جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای تخاصم


دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

داستان کیخسرو یکی از روایتهای اصلی در شبکه روایی اساطیر ایران است که با توجه به اهمیت حماسی/ اساطیری و برجستگی جاری- غایی­اش، با تحلیل آن می‌توان تصویر واضحتری از مفهوم «هویت» و نظام «قدرت»، در سویه­های مادی و معنوی­اش، در فرهنگ اساطیری، دینی ایران باستان و کرانه­های اندیشه خسروانی نشان داد؛ تصویری که بازتاب آن در برآیندهای فکری و ایدئولوژیک دوره اسلامی، در قالب نماد و کیفیت اساطیری و فرهنگی، در زمینه­هایی چون روایتهای حماسی ملی ایرانیان نیز دیده می‌شود. بهترین نقشه راه برای رسیدن به این جغرافیای معناشناختی فرهنگی شاهنامه است.  با چنین هدفی و با توجه به اهمیت «نبرد بزرگ کیـخسرو»، در این مقاله کوشیده­ایم به بررسی روابط قـدرت در داستان کیخسرو و نظـام معنـاشناختی آن از دیدگاه  فوکو بپـردازیم. بر همین اساس، این مقـاله نخسـت چارچـوب قدرت/حقیقت در داستان کیخسرو بر پایه الگـوی شاه/ موبد را بررسی می‌کند، سپس در سهمحورِ شناسـایی فضای تخاصم، منـازعات معنایی و تعیین زمان و مکان، به بررسی گفتمان قدرت حاکم در داستان کیخسرو می­پردازد و سرانجام،  نتایج گفتمانی این داستان را با تأکید بر نبرد بزرگ کیخسرو بررسی می‌کند.
هما رفیعی مقدم کاسانی، رحمان مشتاق مهر، ناصر علیزاده خیاط،
دوره ۱۵، شماره ۵۹ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

ادبیات غنایی و به‌تبع آن شعر عاشقانه، مجموعه‏ای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که به‌شکل گسترده‏ای در ادوار و گفتمان‏های متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور می‏کند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات می‏گوید، اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونه‏ای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجسته‏ترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانه‏های او، منشأ استعاره‏ها و ساخت‏هاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدی‏ترین مفاهیم امر سیاسی است نشان می‏دهد که امرسیاسی از دو جهت با عاشقانه‏های شاملو پیوند دارد: اولاً، این عاشقانه‏ها نوعی تجربۀ تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً، در مقابل تجربه‏های سنت ادبی است، زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرف‏ساخت ادبیات مقاومت است.


دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی تخاصم گفتمانی در رمان جنگ است. به این منظور در گام نخست، گفتمانهای متخاصم شناسایی، و سپس فضای تخاصم و غیریت­سازی میان گفتمانهای بازنمایی­شده در رمانهای شاخص جنگ بررسی شده است. پاره­ای از غیریت­سازی در این رمانها به دشمن خارجی (عراق) معطوف است. در این فرایند در خوانشی مبتنی بر باورهای ایدئولوژیک گفتمان انقلاب اسلامی، دشمن عراقی به­عنوان گروه کافران غیریت­سازی شده است. افزون بر این با تمرکز بر تجهیزات دشمن از نیروی انسانی آنها عاملیت­زایی شده است. در دیگر سو، گفتمان لیبرال و گفتمان ناسیونالیسم قومیت­گرا به­عنوان گفتمان­های متخاصم داخلی، غیریت­سازی شده­ است. گفتمان لیبرال می­کوشد با تکیه بر شعار تخصص­گرایی، اندیشه بسیج عمومی را واسازی کند و با تضعیف نیروهای بسیجی و مردمی، هژمونی گفتمان غالب را بشکند. گفتمان ناسیونالیسم قومیت­گرا نیز با طرح ارزشهای قومی در برابر منافع ملی، می­کوشد ارزشهای قومی را جانشین نشانه­های ملی کند و یا آنها را برتر بنشاند. در نهایت، گفتمان انقلاب اسلامی هژمونیک شده و توفیق یافته است که گفتمانهای متخاصم را به حاشیه براند و گاه نیز با مداخله هژمونیک گفتمانهایِ غیر را سرکوب کند.

صفحه ۱ از ۱