۷۲ نتیجه برای تحلیل گفتمان
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مطابق نظریه گفتمان، حقایق و رویدادها از طریق گفتمان و مجموعهای از معناها، تصورها، استعارهها و غیره بازنمایی میشوند. در این معنا، زبان، حقیقت را ایجاد میکند و تغییر میدهد؛ به این معنا که با زبان میتوان برداشتهای متنوعی از یک رویداد داشت و به دنبال آن مجموعه متفاوتی از گفتمآنها حاصل میشود؛ بنابراین، جهان اجتماعی محصول گفتمآن ها است. این موضوع، بر اساس نظریه برساختگرایی اجتماعی که در نقطه مقابل ذاتگرایی، ساختار واقعیت را جدا از ذهن انسان نمیداند، به این معنی است که برخی پدیدههای اجتماعی مانند برخی جرایم ساخته و پرداخته ذهن بشر و تحت تأثیر شرایط زمانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص تولید میشوند و نمیتوان جز در موارد خاص به عنوان یک واقعیت قدسی و تغییر ناپذیر به آن نگریست. بر این اساس، این پژوهش که از نظر نوع، کیفی و به لحاظ روش توصیفی ـ تحلیلی است، با به کارگیری روش تحلیل گفتمان و به منظور تشریح و بازبینی فهمهای بدیهی انگاشته شده در خصوص قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب ۱۳۸۱) به دنبال بررسی امکان برساختزدایی از تعریف کنونیِ پدیده کودکآزاری (تجدیدنظر) و افزودن بر قلمرو مصداقی آن است. مهمترین نتیجه تحقیق حاکی از آن است که بیشتر جرایم و از جمله کودکآزاری و حتی تجویز کودکهمسری (موضوع ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی)، برساختههای اجتماعی قدرتمند و ماهرانه از واقعیتهای اجتماعیاند که پیوسته امکان برساختزدایی از آنها امکانپذیر است تا از این طریق، مجالی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به دیگر برساختههای ممکن از آن پدیده داده شود که قرابت بیشتری با نفع عامه داشته باشد.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
در این مقاله برابری و برابریابی را بر پایه هم ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ و هم بافت موقعیتی با استناد بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار میدهیم، زیرا تنها با بررسی صوری و از طریق تحلیل ویژگیهای صوری متن در زبان مبدأ نمیتوان مستقیماً به تأثیرات ساختاری بر شالودههای جامعه و در ادامه به انتقال بین فرهنگی دست یافت. فرکلاف متن را شامل دوگونه مکمل یکدیگر معرفی مینماید: تحلیل زبانشناختی یا در سطح خرد و تحلیل بینامتنی یا سطح کلان. در این پژوهش بازتولید (ترجمه) ساختارهای گفتمانمدار و دیدگاههای اجتماعی حاکم بر تولید گفتمان چه در متن مبدأ و چه در متنهای ترجمهشده (مقصد) تحلیل، توصیف و تبیین شدهاند. تعدادی ساختار گفتمانمدار زبانشناختی برجسته انتخاب و در تجزیه و تحلیل بهکار گرفته شد. هدف از این تحقیق، ارائه بهترین شیوه برای بررسی و ارزیابی فرآیند ترجمه (نه تنها محصول آن)، در فرآیند برابریابی و سپس گزینش برابری در فرآیند ترجمه با استناد بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای مشخصکردن تفاوت ساختارهای گفتمانمدار متن اصلی داستان خواهران، اثر جیمزجویس را با متون ترجمه شده آن، مقایسه کردیم.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: اراضی عباسآباد از مکان و موقعیت ویژهای در شهر تهران برخوردار است و به همین دلیل در طول نیم قرن گذشته همواره مورد توجه تصمیمسازان، تصمیمگیران، برنامهریزان و طراحانِ شهری قرار گرفته است. طرحهای شهری ارائه شده برای این اراضی، علاوه بر جنبههای طراحانه-فضاسازانه، حاوی ابعاد ایدئولوژیک ویژهای است که شاید در نگاه اول آشکار نشود. فهم و تبیین این ابعاد هدف عمدهی مقالهی پیشروست.
