جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای تحلیل زبان‌شناختی

فردوس آقاگلزاده،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبان شناختی دیدگاه در روایت «روز اول قبر» (۱۳۴۴) نوشته صادق چوبک بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون۱ ۱۹۹۳م. است. راوی از نوع سوم شخصِ بازتابگر است که افکار، عقاید و احساساتِ شخصیت اول داستان را شرح می دهد. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیت ها استفاده شده است. بر اساس محور دوم تقسیم بندی سیمپسون، وجهیت۲ غالب در متن مثبت است که نشان دهنده دیدگاه قاطع راوی در مورد واقعیت مرگ است. ابزار زبا ن شناختی به کار رفته در این وجه عبارت اند از: فعل ها و واژه های مبنی بر وجهیت مثبت مثل فعل های آرزویی و دعایی، استفاده از کلمات احساسی اعم از قیود و صفات ارزیابی کننده، افعال گزارشی و نیز جملات بیان کننده عقیده و جملات تعمیم دهنده. تفکر غالب در زبان متن روایی، نمودار محتوم بودن مرگ، نیستی و زوال، زندگی و مرگ زجرآور، حسرت از دست رفتن زندگی و امید به بخشش گناهان و ترس از عقوبت است. با این حال، در پاره ای موارد از وجهیت منفی برای بیان تردید و ابهام پیرمرد درباره دنیای پس از مرگ و نیز بیان ابهام راوی درباره برخی احساسات منسوب به شخصیت ها استفاده شده است.

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

این مقاله می‌کوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (۱۳۸۸) بررسی کند. این مطالعه بر‌اساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (۱۹۹۳) صورت می‌گیرد که در آن روایت و زاویه دید با دیدگاهی زبان‌شناختی بررسی می‌شوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان می‌باشد. بنابراین در وهله اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرح‌شده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، داده‌ها بر‌اساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفی‌شده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان می‌دهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیت‌ها می‌شود. با بررسی ابزارهای وجهی به‌کار‌رفته در تک‌تک جملات داستان مشخص می‌شود که راوی در درجه اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیان‌کننده عقیده، جملات عام، فعل‌های امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشان‌گر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوه رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمده‌ترین آن‌ها افعال شناختی است.

دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

استفاده از آواها و ساختارهای خاص برای القای انواع عواطف و معانی در شعر فارسی سابقه‌ای بس طولانی دارد و در میان منتقدان ایرانی نیز کسانی بوده‌اند که به ارزش القایی آن­ها باور داشته،‌ اما هرگز به شیو‌ه‌‌ای علمی به مطالعۀ تأثیرشان نپرداخته­اند. هدف جستار حاضر نه­تنها بررسی این تأثیر به شیوه‌ای علمی با استناد به یافته‌های زبان‌شناسان مطرح دنیاست، بلکه فراتر از آن و به­طور کلی، بررسی نقش آوا و ساختار شعری در  فرایند حسی ـ ادراکی گفتمان و روند تولید معناست تا درنهایت به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا این ارتباط میان آوا و ساختار با حواس و ادراک تن شاعر (گفته‌پرداز) است که به تولید معنای یک سروده می‌انجامند. 
تحلیل موشکافانۀ زبان‌شناختی و نشانه ـ معناشناختی عناصر تشکیل‌دهندۀ یک سرودۀ کوتاه از احمد شاملو، شاعر سپیدگوی معاصر ایرانی، نشان می‌دهد که چطور گفته‌پرداز بی‌نیاز از بلندسرایی برای انتقال مفاهیم و مکنونات قلبی خود، می‌تواند تنها در چند مصراع و به کمک چند واژۀ محدود
منظومه
ای بیافریند که تکتک عناصرش از آوا گرفته تا ساختار متوازن و جریان حضور بدن حسی ـ ادراکی  گفته‌پرداز، هر یک به­تنهایی و در کنار هم، به نوعی در پیدایی معنای آن مؤثر و سهیم‌اند.

صفحه ۱ از ۱