جستجو در مقالات منتشر شده


۱ نتیجه برای تغییر گفتمان.

فرهاد محمدی،
دوره ۱۸، شماره ۶۹ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

تغییر روایت یک داستان به‌عنوان نشانه‌ای کلان از یک ‌سو بر عدم مقبولیت روایت پیشین در جامعۀ فرهنگی موردهدف و تلاش برای حذف واقعیت‌ بازنمایی‌شده در آن دلالت دارد، از سوی دیگر نیز این مسئله را نشان می‌دهد که با روایت‌آفرینی جدید، مطابق انتظارات آن جامعه واقعیت‌سازی انجام شده است. داستان یوسف و زلیخا که روایت آن در ادبیات تفاوت بنیادینی با منابع دینی دارد، مصداقی از مقولۀ تغییر روایت برای همسوسازی داستان با خواسته‌ها و انتظارات جمعی است. گفتمان و نظام معنایی ـ ارزشی حاکم بر روایت دینی این داستان، اخلاقی ـ تعلیمی است که بر نکوهش هوسرانی و خیانت زلیخا و نیز ارزش‌بخشی به پاکدامنی یوسف بنا شده است. با تغییرات و دستکاری‌هایی در این روایت، روایت دیگری برای داستان تولید شده است که ساختار و گفتمان کاملاً متفاوتی دارد. در روایت ادبی ـ مردمی گفتمان عشق و دلدادگی حاکم است که در آن، زلیخا به‌عنوان سوژه با عشقی پاک برای رسیدن به معشوق تلاش می‌کند. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل و انگیزه‌های دخیل در تغییر روایت این داستان و نیز تشریح تغییرات صورت‌گرفته در ساختار روایت و نشانه‌ ـ معناشناختی هرکدام از این تغییرات است. نتایج به‌دست‌آمده دالّ بر این است که به‌دلیل ماهیت این داستان، برای تغییر روایت آن نمی‌توان مبنای ایدئولوژیکی قائل شد تا منشأ این تغییر روایتی را به عوامل سیاسی، تاریخی و اندیشگانی نسبت داد، بلکه عوامل و انگیزه‌های عاطفی، روانی و ارزشی در این تغییر روایت نقش تأثیرگذار داشته‌اند.
 


صفحه ۱ از ۱