روشها: در جهت فهم بهتر این دو جنبه، از روش تحلیل گفتمان استفاده میشود. بهرهگیری از این شیوه در کنار تعریف مفهوم ایدئولوژی و رابطهی درهمتنیدهی آن با گفتمان و نیز کاربست آن در نظام دانشی شهرسازی، راه را برای رسیدن به مطلوب هموارتر میکند. بر این اساس با تکیه بر رویکردی ساختارگرایانه مبتنی بر آموزههای زبانشناسانه در مواجهه با اسناد موجود، دو بخش عوامل درونزبانی و برونزبانی در مقابل یکدیگر قرار میگیرد.
یافتهها: بر مبنای رویکرد روششناسانهی مقاله، از یکسو عوامل درونزبانی دربردارندهی جنبههای طراحانه-فضاسازانه طرحهاست و از سوی دیگر عوامل برونزبانی ناظر بر جنبههای ایدئولوژیک آنها. بر همین اساس نشان داده میشود ایدههای موجود در ابعاد طراحانه-فضاسازانهی هر یک از طرحهای پیشنهادی، تلاشی در جهت تحققبخشی بر بعد ایدئولوژیک این طرحهاست؛ که از قضا در چشماندازهای نخستین آنها قابل مشاهده است.
نتیجهگیری: علیرغم وجود تفاوتهای صوری-ظاهری موجود در ابعاد فضاسازانهی طرحهای شهری اراضی عباسآباد در دو بازهی زمانی مدنظر مقاله، هر یک از این طرحها از منطق ایدئولوژیک خاص و منحصربهفرد خود پیروی میکند؛ که به شکلی مشخص به چشماندازهای اولیهی طرحها گره میخورد.
حسینعلی قبادی، فردوس آقاگلزاده، سیدعلی دسپ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
تحلیل گفتمان از اندیشه¬های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو۱ (۱۹۲۶- ۱۹۹۲م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می¬کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف۲، روث وداک۳، تئون ون دایک۴، راجر فاولر۵ و گونتر کرس۶ در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (۱۳۴۸) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره¬ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان¬نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه¬های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه¬دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
این پژوهش در پی بازشناسی توصیفی گفتمان اصلاحطلبی اسلامی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. شاخصترین افرادی که در این پژوهش بهعنوان تولیدکنندگان این گفتمان انتخاب شدهاند عبارتانداز: سیدمحمد خاتمی، سیدمحمد موسوی بجنوردی و سیدمحمد موسوی خوئینیها. در کنار این افراد، به اندیشهها و آثار دیگر متفکران اصلاحطلبی اسلامی نیز پرداخته شده است. سؤالات اصلی تحقیق عبارتانداز: ۱. تولیدکنندگان این گفتمان چه کسانی هستند؟ ۲. چرا سخن میگویند؟ ۳. دربارۀ چه سخن میگویند؟ ۴. چگونه سخن میگویند؟ ۵. مخاطبانشان چه کسانی هستند؟ ۶. چه کنشی را پیشنهاد میکنند؟ روش پژوهش، تحلیل گفتمان بهعنوان روشی کیفی است. روش نمونهگیری نیز قضاوتی است؛ بهگونهایکه به آثار مکتوب و سخنان تولیدکنندگان اصلی گفتمانها در کنار افراد دیگر توجه میشود. ذیل هر یک از سؤالات تحقیق، با مراجعه به آثار متفکران نامبرده، مباحث مهمی همچون جامعۀ مدنی، قانون اساسی، حکومت دینی و... آورده شده است.
