جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای تکگویی
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
مولانا وظیفه انتقال بخشهای مهمی از روایتهای داستانی خویش را به عهده گفتگوها نهاده است. برخی از این گفتگوها مخاطب خاصی ندارد؛ به بیانی دیگر، یکی از قهرمانان داستان یا خود راوی در لحظههای عاطفی و هیجانی شدید به گفتگو با خود میپردازد و از این راه، هم به پیشبرد ماجراهای داستانی کمک میکند و هم پرده از محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خویش برمیدارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع یابد و بدین طریق، تکگوییهای مثنوی شکل میگیرد. تکگویی براساس هدف نویسنده، ساختار و شکل زبانی خویش به سه نوع: ۱) درونی ۲) نمایشی و ۳) حدیث نفس یا خودگویی تقسیم میشود.
گونههای تکگویی در تبدیل زاویه دید بیرونی به درونی نقش بسیار مهمی دارد و غالباً با شیوه اصلی روایت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روایت کاملاً باز و از زاویه دید دانای کل آغاز میکند؛ اما بتدریج زاویه دید و کانون روایت خود را بسته و محدود میسازد.
این مقاله که به شیوه سندکاوی تهیه شده و نتایج خود را به شکل تحلیلی – توصیفی ارائه داده به منظور بررسی گونههای مختلف تکگویی در مثنوی به نگارش درآمده است.
دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
پیرنگ داستان از عناصری همچون شروع، گسترش، تعلیق، نقطۀ اوج، گرهگشایی و پایان تشکیل میشود. در داستانهای سنتی تأکید بر توالی منطقی این عناصر است؛ این در حالی است که رمان پستمدرن با نوعی برهمریختگی عناصر پیرنگ و هنجارشکنی بافت هنری روایت همراه است. رمانهای پستمدرن «مملکه الغرباء» از الیاس خوری و «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» از محمدرضا صفدری به دلیل دارابودن پیرنگی آشفته و بافتی نامنظم مشابهت زیادی با یکدیگر دارند. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای روایی تأثیرگذار بر آشفتگی پیرنگ این دو رمان را بررسی نماید. نتایج نشان میدهد شیوه پیرنگسازی در دو رمان به گونهای است که ترتیب تقویمی توالی وقایع در آن کنار گذاشته میشود و رخدادها پس و پیش روایت میشوند و بسیار پیش میآید که روایت رخدادهای هر دو داستان بر اساس تداعیهای ذهن آشفته شخصیتهای داستان و با تأکید بر تکگوییهای درونی راوی داستان صورت میپذیرد. همچنین صداهای متکثّر حاکم بر هر دو رمان سبب میشود تسلسل منطقی رخدادهای خردهروایتها برهم بریزد و پیرنگ داستان از آشفتگی بیشتری برخوردار گردد.
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایههای پیشگفتاری ذهن با تداعی۱ برقرار میشود، یکی از شیوههایی که در نمایش ذهنیّات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار میگیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مسئله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایههای پیشگفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیالذهن۲ و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارائه ذهنیّات در شیوههای مختلف روایت با ذکر نمونههایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان میدهد که در میان شیوههای مختلف روایت، شیوه تکگویی درونی بیش از سایر شیوهها تداعیها را در خود شکل میدهد و با تداعیهای فراوان گسترش مییابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تکگویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایههای پیشگفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار میرود.
حسین بیات،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
در چند سال اخیر، بیش از بیست مقالۀ علمی-پژوهشی دربارۀ شیوۀ روایت جریان سیال ذهن در مجلات مختلف منتشر شده است. اما در برخی از این مقالات، اشراف و شناخت کافی نسبت به جنبههای نظری این شیوه از داستاننویسی حاصل نشده و نویسنده بدون تسلط کافی بر موضوع به نگارش مقاله پرداخته است. در این نوشتار با بررسی ۱۸ مقالۀ علمی پژوهشی سعی شده است خطاهای موجود در آنها مرور و ریشهیابی شود. برداشت اشتباه از مفهوم ناخودآگاه و جایگاه آن در روایت تکگویی درونی، تلقی تکگویی نمایشی به عنوان یکی از شیوه های روایت جریان سیال ذهن، اشتباه گرفتن تکگویی درونی با انواع دیگر روایت اولشخص، و برداشت نادرست از مفهوم حدیث نفس از مهمترین اشکالات این مقالات است. یکی از دلایل بروز این اشکالات، مراجعه نکردن نویسنده به منابع معتبر یا کمدقتی در مطالعۀ آنهاست. فرآیند داوری در برخی مجلات نیز به گونهای است که گاهی چنین مقالاتی بدون رفع کاستیهایشان از مرحلۀ ارزیابی عبور میکنند و منتشر میشوند و مجددا ارجاع دیگران به این مقالات، زمینۀ انتشار مطالب نادرست بعدی را فراهم میکند.
حسین بیات،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در تعدادی از مقالات علمی - پژوهشی فارسی در سالهای اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تکگویی درونی و روایت جریان سیال ذهن اشاره شده است. اما دانش روانشناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و بهدلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانهشدن ندارند و فقط شاید کسانی همچون روانکاو یا رواندرمانگر بتوانند از طریق واسطههایی مانند رؤیا، هیپنوتیزم، حالت خلسه یا تظاهرات روانپریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا این که ادعا اغلب به مقالات و کتابهای فارسی محدود میشود، مقالۀ حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها به این نتیجه رسیده است که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجۀ استناد به منابع کماعتبار و دستدوم است. براساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستاننویسی جریان سیال ذهن را بیان کردهاند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوۀ داستاننویسی- برخلاف برخی داستانهای روانشناختی و آثار سوررئالیستی- نادرست و غیرعلمی است.