۴۱ نتیجه برای تحلیل گفتمان انتقادی
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار میدهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ نمیتوان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالودههای جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دوگونه مکمل یکدیگر معرفی مینماید: تحلیل زبانشناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمانمدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متنهای ترجمهشده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شدهاند. تعدادی ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل بهکار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخصکردن تفاوت ساختارهای گفتمانمدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.
حسینعلی قبادی، فردوس آقاگلزاده، سیدعلی دسپ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
تحلیل گفتمان از اندیشه¬های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو۱ (۱۹۲۶- ۱۹۹۲م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می¬کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف۲، روث وداک۳، تئون ون دایک۴، راجر فاولر۵ و گونتر کرس۶ در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (۱۳۴۸) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره¬ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان¬نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه¬های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه¬دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائه فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگاره منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطه این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟ هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگاره زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبه هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصه مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانه گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
شاهنامة فردوسی با روایت گذشته ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورنده شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطه تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبه عرب ها بر ایران، ایده سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می کند و با به کارگیری ساختارهای گفتمان مدار، بین ایدئولوژی و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار می کند. مسئله اصلی این تحقیق یافتن شیوه های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (۱۳۸۴) است. هدف این پژوهش کشف رابطه بین دیدگاه های فکری-اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به کارگیری مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (۱۹۹۶) و انطباق آن ها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایۀ ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می دهد مؤلف به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی- اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه های فکری- اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه های متفاوتی بازنمایی کرده است.
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
ضربالمثلها آینۀ فرهنگ هر جامعه هستند؛ از اینرو، با بررسی آنها میتوان به درک بهتری از باورها و نگرشهای گویشوران هر جامعه نسبت به زن و ارزشهای اجتماعی- فرهنگی مردم هر منطقه دست یافت. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل بازنمایی زنان در ضربالمثلها گیلگی (گونۀ اشکورات) است. دادههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ ساختیافته با شصت نفر از گویشوران اصیل گیلکیزبان اشکورات (اعم از زن و مرد)- که بیش از ۴۵ سال سن داشتند و چندان متأثر از زبان فارسی معیار نبودند- گردآوری شد. از آنجا که روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی است، ضربالمثلهای گردآوریشده دربارۀ زنان، نخست از نظر معنایی تقسیمبندی و توصیف و سپس به هجده مقوله تقسیمبندی شدند. این مقولهها نشان میدهند که سه نوع تصویر یا بازنمایی از زنان در مثلها وجود دارد که به ترتیب فراوانی عبارتاند از: الف) بازنمایی منفی، ب) بازنمایی مثبت، ج) بازنمایی خنثی. توزیع این بازنماییها در چارچوب گفتمان انتقادی و مطالعات فمینیستی تحلیل شد. از یافتههای مهم پژوهش حاضر این است که در جامعۀ گیلکیزبان منطقۀ اشکورات مفهوم جنسیت بهعنوان ساختاری ایدئولوژیک درک میشود. بر اساس رابطۀ سلسلهمراتبی برتری و فرودستی، طبقۀ اجتماعی زنان فرودست شمرده میشود و زنان بهعنوان اعضای طبقۀ اجتماعی فرودست بدون مزیت خاص و بیشتر نادیده گرفته میشوند.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیره جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در باره فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (۱۹۸۱) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامه «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایه فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
خلیج فارس بهعنوان یک شاهراه جغرافیایی بینالمللی که به هارتلند جهان نیز شهرت یافته و سومین خلیج بزرگ دنیا به شمار میآید، از چندین منظر حائز اهمیت است. از چند دهه قبل بر سر نام این منطقه منازعات و بحثهای مختلفی درگرفته است و اخیراً نیز برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و گاه بعضی خبرگزاریها، مطبوعات، مؤسسات و نهادهای اروپایی و آمریکایی میکوشند اصطلاح مجعول «خلیج عربی» را جایگزین نام «خلیج فارس» کنند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که بسامد و شیوه توزیع کاربرد واژه خلیج عربی و سایر اصطلاحات مجعولی که توسط رسانهها و مطبوعات آمریکایی مورد استفاده قرار میگیرد، چگونه است و چه رابطهای بین کاربرد این اصطلاحات نوپدید با بازه زمانی انتشار مطلب/ خبر و گونه/ ژانر آن وجود دارد؟
روش انجام پژوهش به شیوه پیکرهبنیاد و مبتنی بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای این منظور، عنوان Persian Gulf و سه اصطلاح Arabic / Arabian / Arab Gulf را در دو پیکره انگلیسی، آمریکایی معاصر(COCA) با بیش از چهارصد و پنجاه میلیون واژه از متنهای مطبوعاتی و رسانهای معاصر (بین سالهای ۱۹۹۰ - ۲۰۱۲) و پیکره مجله آمریکایی تایم با بیش از یکصد میلیون واژه (از سال ۱۹۲۳ - ۲۰۰۸) را مورد بررسی قرار دادیم و نتایج را به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی تحلیل کردیم.