بررسی گفتمان اصلاحطلبی اسلامی، به ما چند بصیرت دربارۀ ماهیت «گفتمان دینی» در ایران امروز میبخشد. گفتمان یادشده در شیوۀ نگاه خود به دین و دنیای مدرن، دلمشغول مسائل و موضوعات امروزی و مسائل مرتبط با آن است. بررسی شیوۀ استدلال گفتمان اصلاحطلبی اسلامی نشان میدهد با اینکه این گفتمان با گفتمانهای دیگر اختلافهایی دارد، در استناد به متون دینی و کمک گرفتن از «رویکرد نقلی» این گفتمانها با هم اشتراک نظر دارد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مسأله اصلی این پژوهش یافتن شباهتها و تفاوتهای تصویرسازی کارگزاران اجتماعی در دو روایت متفاوت از ماجرای کینخواهی بهمن بوده است. بر این اساس، نویسنده با بررسی مؤلفههای جامعهشناختی ـ معنایی که تئو ون لیوون در الگوی پیشنهادی خود ارائه داده و انطباق آنها بر برشهای داستانی مورد نظر از شاهنامه و بهمننامه، کوشیده است تا به زمینه ایدئولوژیک ورای دو متن دست یابد و تفاوت تأثیرگذاری آنها را نشان دهد. حاصل پژوهش بیان میکند که برخی از شاخههای دو شیوه اصلی حذف و اظهار در هر دو متن تا حدودی به چشم میخورند و پیوستهنمایی، گسستهنمایی، نامبری و طبقهبندی نیز از شگردهایی است که به همراه زیرمجموعههای خود برای بازنمایی کارگزاران استفاده شدهاند. تحلیل دو متن بهوضوح نشان میدهد که بهمن در شاهنامه در پی کسب مشروعیت برای هدف خویش است؛ حال آن که در بهمننامه، اقتدار و فردیت کامل دارد و نیازی به بهرهگیری از شگردهای اقناعی و تأییدطلبانه نیست؛ به همین دلیل، شیوههای تصویرسازی کارگزاران در شاهنامه بیشتر از بهمننامه به کار رفته و در استفاده از آنها تعمد بیشتری دخیل بوده است.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
در تحقیقات تحلیل گفتمان انتقادی اصطلاح تخصصی «ساختهای زبانی ایدئولوژیک» مفهومی بنیادی است که در نزد محققان تحلیل گفتمان مفهومی انتزاعی و مبهم است و تحقیق حاضر با روش تحلیلی – توصیفی درصدد حل این مسئله در قالب پرسشهای ذیل است: ساخت زبانی و ایدئولوژی و به دنبال آن ساخت زبانی ایدئولوژیک چیست؟ و چگونه تعریف می شوند؟ چگونه در متون بازنمایی و عینیت می یابند؟ و بالاخره تحلیلگر تحلیل گفتمان انتقادی با استفاده از چه مفاهیم نظری و راهبردهایی می تواند اینگونه ساخت ها را تحلیل نماید؟ ساختهای زبانی نمودهای عینی نظام های آوایی و واجی، ساختواژه ی، نحوی و گفتمانی و کاربردشناختی هر زبان است و ایدئولوژی ها، نظام های عقاید، باورها و باید و ونبایدهایی هستند که منعکس کننده اشتراکات گروه های اجتماعی – شناختی می باشند. ساختهای زبانی ایدئولوژیک آندسته از ساختهای زبانی هستند که علاوه بر معنای کنش بیانی در گفتمان خاص معانی کنش منظورشناختی و کنش تأثیری خود را به دست می آورند یعنی این گفتمان با ایدئولوژی خاص خود است که معانی و پیام موردنظر را معیّن می کند و همیشه ساختهای ایدئولوژیک دارای معانی بیش از صورت زبانی هستند. کلیه متون به صورت بالقوه می توانند متشکل از ساختهای ایدئولوژیک باشند و تحلیلگر گفتمان انتقادی با بهره مندی از مفاهیم و راهبردهای زبان شناختی و علوم اجتماعی می تواند تحلیل علمی از متون ارائه نماید، همانطور که در متن مقاله حاضر بر روی عناوین روزنامه به طور عملی ارائه شده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه از دیرباز زبان شناسی به خبر، به عنوان گونه ای از متن، توجه ویژه ای داشته، بیشتر پژوهش های این حوزه بر تحلیل صرف متون خبری و شناسایی ویژگی های زبانی آن ها تمرکز یافته و توجه زبان شناسان و محققان علوم رسانه بیشتر به تعیین مجموعه ای از ملاک های گزینش خبر یا «ارزش های خبری» و ارائه فهرست های مختلف از این معیارهای گزینش معطوف بوده است. مقاله حاضر بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان فرایند نگارش و گزینش خبر را در قالب یک انگاره منسجم توصیف کرد؟ ملاک ها و به اصطلاح مرسوم ارزش های خبری زبانی کدام اند؟ و رابطه این ملاک ها با دیگر عوامل نگارش و گزینش خبر چگونه است؟ هدف این پژوهش، شناسایی و معرفی انگاره زبان شناختی فرایند نگارش و گزینش خبر است که در آن مجموعه ای از بایسته های زبانی تولید خبر در کنار عوامل غیر زبانی، ازجمله ملاک های اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای، بازبینی و ارائه می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و تحلیلی و با اتکا به داده های میدانی از جمله مصاحبه هدفمند با خبرنگاران فعال در عرصه مطبوعات و خبرگزاری ها انجام شده است. این پژوهش ضمن معرفی اصول چهارگانه گرایس به عنوان معیارهای نگارش متن خبری، انگاره ای چندسطحی از فرایند تولید خبر را معرفی می کند که مبتنی بر دستاوردهای زبان شناختی، به ویژه تحلیل گفتمان انتقادی است و به نقش عوامل کلان ساختی از جمله ایدئولوژی، روابط قدرت و رقابت در شکل دهی به گفتمان خبری نیز می پردازد.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ م/ ۱۳۵۷ ش گفتمان ایدئولوژیک اسلامی بهعنوان مهمترین عنصر حوزه گفتمان گونگی گفتمان مدرنیسم با مفصل بندی با دیگر خرده گفتمانها و با توجه به قابلیت دسترسی، تواناییها، اعتبار و عام گرایی توانست استعلای گفتمان خود را در مقایسه با گفتمان حاکم و بهویژه در ارتباط با گفتمانهای رقیب به منحصه ظهور رسانده و با ایجاد فضای آرمانی جدید، بهعنوان گفتمانِ هژمون ظهور کرده و ساخت سیاسی مسلط فضا را در این دوره از تاریخ ایران ایجاد کند. آن چه که بیشتر منجر به هژمونی گفتمان ایدئولوژیک اسلامی در مقابل گفتمانهای رقیب گردید علاوه بر شخصیت کاریزمایی [آیت الله خمینی ]، عبارت بود از اتخاذ راهبردی درست تحت عنوان سیاست هم ارزی بین گروههای مختلف به مفهومی که لاکلائو و موفه از آن مدنظر دارند. یعنی ایجاد نوعی اتحاد ارگانیک بین گروهها، احزاب، تشکلات و توده مردم با هدفِ تبدیل کردن امرِ اجتماعی به امرِ سیاسی. این پژوهش با رویکردی بنیادی و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی موسوم به تحلیلِ گفتمان به چگونگی سیطره گفتمان ایدئولوژیک اسلامی بر ساخت سیاسی فضا در دهه اول انقلاب میپردازد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فضا، قدرت و گفتمان به معنای فوکویی و تاثیر آن بر ساخت سیاسی فضا است. دالِ مرکزی این گفتمان ایدئولوژی اسلامی است که در مقابل و نفی دالِ مرکزی گفتمان قبلی یعنی، مدرنیسم غربی ظهور کرد؛ همچنین ظرف فضایی- مکانی که این گفتمان در آن تجلی و نمود مییابد، امت اسلامی میباشد، یعنی جائی که عنصر سرزمین در آن حذف میگردد و بهجای آن قلمرو، همان گستره جهانی است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
شاهنامة فردوسی با روایت گذشته ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورنده شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطه تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبه عرب ها بر ایران، ایده سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از مراحل تکوین علم زبان شناسی مرحله گفتمان است که بر مبنای آن، زبان شناسان جایگاه ویژه ای برای گفته پرداز در نظر می گیرند. در این چارچوب جدید زبانی، شاخص های فردی دخیل در تولید آثار زبانی، به عنوان عناصری مهم و تعیین کننده به حوزه مطالعات زبان راه می یابند. البته این مبحث در تاریخ بلاغت اسلامی، موضوعی دامنه دار است که از کشاکش میان دو علم نحو و معانی بر می خیزد. علمای نحو به سیاق داخلی و مقالی کلام و مطابقت ترکیب اجزای آن با اصول دستوری توجه کرده اند، در حالی که علمای بلاغت، خواص و اغراض نهفته در این ترکیبات را با مطابقت دادن آن با زمینه و سیاق بیرونی کلام (مقام) بازکاویدند. در این بین، عده ای نیز توانستند مقال و مقام را (توأمان) مورد توجه قرار دهند و ضمن رعایت اصول و قوانین نحوی، از آن در اندازه گیری میزان عدول از اصل ترکیب اجزای کلام و تبیین معانی و اغراض ثانوی جملات بهره گیرند. در این مقاله قصد داریم با تبیین و تحلیل پاره ای از عناصر زمینه گرای حاضر در گفتمان نی نامه، از جمله ضمایر شخصی، اشاره و عناصر زمانی و با طرح مسئله قبض و بسط کلامی، نخست جایگاه و اهمیت گفته پرداز را در این منظومه نشان دهیم و سپس از طریق همین مؤلفه ها، نیت گوینده را در سازمان دادن به ساز کارهای خوانندگان شفاف تر کنیم. اساساً پرسش اصلی تحقیق این است که آیا می توان با کمک عناصر زمینه گرا از سطح جمله فاصله گرفت تا از دورنمایی کامل تر از جمله به اغراض ثانویه متن نظر انداخت و سرانجام، از آن برای سنجش مطابقت مقال و مقام یاری گرفت؟
