثیلهای جالبی به کار میبرد و با تأویل برخی از آیات قرآن، به بحث درباره این موضوع میپردازد. مولوی نیز به تبََع شمس، با همان صراحت و با سخنان و تمثیلهایی مشابه او، عالم را حادث میداند و به شرح و بسط این عقیده میپردازد. در این مقاله، ابتدا به طور مختصر به تعریف علم کلام و اندیشههای کلامی، همچون جبر و اختیار و حدوث و قدم پرداختهایم. در ادامه، ضمن بیان ساختارمند نظریههای شمس تبریزی در این ابواب، به بررسی چگونگی بازتاب سخنان و عقاید وی در آثار مولوی، و به خصوص مثنوی معنوی، اقدام کردهایم و نشان دادهایم که یکی از اساسیترین سرچشمههای تفکر مولوی همین سخنان شمس تبریزی است.