۴۵۲ نتیجه برای ترکیب
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زبان پشتو یکی از زبانهای ایرانی است که دربارهی آن پژوهشهای زبانشناختی اندکی صورت گرفته است. سببیسازی در زبان پشتو نیاز به توضیح بیشتر دارد زیرا این مسأله از اهمیت زیادی برخوردار است اما در کتابهای دستور زبان پشتو و زبانشناختی این زبان توجه لازم به این مسأله نشده است. از اینرو بررسی و پژوهش سببیسازی در این زبان از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از این پژوهش توصیف مقولۀ سببیسازی زبانِ پشتو میباشد. دادههای مورد نیاز این تحقیق از آثار و گویشوران این زبان براساس پژوهشِ دبیرمقدم (۱۳۹۹) انجام شده است. روشِ تحقیق این نوشتار علاوه بر توصیف سببیسازی، مبتنی بر مثالهای زبانِ پشتو است که آوانویسی و معنا گزاری شده است. نمونههای این متن از میان صدها جمله انتخاب شده و مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفته است. مسألهی مهم، بازنمایی ساخت سببی در زبان پشتو است که چگونه انجام میشود؟ زبان پشتو از جملهی زبانهای فاعل- مفعول-فعل است و سببیسازی در این زبان به شکل صرفی و نحوی وجود دارد. این پژوهش بر اساس نظریهی ردهشناسی به تحلیل دادهها پرداخته است. سببیسازی زبان در پشتو نسبت به زبان فارسی پیچیده است؛ چون از یک اصل مشخص پیروی نمیکند. در سببی صرفی علاوه بر وند(aw) از پیش اضافههای (pӘ,pӘr) و(war bânde,pre) کار گرفته میشود. میزان زایایی سببیهای کمکی در زبان پشتو بیشتر است چون با بیشتر افعال میآید و فعل را متعدی میسازد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
فرایند شکلگیری تشبیه مبتنی بر عملکرد توأمان دو پارادایم انتخاب و ترکیب است؛ انتخاب پدیدههایی و ترکیب آنها که با هدف مفهومسازی و تولید معنا انجام میشود. هرکدام از اجزای تشبیه در هر دو محور انتخاب و ترکیب به صورت شبکهای در ارتباطی معنابخشی و معناپذیری عمل میکنند؛ ازاینرو ارتباط سازههای تشبیه نظام معنایی خاصی را به وجود میآورد که در آن، هر کدام از سازهها به عنوان یک نشانه به شمار میروند و نقش معنایی معیّنی را ایفا میکنند. مسألۀ این پژوهش نیز بررسی نظام نشانهای تشبیه و تبیین فرایند نشانهشدگی عناصر آن است تا چگونگی پدیداری یک نظام گفتمانی در قالب تشبیه و فرایند تولید معنا در آن مشخص شود. برای این منظور به روش تحلیلی-تشریحی نشان داده میشود که چگونه شاعر در نقش سوژه در موقعیتی خاصّ، با مشبّه به عنوان اُبژه تعامل برقرار میکند و حاصل این تعامل ادراکی ذهنی است که با مشبّهبه تعیّن مییابد. برآیند پژوهش بر این امر دلالت دارد که از دیدگاه نشانه-معناشناختی، تشبیه دارای نظام نشانهای است و این نظام با وجوه گفتمانی، پدیداری-ادراکی و جریان دینامیکی معنا همراه است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
نظریه انگاره معنایی طنز، اولین نظریه کامل زبانشناسی در باب طنز است. این نظریه که در واقع حرکتی اساسی در مقابل رویکرد طبقهبندی سنتی جناسها و طنز بود، در سال ۱۹۸۵ توسط ویکتور راسکین ارائه شد. راسکین اولین زبانشناسی بود که ساختار طنز را از لحاظ معنیشناسی تحلیل کرد و توانست ساختار دو قطبی لطیفه را شناسایی کند. به عقیده راسکین، یک نظریه معنایی باید شامل دو مقوله انتزاعی باشد؛ مجموعهای از همه انگارههای در دسترس سخنگویان و مجموعهای از قواعد ترکیب.