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می کند و با به کارگیری ساختارهای گفتمان مدار، بین ایدئولوژی و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار می کند. مسئله اصلی این تحقیق یافتن شیوه های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (۱۳۸۴) است. هدف این پژوهش کشف رابطه بین دیدگاه های فکری-اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به کارگیری مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (۱۹۹۶) و انطباق آن ها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایۀ ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می دهد مؤلف به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی- اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه های فکری- اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه های متفاوتی بازنمایی کرده است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
بررسی و تحلیل نقش نظریه های کاربردشناسی در بافت حقوقی، موضوعی جدید است. این پژوهش در بستری زبان شناختی و با تکیه بر نظریه «کارگفت» جان آر. سرل (۱۹۷۵) به بررسی نقش کارگفت در بافت حقوقی پرداخته است. به همین منظور، متن بیست دادنامه حقوقی صادره از یکی از شعب دیوان عالی کشور به عنوان پیکره انتخاب و از منظر نظریه کارگفت تحلیل شد. هدف اصلی این نوشتار را میتوان بررسی میزان تطبیق پذیری نظریه کارگفت با این متن حقوقی، کارکردهای ویژه نظریه کارگفت در این گونه حقوقی و تحلیل کاربردشناختی این رویداد حقوقی- گفتمانی در دو سطح خرد و کلان از منظر کنش منظوری (غیر بیانی) دانست. نتایج از تراکم بالای کارگفت در پیکره، اهمیت و تأثیر بسزای آن در بافت حقوقی و به ویژه این گونه حقوقی (دادنامه) حکایت می کند. از منظر رویداد گفتمانی و بر اساس برآیندهای مذکور، هر دادنامه حقوقی یک کنش کاربردی- اعلامی در سطح کلان گفتمان حقوقی به شمار می آید که تعداد زیادی کارگفت توصیفی و اعلامی و اندکی کارگفت های دیگر را شامل می شود.
دوره ۴، شماره ۱۱ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
ضربالمثلها آینۀ فرهنگ هر جامعه هستند؛ از اینرو، با بررسی آنها میتوان به درک بهتری از باورها و نگرشهای گویشوران هر جامعه نسبت به زن و ارزشهای اجتماعی- فرهنگی مردم هر منطقه دست یافت. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل بازنمایی زنان در ضربالمثلها گیلگی (گونۀ اشکورات) است. دادههای این پژوهش از طریق مصاحبۀ ساختیافته با شصت نفر از گویشوران اصیل گیلکیزبان اشکورات (اعم از زن و مرد)- که بیش از ۴۵ سال سن داشتند و چندان متأثر از زبان فارسی معیار نبودند- گردآوری شد. از آنجا که روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی است، ضربالمثلهای گردآوریشده دربارۀ زنان، نخست از نظر معنایی تقسیمبندی و توصیف و سپس به هجده مقوله تقسیمبندی شدند. این مقولهها نشان میدهند که سه نوع تصویر یا بازنمایی از زنان در مثلها وجود دارد که به ترتیب فراوانی عبارتاند از: الف) بازنمایی منفی، ب) بازنمایی مثبت، ج) بازنمایی خنثی. توزیع این بازنماییها در چارچوب گفتمان انتقادی و مطالعات فمینیستی تحلیل شد. از یافتههای مهم پژوهش حاضر این است که در جامعۀ گیلکیزبان منطقۀ اشکورات مفهوم جنسیت بهعنوان ساختاری ایدئولوژیک درک میشود. بر اساس رابطۀ سلسلهمراتبی برتری و فرودستی، طبقۀ اجتماعی زنان فرودست شمرده میشود و زنان بهعنوان اعضای طبقۀ اجتماعی فرودست بدون مزیت خاص و بیشتر نادیده گرفته میشوند.