پژوهش حاضر نشان داد که بسامد کاربرد عنوان Persian Gulf در هر دو پیکره مورد استناد با بسامد هیچیک از سه اصطلاح مجعول (و حتی مجموع بسامد آنها) قابل مقایسه نیست. از سوی دیگر، درحالیکه عنوان خلیج فارس به صورت بینشان در کل بازه زمانی و گونههای خبری، کاربردی وسیع و غالب داشته است، سایر اصطلاحات، بیشتر در دهه ۱۹۸۰ م. و ۱۹۹۰ م. آن هم اغلب در متنهای اقتصادی مرتبط با موضوع نفت، گزینش شدهاند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
در این پژوهش که در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، خبر رسانهها بررسی میشود؛ زیرا رسانهها بیش از متون دیگر، موضوع تجزیه و تحلیل گفتمان قرار میگیرند. هدف کلی مقاله، پایهریزی یک چارچوب تحلیلی برای پژوهش در نظم گفتمان رسانهای معاصر است. نگارندگان میخواهند تأثیر عوامل غیرزبانی را بر گزینش واژگان به کار رفته در خبر رسانهها، بررسی و تحلیل کنند. دادههای پژوهش از اخبار چهار رادیوی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا، فردا و اسرائیل جمعآوری شدهاند که خبر فارسی پخش میکنند. این دادهها در چارچوب راهکارهایی مانند تعمیمشدگی واژگانی، عبارات خطابی و واژگانیشدگی افراطی ارزیابی میشوند. روش انجام این پژوهش مقایسهای است و خبرهای مشترک رادیوهای مورد بررسی با هم مقایسه میشوند.
الهام حدادی، مصطفی گرجی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
تحلیل گفتمان دارای سه رویکرد ساخت گرایانه، نقش گرایانه و تحلیل انتقادی گفتمان است. نورمن فرکلاف از نظریه پردازان این شیوه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی متون پرداخته است. بر این مبنا، رمان مدار صفردرجه (۱۳۷۰) اثر احمد محمود از گونه های رمان سیاسی با این رویکرد تحلیل می شود. در تحلیل رمان هایی از این سنخ، بهترین رویکرد، نوع اخیر است؛ زیرا در این داستان درباره این مباحث می توان بحث کرد که آیا گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی در دهه شصت در آفرینش داستان هایی مانند مدار صفردرجه در فضای جدید تأثیرگذار بوده است؟ بنابراین، در این تحلیل باید از الگوی سه لایه فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژگان، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی توجه ویژه ای دارد. در نهایت، می توان متن مدار صفردرجه را متأثر از گفتمانی دانست که تولید چنین متنی را می طلبید و آن گفتمان و هژمونی غالب نیز در سال های بین ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ منطبق با جامعه سال های دهه شصت تا هفتاد در زمینه فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن دوره (کردار اجتماعی) بوده است که وجود و چاپ و انتشار چنین متنی را می طلبیده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
پژوهش حاضر را با هدف شفافسازی متون مطبوعاتی و کشف لایههای پنهان معانی آنها در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام دادهایم؛ بنابراین، چهل متن از چهار روزنامه داخلی ایران را در یک دوره دوماهه مرداد و شهریور ۱۳۹۰، با بهرهگیری از مؤلفههای جامعهشناختی- معنایی الگوی ون لیوون (۱۹۹۶) بهصورت کیفی تجزیه و تحلیل کردیم. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش نشان میدهد که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان، گروهها و صاحبان اندیشه، با بهرهگیری از مؤلفههای گفتمانمدار همچون تشخصبخشی، تشخصزدایی، فعالسازی، کمرنگسازی و ...، در متن منعکس میشود و تظاهر زبانشناختی ساختهای گفتمانمدار در متون، درقالب ساختهای زبانی نظیر فرآیند اسمسازی، استفاده از توصیفگرهای پیشین (در ترکیب اضافی)، معلوم دربرابر مجهول، همپایگی و ...، صورت میگیرد. همچنین، مؤلفههای گفتمانمدار و ایدئولوژی و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ هستند و رابطهای دوسویه دارند که با بررسی این ساختها در متون و نهادهای اجتماعی قابل تبیین است.