هدف این مقاله معرفی این نظریه و پاسخدادن به این پرسش است که بر مبنای دادههای زبان فارسی چه ایراداتی بر این نظریه وارد است. در راستای این هدف به بررسی تعدادی از لطیفههای زبان فارسی میپردازیم که در مطبوعات طنز منتشر شدهاند و از طریق این تحلیلها نقاط ضعف نظریه مذکور را نشان میدهیم. نتایج این تحلیلها نشان میدهد که روش تحلیل نظریه انگاره معنایی طنز راسکین که مبتنی بر فهرستکردن همه معانی یا انگارههای واژههای بهکار رفته در متن طنز است، در تحلیل لطیفههای زبان فارسی نقاط ضعف و ایراداتی دارد؛ از جمله اینکه پیچیدگیهای وقتگیر و بیهوده دارد و با واقعیتهای پردازشی زبان همخوانی ندارد و به دلیل همین پیچیدگیهای بیهوده، قابل اعمال بر لطیفههای بلند زبان فارسی نمیباشد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
آزمایشی در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی متعادل به روش فاکتوریل (۴×۴) با ۴ سطح پروتئین (۳۵، ۴۰، ۴۵ و ۵۰ درصد) هر یک با ۴ سطح کربوهیدرات به چربی (۱/۷، ۱/۴، ۱/۱ و ۰/۸) به مدت ۱۰۸ روز بر رشد و ترکیب شیمیایی لاشه فیلماهی جوان (۴/۳۳±۸۹۱/۹ گرم) انجام شد. در پایان دوره آزمایش اختلاف معناداری در شاخصهای رشد (متوسط وزن و ضریب رشد ویژه) ماهیان تغذیه شده با جیرههای حاوی ۳۵، ۴۰ و ۴۵ درصد پروتئین مشاهده نشد (۰/۰۵<P). در سطوح یکسان پروتئین با کاهش نسبت کربوهیدرات به چربی از ۱/۷ به ۱/۱ کارایی رشد (وزن نهایی و ضریب رشد ویژه) و راندمان غذا دارای اختلاف معنادار آماری نبودند (۰/۰۵<P). بیشترین پروتئین لاشه در ماهیان تغذیه شده از تیمارهای حاوی نسبت کربوهیدرات به چربی ۰/۸ و ۱/۴ مشاهده شد (۰/۰۵>P). همچنین بالاترین چربی لاشه در ماهیان تغذیه شده از نسبت کربوهیدرات به چربی ۰/۸ مشاهده گردید (۰/۰۵>P). مقایسه تیمارهای ۱/۴ و ۱/۱ نشان داد ماهیان تغذیه شده از تیمار ۱/۴ از مقادیر بالاتر NPU (درصد پروتئین خالص جذب شده) نسبت به ماهیان تغذیه شده از تیمار ۱/۱ برخوردار بودند (۰/۰۵>P). براساس نتایج حاصل میتوان اذعان کرد که جیره غذایی حاوی ۳۵% پروتئین، ۲۶% کربوهیدرات و ۱۸% چربی با نسبت کربوهیدرات به چربی ۱/۴ جهت دستیابی به حداکثر رشد، در تغذیه فیلماهی ۸۹۱ تا ۲۰۰۰ گرم نسبت به سایر تیمارها مطلوب تر میباشد.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
تاثیر پربیوتیک اینولین و مانان الیگوساکارید به صورت مجزا و توأمبر عملکرد رشد، بازماندگی، ترکیب لاشه و مقاومت به استرس شوری در بچه ماهی سفید (Rutilus frisii kutum) بررسی شد. آزمایش با استفاده از طرح کاملاً تصادفی شامل سطوح صفر (شاهد)، ۵ گرم اینولین در کیلوگرم جیره، ۵ گرم مانان الیگوساکارید در کیلوگرم جیره و ترکیب ۵/۲ گرم مانان الیگوساکارید و ۵/۲ گرم اینولین در کیلوگرم جیره تجاری (۳۵ درصد پروتئین و ۱۲ درصد چربی) در قالب چهار تیمار با سه تکرار طراحی شد. آزمایش درون مخازن پلاستیکی ۴۰ لیتری انجام گرفت. بچه ماهی سفید (۱۹± ۴۱۰ میلی گرم) با تراکم ۳۰ عدد در هرمخزن توزیع و به مدت ۴۵ روز به میزان ۷ تا ۱۲ درصد وزن بدن تغذیه شدند. بهترین عملکرد رشد و کارایی تغذیه در تیمار ۵ گرم مانان الیگوساکارید مشاهده شد (۰۵/۰>p). تفاوت معناداری در نرخ بازماندگی بین تیمارها مشاهده نشد (۰۵/۰<p). تفاوت معناداری در ترکیب لاشه بین تیمارها مشاهده نشد (۰۵/۰<p) ولی بیش ترین میزان پروتئین و چربی لاشه به ترتیب در تیمار ۵ گرم در کیلوگرم مانان الیگوساکارید و تیمار شاهد مشاهده گردید. همچنین بیش ترین میزان مقاومت در برابر استرس شوری (۱۵ گرم در لیتر) در تیمار ۵ گرم در کیلوگرم مانان الیگوساکارید به دست آمد (۰۵/۰p<). در مجموع، سطح ۵ گرم در کیلوگرم مانان الیگوساکارید در بهبود رشد، کارایی تغذیه، بازماندگی و مقاومت در برابر استرس شوری در بچه ماهی سفید مؤثر بود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