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
غلبه قدرت گفتمان سنتی در دوران قاجار باعث ایجاد گفتمان ها و خرده گفتمان هایی شد که در پاسخ به گفتمان سنتی و درواقع به عنوان مقاومتی دربرابر آن به وجود آمد. یکی از این خرده گفتمان ها، خرده گفتمان های زنان است که در سایه برخی گفتمان ها پدید آمد. مقاله حاضر با بررسی خواسته ها و اهدافِ زنان در اولین ورود آن ها به عرصه های اجتماعی و سیاسی- یعنی دوره ای که مصادف است با شکل گیری انقلاب مشروطیت- به تحلیل خرده گفتمان های زنان می پردازد. در این تحقیق به این پرسش ها پاسخ می دهیم: زنان در دوره مشروطیت در بازاندیشی موقعیت خود به چه موضوعاتی توجه داشتند؟ در قالب چه دسته بندی ها و خرده گفتمان هایی قرار می گرفتند؟ چه ایدئولوژی هایی بر گفتمان های آن ها حاکم بود؟و در رویارویی با گفتمان هژمونیک جامعه چه جایگاهی به دست آوردند؟
تحلیل خرده گفتمان زنان در عصر مشروطیت نشان می دهد خرده گفتمان رادیکال به دنبال ایجاد تغییرات بنیادی است؛ درحالی که در خرده گفتمان میانه رو خواسته های قابل دسترس تر دنبال می شود.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیره جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در باره فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (۱۹۸۱) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامه «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایه فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
خلیج فارس بهعنوان یک شاهراه جغرافیایی بینالمللی که به هارتلند جهان نیز شهرت یافته و سومین خلیج بزرگ دنیا به شمار میآید، از چندین منظر حائز اهمیت است. از چند دهه قبل بر سر نام این منطقه منازعات و بحثهای مختلفی درگرفته است و اخیراً نیز برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و گاه بعضی خبرگزاریها، مطبوعات، مؤسسات و نهادهای اروپایی و آمریکایی میکوشند اصطلاح مجعول «خلیج عربی» را جایگزین نام «خلیج فارس» کنند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که بسامد و شیوه توزیع کاربرد واژه خلیج عربی و سایر اصطلاحات مجعولی که توسط رسانهها و مطبوعات آمریکایی مورد استفاده قرار میگیرد، چگونه است و چه رابطهای بین کاربرد این اصطلاحات نوپدید با بازه زمانی انتشار مطلب/ خبر و گونه/ ژانر آن وجود دارد؟
روش انجام پژوهش به شیوه پیکرهبنیاد و مبتنی بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای این منظور، عنوان Persian Gulf و سه اصطلاح Arabic / Arabian / Arab Gulf را در دو پیکره انگلیسی، آمریکایی معاصر(COCA) با بیش از چهارصد و پنجاه میلیون واژه از متنهای مطبوعاتی و رسانهای معاصر (بین سالهای ۱۹۹۰ - ۲۰۱۲) و پیکره مجله آمریکایی تایم با بیش از یکصد میلیون واژه (از سال ۱۹۲۳ - ۲۰۰۸) را مورد بررسی قرار دادیم و نتایج را به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی تحلیل کردیم.
