جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای تقابلهای دوگانی
مسعود آلگونه جونقانی،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
مربع نشانهشناختی به مثابۀ الگویی که مبانی دلالت را طرح و تبیین میکند نخستین بار توسط گِرِماس طراحی شد. این الگو که بر نحوِ اولیۀ دلالت استوار است و حاصلِ بسطِ منطقی تقابلهای دوگانی به شمار میرود، در آغاز، برای تحلیلِ ساختار روایت به کار گرفته شد، اما بعدها گرماس، راستیه و برخی از اعضای مکتبِ پاریس آن را در حوزۀ نشانهشناسی شعر نیز به کار بردند. با وجود این، در پژوهشهایی که بر این اساس در ادبیات فارسی صورت گرفته است، این الگو عمدتاً در تحلیلِ ساختار روایی حکایتهای منظوم یا منثور استفاده شده است و تحقیقِ مستقلی که موضوعِ دلالتمندیِ شعر را بر اساسِ مربعِ نشانهشناختی توجیه و تبیین کند به چشم نمیخورد. بر این اساس، پژوهش حاضر میکوشد ضمنِ ارایه کلیّاتی دربارۀ این الگو، آن را در خوانشِ نشانهشناختی شعر به کار گیرد. بنابراین، پس از بررسی مؤلفههای اصلی مربعِ نشانهشناختی و نحوۀ ترکیبِ این مؤلفهها، کوشیده شده است نحوۀ سازماندهی درونی عناصر، به طورِ موردی، در غزلی از عطار، مولوی و حافظ بر این اساس بررسی و تحلیل شود. چنین پژوهشی علاوه بر اینکه امکانِ بررسیِ ساختاری غزل را از چشماندازِ نشانهشناسی فراهم میآورد و برخی از تلقیهای پنهانِ شعر را آشکار میکند، الگویی خوانندهمحور به دست میدهد که نشان میدهد یک خوانندۀ توانمند چگونه مؤلفههای معناشناختی را، در راستایِ فهم شعر، شناسایی و طبقهبندی میکند.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
روزبهان بقلی از مهمترین چهرههای تصوف در قرن ششم است که زبان عرفانیِ ویژهای دارد. زبان نزد روزبهان اشکال متنوعی دارد. یکی از این اشکال، زبان تجریدیِ اوست. پژوهش حاضر در پی آن است با استفاده از الگوی مربع نشانهشناختی به زبان تجریدیِ روزبهان بپردازد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش آن است که با توجه به بیانناپذیریِ تجربۀ عرفانی، به تبیین خصایص زبان تجریدیِ روزبهان و بهدست دادن بستری برای فهم تجربۀ او دست یابد. از این رو، نگارندگان پس از تبیین کلیاتی دربارۀ زبان عرفانی او، به نظریۀ بیانناپذیری زبان عرفان میپردازند تا علت توجه عارف به رویکرد تشبیهی، تنزیهی، سلبی و ایجابی تبیین شود. سپس با تحلیل سازوکار سلبی، ایجابی، تشبیهی و تنزیهی در زبان عارفان، بستری برای رویارویی با زبان تجریدیِ روزبهان فراهم شود. در ادامۀ الگوی مربع نشانهشناختی معرفی و وضعیتهای دهگانۀ نشانهها تحلیل و بررسی میشود.
چنین مطالعهای آشکار میسازد که زبان تجریدیِ روزبهان از میانِ سه تقابل، یعنی تباین منطقی، تضاد و استلزام، گرایش بیشتری به تباین منطقی دارد. این امر از آنجا ناشی میشود که روزبهان معمولاً از مقولههای کلان و عظیم هستی سخن میگوید که در دو قطب کاملاً متناقض قرار دارند. بنابراین، او گاه این دوگانیها را کنار هم قرار میدهد و جمع میکند و فراواژۀ «مرکب» میسازد. گاه هر دو مقوله را سلب میکند و فراواژۀ «خنثا» میآفریند و گاه با سلب یکی و ایجاب دیگری «نماگر مثبت» میآفریند. گاهی نیز همزمان یک مقوله را هم سلب و هم ایجاب میکند و فراواژۀ «بینام» تولید میکند؛ اما به هر روی، از آنجا که روزبهان از ساحتی سخن میگوید که به تعبیر خودِ وی، انسان عارفگویی ناسوتی است که سرّ لاهوت را بهزبان میآورد، از این رو تباین منطقی که مستلزم جمعِ ضدّین است، در زبان تجریدیِ وی بیش از همۀ تقابلها بهچشم میآید. در ضمن، فراواژههای مرکب، خنثی، بینام و نماگر مثبت که مایههای تجریدی تجربه را افشا میکنند از فراواژههای پرکاربرد زبان تجریدی روزبهان بهشمار میآیند.