همزمان با توسعه داروهای پروتئینی نوترکیب، توجه به مسئله پایداری پروتئین های نوترکیب با مصرف دارویینیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این تحقیق، پایداری اینترفرون گامای نوترکیب انسانی در بازه زمانی ۰-۹ ماه پس از تولید و در شرایط نگهداری دمایی متفاوت۴ و۲۵ بررسی شد. فعالیت بیولوژیک پروتئین و دایمرشدن کووالان، دآمیداسیون و اکسیداسیونپروتئین از طریق روش های کشت سلولمبتنی بر سنجش اثر فعالیت ضد ویروسی پروتئین، آنالیز کروماتوگرافی مایع فشار بالا و الکتروفورزSDS-PAGEارزیابی شد. نتایج بیانگر این است که فعالیت ضد ویروسی پروتئین در دمای ۴ تقریبا ثابت می ماند، اما روند کاهش فعالیت بیولوژیکبا افزایش دما در۲۵ ادامه می یابد. روند تشکیل فرم هایدآمیده-اکسیده و دایمر کووالان در دمای ۲۵ نسبت به ۴ طی زمان مذکور، سریع تر است.لذا نتایج نشان می دهد که اینترفرون گامای نوترکیب تولیدی در دمای ۴ نسبت به ۲۵ از پایداری بیشتری برخوردار است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
تأثیر جیرههای حاوی کولین در سطوح ۰، ۲، ۴ و ۸ گرم در کیلوگرم بر روند رشد، شاخصهای بیوشیمیایی خون، ترکیب لاشه و چربی کبد تاسماهی سیبری با وزن ابتدایی۶۷/۰± ۶۷/۳۷ به مدت ۱۲ هفته در مخازن ۵۰۰ لیتری فایبرگلاس بررسی شد. بدین منظور جیرهای نیمه خالص با استفاده از کازئین عاری از ویتامین و گلوتن گندم بهعنوان منبع پروتئینی، مخلوط روغنهای گیاهی و جانوری بهعنوان منابع چربی و دکسترین بهعنوان منبع کربوهیدرات تهیه و سه بار در روز به ماهی خورانده شد. چهار جیره آزمایشی از نظر میزان پروتئین (۴۰ درصد) و انرژی (۱۸ مگاژول در کیلوگرم) یکسان بودند. جیرههای حاوی کولین تأثیر معناداری بر افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، ضریب رشد ویژه و نسبت بازده پروتئین گذاشت. بهترین شاخصها در ماهیان تغذیه شده از جیره حاوی ۲ و۸ گرم در کیلوگرم کولین مشاهده شد ) ۰۵/۰(p<. چربی لاشه ماهیان تغذیه شده از جیره حاوی ۲ و ۴ گرم کولین در کیلوگرم بیشتر از تیمار شاهد بود) ۰۵/۰(p<، ولی اختلاف معناداری در پروتئین لاشه مشاهده نشد) ۰۵/۰(p>. چربی پلاسما و کبد، کلسترول، تریگلیسرید و فسفولیپید با افزایش سطوح کولین روندی افزایشی را نشان داد، اما فاقد اختلاف معنادار بود) ۰۵/۰(p>. با توجه به نتایج، پیشنهاد میشود که به جیره تجاری بچه تاسماهی سیبری بهمیزان ۲ گرم در کیلوگرم کولین اضافه گردد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
نوروتوکسینهای بوتولینوم، سمی ترین ترکیبات بیولوژیک شناخته شدهاند که باعث ایجاد فلج عضلانی میشوند. خاصیت آنزیمی این توکسینها، مهار آزادسازی میانجی عصبی استیل کولین را باعث میشود. مطالعه حاضر با هدف تولید نوترکیب بخش کاتالیتیک (زنجیره سبک) سم بوتولینوم تیپ A با درصد خلوص بالا، بهمنظور ارزیابی فعالیت آنزیمی انجامشد. توالی ژن زنجیره کاتالیتیک نوروتوکسین بوتولینوم تیپ A از پایگاه ژنی NCBI گرفتهشد. پس از بهینهسازی کدون ترجیحی ژن مورد نظر برای E.coli، توالی نهایی ژن بهمنظور سنتز در وکتور بیانی pET۲۸a(+) سفارش داده شد. پس از انتقال وکتور بیانی نوترکیب دارای ژن مذکور به میزبان E.coli BL۲۱-DE۳ ، فرایند بیان در شرایط استاندارد انجام شد. در ادامه تولید پروتئین مورد نظر به شکل محلول با بهینه سازی کشت میزبان و بیان پروتئین صورت پذیرفت. پروتئین بیانی به وسیله ستون Ni-NTA تخلیصو با آنتی بادی اختصاصی مورد تأیید قرار گرفت. در این تحقیق بالاترین میزان بیان به شکل محلول، در شرایط غلظت ۵/۰ میلی مولار IPTG، با جذب نوری ۵/۰ و زمان القای ۱۸ ساعت در دمای ۱۸ درجه سانتی گراد بهدست آمد. آزمایشهای وسترن بلات و الایزا، وجود پروتئین هدف را تأییدکردند.براساس نتایج، زنجیره سبک نوروتوکسین بوتولینوم تیپ A به شکل محلول تولید شد. فرایند تخلیص نیز با رزین تمایلی با کیفیت عالی انجام شد به طوریکه پروتئین مورد نظر با درصد خلوص ۹۸ بهدست آمد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