پژوهش حاضر نشان داد که بسامد کاربرد عنوان Persian Gulf در هر دو پیکره مورد استناد با بسامد هیچیک از سه اصطلاح مجعول (و حتی مجموع بسامد آنها) قابل مقایسه نیست. از سوی دیگر، درحالیکه عنوان خلیج فارس به صورت بینشان در کل بازه زمانی و گونههای خبری، کاربردی وسیع و غالب داشته است، سایر اصطلاحات، بیشتر در دهه ۱۹۸۰ م. و ۱۹۹۰ م. آن هم اغلب در متنهای اقتصادی مرتبط با موضوع نفت، گزینش شدهاند.
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
در این پژوهش که در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، خبر رسانهها بررسی میشود؛ زیرا رسانهها بیش از متون دیگر، موضوع تجزیه و تحلیل گفتمان قرار میگیرند. هدف کلی مقاله، پایهریزی یک چارچوب تحلیلی برای پژوهش در نظم گفتمان رسانهای معاصر است. نگارندگان میخواهند تأثیر عوامل غیرزبانی را بر گزینش واژگان به کار رفته در خبر رسانهها، بررسی و تحلیل کنند. دادههای پژوهش از اخبار چهار رادیوی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا، فردا و اسرائیل جمعآوری شدهاند که خبر فارسی پخش میکنند. این دادهها در چارچوب راهکارهایی مانند تعمیمشدگی واژگانی، عبارات خطابی و واژگانیشدگی افراطی ارزیابی میشوند. روش انجام این پژوهش مقایسهای است و خبرهای مشترک رادیوهای مورد بررسی با هم مقایسه میشوند.
الهام حدادی، مصطفی گرجی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
تحلیل گفتمان دارای سه رویکرد ساخت گرایانه، نقش گرایانه و تحلیل انتقادی گفتمان است. نورمن فرکلاف از نظریه پردازان این شیوه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی متون پرداخته است. بر این مبنا، رمان مدار صفردرجه (۱۳۷۰) اثر احمد محمود از گونه های رمان سیاسی با این رویکرد تحلیل می شود. در تحلیل رمان هایی از این سنخ، بهترین رویکرد، نوع اخیر است؛ زیرا در این داستان درباره این مباحث می توان بحث کرد که آیا گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی در دهه شصت در آفرینش داستان هایی مانند مدار صفردرجه در فضای جدید تأثیرگذار بوده است؟ بنابراین، در این تحلیل باید از الگوی سه لایه فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژگان، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی توجه ویژه ای دارد. در نهایت، می توان متن مدار صفردرجه را متأثر از گفتمانی دانست که تولید چنین متنی را می طلبید و آن گفتمان و هژمونی غالب نیز در سال های بین ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ منطبق با جامعه سال های دهه شصت تا هفتاد در زمینه فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن دوره (کردار اجتماعی) بوده است که وجود و چاپ و انتشار چنین متنی را می طلبیده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
پژوهش حاضر را با هدف شفافسازی متون مطبوعاتی و کشف لایههای پنهان معانی آنها در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام دادهایم؛ بنابراین، چهل متن از چهار روزنامه داخلی ایران را در یک دوره دوماهه مرداد و شهریور ۱۳۹۰، با بهرهگیری از مؤلفههای جامعهشناختی- معنایی الگوی ون لیوون (۱۹۹۶) بهصورت کیفی تجزیه و تحلیل کردیم. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش نشان میدهد که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان، گروهها و صاحبان اندیشه، با بهرهگیری از مؤلفههای گفتمانمدار همچون تشخصبخشی، تشخصزدایی، فعالسازی، کمرنگسازی و ...، در متن منعکس میشود و تظاهر زبانشناختی ساختهای گفتمانمدار در متون، درقالب ساختهای زبانی نظیر فرآیند اسمسازی، استفاده از توصیفگرهای پیشین (در ترکیب اضافی)، معلوم دربرابر مجهول، همپایگی و ...، صورت میگیرد. همچنین، مؤلفههای گفتمانمدار و ایدئولوژی و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ هستند و رابطهای دوسویه دارند که با بررسی این ساختها در متون و نهادهای اجتماعی قابل تبیین است.