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
نشانگر تعدیل، یک راهبرد بلاغی است که سخنگو آن را در جهت عدم تعهد به گفتهای یا عضویت کامل در گروهی، یعنی تعدیل محتوا یا بهمنظور تعدیل نیروی غیر بیانی گفته به کار میبرد. نشانگر تعدیل را باید بهعنوان یک عمل عمدی تلقی کرد که سخنگو با انتخاب یک ابزار زبانی، ورای محتوای گزارهای پیام، بر تعبیر گفته تأثیر میگذارد؛ چنانکه محتوا یا نیروی آن را اصلاح میکند. نشانگرهای تعدیل علیرغم فقدان معنی واژگانی مشخص، دارای معنی نقشی و کاربردشناختی قدرتمندی هستند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تعریف و معرفی کاربردهای نشانگرهای تعدیل براساس الگوی فریزر (۲۰۰۹) و درنهایت، تحلیلی موردی از این کاردبردها در گفتمان سیاسی از کنفرانسهای مطبوعاتی داخلی رئیسجمهور (دوره دهم) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به نگارش درآمده است. یافتههای تحلیل موردی نشان میدهد که رئیسجمهور (دوره دهم) در راستای پایبندی به زبان دیپلماتیک از نشانگرهای تعدیل، بهعنوان یکی از تدابیر ماهرانه در گفتار سیاسی در جهت ابهام و طفره، بهره برده است و نشانگرهای مجهول و ضمایر مبهم بیش از سایر انواع نشانگرها در گفتمان او مشاهده میشود.
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
این مقاله در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و بر اساس الگوی فرکلاف به تحلیل و تفسیر جایگاه زن در ضربالمثلهای ترکی پرداخته است. هدف از تحقیقِ کِیفی حاضر دستیابی به چگونگی بازنمایی زن در ضربالمثلهای ترکی است. جامعۀ آماری این مطالعه ١٦٦ ضربالمثل ترکی با موضوعیت زن است که به شیوۀ هدفمند از کتابهای تُرکی حکمت لی مَثَل لَر (سرودلیر، ١٣٩٣) و برگزیدۀ اصطلاحات و ضربالمثلهای ترکی قشقایی (استوار، ١٣٩٢) جمعآوری شد. یافتهها نشان میدهد که تقریباً تعداد بازنماییهای مثبت و منفی از زن در ضربالمثلهای ترکی به یک میزان است؛ اما در بیشتر موارد تصویری که از زن ارائه میشود، تصویری خنثی و عاری از هرگونه ارزشگذاری است. تبعیض و نابرابری جنسیتی در ضربالمثلهای ترکی بهندرت دیده میشود. قدرت نهتنها بین زن و مرد؛ بلکه بین زنان نیز براساس نقشی که در خانواده ایفا میکنند، تقسیم شده است.
محمدرضا جوادی یگانه،، سید محمدعلی صحفی،،
دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی، با قلم و سخن راویان مرد گره خورده است. زنان بیش تر به مثابه ی ابژه ای منتسب به مرد جنگ، هم چون همسر و مادر شهید، در این روایات نقش داشته اند. در این میان کتاب دا اثری متفاوت است. در این مقاله سعی شده است تا با کمک روش و نظریه ی تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی دا بپردازیم. با توجه به نظریه و روش فرکلاف، یکی از مهم ترین این نظریه پردازان، به تحلیل و بررسی کتاب دا و رابطه ی آن با گفتمان مسلط جامعه پرداخته می شود. فرکلاف به سه بُعد متن، پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی توجه دارد. به نظر می رسد کتاب دا قصد دارد تا بر خلاف گفتمان سنتی، نقش های دیگر زنان را در جنگ مورد تاکید قرار دهد. به علاوه، این کتاب سعی در برساخت زبانی زنانه نیز دارد که در آثار متناظر آن یافت نمی شود. کتاب خاطرات دا قصد دارد تا پا از حوزه ی گفتمان سنتی فراتر نهد و به نظر می رسد در این راه موفق شده است. دا با کرداری مردانه و گفتاری زنانه از متون میان گفتمانیِ خویش فراتر رفته و به خلق متنی نو دست می زند.