تأثیر اسانس رازیانه (Foeniculum vulgare) در ۵ سطح ۰ (شاهد)، ۱۰۰، ۲۰۰، ۴۰۰ و۶۰۰ میلیگرم در کیلوگرم جیره بر شاخصهای رشد، بازماندگی، ترکیب لاشه و فراسنجههای خونی بچهماهی سفید، Rutilus frisii kutum (وزن ۰۰۲/۰±۶/۰ گرم) در طی ۶۰ روزتغذیه بررسی شد. تفاوت معناداری در شاخصهای رشد و بازماندگی بین تیمارها و شاهد مشاهده نشد (۰۵/۰p>). آنالیز لاشه بیشترین میزان چربی را در تیمار ۱۰۰ mg/kg اسانس نشان داد (۰۵/۰p<). بیشترین میزان گلبول سفید در تیمار ۱۰۰ mg/kg و بیشترین گلبول قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین در تیمار ۴۰۰ mg/kg و کمترین MCV در تیمار شاهد مشاهده شد (۰۵/۰p<). در دیگر شاخصها از قبیل MCH و MCHC تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰p>). در مجموع، اسانس رازیانه تأثیر معناداری بر شاخصهای رشد بچهماهی سفید دریای خزر نداشت، اما سطح ۱۰۰ mg/kg با افزایش گلبول سفید و گلبول قرمز ماهی میتواند نقش مهمی در ارتقای سیستم ایمنی ایفا کند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
در این مطالعه به بررسی غشاهای شبکه ترکیبی سه جزئی متشکل از Pebax®۱۶۵۷، PEG۲۰۰ و چارچوب های MIL-۵۳(Al) در جداسازی گاز CO۲ پرداخته شد و اثرات ناشی از درصدهای وزنی متفاوت PEG-۲۰۰ و MIL-۵۳(Al) در شبکه پلیمر Pebax بر ساختار، تراوایی گاز و انتخابپذیری غشاها مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی ساختاری، میزان بلورینگی و خواص حرارتی غشاهای ساخته شده، به ترتیب از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، آزمون گرماسنجی روبشی تفاضلی (DSC) و آزمون گرماوزن سنجی (TGA) استفاده شد. همچنین آزمون طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) جهت بررسی پیوندهای ایجاد شده در ساختار غشاها مورد استفاده قرار گرفت. در تصاویر میکروسکوپی، پخش مناسب ذرات در شبکه پلیمر و سطح یکپارچه غشاها قابل رویت بوده که نشان از ساختاری مناسب و تا حد امکان عاری از عیوب می باشد. نتایج آزمونهای حرارتی حاکی از افزایش بلورینگی و دمای گذر شیشهای در ازای افزودن ذرات MIL-۵۳ بوده است. تراوایی گازهای خالص دیاکسید کربن و متان در دمای °C۳۰ و در محدوده فشاری ۲ تا bar ۱۰در غشاهای Pebax خالص، Pebax/PEG و Pebax/PEG/MOF مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج گازتراوایی نشان داد، در فشار bar ۱۰، تراوایی گاز دیاکسید کربن از barrer ۶/۱۳۳ در غشای خالص به barrer ۷/۳۱۱ (به میزان ۱۳۴%) در غشای حاوی ۱۰ درصد وزنی MIL-۵۳ افزایش یافت.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای اخیر به دلیل توجه افکار عمومی به مسئله محیطزیست از طرفی و قوانین سختگیرانه وضعشده برای حفاظت از محیطزیست از طرف دیگر، موجب شده است که روشهای دوستدار محیط برای تولید نانوذرات مورد توجه قرار گیرند. از اینرو در تحقیق پیش رو نانوذارت یک اکسید ترکیبی شامل سریم و زیرکونیم (Cex-Zr۱-xO۲) در محیط آب فوقبحرانی تولید شدند. نانوذرات تولیدشده بهکمک آزمونهای مختلف نظیر پراش پرتو ایکس (XRD)، طیفسنجی فروسرخ با تبدیل فوریه (FTIR)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدستآمده از این آزمونها نشان داد که نانوذراتی ریز با متوسط اندازه nm۳±۱۳، با درجه بلورینگی بالا و توزیع اندازه ذرات و سطح ویژه مناسب با روش آب فوقبحرانی تولید شده است. همچنین با استفاده از آزمون کاهش برنامهریزیشده دمایی توسط هیدروژن (H۲-TPR) ظرفیت ذخیرهسازی اکسیژن بالایی در حدود mmol O۲/g ۲۵/۱ تخمین زده شد. با توجه به این نتایج، نانوذرات بهدستآمده میتواند گزینه مناسبی برای کاتالیست فرآیندهای اکسیداسیون و همچنین کاتالیست سهگانه مورداستفاده جهت کاهش آلایندگی گازهای خروجی از اگزوز خودروها باشد.