جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای جامعه‌شناسی ادبیات


دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

پژوهش حاضر کوششی جامعه‌شناسی_تطبیقی‌ست و جلوه‌هایی از تغییر در مناسبات اجتماعی را شرح می‌دهد که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است.
این پژوهش ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه‌ی ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر به عنوان یکی از شاخص‌های تحول اجتماعی می‌پردازد؛ چگونگی بهره‌گیری از مفاهیم زنانه، نمادها و اسطوره‌های زنانه در شعر عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است.
پژوهش در نهایت به این نتیجه می‌رسد که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی سرآغاز یک جریان نیست بلکه نتیجه‌ی تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب می‌شود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن دگرگون ‌شود و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو نمادهای زنانه شاعر بسیاری از مفاهیم اسطوره‌ای را زنده‌ می‌کند و می‌کوشد نیمی از جامعه را که سال‌ها پنهان نگه داشته شده بود دوباره مطرح کند و این کاربرد یک کوشش فمنیستی نیست بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه‌آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته‌ امکان ظهور یافته است و این تلاش‌ها هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی نمونه‌هایی دارد.
.

دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

در گذشته نه­‌چندان دور در ایرانِ بزرگ مشاغلی وجود داشته­ که در حال حاضر آن مشاغل یا از بین رفته­‌اند و یا به نوعی تغییر شکل داده‌­اند. از آن جا که معرفی مشاغلِ از یاد رفته می­‌تواند ما را در شناخت بهتر فرهنگ آن روزگار ایران کمک کند، در مقاله حاضر به معرفی اجمالی تعدادی از اصناف قدیمی پرداخته‌­ایم که از شعر شهری سیدای نسَفی، شاعر فارسی­‌زبان تاجیکستان در قرن یازدهم هجری، به‌­دست آمده است. گفتنی است این مشاغل از میان بیش از دویست شغلِ معرفی­‌شدهِ در شعر «سیدای نسفی» انتخاب شده که در روزگار صفویه رواج داشته است. نتایج حاصل نشان می­‌دهد این شاعر فارسی­‌زبان با معرفی مشاغلی که در شعر شهری خود نامشان را برده است در صدد حمایت از عامه مردم و محرومان جامعه روزگار خود برآمده و رفتارش نوعی انتقاد از حکومت و مسائل اجتماعی بوده است.

دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

کنش متقابل نمادین نظریه‌ای اجتماعی است که با تأکید بر کنش‌های متقابل انسانی به بررسی رفتار افراد اجتماع می‌پردازد. در این نظریه فعالیت‌های قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده (مانند افکار) جامعه بررسی می‌شود. در این پژوهش به روشی توصیفی تحلیلی، الگوهای رفتاری نویسنده کتاب نفثه‌المصدور یکی از برجسته‌ترین آثار تاریخی و ادبی نیمه اول قرن هفتم هجری نوشته شهاب‌الدین محمد خرندزی زیدری نسوی و تفاوت آن با الگوهای پیدا و پنهان سایر افراد همان جامعه تحلیل شده است. این پژوهش نخستین گام در بازتاباندن نظریه کنش متقابل نمادین بر اثری کلاسیک در ایران است. چارچوب نظری پژوهش مفروض بر بازخوانی نظریه‌ای جامعه‌شناختی در متنی کهن است که در آن رابطه اجتماعی جامعه ایرانی در دوره‌ پایانی حکومت خوارزمشاهیان نشان داده شده است. با انعکاس نظریه کنش متقابل نمادین در این اثر نشان داده می‌شود که رفتارهای اجتماعی نویسنده، مردم، سلطان خوارزمشاهی و مغولان از طریق نمادهای معنی‌دار واجد الگوهای درهم‌تنیده است که کنش متقابل و متمایز گروه‌ها و جامعه را بنیان می‌نهد.
صدف گلمرادی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