زینب صابرپور،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
شیوه نام دهی (تشخص بخشی/تشخص زدایی) و بازنمایی افراد و گروهها در تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد ون لیون حائز اهمیت در خور توجهی است. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی شیوه نام گزینی و بازنمایی کشور" ایران"، به عنوان یکی از مهمترین نقش آفرینان منطقه حساس خاورمیانه و رقیب سیاسی و ایدئولوژیک ایالات متحده آمریکا در بیش از سه دهه اخیر در مجلهآمریکایی تایم میباشد. در این مقاله نحوه حضور/عدم حضور نام ایران و شیوه خطاب نام این کشور (ایران در برابر جمهوری اسلامی ایران) در پیکره مجله تایم در چارچوب الگوی جامعه شناختی-معنا شناختی ون لیون بررسی شده است. دادههای پژوهش از بین محتوای مطالب منتشر شده در مجله تایم از دهه ۱۹۲۰ تا ۲۰۱۰ (بیش از ۵۰۰۰ هزار مطلب و خبر در مورد ایران) انتخاب و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که تعداد و همچنین شیوه بازنمایی ایران در مجله مذکور در دهههای مختلف با تفاوتهای معناداری رو به رو بوده است و در این بین نام دهی ایران با سیستم حکومتی آن کاملا جهت گیرانه و در راستای اهداف و اغراض گردانندگان و سیاست گذاران نشریه تایم بوده است، به گونهای که در برابر بیش از ۲۵۰۰ بار ارجاع به نام ایران از سال ۱۹۸۰ به بعد فقط ۸ مورد ارجاع به نام "جمهوری اسلامی ایران" عمدتا در بافتهای منفی به همراه تشخص بخشی منفی همراه با توصیف گرهایی به شدت سوگیرانه وجود داشته است. نتایج این پژوهش علاوه بر یافتههای نظری میتواند رهیافتی تازه در برداشت مخاطبان عام رسانههای مهم بین المللی نیز محسوب گردد.
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
رویکرد گفتمانی برخلاف نگرش متنمحور، به همه عوامل مؤثر در شکلگیری معنا در متن توجه میکند و علاوهبر جنبههای زبانی متن، بافت موقعیتی و درکل فرازبان را نیز درنظر میگیرد. در نوع انتقادی این رویکرد، به ایدئولوژی و روابط قدرت بهعنوان عامل جهتدهنده به متن توجه میشود. چنین رویکردی، برخلاف نگرش جزئینگر متنمحور، شناختی همهجانبه از متن به مترجم میدهد. بر این اساس، نگارنده در مقاله حاضر، کوشیده با روش استنادی-تحلیلی کاربرد رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه متون عربی به فارسی را تبیین کند؛ بنابراین، با فرضیه اصلی عدم کارآمدی نگرش متنمدار و کارآیی تحلیل گفتمان انتقادی در انتقال جنبههای پنهان متن، مطلب را دنبال کرده و با تحلیل و ترجمه نمونههایی از متون معاصر عربی، کوشیده است فرضیه را ثابت کند. درپایان، این نتیجه کلی حاصل شده است که از رهگذر تحلیل گفتمان انتقادی، علاوهبر روشن شدن جنبههای کاربردشناختی متن و بهویژه بافت موقعیتی آن، ایدئولوژی موجود در متن بهعنوان عامل جهتدهنده کلی آن نیز آشکار میشود و مترجم با درنظر گرفتن معانی فرامتنی، متن مقصد را با بهکارگیری سبک متناسب سامان میدهد.