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای گذشته، مطالعات بسیاری در زمینه شناسایی و تشخیص ترکیبات آلی فرار صورت گرفته است. شناسایی این ترکیبات فرار در صنایع متعددی مانند کنترل آلودگی هوا، کنترل کیفیت هوا، بسته بندی مواد غذایی، کنترل کیفیت مواد غذایی، تشخیص بیماریها، کشاورزی و... مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این پژوهشها حساسیت و انتخاب پذیری حسگرهای شناسایی ترکیبات فرار نیازمند بهبود می باشند. در این پژوهش لایه حساس کامپوزیت پلیمری رسانا بر پایه پلی (لاکتیک اسید) به عنوان ماتریس و نانولوله های کربنی به عنوان فاز رسانای پراکنده جهت شناسایی بخارات آلی فرار تهیه شده است. برای این منظور فیلم متخلخل کامپوزیتی به کمک روش جدایی فازی القایی خشک توسط ضدحلال آماده گردیده است. در این ساختار از حلال کلروفرم (با دمای جوش پایین و فراریت بیشتر) و ضدحلال اتانول (با دمای جوش بالاتر و فراریت کمتر) استفاده شده است. ساختار به دست آمد جهت شناسایی بخارات متانول، تولوئن و کلروفرم مورد بررسی قرار گرفته است. ساختار و مورفولوژی کامپوزیت متخلخل تهیه شده توسط تستهای میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و آزمون اندازه گیری سطح ویژه سه نقطه ای (BET) مورد مطالعه و بررسی گرفتند. نتایج بدست آمده نشان میدهد که فرآیند جدایی فازی القایی منجر به تشکیل ساختار متخلخل با مورفولوژی سلول باز شده است. میزان سطح ویژه بدست آمده برای فیلم کامپوزیت پلیمری تهیه شده برابر با ۳/۲۲ m۲gr-۱ میباشد که در مقایسه با نمونه های متراکم نشان دهنده افزایش چشمگیر میزان سطح ویژه میباشد. نتایج تست بخار نشان دهنده بهبود چشمگیر پاسخ نمونه های متخلخل در مقایسه با نمونه های متراکم می باشد. به طوری که نمونه متراکم در مقابل غلظت ۱۰۰ ppm از بخار تولوئن هیچ پاسخی نشان نمیدهد در حالیکه نمونه متخلخل در مقابل همان غلظت پاسخی در حدود ۱۴/۰ % نشان میدهد. علت این مساله را میتوان به افزایش سطح ویژه لایه حساس و بهبود ضریب نفوذ مولکولهای بخار و افزایش امکان دسترسی آنها به سایتهای فعال حسگر دانست. همچنین روند پاسخ و انتخابپذیری حسگر بهدست آمده در مقابل بخارات هدف براساس پارامترهای ترمودینامیکی مانند پارامتر برهمکنش فلوری-هاگینز و پارامتر حلالیت هنسن مورد مطالعه قرار گرفته است
دوره ۳، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
باهمآیی ، کاربرد معمول دو یا چند واژه در کنار هم، با بسامد بالا و به گونهای است که نتوان آن را تصادفی دانست. این پدیده زبانی در دوران معاصر، نظر بسیاری از ترجمهپژوهان را به خود جلب کرده و آنها را بر آن داشته است به رصد ترجمه باهمآییها در متون مختلف بپردازند. پژوهش حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی، نخست به استخراج ۵۵ باهمآیی وصفی و اضافی در قرآن و ترجمه آن در ده ترجمه معاصر قرآن کریم پرداخته و سپس به نقد و تحلیل این ترجمهها همت گماشته است. نتایج تحقیق نشان میدهد عدم توجه مترجمان قرآن به این پدیده به عنوان یک واحد ترجمه، در موارد بسیاری، ترجمههایی مختلف از یک باهمآیی یکسان قرآنی به دنبال داشته است و از طرفی مترجمان از باهمآییهای مختلف قرآنی، ترجمههایی یکسان ارائه دادهاند. در پایان، راهحلهایی برای این چالشها پیشنهاد شده است مترجمان از پیش معادلهایی برای ترکیبات همآیند قرآنی تعیین نموده و بر اساس آن، در سراسر ترجمه، یکسانسازی شود.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۶- )