رمان تنها حوزه‌‌ی آفرینش ادبی است که نه همچون علوم اجتماعی و فلسفه آلودۀ تعقل شده است و نه مانند شعر و افسانه یکسره حیاتی مستقل از زندگی عملی روزمرۀ انسان دارد و براین اساس دارای بیشترین ظرفیت برای بازنمایی زندگی انسان معاصر است. مقاله‌ی حاضر به دنبال نقد جامعه‌شناسانه ی سرمایه‌های شخصیت‌های زن در رمان دل فولاد نوشته‌ی منیرو روانی‌پور است. رهیافت نظری این مقاله ایده‌ی انواع سرمایه‌ی پیر بوردیو جامعه شناس، مردم شناس و فیلسوف فرانسوی است. بوردیو بر این باور است.وی علاوه بر ایده‌ی مارکسیستی سرمایه‌ی اقتصادی انواع دیگری از سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و نمادین را نیز بر می‌شمرد. بنابراین در این مقاله در پرتو نظریه فوق انواع سرمایه‌های زنان، تولید، بازتولید و تبدیل آن‎‌ها بررسی می‌گردد و با توجه به حجم و ترکیبی که زنان از این سرمایه‌ها در اختیار دارند فرادستی یا فرودستی آنان در فضای اجتماعی نشان داده می‌شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که سرمایه‌ی اقتصادی زنان سیری منفی را سپری می‌کند، آنان درتولید و بازتولید سرمایه‌ی نمادین با بحران ناباروری مواجه‌اند، سرمایه‌ی اجتماعی‌شان نیز زخم‌خورده‌ی انواع کنترل‌های اجتماعی و اشکال متفاوت خشونت است، تنها سرمایه‌های فرهنگی زنان است که در سطحی محدود ومنحصر روندی پویا را در دو سوی افقی و عمودی نشان می‌دهد.    

دوره ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

زن از دیرباز در فرهنگ‏ها و تمدن‏های گوناگون موضوع بحث و نزاع فراوان فلسفی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی بوده ‏است. این موضوع بارها از نظرگاه‏های مختلف، به‌ویژه در حوزۀ ادبیات بررسی شده‏ است. ترانه‏های عامیانه و بوم‌سروده‏ها به‌مثابۀ پارۀ مهم فرهنگ شفاهی و یکی از جنبه‏های مهم فرهنگ عامه، در این باب دارای مضامین ضدونقیض و گاه تأمل‌برانگیز فراوانی است که تا به‌حال به‏طور جدی به آن پرداخته نشده‏ است. نوشتار پیش‌رو بر آن است تا به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و از خلال معرفی و تحلیل محتوای ترانه‏های رایج در حوزۀ جغرافیایی شهرستان شاهرود، نقش‏مندی‏های زن در این سروده‏ها را بازیابی، تبیین و تحلیل جامعه‏شناختی کند. بر همین اساس دریافت ‏شد که جایگاه زن در این گونه بوم‏سروده‏ها در نقش‏هایی همچون: عاشق، معشوق، مادر مثالی، نماد زایندگی و باروری و گاه زن فریب‏کار ظاهر می‏شود. از منظر جامعه‌شناختی، گرچه گاهی عنصر زن در ردیف «دیگری فرودست» نشسته، اما عموماً مظهر همکاری و همیاری و نیز سمبل نسل‏پروری است. زن از نظرگاه ادبی، بازتاب‏های والایی یافته و نقش‏مندی‏هایی چون: سوژۀ درد هجران و دوری، نماد پارسایی و وفاداری، نماد مهرورزی، و بالأخره محبوبۀ دست‌نایافتنی را پذیرا شده ‏است.

دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

جامعه ­شناسی ادبیات بر آن است تا فراتر از برخی شباهتهای ظاهری و محتوایی، تفسیری انتقادی از واقعیتِ منعکس‌شده در متن ادبی عرضه کند. در هر یک از رویکردهای نقد جامعه‌شناسی ادبیات، نسبتِ میان متن ادبی و واقعیتهای اجتماعی، گاهی در چهارچوب رابطه‌ای پیچیده و غیرمستقیم و گاهی به شکل رابطه­ای متناظرگونه و مستقیم، ترسیم می‌شود. با توجه به رواج نقد جامعه‌شناختی متون ادبی و افزایش گرایش به آن در ایران، ارزیابی آثار و دستاوردهای پژوهشگران این حوزه برای ارائه تصویری درست از وضعیت موجود و شناخت توانمندیها و کاستیهای آن ضروری به نظر می‌رسد.
در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، تلاش شده تا با نگاهی روش‌شناختی به مقالات علمی-پژوهشی این حوزه در دو دهه اخیر که در ایران منتشر شده است، تعداد ۳۰ مقاله گزینش شود و از نظر کیفیت رویارویی با متن ادبی، دقت در اجرای هدفمند نظریه­ ها و کیفیت پردازش اطلاعات بررسی شود تا از این طریق، مهمترین کاستیها و آسیبهای پژوهشهای جامعه‌شناسی ادبیات در ایران شناسایی، و عوامل اثرگذار بر آنها تحلیل گردد.
نتایج این بررسی نشان می‌دهد که پژوهشهای جامعه شناسی ادبیات در ایران به‌رغم تنوّع در پرداختن به مسئله‌های مختلف، عموماً از نظر خلاقیّت در اجرای نظریه­ها کیفیتِ لازم را ندارد. از دیگر کاستیهای این حوزه می‌توان به ضعف تفکر انتقادی، تمرکز بر تبیین سطحیِ روابط میان متن و جامعه، بی­توجهی به رابطۀ ساختاری و در عین حال رابطۀ دیالکتیک میان شکل و محتوای اثر ادبی، نظریه‌زدگی، درک ناقص از ارتباط متن با نظریه، ضعف روش‌شناختی، کاهش‌گرایی، بدفهمیِ متون، گسستگی میان بخش نظری و عملی اشاره کرد.
فتانه محمودی، مژده شرفخواه، غلامرضا پیروز،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

لوسین گلدمن (۱۹۱۳ـ۱۹۷۰م)، پژوهشگر رومانیایی و تابع مارکس در حوزه جامعه‌شناسی ادبیات، به بررسی ارتباط اثر ادبی با جامعه پرداخت؛ سپس حوزه پژوهش‌های خود را به رمان منحصر کرد و روش ساخت‌گرایی تکوینی را درپیش گرفت. گلدمن در روش خود درپی برقراری پیوندی معنادار میان فرم ادبی و مهم­ترین جنبه‌های زندگی اجتماعی بود. به‌عقیده او، آفریننده اثر ادبی نه یک فرد، بلکه طبقات و گروه­­های اجتماعی جامعه هستند. این شیوه درعین پرداختن به محتوای اثر، از صورت آن نیز غافل نمی‌ماند و درصدد تبیین ساختار ادبی، ساختار اجتماعی و فضایی است که اثر در آن شکل‌ گرفته است. تحقیق در تعیین نوع ساختار معنادار حاکم بر اثر هنری از نظر گلدمن، بررسی رابطه ساختار اثر هنری و جهان‌بینی هنرمند و شناخت شگردهای هنری او جهت تبیین گروه‌های اجتماعی مورد نظر اثر هنری از اهداف پژوهش محسوب می‌شود. مقاله پیش رو درپی پاسخ‌ به این پرسش است که میان جهان‌نگری هنرمند و آثار او با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه در دورانی که آثار او خلق شده، چه رابطه‌ای وجود دارد. در این راستا نمونه‌هایی از عکس­های دوره قاجار که توسط آنتوان سورگین گرفته شده­اند، با تمرکز بر نقد تکوینی گلدمن و براساس آرای بارت مورد تحلیل نشانه‌شناسی قرار گرفته­اند. بررسی­ها نشان داد که ساختار فکری طبقه­ای که تغییر را در سر می­پروراند ـ که نمود آن در اهداف مشروطه­خواهان مشاهده شد ـ با ساختار اثر هنری که به نمایندگی هنرمند ایفای نقش می­کند، رابطه­ای دوسویه و متقابل دارد و به‌نوعی به یکدیگر وابسته­اند؛ عکاسی محل تلقی این دو ساختار است. در این روند اختلاف طبقاتی و شاه­‌محوری، ساختار معنادار تصاویر نمونه موردی این مقاله است.
 

دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

در این مقاله دو مجموعه شعری «مکابدات الشجر» بشری بستانی و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد، که دوران پر التهاب تاریخ ایران یعنی پهلوی دوّم و سالهای استعمار پس از جنگ جهانی دوّم در عراق را در بر می­گیرد به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده که حاوی این نتایج است: توجه به کانون گرم خانواده با احساسی مادرانه و با مضامینی عاشقانه، مورد توجه دو شاعر بوده است. با توجه به عدم پایبندی جامعه عراق و ایران به حقوق زن به عنوان اصل مورد اهتمام اسلام، توجه به جایگاه زن و دفاع از حقوق او در شعر دو شاعر موج می­زند. وجود مشکلاتی چون فقر، بیکاری و تضاد طبقاتی، دو شاعر را به انعکاس دردهای اجتماعی متعهد ساخته است. ساختار سیاسی و تقابل سنت و مدرنیته به صورت منتقدانه و با زبانی تند در شعر دو شاعر جلوه می­کند. تندی زبان فروغ در انتقادات وی بیش از بشری، و پیچیدگی و ابهام زبان شعری بشری بیشتر از فروغ است.

دوره ۱۷، شماره ۶۷ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

در این پژوهش، سه مجموعه داستان کوتاه قبل از انقلاب اسلامی هوشنگ گلشیری، «مثل همیشه»، «نمازخانۀ کوچک من» و «جبه­خانه» انتخاب شده­است تا با توجه به نظریۀ ساختگرایی تکوینی گلدمن، تأثیر و بازتاب ابعاد مختلف جامعۀ پیش از انقلاب اسلامی در آنها بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی-­تحلیلی است. این پژوهش سعی می‌کند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که میان ویژگیهای شخصیت اصلی داستانهای گلشیری و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان نگارش آنها چه ارتباطی هست. بر این اساس مشخص شده­است با اینکه گلشیری متعلق به طبقۀ متوسط جامعه است با ورود به گروه ممتاز روشنفکران، نسبت به مسائل و مشکلات این طبقه از جمله دغدغه­های سیاسی و مصلحانه بیش از مسائل و مشکلات عامۀ مردم توجه کرده­است. همین امر در کنار گرایش حزبی و سیاسی او سبب ­شده است بیشتر شخصیت­های اصلی داستانهایش از طبقۀ متوسط جدید و تحصیلکرده انتخاب شوند. بنابراین، ایدئولوژی سیاسی در مقایسه با دیگر ایدئولوژیها در داستانهایش نمود برجسته‌تری دارد. در این زمینه، گلشیری به ارائۀ تصویری برجسته از فریبخوردگان سیاسی، اقدامات مصلحانه و ترس و بدبینی حاصل از اختناق سیاسی در قالب شخصیت­های محوری داستانهایش می­پردازد. در ایدئولوژی اجتماعی، تقابل فقر و ثروت و پیامدهای آن در زندگی شخصیت­های اصلی و دلزدگی آنان از زندگی خانوادگی و شغلی، نمود برجسته دارد. در ایدئولوژی فرهنگی، گرایش شخصیت­های اصلی طبقۀ متوسط و روشنفکر به مطالعۀ آثار سیاسی-­اجتماعی و نیز تمایل تعداحدی از شخصیت­های اصلی محروم و روستایی به خرافه‌گرایی و باورهای عامیانه مشهود است. در نهایت از نظر ایدئولوژی مذهبی، اغلب شخصیت­های اصلی خصلتی دین­ گریز دارند و نویسنده با آفرینش آنها نگاه انتقادی و ستیزجوی خود را به این ایدئولوژی نمایان می­ سازد.


صفحه ۱ از ۱