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
در پژوهش حاضر،کارکرد سطوح تحلیل در رویکرد انتقادی به تحلیل گفتمان را ازمنظر فرکلاف در فیلم جدایی نادر از سیمین مطالعه میکنیم و با بررسی روابط قدرت، فرهنگ و باورهای فرهنگی، نقش و جایگاه متون اسطورهای، همچون کتاب مقدس را در گشایش گفتمانی بررسی مینماییم. در این مقاله، مشخصاً نقش دروغ در برهم ریختن روابط و هنجارهای کنشی را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که دروغهای متوالی درطول روایت فضایی ناامن را بهوجود میآورند که بهدلیل نتایج تنشبارآن، به فضایی بحرانزا تبدیل میشود. در بستر فیلم، سوژهها با استفاده از باورهای فرهنگی، غیریّتسازی و اقناع برای حل بحرانهای موجود در تلاش هستند. در چنین فضایی که عدم توازن قدرت در منازعات گفتمانی سوژههای آن موج میزند، بازگشت به فرااسطوره و فراباور تنها راه گریز از بحران است که سبب میشود فضای آسمیک ایجادشده تعدیل و آرام شود. اینگونه، ارتباط فرهنگ و اسطوره با گشایش گفتمانی مشخص میشود. روش پژوهش در این مقاله تحلیلی است و واحد تحلیل، سکانسهای فیلم و جمله ها یا دیالوگهای بهکاررفته در فیلم یادشده هستند.
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
در پژوهش حاضر که با هدف ارتقای دانش انتقادی خوانندگان انجام میپذیرد برآنیم تا نگاه ایدئولوژیک گفتمان-های رقیب را با بکارگیری نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در متون رسانهای رمزگشایی کرده و معانی بیش از صورت زبانی را با توصیف و تبیین ساختهای زبانی آشکار نماییم. بدین منظور، متونی را با محوریت موضوع اعطای بورسیههای تحصیلی توسط دولت دهم برمیگزینیم. دادههای پژوهش حاضر از رسانه مطبوعاتی دو گفتمان رقیب (اصولگرا و اعتدالگرا) در یک بازه زمانی مشخص (آبان ماه سال ۱۳۹۳) جمعآوری میشوند. تجزیه و تحلیل دادهها حاکی از آن است که نماینده گفتمان اصولگرا (روزنامه کیهان) به مراتب بیش از نماینده گفتمان اعتدالگرا (روزنامه اعتماد) از ساختهای ایدئولوژیک در سطح توصیف اعم از روابط مفهومی واژهها، علائم سجاوندی و ساختهای نحوی و گفتمانی (بهکارگیری استعاره، ساخت های نحوی نشاندار و پیشفرضها و ...) استفاده کردهاند و بدین وسیله سعی در تکذیب گفتمان مورد بحث (تخصیص بورسیههای تحصیلی در دولت دهم) را داشته اند در حالی که متون روزنامه اعتماد از بار ایدئولوژیکی کمتری برخوردار بوده و نگارندگان با استفاده از راهبرد کمیت زبانی و ارائه نمونهها و شواهد در جهت تأیید گفتمان مد نظر عمل مینماید.
دوره ۷، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
نامههای رهبران، زمینۀ مناسبی برای تحلیل گفتمان انتقادی است. از جملۀ این مکاتبات ارزشمند، نامۀ شمارۀ ۲۸ نهج البلاغه به معاویه است که در میان نامههای علی(ع) جایگاه ویژهای دارد. این نامه در اصل گفتمان مشروعیت حضرت است. حال پرسش اصلی این مقاله این است که رابطۀ لایههای مختلف زبانی با این گفتمان چگونه است؟ و چگونه گفتمان مشروعیت حضرت از طریق گزینشهای زبانی شکل میگیرد و چگونه با گفتمان مخالف(معاویه) به مقابله میپردازد؟
فرض ما این است که حضرت در این نامه برای تداوم و ترویج مشروعیتش و مقابله با گفتمان مخالف گزینشهای ویژهای از امکانات زبانی انجام میدهد و میکوشد مخاطبان را با سیاستهایش همراه سازد. برای کشف این، این نوشتار با به کارگیری گرامر هالیدی، نامۀ امام را از نظر سه فرانقش اندیشگانی، میانفردی و متنی، بررسی میکند و بر روی نتایج حاصل از گرامر هالیدی، تحلیل انتقادی انجام میدهد. بررسیها نشان داد که گفتمان مشروعیت امام، برای تثبیت و ترویج و تقویت در برابر گفتمان مخالف(معاویه)، ایدۀ «ما و آنها» را در نامه گسترانده است و از امکانات زبانی گزینشهای متناسب و باریکی را در این راستا انجام داده است. به ویژه در کاربست فرایندهای ارتباطی و مادی، این مهم معنیدار است. همچنین وجهیّت نیز از این ایده پشتیبانی میکند و فرانقش متنی آنها را در قالب یک گفتمان منسجم مشروعیت، ساختبندی میکند.