چکیده
در این مقاله دو گره دوبعدی جدید - که محیطهای همسان و ناهمسان را مدل میکنند ـ ارایه میشود. با استفاده از این دو گره میتوان همزمان، ضریب نفوذپذیری مغناطیسی و ضریب گذردهی الکتریکی را در محیطهای ناهمسان, مدل کرد. از طرفی در روش ماتریس خط انتقال (TLM) دو بعدی معمولی، هنگامی که ضریب نفوذپذیری مغناطیسی نسبی (یا دوگان آن ضریب گذردهی الکتریکی نسبی) کوچکتر از یک باشد، استاب مدل کننده آن دارای امپدانس (ادمیتانس) مشخصه منفی میشود که این موجب ناپایداری مساله میشود. در حالی که با استفاده از دو گره ارایه شده، این معضل حل میشود. پس از بررسی مزایا و معایب گرههای جدید - که بترتیب گره حاوی استاب و گره ترکیبی نامیده میشوند - گره دو بعدی ترکیبی بهعنوان گرهای که تغییرات همزمان ضریب نفوذ پذیری مغناطیسی و ضریب گذردهی الکتریکی در محیطهای همسان و ناهمسان را در روش TLM مدل میکند، معرفی میشود.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۶- )
چکیده
در این مقاله یک سیستم کارآمد برای تعیین و تصدیق هویت گوینده معرفی میشود که در برابر نویز و اثر کانال انتقال مقاوم است. با استفاده از تکنیک آمیختن داده ها، دو سیستم HMM و GMM، موازی شده و یک سیستم ترکیبی را برای کاربرد در تعیین و تصدیق هویت گوینده بر روی خط تلفن تشکیل دادهاند. آزمایشها نشان میدهد که مدل ترکیبی HMM+ GMM در بازشناسی گوینده از هر یک از سیستمهای HMM وGMM بهتر عمل میکند. برای مقابله با نویز جمعشونده، از روش تفاضل طیفی و نیز از معیارِ تصویر وزندهی شده، و برای جبرانسازی اثرِ کانالِ تلفن از روش تفاضل میانگین در حوزه کپسترال استفاده شده است که هر سه روش موجب بهبود سیستم بازشناسی گوینده شدهاند. برای جمعیت ۱۰۰ نفری گویندگان (۶۱ مرد و ۳۹ زن) و بر روی پایگاه داده تلفنیFARSDIGITS۱ با SNR=۸,۸ dB به ازای دادههای آزمایشی، نرخ صحت تعیین هویت گوینده برای جمعیت ۱۰۰ نفری برابر ۹۵.۵۱% و نرخ خطا در تصدیق هویت گوینده ۰.۳۷% بهدست آمده است. چند روش نرمالیزاسیون امتیازات در سطح گویش و در سطح فریم و نیز روش وزندهی امتیازات مدل برای افزایش کارایی سیستمهای تصدیق و تعیین هویت گوینده به کار رفته و نشان داده شده که این روشها به افزایش تمایز بین گویندگان و در نتیجه کاهش خطا در سیستمهای تصدیق و تعیین هویت گوینده منجر میشوند. بر روی پایگاه داده تلفنی FARSDIGITS۱، استفاده از روشهای نرمالیزاسیون امتیازات، کارایی سیستم شناسایی گوینده مبتنی بر مدل مخلوط گاوسی در حالت نرمالیزه نشده را در تعیین و تصدیق هویت گوینده به ترتیب از ۹۵.۳۴% (صحت) و ۳.۲۵% (خطا)، به ۹۵.۵۱% (صحت) و ۰.۳۳% (خطا) در حالت نرمالیزه شده بهبود میبخشد که بویژه برای تصدیق هویت گوینده این بهبود بسیار چشمگیر است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
خلاصه آنزیم آدنوزین تری فسفات سولفوریلاز ( ATPS ) دربسیاری از انواع موجودات وجود دارد. نقش های فیزیولوژیکی مختلفی در موجودات مختلف به آنزیم ATPS نسبت داده شده که میتوان به جذب و احیای سولفات و بازیابی پیروفسفات اشاره کرد. همچنین آنزیم دارای کاربردهای صنعتی و آزمایشگاهی متنوعی است. هدف این مطالعه کلون و بیان ژن تولید کننده پروتئین نوترکیب ATPS ازیک سوش ژئو باسیلوس ایرانی بود. بعد از جداسازی و تعیین سوش باکتری ژئوباسیلوس کواستافیلوس ، DNA ژنومی آن استخراج شد. با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن ATPS، ژن مورد نظر از رویDNA ژنومی تکثیر شد. نتیجه انجام PCR ژن ATPS به صورت یک باند ۱۱۸۸ جفت بازی بر روی ژل آگاروز مشاهده شد. سپس محصول PCR تخلیص و داخل وکتور کلونینگ کلون شد. باند مربوطه پس از کلونینگ توالی یابی شد و نتیجه بررسی همولوژی آن در بانک اطلاعاتی NCBI تایید کرد که قطعه کلون شده مربوط به ژن ATPSاست. ژن مورد نظر در پلاسمید بیانی pET ۲۸a ساب کلون شد. امکان بیان پروتئین نوترکیب ATPS در باکتری BL۲۱(DE۳)ازروی ORF کلون شده با استفاده از ژل SDS-PAGEبررسی شد. آنالیز پروتئین بیان شده بر روی ژل SDS-PAGE یک باند ۴۷,۵ کلیو دالتونی را نشان داد. سنجش فعالیت آنزیمی پروتئین مورد نظر به روش لومینسانس ATP نشان داد که پروتئین نوترکیب دارای فعالیت میباشد. این اولین مطالعه در رابطه با کلون، بیان و تعیین فعالیت آنزیمی ژن ATPS از باکتری ژئوباسیلوس کواستافیلوس میباشد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
اثر ترکیبات پروتئینی مخاط شقایق دریایی، Stichodactyla haddoni، بر مراحل رشد جنین ماهی گورخری Danio rerio بررسی شد. شقایق دریایی از ناحیه جزر و مدی جزیره هرمز جمعآوری و بعد از انجماد در دمایC˚۱۶۰- به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از جداسازی مخاط و فریزدرای شدن، ترکیبات پروتئینی و پپتیدی با متانول ۱۰۰% استخراج شدند. غلظت پروتئین کل در ماده استخراج شده با دستگاه الایزا سنجیده و سپس غلظتهای ۲/۱، ۷/۳ و ۴/۷ میلیگرم در میلیلیتر آب مقطر از این ماده ساخته شد. مقدار ۲ میلیلیتر از هر غلظت به میکروچاهکهایی که هر کدام حاوی ۱۵۰ عدد تخم ماهی گورخری بود، با ۲ تکرار اضافه شد. نمونه شاهد نیز با ۲ تکرار که حاوی آب آکواریوم بود، در نظر گرفته شد. تخمها به مدت ۷۲ ساعت در انکوباتور قرار داده شد و از روند تکامل جنینی هر ۶ تا ۱۲ ساعت عکسبرداری شد. نتایج بیانگر روند عادی تکامل جنینی در تیمار شاهد در طول مدت بررسی بود، ولی تخمهای تیمار شده در غلظتهای ۷/۳ و ۴/۷ میلیگرم در کمتر از ۱۲ ساعت دژنره و سیاه شده از بین رفتند. همچنین، تخمهای تیمار شده در غلظت ۲/۱ در ساعات اولیه دچار تأخیر در فاز رشد شده و در کمتر از ۷۲ ساعت از بین رفتند. مقایسه نتایج نشان داد که پروتئینهای استخراج شده از مخاط این شقایق، بر روند تکامل جنینی در مراحل مختلف اثر داشته و میتواند در غلظتهای بالا خیلی کشنده باشند و در غلظتهای پایین سبب توقف رشد گردد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
تاثیر نوکلئوتید جیره در ۵ سطح صفر، ۱۵/۰، ۲۵/۰، ۳۵/۰ و ۵/۰ درصد با ۳ تکرار روی بچه ماهی هامور معمولی (Epinepheluscoioides) با وزن اولیه ۲۹/۰±۷۰/۱۰ گرم بهمدت ۱۰ هفته بررسی شد. نتایج بیانگر بهبود شاخصهای رشد ماهی با افزودن نوکلئوتید به جیره غذایی بود. حداکثر شاخصهای رشد در تیمار ۳۵/۰ درصد با اختلاف معناداری در افزایش وزن بدن، متوسط وزن ثانویه و فاکتور وضعیت نسبت به دیگر سطوح مشاهده شد (۰۵/۰>P). اختلاف معناداری در میزان بقاء مشاهده نشد (۰۵/۰<P). پروفیل اسیدهای چرب عضله در تیمار ۳۵/۰ درصد وضعیت مناسبتری نشان داد، بهطوریکه میزان اسیدهای چرب EPA)[۱]) و مجموع اسیدهای چرب ((EPA+DHA و n-۳ در عضله ماهیان تغذیه شده با این تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P<۰,۰۵). در تیمار ۵/۰ درصد، میزان اسیدهای چرب اشباع [۲](SFA)، اسیدهای چرب[۳](MUFA)، و نسبت n۳/n۶ در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیدار بود (P>۰.۰۵). میزان دو اسید چرب آراشیدونیک (AA)[۴] و (DHA)[۵] در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنیداری نداشت (P>۰.۰۵). آنالیز شیمیایی عضله نیز بیانگر بالاترین میزان پروتئین در تیمار ۱۵/۰ درصد و بالاترین میزان چربی عضله در تیمارهای ۱۵/۰ و ۲۵/۰ درصد بود و این اختلاف نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (P<۰,۰۵). نتایج مطالعه نشان داد نوکلئوتید جیره دارای اثرات مثبتی بر عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی بدن و پروفیل اسیدهای چرب بچه ماهی هامور معمولی است و سطح ۳۵/۰درصد از عملکرد بهتری نسبت به دیگر سطوح برخوردار بود.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
در فرایند تزریق آب به مخزن، بخشی از مواد فعال سطحی که بهطور طبیعی در نفت وجود دارند، میتوانند درآب تزریقی حل شوند. وجود این مواد پدیدههای سطحی، سامانه سه فازی آب-نفت-سنگ را تحت تأثیر قرار میدهد. تأثیر این مواد بهمنظور اصلاح ترکیب یونی آب تزریقی، در مطالعات پیشین کمتر مورد توجه بوده است. در این مقاله ابتدا تأثیر ترکیبات اسیدی موجود در نفت خام و ترکیب آب اولیه بر ترشوندگی اولیه سنگ کربناته بررسی شد. سپس جهت بررسی تغییرات ترشوندگی سنگ کلسیتی نفتدوست از آب نمکهای منیزیمکلرید، کلسیم کلرید، پتاسیم کلرید و سدیم سولفات با مولاریته بین ۱/۰ تا ۱ استفاده شد. کشش بینسطحی نفت با آب مقطر و نمونههای آب نمک با غلظتهای یونی مختلف بهطور جداگانه اندازهگیری و مقایسه شد. تغییر در خواص سطحی نمونههای سنگ کلسیت از طریق اندازهگیری زاویه تماس پس از پیرسازی نمونههای مقطع نازک در آب نمکها و نفت مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که با افزایش غلظت یونها و قدرت یونی محلولهای نمکی، بهدلیل انحلال ترکیبات اسیدی نفت در سطح تماس دو فاز آب و نفت، کشش بینسطحی کاهش مییابد. همچنین در صورت غالب بودن ترکیبات اسیدی در نفت، یون منیزیم بیشترین تأثیر را در کاهش کشش بینسطحی و تغییر ترشوندگی سنگ دارد. بهطوری که با افزایش غلظت آن تا ۱ مولار، کشش بینسطحی به مقدار ۱ (mN/m) و زاویه تماس به ۴۲ درجه کاهش مییابد. اندازهگیری زاویه تماس نشان داد که ترکیب آب اولیه موجود در سنگ مخزن بر تغییر ترشوندگی اولیه سنگ موثر بوده و تشکیل لایه یونی-آلی در مجاورت سطح سنگ از مهمترین عوامل تغییر ترشوندگی است. حضور یون منیزیم در آب اولیه موجود در سنگ، موجب کاهش زاویه تماس به ۱۴۵ درجه و افزایش آبدوستی در سطح سنگ میشود. همچنین افزایش حلالیت ترکیبات اسیدی محلول در نفت در فاز آبی بر تغییرات ترشوندگی سنگ تأثیر زیادی دارد. نتایج بهدست آمده نشان داد که برهمکنش بین یونهای موجود در فاز آبی بخصوص کاتیونها و آنیونهای دو ظرفیتی و مواد فعال سطحی (کربوکسیلیک اسید) رفتار سطحی آب را در تماس با فاز نفت و سنگ مشخص میکند.
واژه های کلیدی: ترشوندگی، کشش بینسطحی، ترکیبات اسیدی نفت، یونهای دو ظرفیتی، لایه یونی-آلی
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مطالعه ویژگی های صرفی، نحوی، آوایی و معنایی اسامی مرکب همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است. شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب از موضوعاتی است که در حوزه معنا شناسی محل مطالعات مختلف است. در پژوهش های انجام شده انواع اسامی مرکب به لحاظ دارا بودن یا نبودن هسته معنایی، شناسایی و توصیف شده اند و با استناد به معیار وجود یا نبود هسته، اسامی مرکب به دو گروه اصلی درون مرکز و برون مرکز تقسیم شده اند. گروه اول دارای هسته و به لحاظ معنایی شفاف اند و گروه دوم فاقد هسته اند و معنای تیره دارند. تا جایی که نگارنده آگاهی دارد، پژوهش های انجام شده درباره این واژه ها مبتنی بر توصیف صرفی و نحوی و ایجاد تمایز معنایی بین اسامی مرکب است و علت شفافیت و تیرگی این نوع واژه ها به روشنی تبیین نشده است. در این مقاله، با رویکردی شناختی به تبیین شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب پرداخته می شود. دستاوردهای نظریه کارین (۱۹۹۷ و ۲۰۰۱) در روان شناسی زبان- که اهداف دیگری را در زمینه تولید و پردازش اسامی مرکب در ذهن گویشوران دنبال می کند- به طور غیر مستقیم برای تبیین شفافیت و تیرگی معنای اسامی مرکب راهگشاست. این مقاله کوششی است نوآورانه برای رسیدن به این تبیین.